آیا آمریکا یک امپراتوری در حال افول است؟

آیا آمریکا یک امپراتوری در حال افول است؟

متن زیر یادداشتی از ادوارد هانت[1] (دارای دکتری مطالعات آمریکا از کالج ویلیام و ماری نویسنده در مجلاتی چون ژاکوبین) است که تحت عنوان «امپراتوری آمریکا در حال افول نیست[2]»، در سال 2017، در نشریه ژاکوبین منتشر نموده و به‌نوعی در تلاش است تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا ایالات‌متحده آمریکا یک امپراتوری در حال افول است؟ همچنین، این نظریه را موردتردید قرار می‌دهد تا جایی که در بیانی احساسی به گفته جان کری،[3] وزیر امور خارجه دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما استناد می‌کند که «اوه خدایا! نظم جهان در حال فروپاشی است و چنین و چنان. نه! ای مردم این‌گونه نیست؛ و این‌گونه نخواهد شد». بااین‌حال، باید گفت که این متن، هرچند تلاشی برای رد نظریه افول آمریکا بوده، اما خود در میدان افول در حال حرکت است و به‌نوعی می‌توان آن را در قلمرو تبیین گفتمان افول امپراتوری آمریکا دانست.

گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا

مؤسسه فارن پالیسی، همچنان اطمینان دارد که می‌تواند ایالات‌متحده را وارد عصر جدیدی از برتری جهانی کند. علائم هشداردهنده را می‌توان در هرجایی مشاهده کرد. روسیۀ در حال احیاء، در حال اجرای قدرت خود در اروپای شرقی و خاورمیانه است. چینِ در حال رشد، در حال گسترش دسترسی خود به کشورهای همجوارش است. دولت اسلامی عراق و شام (داعش)، کنترل بخش‌های بزرگی از عراق و سوریه را در دست دارد. دمکرات‌ها و جمهوری‌خواهان، نتوانستند حتی مانع از آن شوند که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات‌متحده شود. برای مؤسسه فارن‌پالیسی در واشنگتن، همۀ این‌ها سؤال بسیار سختی را مطرح می‌کند که آیا ایالات‌متحده آمریکا یک امپراتوری در حال افول است؟ برخی تأکید دارند که جواب این سؤال، بله است؛ زیرا دورۀ استیلای جهانی ایالات‌متحده که از اواخر جنگ سرد شروع شده بود، در حال رسیدن به پایان عصر خود است.

در حال حاضر، اوضاع چنین است: امسال، «شورای اطلاعات ملی» این گزارش را ارسال کرد که «دورۀ پس از جنگ سرد یا همان دورۀ تک‌قطبی گذشته است». مقامات سیا، جان ای. مک‌ لاگلین و ژنرال دیوید اچ پترائوس، در برابر کمیتۀ خدمات نظامی مجلس در فوریه گذشته، ارزیابی مشابهی داشتند. مک لاگلین گفت: «در سال‌های پیش‌رو جهان بدون یک قدرت مسلط خواهد بود؛ یعنی کشوری وجود نخواهد داشت که آن‌قدر قدرتمند باشد تا اعمال نفوذ غالب و پیش بردن سیاست جهان را بدون رجوع اندک به دیگران داشته باشد». پترائوس موافق بود و می‌گفت که عصر پس از جنگ سرد و «استیلای آمریکا بر جهان»، در حال پایان است. بااین‌حال، دلایلی وجود دارد که به این شکل فکر نکنیم. همان‌طور که دیپلمات پیشین، نیکلاس بِرنز نیز اخیراً گفته است، ایالات‌متحده «متحدان خود را در اروپا و آسیا خواهد داشت، اما روسیه و چین خیر.» به‌علاوه، نیروی نظامی آمریکا شروع به نابودسازی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) کرده و در دو سال و نیم گذشته، بیش از ۶۰ هزار جنگجوی آن را از بین برده است.

