آلوده‌سازی ناخودآگاه آمریکایی‌ها توسط دونالد ترامپ

آلوده‌سازی ناخودآگاه آمریکایی‌ها توسط دونالد ترامپ

استفن مارچ، نویسنده کتاب «رختخواب مرتب نشده: حقیقت آشفته درباره زنان و مردان در قرن 21»، در 29 مارس سال 2020، مطلبی با عنوان «آمریکایی‌ها تنها در خواب و رؤیا ترامپ را درک می‌کنند[1]»، در مجله «نیویورکر» به چاپ رسانده و بر این باور است که سیاست‌های آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ، از منطق خواب و رؤیا پیروی می‌کردند؛ منطقی که سرتاسر آن، توهم و خیال بوده و به‌صورت ناخودآگاه، مردم این کشور را آلوده نموده بود. به عقیده مارچ، ترامپ هم در خواب‌ها از قانون پیروی نمی‌کرد و کسانی که در خواب، از ترامپ پیروی یا حمایت می‌کردند، افراد استرسی بوده‌اند. درواقع، همان‌طور که «مارنا کراوفورد» اعلام کرد، رؤیاهای مردم آمریکا نشان می‌دهد که آن‌ها در یک «جنگ داخلی»، به سر می‌برد.

گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا

مارتا کراوفورد اولین بار در سال ۲۰۱۵، خواب ترامپ را دید؛ در این رؤیا، یکی از دوستانش که به خاطر کار به بیرون از شهر می‌رفت، از او خواست که مراقب خانه وی باشد. آدرس در طبقه فوقانی ساختمان شش طبقه بود که در آن، روی مبلی که با نور یک تلویزیون بزرگ روشن می‌شد، او دونالد ترامپ را دید با پوشک بزرگی که به پا داشت، سرش را روی سینه گذاشته و خوابیده است. او برای مدتی ترامپ را در حال خواب مشاهده کرد و سپس، ظرف فلزی سگ را از غلات پر کرد و روی میز گذاشت. ترامپ وقتی بیدار شد، با دهان بزرگش شروع به بلعیدن غذا کرد. کراوفورد احساس انزجار و ترحم کرد. او درنهایت، برایش یک تلفن همراه تاشو خرید که تنها در موارد اضطراری استفاده می‌شد. این، اولین چیزی بود که ترامپ، رؤیای آن را در سر داشت.

دوران ریاست جمهوری ترامپ، همیشه خیالی و وهمی بوده است، حتی پیش از آنکه ناکارآمدی او در مقابله با بیماری همه‌گیر کرونا مشخص شود. کراوفورد برای ۲۵ سال، یک مددکار اجتماعی بالینی و یک روان‌پزشک در نیویورک بود. ابتدا در سال ۲۰۱۶، مددجویان وی گزارش‌هایی را در مورد رؤیاهای خود پیرامون ترامپ، ارائه کردند که برای رئیس‌جمهورها چندان معمول نبود. کراوفورد می‌گوید: «او در ذهن افراد، یک شخصیت سترگ داشت.» کراوفورد فهمید که آمریکایی‌ها در رؤیای خود، ترامپ را درک می‌کنند. او می‌گوید: «در سال پس از انتخابات، من به دلیل سرطان، در حال شیمی‌درمانی بودم و نمی‌توانستم کار زیادی انجام دهم. من نمی‌توانستم برای اعتراضات، به خیابان‌ها بروم. من نمی‌توانستم کارهای داوطلبانه انجام دهم؛ اما باید کاری می‌کردم.» او از «قلمروی سوم رؤیاها» اثر شارلوت برادت، الهام گرفت که ۱۰ دامنه‌ای از رؤیاهای توصیف شده مربوط به مردان و زنان آلمانی بود که بین زمانی که هیتلر در ۱۹۳۳ به صدراعظمی آلمان رسید و زمان جنگ جهانی دوم، گردآوری شده بود. پس از انتخاب ترامپ، کراوفورد یک وبلاگ را راه‌اندازی کرد که در آن، مردم می‌توانستند به شکل گمنام رؤیاهای خود را تعریف کنند. سپس او رؤیاها را از رسانه‌های اجتماعی گردآوری کرد که تعداد آن‌ها، به ۳۰۰۰ رسید.

