دکتر مهدی امنینیان؛ پژوهشگر و تحلیلگر فرهنگ و سیاست آمریکایی و همکار در مرکز مطالعات آمریکا
در ماههای گذشته بارها برنی سندرز، نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از سوی مخالفانش، ازجمله دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برچسب «سوسیالیست» را دریافت کرد؛ عبارتی که برای لیبرالها بهصورت پیشفرض، یک ناسزا به شمار میآید؛ اما حالا بهصورت اجباری و با تلاش کنگره، بسته بیسابقه ۲۰۰۰ میلیاردی برای کمک به کسبوکارهای ازدسترفته، طراحی و تصویب شده است.[ii] ترامپ هم که مهمترین افتخارش بهبود چنددرصدی اشتغال در آمریکا است، برای جلوگیری از اخراج کارگران و حفظ سابقه خود تا انتخابات نوامبر، با این ایده همراهی کرد. حتی مجبور شده تا بخشی از درخواست نه سال پیشِ جنبش اشغال والاستریت، یعنی بخشودگی وامهای دانشجویی را اجرا کند[iii] زیرا کسبوکار بسیاری از آنها آسیب دیده است.
حجم این بسته بیسابقه است اما اصل آن در دو دهه اخیر، بارها ثبت شده است. پس از وقوع حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر -که هنوز ابعاد آن بهطور کامل روشن نشده است- و مشخص شدن ضعف سامانههای پدافندی ایالاتمتحده در مقابله با تهدیدات مشابه و ناکارآمدی تسلیحات سنگین آمریکایی در جنگ نامتقارن با گروههای تروریستی، طی دو سال، حجم بودجهای که به شرکتهای تسلیحاتی تقدیم شد، به دو برابر افزایش یافت.[iv] بعد از بحران اقتصادی در ۲۰۰۸ میلادی -که ورشکستگی بانکها و شرکتهای بزرگ آمریکایی، نمودار رشد اقتصاد این کشور را به زیرخط صفر کشید- بازهم این دولت آمریکا بود که دست در جیب مالیاتدهندگان کرد و با کلید زدن هجمه سنگین رسانهای و دو بار طرح کمک به بنگاههای اقتصادی، در کنگره موفق به تصویب آن شد. در تمام این سالها نیز دهها برنامه کمک به اقشار آسیبپذیر از سوی دولت فدرال و دولتهای ایالتی، در حال اجرا است.
ایالاتمتحده در این دو دهه، بسیاری از ویژگیهای یک نظام سوسیالیستی را دارد و تنها از پذیرش نام آن خودداری میکند. تجدید بحرانها در سالهای آتی یا دولت آمریکا را مجبور به پذیرش رسمی نوعی سوسیالیسمِ میانهرو خواهد کرد یا مقدمات تجزیه برخی ایالات را فراهم میکند که نمیخواهند هزینه تداوم بیتدبیری و لجبازی دولت فدرال را بدهند.
- بازگشت به وحدت از جاده وطنپرستی!
شکافهای داخلی در ایالاتمتحده، طی دو دهه اخیر بهشدت افزایش یافته است؛ شکاف دولت و ملت در دوره بوش با دروغ تسلیحات کشتارجمعی در عراق شدت گرفت و شکاف نژادی در دوره دوم ریاستجمهوری اوباما، جدالهای خونین علیه سیاهپوستان را به راه انداخت که بهنوعی دیگر در دوره ترامپ، با سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی تداوم یافت. یک احتمال خوشبینانه وجود دارد که اپیدمی کرونا، مردم آمریکا را از اقشار و طبقات مختلف برای حفظ جان خود، گرد هم آورد تا آنها را به تغییر سبک زندگی تک روانه مجبور کند، بهویژه اگر رسانههای جریان اصلی -که در چنین مواقع بحرانی بیشتر مورد مراجعه قرار میگیرند- در این راستا همداستان باشند (داوطلبانه یا دستور دولت) و وفاق ملی را بر اختلافات جناحی ترجیح دهند. در آن صورت، وطنپرستی (Patriotism) برای آنان فقط به معنای کشتن دیگران در لباس یک سرباز آمریکایی نیست، بلکه پزشکان، متخصصان حوزه بهداشت، کادر درمانی، پرستاران و حتی شهروندی را شامل میشود که دستورات دولتی را علیرغم نفرت از ترامپ، در قرنطینه خانگی اجرا میکند.[v] بازگشت به این وحدت بر سر حفظ جان و وطن، مأموریتی غیرممکن است، بااینحال سایه ترسناکِ بازگشت «رکود بزرگ» بعد از ۹۰ سال، ممکن است کار خود را بکند.