بنابراین آیا روسیۀ در حال احیاء، چین در حال صعود و ظهور دولت اسلامی (داعش) به معنای آن است که قدرت ایالات‌متحده در حال زوال است یا اینکه، این مشکلات بزرگنمایی می‌شوند؟ در مورد این موضوعات، مقامات آمریکایی واقعاً چگونه فکر می‌کنند؟

اگر به بیانات عمومی این مقامات به‌عنوان یک امر کلی نگاه کنیم، موسسۀ فارن پالیسی بدون تردید در مورد تازه‌ترین چالش‌های امپراتوری ایالات‌متحده نگرانی‌هایی دارد، به‌ویژه عدم قطعیتی که با انتخاب ترامپ به وجود آمده است؛ اما این مقامات به قدرت خود برای شکل‌دهی به دنیا و هدایت ایالات‌متحده به عصر جدیدی از برتری جهانی نیز مطمئن هستند.

ابرقدرت دنیا

در طی چند سال گذشته، تعدادی از مقامات عالی‌رتبه اطمینان خود را به تداوم برتری ایالات‌متحده ابراز کرده است و گفته‌اند که ایالات‌متحده، همچنان قدرت مسلط در آینده خواهد بود. آنان نه‌تنها بر رد کردن نظریۀ افول‌گرائی (افول آمریکا) پافشاری می‌کنند، بلکه استدلال دارند که ایالات‌متحده در آینده، به‌خوبی قدرت غالب جهان باقی خواهد ماند. در ماه می ۲۰۱۶، دو مقام عالی‌رتبۀ سابق، دیدگاه مطمئن‌تری در کمیتۀ روابط خارجی مجلس سنا مطرح کردند. وزیر خارجۀ پیشین، جیمز بیکر، در بیانیه‌ای گفت که ایالات‌متحده همچنان رهبری نظام بین‌المللی را خواهد داشت. بیکر اضافه کرد: «قطعاً بخش عمدۀ بقیۀ دنیا (کشورهایی مانند چین، برزیل و هند) در حال رسیدن به ما هستند». او در ادامه گفت: «فعلاً باید رهبر بلامنازع دنیا برای آینده‌ای قابل پیش‌بینی باقی بمانیم.»

توماس دانیلون مشاور امنیت ملی پیشین نیز، با این دیدگاه موافق است. او می‌گوید: «تا زمانی که ایالات‌متحده هشدارهای مناسب را می‌پذیرد، همچنان پیشتاز جهان و قدرتمندترین ملت در زمان‌های طولانی پیش‌رو خواهد بود.» به‌علاوه دانیلون، نظریۀ افول‌گرائی را رد می‌کند و آن را «افسانه‌ای» می‌نامد که نباید خیلی به آن اهمیت داد. او اظهار می‌کند: «ایدۀ رو به افول بودن آمریکا منطبق بر یک تحلیل دقیق از ترازنامۀ ملی دارایی‌ها و دیون راهبردی ما نیست. حقیقت آن است که هیچ کشوری نمی‌تواند با توانمندی‌هایی که همیشه داشته‌ایم، رقابت کند.»

دیگر مقامات دولت اوباما نیز دیدگاه‌های مشابهی داشتند. به‌عنوان‌مثال در اکتبر گذشته، جان کری، وزیر امور خارجه اشاره کرد که ایالات‌متحده دارای مزیت‌های اقتصادی عظیمی است. او گفت: «ما ثروتمندترین کشور روی این سیاره هستیم». درواقع دولت اوباما گام‌های بلندی را برای توسعۀ قدرت اقتصادی ایالات‌متحده در سراسر دنیا برداشت. رئیس‌جمهور اوباما در آخرین ماه‌های ریاستش اعتراف کرد که «گشودن بازارهای جدید در ماورای دریاها، اولویت وی بوده است». همچنین تأکید کرد که دولت او «صادرات ایالات‌متحده را به بقیۀ دنیا بیش از ۴۰ درصد افزایش داد که این، یک رکورد به حساب می‌آید.»