در یکی از موارد، ترامپ اعتبار خود را از پایان دادن به جنگ Boer، دریافت کرده بود. رؤیای دیگری وجود داشت که در آن، ترامپ شعار روی اسکناس‌ها را به «هرکسی می‌تواند رؤیایی داشته باشد»، تغییر داده بود. موارد دیگری از ناکارآمدی نیز وجود داشتند و مواردی از خاتمه ریاست جمهوری ترامپ. یک سری خواب‌ها در مورد موهای ترامپ بود؛ اسبی در یک مسابقه اسب‌سواری، کلاه‌گیس ترامپ را از سر او جدا کرده و به ریاست جمهوری وی، با حقارت پایان داده بود. شخصی ترامپ را در خواب، در حال خود ارضایی دیده بود؛ شخص دیگری او را در حال پوشیدن لباسی با شعار «نه به خود ارضایی» دیده بود. معمولاً رؤیاهای مربوط به ترامپ، با نوعی دلسوزی همراه بودند؛ «خواب دیدم دونالد ترامپ به‌تنهایی در یک زمین بازی نشسته است، زیرا هیچ‌کس نمی‌خواهد با او بازی کند. من یک لیوان چای به او تعارف کردم». خواب‌های زیادی در مورد غذا دیده شده بودند؛ ترامپ در مک‌دونالد یا خواب‌هایی که در آن‌ها، ترامپ خوردن زیتون را ممنوع اعلام کرده بود زیرا آن را «عجیب» می‌دانست.

کراوفورد، شروع به طبقه‌بندی ۳۰۰۰ خواب دیده شده به گروه‌های مختلف کرد. رؤیاهای زیادی وجود داشتند که در آن‌ها، مادران افراد با ترامپ قرار می‌گذاشتند؛ تقریباً ۲۰ مورد از این‌گونه خواب‌ها، گردآوری شده بود. یک گروه دیگر از رؤیاها، ترامپ را به‌صورت یک موجود فضایی نشان می‌دادند که از خارج از کره زمین آمده است. یکسری رؤیا در مورد تنزل شناختی، رؤیاهای رفتار جنون‌آمیز، رؤیاهای عجزولابه ترامپ برای ورود به واحد مراقبت بیماران روانی بود. یک گروه بزرگ دیگر شامل رؤیای نفوذ ترامپ به مکان‌های خصوصی بود؛ «او وارد خانه من شد بدون این‌که در بزند و در توالت من خرابکاری بزرگی کرد، بدون این‌که حتی سیفون را بکشد.» ترامپ در سازمان‌ها هم دیده می‌شد. تعداد زیادی از افراد نیز خواب‌هایی را گزارش کردند که در آن‌، آن‌ها به مدرسه رفته‌اند و دونالد ترامپ، معلمشان است. کراوفورد ۵۰ مورد را در این زمینه گزارش می‌کند. یک گروه دیگر از افراد، ترامپ را فردی می‌دیدند که آن‌ها را مورد سوءاستفاده جنسی قرار داده است. کراوفورد می‌گوید: «افرادی که توسط معلمان، والدین یا مسئولان خودشان، مورد سوءاستفاده جنسی قرارگرفته‌اند، به واسطه این واقعیت تحریک می‌شوند».

رؤیاهای دیگری وجود داشت که ترامپ را به عنوان یک پیامبر می‌دید؛ «ترامپ از سوی یک پلکان طلایی از بهشت به زمین آمد تا جهان را نجات دهد». دیگران، ترامپ را به‌صورت یک تندیس مسیحی یا ضد مسیحی می‌دیدند. ۷۵ خواب جداگانه در مورد جنگ‌های هسته‌ای وجود داشت که در حدود زمان مأموریت دیپلماتیک ترامپ در کره شمالی بود. البته قدرت وی می‌توانست مذهبی نیز باشد؛ «من خواب دیده‌ام که پیشوای مذهبی من از منبر می‌گوید، اگر به دونالد ترامپ رأی ندهی، نمی‌توانی انجیل را بفهمی، البته این پیشوای روحانی، خود ترامپ بود!» هیچ محدودیتی در مورد مکان‌هایی که ترامپ می‌توانست به آن‌ها وارد شود، وجود نداشت. پیرمردی، کابوس ترامپ و معاونش، مایک پنس را دیده بود که وارد بازی فیلادلفیا ایگلز شده بودند تا قوانین آن را به مشاجره بکشند. همچنین، خواب‌ها در مورد شرایطی که آمریکا هم‌اکنون در حال قرار دارد، دیده شده بود؛ «خواب دیدم ما در جعبه‌ای قرار داشتیم و خانواده ترامپ نیز در آنجا بودند. شرایط اضطراری پدید آمده و آژیر خطر زده شد، همه ما دویدیم تا به مکان امنی برویم. مثل همیشه، خانواده ترامپ از یک آسانسور جداگانه استفاده کردند تا آن‌ها را به مکان امنی می‌برد و بقیه ما در ترس و هراس بودیم.» آلوده سازی ناخودآگاه آمریکایی‌ها توسط ترامپ، از مدت‌ها پیش آغاز شده است.

