بررسی روند دلارزدایی و ایجاد نهادهای موازیِ بانک جهانی
از جمله مسائلی که در دوران معاصر برای بسیاری از بازیگران جهانی بهعنوان یک دغدغه اصلی درآمده است، چگونگی رویارویی با نقش دلار در اقتصاد بینالمللی است. شایان توجه است که اقدامات یکسویه ایالات متحده، در استفاده ابزاری از دلار، با آغاز قرن ۲۱ میلادی، اشکال جدیدی را تجربه میکند؛ تا جایی که از نظر تعدادی از اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی بینالملل، هدف اصلی و پنهان ایالات متحده از راهاندازی جنگهایی همچون افغانستان (۲۰۰۱) و عراق (۲۰۰۳)، مبارزه با تسلیحات هستهای و تروریسم بینالمللی نبود بلکه این جنگها بر اساس ایده حفظ هژمونی دلار آمریکا بر اقتصاد جهان، طراحی و راهاندازی شدند. نکته قابلتوجهی که دراینبین وجود دارد، آن است که گرچه بررسی ترکیب ذخایر ارزهای خارجی نشان از آن دارد که حدود ۵۸٫۸% از ذخایر جهانی، به دلار ایالات متحده اختصاص دارد ولی بااینحال باید توجه داشته باشیم که بنا به دلایلی همچون استفاده ابزاری ایالات متحده از دلار بهعنوان ابزار تحریم، تلاش کشورهای تجدیدنظرطلب در راستای متنوع سازی سبد ارزی خود، حرکت برخی کشورها در راستای تسویه با ارزهای ملی و خارج از چرخه دلار و همچنین افزایش میزان بدهیهای ایالات متحده، سلطه دلار در طول سالهای گذشته، روند نزولی را تجربه کرده است. متأثر از شرایط پدیدار شده، در طول سالهای گذشته، کشورهایی همچون فدراسیون روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی که از اعضای اصلی گروه بریکس هستند، درصدد برآمدهاند تا طیف گستردهای از ابتکارات را بهمنظور کاهش وابستگی خود به دلار، به منصه ظهور برسانند. تأسیس بانک سرمایهگذاری زیرساخت و بانک توسعه جدید، از جمله اقداماتی هستند که به نوبه خود نهتنها توانستند سلطه جهانی دلار را تحتالشعاع خود قرار دهند بلکه بهعنوان رقبایی قَدَر برای نهادهای غربی همچون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مطرح هستند.
افول جایگاه جهانی ایالات متحده و جایگزینی چین در معادلات منطقهای
باوجودآنکه در فضای پساجنگ سرد، ایالات متحده خود را بهعنوان تک قطب برتر در حوزههای سیاست و روابط بینالملل میانگاشت ولی باید توجه داشته باشیم که متأثر از بحران مالی سال ۲۰۰۸ میلادی، نظام هژمونیکِ مسلط که از آن بهعنوان «رویای آمریکایی» یاد میشد، دستخوش دگردیسیهای ژرفی گردید و در عمل، نظام بینالملل وارد فضای نظم «یک ـ چندقطبی» شد.