بازآرایی قدرت جهانی با ویروس کرونا

بازآرایی قدرت جهانی با ویروس کرونا

جان‌گیر (pandemic) کووید-19، هنوز چنان به ما نزدیک است که جایابی آن در بافتار گسترده‌تر زمانی و جغرافیایی و ارائه تصویری بزرگ‌تر دشوار می‌نماید. برای بسیاری از پژوهش‌گران نسل ما، این نخستین بار است که یک بیماری همه‌گیر، مرزها را در هم نوردیده و یک تهدید و چالش جدی برای بحث سلامتی، اقتصادی و سیاسی هم برای دولت-ملت‌ها و هم برای مردم است. آیا بحران جان‌گیر، موجب بازآرایی قدرت‌های جهانی خواهد شد؟ آیا چین، جای ایالات‌متحده را خواهد گرفت؟ آیا جهان پس از کووید-19، به شکلی بنیادین با پیش از آن، متفاوت خواهد بود؟

دکتر مهدی یوسفی؛ پژوهشگر ارتباطات میان فرهنگی و مدیر و مدرس برنامه آموزش آنلاین ارتباطات میان فرهنگی

به نظر می‌‌رسد شیوع کرونا بیش از آن‌که جهان بیرونی را تحت تأثیر قرار داده باشد، تصویر ما از آن را متأثر کرده است؛ درحالی‌که انتشار گسترده ویروس فراسوی مرزهای چین در آسیا تا حدودی قابل ‌پیش‌بینی بود، شیوع گسترده و آمار شوکه کننده مرگ‌ومیر در ایالات‌متحده و اروپا برای بسیاری از ما، غافلگیرکننده شد. آمریکا به‌قدری مصون از ویروس تصور می‌شد که در آستانه یورشی دیگر به غربِ آسیایِ درگیر با جان‌گیر، تصویر شد و شمارش معکوس در عراق آغاز گردید. چین-که نظام رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی آن کماکان تا حد زیادی در چارچوب تصویرسازیِ آمریکایی «چهار نظریه مطبوعات» (۱) درک می‌شود- آمار لحظه‌ای مبتلایان و جان‌گذشتگان را نه‌تنها به تفکیک استان و شهر، بلکه محله و ساختمان‌های مسکونی ارائه می‌کرد و موفقیت چشم‌گیرش در مهار جان‌گیر، آن را به متهم ردیف اول نظریه‌های توطئه تبدیل کرد.

  • لزوم بازشناسی غرب و تلنگری برای شناخت شرق

جان‌گیر کرونا، چشم‌اندازی برای بازشناسی غرب و تلنگری برای شناخت شرق است. «غرب» در معنای تمدنی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود، همواره موردتوجه سیاست‌مداران، پژوهش‌گران و سایر فعالان اجتماعی و سیاسی در ایران بوده اما صبغه فلسفی و نظری بر مطالعات غرب‌شناسی، غالب بوده است. هرچند این امر به‌خودی‌خود دارای اشکال نیست اما به حاشیه راندن نگاه‌ها و رویکردهای دیگر، مشکل ایجاد می‌کند. به نظر می‌رسد در کنار این دست از فعالیت‌های نظری، توجه به واقعیت‌های کنونی جامعه غرب در ابعاد مختلف حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … نیز لازم است. بخشی از دلایل عدم استفاده از مطالعات غرب‌شناسی در حوزه سیاست خارجی در ایران، به جنس این مطالعات برمی‌گردد که عمدتاً بر ابعاد فلسفی و نظری متمرکز بوده است که ابعاد کاربردی‌تر را در درجه‌ بعدی اهمیت قرار می‌دهند. در رابطه با آمریکا به‌طور خاص، شناسایی نقاط قوت (فراسوی تصویرهای اغراق‌آمیز و سوءگیرانه که معمولاً چندان از آن صحبت نمی‌‌شود) و ضعف و آینده‌شناسی میان‌مدت و درازت مدت، اهمیت دوچندانی دارد.