منشأ این رؤیاها کاملاً مشخص است، ترامپ به شکل بی‌سابقه‌ای بر دیدگاه عمومی غالب است. چیزی که کراوفورد آن را با عنوان «همکاری ناخودآگاه» می‌خواند، بسیار چالش‌برانگیز است. رؤیای خود کراوفورد نیز در همین دسته قرار می‌گیرد؛ «اولین پدیده‌ای که من، آن را درک کردم، این بود، افرادی که رؤیاهای مثبت در مورد ترامپ داشتند یا دلسوز بودند یا احساس ترحم می‌کردند و می‌خواستند، به شکلی به او کمک کنند یا به او جذب شوند. آن‌ها این خواب‌ها را کاملاً استرس‌زا توصیف کردند». یک نفر که نمی‌توانست درخت کریسمس خود را برپا کند، خواب دید که ترامپ آمده است تا به او کمک کند. البته برخی از این افراد، پس از بیداری، این خواب‌های مثبت را به‌عنوان تهییج تازه‌ای توصیف کردند، درحالی‌که برخی آن را کابوس می‌دانستند. برای کراوفورد، این رؤیاها یک عملکرد اجتماعی هستند که در «قلمروی سوم رؤیاها» نیز منعکس شده است؛ ذهن ناخودآگاهی که تلاش می‌کند فرد را به هم‌ترازی با دنیای بیهوده و مطرود وادار کند.

این رؤیاهای همکاری ناخودآگاه و دلسوزی محرمانه، نشان‌دهنده عمق قدرت اجتماعی ترامپ هستند. او به برخی از آمریکایی‌ها می‌گویند که برخی از تاریک‌ترین رؤیاهای آن‌ها، کاملاً نرمال و قابل‌قبول هستند. کراوفورد می‌گوید که اگر فکر می‌کنید رؤیاها، منشأ چیزی هستند که در ما سرکوب شده‌اند، چیزی که در مورد آن مشکل اخلاقی داریم یا چیزی که آن را باور نمی‌کنیم، آن چیز در ناخودآگاه شما رسوخ کرده است. چیزهایی که ما با آن‌ها در کشمکش هستیم، در خواب و رؤیای ما به سراغمان می‌آیند. کارل جونگ آن را «سایه» می‌نامد. این، یکی از منابع بنیادین جذابیت ترامپ است. او به آمریکایی‌ها می‌گوید که همه‌چیز خوب است؛ آن‌ها هر چه که می‌خواهند، بخواهند یا هر طور که می‌خواهند، رفتار کنند.

در «قلمروی سوم رؤیاها»، نفوذ به هوشیاری می‌تواند خود را به‌صورت ترس از جلوه‌گری نشان دهد. برخی از آلمان‌ها خواب می‌دیدند که دیوار خانه‌شان، ناپدید شده یا اینکه اثاثیه آن‌ها به مسئولان تبدیل شده‌ است. یکی از وحشتناک‌ترین رؤیاها مربوط به مردی بود که تنها می‌توانست در مورد مستطیل‌ها، مثلث‌ها و هشت‌ضلعی‌ها خواب ببیند. در مجموعه رؤیاهای گردآوری‌شده توسط کراوفورد، چیزی با عنوان «نامریی بودن» وجود نداشت بلکه دقیقاً بالعکس آن بود. او می‌گفت: «همه فریاد می‌زنند». رؤیاهای مربوط به ترامپ، رؤیاهای استعداد نیستند بلکه با جانب‌داری در ارتباط هستند. کراوفورد می‌گوید: «هستیم؛ این چیزی است که رؤیاها نشان می‌دهند. ما خودمان را به دو نیم کرده‌ایم و این کار را به‌صورت جمعی و اجتماعی انجام داده‌ایم». قطبیت گرایی آمریکایی به سطح ناخودآگاه رفته است.

رؤیاها می‌توانند چیزی را ثبت کنند که ما دریافت کرده‌ایم اما پردازش نکرده‌ایم. برادت می‌گوید: «این خواب‌ها به‌طور مستقل، نشان‌دهنده تمایلات خودآگاه افراد مربوطه بوده‌اند. تصویرسازی در خواب، می‌تواند به توصیف ساختار واقعیتی کمک کند که در شرف تبدیل‌شدن به یک کابوس است». کراوفورد نیز نوع مشابهی از پیش‌بینی را در رؤیاهای مربوط به ترامپ یافته است. او یک زیرمجموعه کلی از رؤیاها را در مورد جدایی خانواده‌ها پیش از انفجار بحران مرزی طبقه‌بندی کرده است.