در همان حال، مقامات دولت نیز به دیگر مزیت عمدۀ ایالات‌متحده در جهان اشاره کرده‌اند؛ یعنی قدرت نظامی آمریکا. در همین راستا، اشتون کارتر، وزیر دفاع در آوریل ۲۰۱۵، اظهار داشت: «چندین دهه طول خواهد کشید (تکرار می‌کنم چندین دهه) تا کسی بتواند توان نظامی در حد توان نظامی امروز ایالات‌متحده به دست آورد». اوباما نیز در سفر دوره‌ای خداحافظی خود اظهارات مشابهی داشت. او اعلام کرد: «بزرگ‌ترین نیروی نظامی در طول تاریخ، متعلق به ایالات‌متحده است.» وی ادامه داد: «اشتباه نکنید، حتی با وجود مشکلات سال‌های اخیر و البته مشکلاتی که وجود داشته است، متحدان و مخالفان ما به یک اندازه می‌دانند که تاکنون، نیروهای نظامی ایالات‌متحده، توانمندترین نیروی رزمی روی زمین بوده‌اند.»

به‌طور خلاصه، برخلاف افرادی که نسبت به افول استیلای آمریکا هشدار می‌دهند، مقامات بلندپایه تأکید می‌کنند که ایالات‌متحده همچنان قدرتمندترین کشور دنیا خواهد بود. جان برنان، مدیر سیا در سپتامبر گذشته گفت: «بدون تردید، ما ابرقدرت دنیا هستیم.»

چالش‌ها

البته، هر قدرت بزرگی با چالش‌هایی روبرو است؛ حتی ایالات‌متحدۀ قدرتمند نیز از پس‌روی و افول در امان نیست. همان‌طور که کارتر در نوامبر گذشته گفت، ایالات‌متحده با دشمنانی روبرو است که «رقیب افراطی» هستند؛ از تروریست‌ها گرفته تا «مخالفان قدرتمندتر و برتر». برای روبرو شدن با طیفی چنین گسترده از مخالفان، نخبگان فارن ‌پالیسی تلاش کرده‌اند تا بررسی کنند چگونه می‌توان با جدیت، با هریک از این رقیبان روبرو شد و بررسی نمایند که آیا دشمنان کنونی و بالقوه می‌توانند به صورت چشمگیر تسلط آمریکا بر جهان را تضعیف کنند یا خیر؟

 در بیشتر موارد، این نخبگان، بر روی موضوع تروریسم توافق دارند. هرچند رهبران آمریکا به‌طورمعمول تروریسم را به‌عنوان بزرگ‌ترین گرفتاری دنیای مدرن می‌دانند، اما آن را چالش عمده هم به حساب نمی‌آورند. در نوامبر گذشته، یکی از مقامات وزارت خارجه، دانیل سرور، هشدار داد که «ما نباید تروریسم را در حد یک تهدید حیاتی بالا ببریم. تروریسم یک تهدید حیاتی نیست». یک ماه بعد، اوباما اذعان کرد که دولت اسلامی (داعش) و گروه‌های دیگر، هرگز نخواهند توانست آمریکا را به تسلیم وادارند. او اظهار داشت: «امروزه تروریست‌ها می‌توانند بی‌گناهان را بکشند، اما نمی‌توانند برای کشور ما تهدیدی حیاتی باشند.» در مقابل، مقامات نسبت به مشکلاتِ دیگر، نگرانی بیشتری پیداکرده‌اند. آن‌ها نگاه سنتی‌تری به دنیا دارند و تا حدود زیادی به این نتیجه رسیده‌اند که قدرت‌های در حال ظهور در نظام بین‌المللی، در حال حاضر جدی‌ترین تهدید در مقابل برتری ایالات‌متحده هستند.