شناخت شرق و به‌طور خاص چین نیز از این قاعده مستثنا نیست و حتی وضعیت بدتری نیز دارد؛ چه آن‌که از جنبه نظری و تمدنی نیز علاقه بسیار کمتری را جذب خود کرده است. شناخت از چین در ایران، عمدتاً به شناخت زبان و ادبیات چینی محدود می‌‌شود و معدود دانسته‌های ما نیز از مسیر آثار ترجمه‌شده از زبان انگلیسی – که عمدتاً روایت آمریکایی از چین را شامل می‌شود‌- حاصل شده است. ما بعد از سال‌ها، همچنان در تلاش برای راه‌اندازی رشته مطالعات چین هستیم(۲) و گزارش‌های پژوهشی مراکز رسمی نظام‌، همچون مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، از ادبیات غالب آمریکایی‌ها در پرداختن به نظام سیاسی چین استفاده می‌کنند. هرچند در سال‌های اخیر، تجار و گردشگران چینی بیشتری وارد ایران شده‌اند، اما جابه‌جایی‌های انسانی میان دو کشور، کماکان در سطح پایینی قرار دارد. سوءبرداشت‌ها و پیش‌داوری‌ها، کماکان عنصر اصلی برداشت ما از چین را شکل می‌دهد. در چنین وضعیتی، جان‌گیر کووید-۱۹ در وهله نخست، توجه ما را به چین بیش از گذشته جلب می‌کند. به‌راستی در چند ماه گذشته، در چین چه گذشت؟

  • ووهان در اوج بحران، اما همه‌چیز عادی بیان می‌شد

درحالی‌که مردم چین خود را برای جشن‌های آغاز سال نو آماده می‌کردند، اخبار جسته‌وگریخته‌ای از شیوع بیماری در ووهان به گوش می‌رسید. بنده در شهر شانگهای، شاهد ترس و اضطراب میان جمعیت حدود ۱۷۵ هزارنفری خارجی‌های ساکن شانگهای بودم که به دنبال خرید بلیت پرواز و خروج از چین بودند؛ اما هر چه زمان می‌گذشت، بحران کم‌تر احساس می‌‌شد. در ایام اوج بحران، آنچه بیش از همه غیرعادی به نظر می‌رسید، عادی جلوه کردن همه‌چیز بود. در شهرها و استان‌های دیگر، به غیر از استان هوبی (کانون بیماری)، اوضاع بیش و کم مشابه بود. تدابیر سخت‌گیرانه و اقدام‌های سخت‌کوشانه پکن، باعث شد تا در حال حاضر، چین به لحاظ مجموع فوت‌شدگان بر اثر کووید-۱۹ و مبتلایان به نسبت جمعیت، در انتهای فهرست ۱۰ کشور نخست درگیر با جان‌گیر قرار داشته باشد؛ فهرستی که ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، بریتانیا و ایالات‌متحده در صدر آن قرار دارند. این تغییر وضعیت در طی چند ماه، بسیاری از صاحب‌نظران و پژوهش‌گران را متحیر ساخته بود. به‌عنوان‌مثال، ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی که در روزهای ابتدایی بحران، چین و جهانی‌سازی مبتنی بر چین را در صفحه شخصی خود در توییتر به سخره گرفته بود، به‌سرعت تغییر نظر داده و ناکامی‌های ایالات‌متحده در کنترل بیماری را عمدتاً به خلق‌وخو و ویژگی‌های شخصیتی دونالد ترامپ نسبت داد. البته تحسین اقدام‌های چین برایش دشوار بود و او کشورهای دیگری همچون کره جنوبی را به‌عنوان الگو معرفی کرد.

  • قدرت آسیا از آمریکا پیش می‌افتد

ظهور، بلوغ و افول قدرت‌ها، امری دائمی بوده است و قدرت‌ها همیشه در حال جابه‌جایی بوده‌اند، اما تصور آن‌که جان‌گیر کووید-۱۹، زمین بازی را تغییر داده یا خواهد داد، چندان با واقعیت‌های میدانی سازگار نیست؛ همان واقعیت‌هایی که نشان می‌دهد قدرت ایالات‌متحده، رو به افول بوده و قدرت چین، رو به دمیدن است.

گزارش شورای ملی اطلاعات ایالات‌متحده با عنوان روندهای جهانی ۲۰۳۰، دنیاهای جایگزین (۳) -که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است- پیش‌بینی می‌کند که تا سال ۲۰۳۰، آسیا از جهت قدرت جهانی (تولید ناخالص ملی، جمعیت، هزینه‌های نظامی و سرمایه‌گذاری فن‌آوری) از جمع آمریکای شمالی و اروپا پیش بزند و چین به‌تنهایی، بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا را داشته باشد. رشد ۱/۶ درصدی اقتصاد چین در سال ۲۰۱۹، آخرین آماری است که مطابق با پیش‌بینی‌ها و انتظارات، در این چارچوب بوده است. ارزیابی تبعات اقتصادی بحران جان‌گیر، به بحث مستقلی نیاز دارد اما بسیار ساده‌انگارانه خواهد بود که تصور کنیم، تجارت ماسک، لوازم طبی و بهداشتی -که در بهترین حالت، رقمی زیر ده میلیارد دلار را شامل می‌‌شود- تغییردهنده بازی اقتصادی به نفع پکن باشد؛ بگذریم از آن‌که این محصولات، اساساً ارزش‌افزوده بالایی ندارند. کووید-۱۹ چالش‌ها و فرصت‌های یکسانی را برای دو اقتصاد بزرگ دنیا، به وجود آورده است.