- تعریف جدید از دولت ایده آل: آغاز فصل نوینی از تاریخ
جنگ اقتصادی و ژئوپولتیک میان چین و آمریکا موجب شده است تا هر موضوعی میان این دو کشور، به یک جدال جنجالی تبدیل شود. درحالیکه هنوز هیچ اطلاعی از منشأ این بیماری، فارغ از اینکه احتمالاً از خفاش به انسان منتقلشده باشد، به دست نیامده است، چین و آمریکا یکدیگر را به جنگ بیولوژیک متهم میکنند. این جدال لفظی در شرایطی بالاگرفته که نیمی از مردم جهان در قرنطینه هستند و کسبوکارهایشان بهشدت مختل شده است، بنابراین منتظر راه برونرفت از این همهگیری کمسابقه هستند نه کاوش در مورد عوامل آغازین آن. این بدان معنا است که تعریف ما از «دولت ایده آل»، دگرگون شده و قدرتمندیِ قرن بیستمی در مقابله با دولتهای دیگر، جای خود را به کارآمدی در کنترل اوضاع و نجات مردم داده است.
جنگ قدرتطلبانه دولتها -که گویی پایانی برای آن قابلتصور نیست- آنچنان جهان ما را چندپاره کرده که حتی در زمان وقوع چنین بحران گستردهای -که اقتصاد جوامع و جان انسانها را باهم نشانه رفته است- هیچ اتحاد و همبستگی میان کشورها و ملتها شکل نگرفته است. مردم جهان با بحران مشترک روبهرو هستند، آنهم نه بحرانی که از درون هر کشور بهصورت جداگانه سر برآورده باشد، بلکه از کشوری به کشوری دیگر سرایت میکند اما بازهم، دولتها توان یکپارچهسازی اقدامات خود در مهار آن را ندارند. آخرین بار در ماجرای همایش آب و هوایی پاریس و مقابله با تغییر دمای کره زمین بود که خروج متکبرانه ایالاتمتحده از پیمان مربوط به آن، بدون هیچ مانعی عملی شد و تلاش سایر کشورهای عضو را برای حل این معضل مشترک خنثی کرد. جهانِ پیشرفته ما با این سطح از دانش و با این امکانات جدید ارتباطی، چرا تا این حد از بهکارگیری توانمندیهای خود، ناتوان مانده است؟!
خالق این آشفتگی، نظام دولت-ملتها است که چهار قرن از تشکیل آن میگذرد که در همین مدت، فجایع عظیمی به بار آورده است. آیا پیامدهای تلخ کرونا، ابرقدرتهای جهان را متوجه سود مشترک در مهار این آنارشیِ افسارگسیخته خواهد کرد یا همچنان بت لویاتانی -که به دست انسان ساختهشده است- را تقدیس میکنند؟ آیا مردم آمریکا در قرنطینه خانگی خود در کنار نگرانی برای پیدا کردن ماسک، به این هم میاندیشند که چگونه یک مشکل حیاتی توانست از آنسوی دنیا ریشه دوانده و زندگی آنها را در غرب جهان، تحت تأثیر قرار دهد؟ آیا فهرست مشکلاتی را که خود از آنسوی اقیانوس اطلس برای مردم سراسر جهان ایجاد کرده است، فهرست میکنند؟ جنگ، بیثباتی، سبک زندگی متوحش آمریکایی، میلیونها سایت مستهجن، انقراض گونههای متعدد حیوانی بر اثر گرم شدن یخهای قطبی و غیره.
بحران اصلیِ جهانِ ما، عدم توانایی در فهم بحرانهای مشترک و ناکارآمدی در بهکارگیری یکپارچه توانمندیهایمان است. پایان کرونا میتواند صرفاً نقطه پایانی بر یک پاراگراف از کتاب تاریخ بشر باشد اما مردم جهان، منتظر آغاز یک فصل جدید هستند.
[i]. https://www.axios.com/coronavirus-latest-developments-8b8990c4-6762-494a-8ee0-5091746bda9b.html
[ii]. https://www.npr.org/2020/03/25/820759545/read-2-trillion-coronavirus-relief-bill
[iii]. https://www.sacbee.com/news/coronavirus/article241709926.html
[iv]. https://watson.brown.edu/costsofwar/files/cow/imce/papers/2011/The%20Military-Industrial%20Complex%20Revisited.pdf
[v] https://www.politico.com/news/magazine/2020/03/19/coronavirus-effect-economy-life-society-analysis-covid-135579#gov