در اوایل سال گذشته، کارتر این استدلال اساسی را بیان کرد و آخرین رویه‌ها را تحت عنوان «بازگشت به رقابت از راه‌های دیگر برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ» توصیف کرد. او گفت: کشور باید برای رویارویی‌های جدید با چین و روسیه، بدون آنکه لطمه‌ای به توان آمریکا برای جنگ با تروریسم وارد شود، آماده باشد. کارتر گفت: «این کشورها رقبایی هستند که بیش از همه برای کشور ما مایۀ نگرانی هستند، زیرا هر دو سیستم نظامی خود را توسعه داده‌ و همچنان درحال‌توسعۀ آن هستند و می‌توانند، منافع ما را در مناطقی خاص تهدید کنند.»

چین: نگاهی دقیق‌تر

بسیاری از مقامات در واشنگتن، نگران هستند که ممکن است چین جای آمریکا را به‌عنوان قدرت مسلط در منطقۀ اقیانوس آرام بگیرد. در ژوئن گذشته، برِنان این‌گونه هشدار داد: «چین قدرتی در حال رشد و دارای نفوذ اقتصادی، سیاسی، نظامی و حضور روزافزون است.» او اشاره کرد که چین، به گسترش حضور خود در دریای چین جنوبی ادامه می‌دهد و دریای چین جنوبی منطقه‌ای است که مقامات ایالات‌متحده، آن را یک مسیر حمل‌ونقل می‌دانند. برِنان گفت: «دلیلی وجود دارد که ایالات‌متحده به اقدامات چین در برخی جبهه‌ها توجه کند و این دلیل، آن است که ما نیز در آن جبهه‌ها هستیم.»

چند ماه بعد، دو تن از مقامات عالی‌رتبه موضوع را صریح‌تر مطرح کردند. کارتر، وزیر دفاع و ژوزف دان فورد، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، در کمیتۀ نیروهای مسلح مجلس سنا اعلام کردند که اکنون چین و ایالات‌متحده در برابر همدیگر صف‌آرایی کرده‌اند. تام کاتن، سناتور ایالت آلاباما پرسید: «ژنرال دانفورد، آیا ما در رقابت با چین برای باقی ماندن به‌عنوان قدرتی بزرگ هستیم؟» دانفورد در پاسخ گفت: «بله سناتور، هستیم.» کارتر نیز این نظر را تأیید کرد و گفت: «قطعاً این موضوع درست است.»

در اوایل ژانویه، وزیر امور خارجه، جان کری، اظهار داشت که درنهایت چین، از ایالات‌متحده به‌عنوان قدرت پیشرو اقتصادی پیشی خواهد گرفت. کری اظهار کرد: «ما قوی‌ترین کشور روی زمین هستیم. درعین‌حال، بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا نیز هستیم؛ اما درنهایت چین، به دلیل مزیت وسعت خود، جای ما را خواهد گرفت.» بااین‌حال، مقامات ایالات‌متحده نیز از توان خود برای رویارویی با چین مطمئن هستند. درحالی‌که بسیاری چین را رقیبی برای کسب قدرت بزرگ می‌دانند -که هدفش قدرتمند شدن بیشتر است- استدلال کرده‌اند که ایالات‌متحده در روابط دوجانبه، دست برتر را خواهد داشت.