من با روان‌شناسان بالینی صحبت کردم که در مرز کار می‌کردند و کابوس‌های کودکان و والدینی را که از یکدیگر جدا شده بودند، ثبت می‌کردند. یک کودک هشت‌ساله به آن‌ها می‌گوید: «من خواب دیدم که پدرم و مادرم و سگ‌ها در خوابم بودند. نگاه کن، نگاه کن، یک گرگ. گرگی در بین من و خانواده‌ام قرار دارد. فردی گرگ را ترساند تا برود و سپس، من توانستم با خانواده‌ام باشم. من خیلی ترسیدم، چون عمه‌ام را دیدم؛ آن‌ها پدر من را کشتند. من همه‌چیز را دیدم. من خیلی ترسیده بودم.» همین کودک، خواب دیگری را هم توصیف می‌کند: «ICE دائماً در خواب من بود و ما را نگاه می‌کرد، آن‌ها حیوانی داشتند که همه حیوانات دیگر را می‌خورد. دو چوب وجود داشت و پرندگان روی یکی از آن‌ها نشسته بودند و یک کبوتر و یک گربه نیز وجود داشت که آن‌ها نمی‌خواستند چیزی را بخورند. من زنده ماندم. ICE در خوابم و در زندگی واقعی، سگ داشت اما آن‌ها به من حمله نمی‌کردند.» از حالا به بعد، هنگامی‌که در مورد رؤیای آمریکایی حرف می‌زنیم، باید در مورد این‌گونه رؤیاها صحبت کنیم.

رؤیای افراد حاضر در گشت مرزی نیز به همین صورت بود. بسیاری از پاسبان‌های مرزی در شرایط دشواری قرار دارند؛ کار بیش‌ازحد، بدون حمایت و گاهی اوقات بدون حقوق. فردی در دفتر مرکزی کار می‌کرد که مهاجران در آنجا نگه داشته می‌شدند (جایی که بوی تعفن می‌داد)، کار بسیار سختی داشت و باید پرونده‌های بسیاری را مدیریت می‌کرد. شیفت او بین ساعت ۱۰ شب تا ۸ صبح بود. او می‌گفت: «وقتی به خانه می‌آیم، فوراً به حمام می‌روم؛ وارد رختخواب می‌شوم و سریع هم خواب می‌بینم. همه‌چیز به‌صورت رؤیاهای مرکز نگهداری مهاجران، به سراغ من می‌آید.» خط مرزی بین رؤیا و بیداری، محو و مخدوش است. او کابوس‌های زیادی دارد. یکی از مأموران پیشین گمرک و محافظت مرزی، درباره رؤیایی به من گفت که او در خانه با مادرش بود که ترامپ، از پله‌ها پایین آمد و به جلوی در رفت. او به موهای رئیس‌جمهور از پشت نگاهی کرد و فکر می‌کرد که می‌تواند او را به قتل برساند. او به یاد نمی‌آورد که آیا در خواب تفنگ داشته یا خیر؛ و پیش از آنکه اتفاقی بیفتد، از خواب بیدار شده بود. این خواب تا مدت‌ها در ذهن وی تداعی می‌شد.

سیاست‌های آمریکا، دیگر از منطق سازمانی یا قانونی پیروی نمی‌کنند. آن‌ها از منطق رؤیا و خواب پیروی می‌کنند و نگرش‌های منطقی، به پوچی منجر می‌شوند. کراوفورد می‌گوید: «من باور نمی‌کنم که این رؤیاها در مورد دونالد ترامپ هستند. من فکر می‌کنم که همه آن‌ها در مورد ما هستند. آن‌ها در مورد برخی از جنبه‌های روانی ما هستند که کنترل نشده‌اند.» اندیشکده‌ها و روزنامه‌نگاران سیاسی، همچنان به بررسی جزئیات رقابت‌های سیاسی بر این‌که آیا سیاست جنبه منطقی دارد یا خیر، می‌پردازند. آن‌ها مباحث را به‌گونه‌ای آنالیز می‌کنند که گویی برای مردم، شناخته‌شده هستند. آن‌ها به شهرهای کوچک غربی می‌روند و با افراد محلی به‌گونه‌ای صحبت می‌کنند که گویا آن‌ها یک مکانیزم مخفی برای روح آمریکایی برافراشته‌اند. آن‌ها به شکلی نتیجه انتخابات را می‌خوانند که گویی این نتیجه در انتخابات گذشته، صحیح بوده است. با این حال، واقعیت سیاسی دیگر متناظر با زبان توصیف آن نیست. ترامپ، فوران افراد آزرده است؛ سال‌های ریاست جمهوری وی، یک تخیل فروریخته هستند. حقایق سیاسی که برای نسل‌ها کاملاً روشن بودند، در تعامل با وی، از میان رفته‌اند. چیزهایی که ما فکر می‌کردیم می‌دانیم، به وهم‌های جمعی تبدیل شده‌اند؛ رؤیاهایی که نمی‌دانستیم رؤیا هستند، زیرا همه آن‌ها را در ذهن خود داشتیم.

برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید


[۱]It’s in Dreams That Americans Are Making Sense of Trump