سؤال اساسی این است که آیا چین، اساساً به دنبال دست یافتن بر جایگاه ایالات‌متحده است؟ آیا در دهه‌های پیش‌رو، دیگر شاهد حضور قدرت‌های مسلط نخواهیم بود و قدرت به شبکه‌ها و ائتلاف‌ها در جهانی چندقطبی منتقل خواهد شد؟ به نظر می‌رسد، تمرکز پکن بر حفظ سرعت رشد اقتصادی خود، در چارچوب نظم موجود است. نگاهی به برنامه بلندپروازانه «یک کمربند، یک جاده» -که چشم‌اندازی از برنامه جهانی چین به دست می‌دهد- نشان‌گر آن است که پکن با تمرکز بر کشورهای همسایه خود که عموماً کشورهایی فراموش‌شده در سیاست خارجی ما بوده، در تلاش است تا بازارهای جدید برای محصولات تولیدی خود فتح کند؛ برنامه‌ای که برد-برد بودن یا نبودن آن تا حد زیادی به عملکرد طرف مقابل وابسته است. بسیاری از ما چین را با دوره‌ای از فقر گسترده و اکنون، رشد اقتصادی چشم‌گیر به خاطر می‌آوریم، ازاین‌رو از طلوع و ظهور چین صحبت می‌کنیم؛ اما نباید فراموش کنیم که مؤلفه‌های قدرت چین، ریشه در تمدنی چندین هزارساله دارد که باز خیزش، تعبیر مناسب‌تری برای توصیف قدرت روزافزون چین است.

  • امریکا قدرتی بزرگ اما در حال افول

چه‌بسا جوزف نای در مقاله اخیر خود در فایننشیال تایمز، درست گفته است که چین در هیچ زمان نزدیکی از آمریکا پیش نخواهد افتاد (۴) اما تحلیل وی بسیاری از واقعیت‌ها را درباره چین نادیده گرفته و عمیقاً آمریکا‌محور است. اعتماد عمومی گسترده مردم چین به نظام حاکمیتی‌شان، بزرگ‌ترین سرمایه چین به‌حساب می‌آید؛ امری که در جریان بحران جان‌گیر دوچندان شد. به‌اصطلاح «قدرت نرم» با تعبیری که نای از آن دارد، در سنجش و به‌حساب آوردن چنین مؤلفه‌هایی و به‌طورکلی عناصر مرتبط با فرهنگ، چندان توانمند نیست و از این‌رو است که چین، در رده ۲۷ قدرت نرم جهانی قرار می‌گیرد. نای، چین را کشوری درگیر با همسایگان خود تصور می‌کند، حال‌آنکه در اصل، ایالات‌متحده مایل‌ها فراتر از مرزهای خود، درگیر نزاع‌های بی‌پایان است. موقعیت ایالات‌متحده در رهبری جهانی تا حد زیادی به موفقیت آن در مدیریت بحران‌های بین‌المللی وابسته است. شکست ایالات‌متحده در مدیریت بحران، یک زنگ خطر جدی را برای نقش جهانی آمریکا، به صدا درآورد. واقعیتی که دوباره یادآوری می‌کند، آمریکا قدرتی بزرگ اما در حال افول است. یک عبارت مشهور انگلیسی می‌گوید: «زمان، قهرمان را می‌سازد» (cometh the hour, cometh the man). جان‌گیر کرونا، زمان نمایش اقتدار و قدرت‌ چین بود.

منابع:

۱٫Siebert F, Siebert FT, Peterson TB, Peterson T, Schramm W. Four theories of the press: The authoritarian, libertarian, social responsibility, and Soviet communist concepts of what the press should be and do: University of Illinois press; 1956.

۲٫ تلاش برای راه‌اندازی رشته مطالعات چین در دانشگاه تهران: خبرگزاری ایسنا; Available from: https://www.isna.ir/news/98032310405/.

۳٫Council NI. Global trends 2030: Alternative worlds: Central Intelligence Agency; 2013.

۴٫ Nye JSJFT. China Will not Surpass America Any Time Soon. 2019.