در جولای ۲۰۱۶، جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور، مثالی ارائه داد، وی یادآوری کرد که بعد از تلاش دولت چین برای ایجاد و تعیین منطقۀ پروازممنوع در منطقۀ مورد مناقشه در دریای چین شرقی، ایالات‌متحده تسلط خود را تثبیت کرده بود. طبق گفتۀ بایدن، رئیس‌جمهور چین، شی، از او پرسیده بود: «شما از من انتظار دارید چه‌کار کنم؟» بایدن در پاسخ گفته بود: «نمی‌خواهم کار زیادی انجام دهید، اما همان‌طور که می‌دانید، هواپیماهای بی ۵۲ ما از آن منطقه عبور می‌کنند. ما داریم می‌آییم.» به‌عبارت‌دیگر، بایدن به رئیس‌جمهور چین گفته بود که صرف‌نظر از هرگونه حق هوائی که جدیداً اعلام شده است، ایالات‌متحده به استفاده از این منطقه، ادامه خواهد داد. از آن زمان، مقامات نیز به توان خود برای کنترل بیشتر چین افزوده‌اند. در سپتامبر گذشته، جان کری، با افتخار گفت که چین نتوانسته است محاسبات راهبردی خود را در دریای چین جنوبی تغییر دهد. کری توضیح داد که «ما در دریای چین جنوبی توانسته‌ایم آزادی کشتیرانی را برای همگان روشن کنیم. ما توانسته‌ایم به دعوای چین رسیدگی کنیم.»

درواقع، ایالات‌متحده توانسته است موقعیت برتر خود را در سراسر منطقۀ اقیانوس آرام حفظ کند. در دسامبر گذشته، کارتر گفت که ایالات‌متحده «قوی‌ترین نیروی نظامی و قدرت منطقه است و مدتی طولانی نیز چنین خواهد ماند.» مقامات دولت ترامپ، اشاره کرده‌اند که ممکن است از نیروی نظامی برای رویارویی با چین استفاده کنند. در ماه ژانویه، رکس تیلرسون در سخنرانی رأی اعتماد برای وزارت خارجه گفت: ایالات‌متحده بیش از این تلاش‌های چین را برای به دست گرفتن کنترل دریای چین جنوبی تحمل نخواهد کرد. او گفت که «ما می‌خواهیم پیامی روشن برای چینی‌ها بفرستیم که اول از همه، جزیره سازی باید متوقف شود و دوم، اجازۀ دسترسی شما به این جزایر داده نخواهد شد.» به‌طور خلاصه، مقامات آمریکایی به دلیل قدرت چین، چندان آشفته نشده‌اند. اگرچه هنوز هم نگران هستند که ممکن است روزی برسد که چین، برتری آمریکا را به چالش بکشد، اما تا حدود زیادی نیز مطمئن هستند که چین، همچنان در منطقه به‌عنوان دومین قدرت باقی خواهد ماند.

روسیه: نگاهی دقیق‌تر

همین مقامات دولتی با چالش مهم دیگری نیز برای برنامه‌های خود روبرو هستند: روسیه. در ژوئن گذشته، برِنان در اظهاراتی خطاب به کمیتۀ منتخب اطلاعاتی سنا هشدار داد: «روسیه همسایگان خود را تهدید می‌کند و با خشونت در حال اثبات دوبارۀ خود در صحنۀ بین‌المللی است.» ماه بعد، سیاستمداری به نام الکساندر ورشبو، اظهاراتی روشن‌تر بیان کرد و توضیح داد که ایالات‌متحده و روسیه یک‌ بار دیگر در حال رقابت برای نفوذ در اروپا هستند. ورشبو گفت: «متأسفانه ما اکنون دریافته‌ایم که در حال یک رقابت طولانی – که من آن را رقابت راهبردی بلندمدت می‌نامم – با روسیه هستیم.» اوایل همین سال، متیس، شدیدترین هشدار را داد که روسیه خطر عمده برای نظم جهانی است. او گفت: «به نظر من تهدیدهای اصلی از جانب روسیه شروع خواهد شد.» در همان زمان، مقامات آمریکایی می‌گویند که رقابت با روسیه تا حدود زیادی یک‌جانبه است. درحالی‌که آن‌ها روسیه را به چشم رقیب می‌بینند، همزمان تأکید می‌کنند که این کشور، قدرت بسیار کمتری از ایالات‌متحده دارد.

در آوریل ۲۰۱۶، سفیر ایالات‌متحده در سازمان ناتو، داگلاس لوت، اظهار داشت که این روسیه است که وارد دوره‌ای از افول شده، نه ایالات‌متحده. او توضیح داد: «حسی وجود دارد. بله، حس جدیدی وجود دارد که ممکن است روسیه، خشن‌تر و مصمم‌تر باشد، اما روسیه، اساساً دولتی در حال افول است.» چند ماه بعد از آن، الیسا اسلاتکین، یکی از مقامات وزارت دفاع، اظهاراتی مشابه ایراد کرد. وی قبل از اینکه اشاره کند که کرملین با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو است، گفت که روس‌ها «در حال عمل کردن از موضع ضعف» هستند. او گفت: «به نظر من ترکیب تحریم‌های اقتصادی به دنبال حوادث شبه‌جزیرۀ کریمه و شرق اکراین، به‌علاوۀ قیمت پائین نفت، واقعاً به روس‌ها آسیب رسانده است.» او ادامه داد که ایالات‌متحده نباید «رقیب خود را بیش‌ازحد بزرگ جلوه دهد.» معنای گفتۀ او این است که اسلاف وی این کار را با اتحاد جماهیر شوروی انجام داده‌اند. اسلاتکین تأکید کرد که «روس‌ها آسیب‌ناپذیر نیستند، آن‌ها از موضع قدرت عمل نمی‌کنند.»

 مقامات عالی‌تر در دولت اوباما نیز، همین دیدگاه را داشتند. در همین اکتبر گذشته، جان کری، گفت که روسیه، او را به هراس نینداخته است. کری گفت: «من نمی‌نشینم که در مورد روسیه سروصدا کنم.» اوباما نیز این ایده را که روسیه مشکل اصلی است، رد کرد و حتی بعد از اینکه اتهامات مربوط به دخالت روسیه در انتخابات فاش شد، اوباما گفت: «روس‌ها نمی‌توانند ما را تغییر دهند یا تضعیف کنند. آن‌ها کشور کوچک‌تر و ضعیف‌تری هستند.» در اصل، به نظر می‌رسد که نخبگان موسسه فارن‌پالیسی از این موضوع، مطمئن هستند که درعین‌حال که روسیه به‌عنوان یک رقیب، در بسیاری از مسائل خود را نشان داده، کارهای آن‌ها از موضع ضعف است. همان‌طور که ویلیام برنز، سفیر پیشین ایالات‌متحده در روسیه، اوایل امسال گفت: «من فهمیدم که ما به مراتب، دست برتری برای بازی با آقای پوتین داریم، نه او برای بازی با ما.»

آخرین نگرانی: ترامپ

تنها موضوعی که در حال حاضر واقعاً موجب نگرانی موسسه آمریکایی فارن‌پالیسی شده، دونالد ترامپ است. از زمان انتخاب وی، مقامات تلاش می‌کردند با رئیس‌جمهوری کار کنند که تا حد زیادی با این مؤسسه -که بر روی سیاست خارجی آمریکا کار می‌کند- ناآشنا و شاید متخاصم است. در روزهای بعد از انتخابات، هراس مؤسسه از ترامپ، آشکار و زیاد بود. سلسلۀ سرمقاله‌های نیویورک‌تایمز، این نگرانی فزاینده را بازتاب می‌داد: «پیروزی دونالد ترامپ به معنای پایان نظم بین‌المللی است.» «عدم قطعیت در مورد سیاست خارجی دونالد ترامپ، خطر بی‌ثباتی در جهان را به دنبال دارد.» «پایان امپراتوری.» نگرانی اصلی موسسه فارن‌پالیسی این بود که انتخاب ترامپ، نشانه‌ای باشد از شروع یک افول درونی. ویت تان نگوین -که یک نویسنده است- اظهار داشت که «امپراتوری از درون فاسد می‌شود، حتی اگر امپراتورها، بربرها را برای این افول مقصر بدانند.»

این نگرانی‌ها تا حدی شدت یافت که اوباما با حس مسئولیت ویژه به آن ورود پیدا کرد تا اطمینان دهد که ترامپ، آنچه را که اهالی واشنگتن از وی انتظار دارند، به‌خوبی درک می‌کند. اوباما توضیح داد: «به نظرم فکر و توصیۀ عمده‌ای که می‌توانم به رئیس‌جمهوری بعدی بگویم این است که ایالات‌متحده واقعاً ملتی جدائی‌ناپذیر در نظم جهانی ما است.» آنتونی جی. بلینکن، معاون وزیر امور خارجه، با تأکید بر همین نکته، مقاله‌ای برای یو اس ای تودی با عنوان «آمریکائیان باید با دنیا مشارکت کنند» نوشت. بلینکن در این مقاله هشدار داد که اگر ایالات‌متحده از صحنۀ بین‌المللی عقب بنشیند، آشوب ادامه خواهد یافت و وضعیت شهروندان، «بدتر» خواهد شد.

درواقع، مقامات آمریکایی تا حدودی از تأثیری که ریاست جمهوری ترامپ برای طرح‌های آنان برای جهان داشت، ترسیده بودند. در رأس همه‌چیزهایی که ترامپ در طول مبارزۀ انتخاباتی خود گفته و انجام داده است، این بود که آن‌ها ترسیدند رئیس‌جمهور جدید نداند چگونه قوی‌ترین کشور دنیا را اداره کند و چگونه تداوم امپراتوری ایالات‌متحده را تضمین نماید. به گفته سیاستمداری به نام رایان کروکر، رویکرد ترامپ «می‌توانست به یک بحران جهانی منتهی شود.»

چشم‌انداز نهایی

به‌رغم همۀ این نگرانی‌ها، مقامات ایالات‌متحده مایل بودند که فرصت هدایت کشور را در اختیار ترامپ بگذارند. در طی چند ماه گذشته، رهبران کشور هر کاری که در حیطۀ خود توانسته‌اند، انجام داده‌اند تا ترامپ را برای این جایگاه جدید آماده کنند. قابل‌ذکر است که اوباما نقش ویژه‌ای در استقبال از ترامپ تا واشنگتن داشت. تنها چند روز پس از انتخابات، او با خوشحالی و رضایت خاطر، انتخاب رئیس‌جمهور را تحسین کرد تا از اختلافات ایدئولوژیک بگذرد. رئیس‌جمهور پیشین گفت: «فکر نمی‌کنم که او ایدئولوژیک باشد. درنهایت معتقدم، او در این راه عمل‌گرا است و می‌توانم تا زمانی که افراد مناسب در اطرافش حضور دارند و معنای روشنی از مدیریت دارد، در کنار او باشم.» در هفته‌های بعد، اوباما از مردم دنیا خواست تا به ترامپ فرصت دهند. او گفت که «مردم نباید به بدترین‌ها فکر کنند. بهتر آن است که رویکرد صبر و انتظار را در پیش گیرند و بگذارند ترامپ، فرصت ادارۀ کشور را داشته باشد.»

اوباما تأکید کرد که اغلب سیاستمداران وعده‌هایی می‌دهند که به آن‌ها عمل نمی‌کنند. او گفت: «نکته ساده‌ای که وجود دارد، این است که نمی‌توانید فرض کنید که زبان مبارزه انتخاباتی با ویژگی‌های خاص حکومت کردن، قانون‌گذاری، مقررات و سیاست خارجی یکی است.» اوباما ادامه داد: «من نمی‌توانم تضمین کنم که رئیس‌جمهور، برخی مواضعی را که اتخاذ کرده است، پیگیری نکند، اما تضمین می‌کنم که واقعیت، او را وادار خواهد کرد تا نحوۀ رسیدگی به این موضوعات را تعدیل کند. این دفتر نیز دقیقاً همین‌گونه کار می‌کند.» اشتون کارتر، وزیر دفاع نیز، دیدگاه‌های اطمینان‌بخشی ارائه کرد. او تأکید کرد: «علاقه‌مندی‌های آمریکا تغییر نخواهد کرد؛ بنابراین فعلاً باید با دولت اسلامی (داعش) بجنگیم و هنوز هم روسیه را پیش‌ِ رو داریم. این امر تغییر نخواهد کرد، دنیا هم تغییر نخواهد کرد.»

علاوه بر این‌ها، مقامات مؤسسه مایل بودند تا رهبری جدید را بپذیرند و به دنبال رگه‌های امید در کابینۀ ترامپ باشند. به‌عنوان‌مثال، وقتی ترامپ ژنرال متیس را به‌عنوان وزیر دفاع بعدی انتخاب کرد، این مقامات خوشحال شدند. بلافاصله بعد از اعلام نامزدی متیس، کارتر اظهار داشت که متیس «یک دوست است و من برای او بالاترین احترام را قائل هستم.» انتخاب ترامپ برای وزارت امور خارجه، مدیرعامل «اکسون»، یعنی رکس تیلرسون نیز با استقبال روبه‌رو شد. رابرت گیتس، مشاور قبلی اوباما، اظهار داشت که «او بسیار واجد صلاحیت است. او از صحنۀ بین‌المللی و ژئوپولتیک بسیار آگاه بوده و مهم‌تر اینکه یک مشاور مطلع و بی‌طرف برای رئیس‌جمهور است.»

تاکنون مشخص شده است که بعضی انتقادهای ترامپ از مؤسسه، در راستای سیاست خارجی دولت بوده است. اوایل ماه قبل، مشاور قبلی اوباما، دیوید اکسلرود، در توئیتی گفت که تعدادی از اولین اقدامات دولت ترامپ شباهت بسیار زیادی به سیاست‌های اوباما دارد: «بخش عمدۀ آنچه مدیر @realDonaldTrump در مورد سیاست خارجی در ۳۶ ساعت گذشته انجام داده، سیاست اوباما بوده که با خشم اظهار شده است.» نیویورک‌تایمز نیز لحن معتدلی را در پیش گرفت. از اوایل فوریۀ ۲۰۱۷، عنوان‌های جدید مقالات او شامل موارد زیر است: «ترامپ ستون‌های سیاست خارجی اوباما را پذیرفته است»، «سیاست خارجی ترامپ، خیلی زود لبه‌های تیز خود را از دست داد» و «از اول آمریکا تا دیدگاهی معمولی‌تر از دیپلماسی ایالات‌متحده.»

این مؤسسه به‌طور خلاصه، به نظر می‌رسد مطمئن است که می‌تواند راه خود را با دنیا ادامه دهد. علیرغم همۀ سروصداهای بعد از انتخاب ترامپ -که نگرانی‌های مداوم دربارۀ روسیه، چین و دولت اسلامی (داعش) به آن‌ها دامن می‌زد- مقامات مؤسسه و حامیان آن، به نظر می‌رسد به این باور رسیده‌اند که ترامپ، منظورشان را از این‌که ایالات‌متحده بخش‌ جدائی‌ناپذیر نظم جهانی است، درک می‌کند. آن‌ها مثل همیشه از امپراتوری حرف می‌زنند و مصمم به حفظ آن هستند. جان کری، وزیر امور خارجه، در آخرین روزهای مسئولیت خود گفت: «من می‌دانم افرادی در حال نگاه به جهان هستند و می‌گویند: وای! خدایا! نظم جهان در حال فروپاشی است و چنین و چنان. نه! مردم، این‌گونه نیست و این‌گونه نخواهد شد.» به‌عبارت‌دیگر، امپراتوری اینجا است که باید بماند.

منبع:

این مقاله ترجمه‌ای است از یادداشت منتشرشده در مارس۲۰۱۷ در نشریه ژاکوبین،برای دریافت اصل مقاله کلیک کنید.