ضرورت تحلیل واقع‌بینانه از حمله به ساختمان کنگره

ضرورت تحلیل واقع‌بینانه از حمله به ساختمان کنگره

ملانکتون اسمیت در این مطلب با عنوان «خطرات واقعی ناشی از واقعه ساختمان کنگره: سرکوب سازی واقعیت و مخالفت‌ها» که در دهم ژانویه 2021 در وبلاگ ایندیپندنت منتشر شده است بیان می‌کند که حتی اگر شک و تردیدهایی در مورد صحت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود داشته است، نباید با خشم و خشونت مطرح می¬شد یا جایی خراب می‌گشت. اسمیت معتقد است، اگرچه اعتراضات مسالمت¬آمیز بخشی از گفتمان¬های سیاسی است که باید وجود داشته باشد و برای همگان ارزشمند باشد؛ اما شلوغی¬های به وجود آمده در ساختمان کنگره را نباید تلاشی در راستای برقراری کودتا دانست و همگان باید مراقب باشند که در شرح اتفاقات آن روز مبالغه¬ نکنند. اسمیت ضمن بیان اینکه میلیون¬ها آمریکایی هنوز شک دارند که آیا جو بایدن بی‌هیچ تقلب و به‌صورت عادلانه انتخاب شده است یا نه؟ راهکار خود را بدین‌صورت ارائه می‌دهد که برای آنکه جلوی هرج‌ومرج‌ها را بگیریم، باید این اطمینان را به مردم بدهیم که رأی¬هایشان شمارش شده و نظام ایالات‌متحده در این مورد، همیشه با مردم خود روراست بوده است؛ بنابراین لازم است تا پژوهش و تحقیقی به‌صورت کاملاً مستقل در این راستا صورت گیرد، به‌گونه‌ای که تمام قانون‌گذاران ایالت¬های رقیب را در برگیرد و به بررسی کامل تمام رویه¬ها و نتایج حاصل در اصلی¬ترین ایالات رقیب بپردازد تا بتوانند بدین شیوه تغییرات و اصلاحاتی کارآمد در انتخابات آینده به وجود آورند. به‌کارگیری این شیوه، تنها راه برای از بین بردن تمام شک¬ها و تردیدها و بازگرداندن دوبار¬ه¬ حس اعتماد آمریکایی¬ها به سیستم انتخاباتی ایالات‌متحده است.

گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا

باید به آمریکایی­ ها حق داد که بسیار عصبانی باشند زیرا با خشونت­ هایی بسیار شنیع و اعتراضاتی گسترده در راستای تغییر نتایج آرای انتخابات در ساختمان کنگره، به تاریخ ۶ ژانویه مواجه شده­‌اند. مردمی که شیشه­ های پنجره­ها را پایین آوردند و در هم شکستند، از موانع امنیتی عبور کرده، تعدادی را مجروح نمودند و حتی با نیروهای پلیس درگیر شدند که باید تمامی این اتفاقات در مدت زمانی بسیار کوتاه پیگیری شود. در سیستمی که آزادی در کنار نظم و انضباط تعریف‌شده، هرگونه عمل خشونت­آمیز در همه­ زمان­‌ها، کاملاً اشتباه، غیرقابل‌قبول و زیان‌بخش بوده است. حتی اگر شک و تردیدهایی در مورد صحت برگزاری انتخابات بوده است، نباید با خشم و خشونت مطرح می­شد، نباید جایی خراب می­گشت. بدون آنکه به دنبال دلیل بگردیم، باید باور داشته باشیم که هرگز هدف­ ها، راه­های دستیابی را توجیه نمی­کند یا به‌عبارت‌دیگر، هدف، هرگز وسيله را توجيه نمي‌كند، زیرا هر وسیله­ای به‌خودی‌خود نوعی هدف است. برای آنکه مردم بتوانند آزادانه زندگی کنند و تنها قانون بر همه آن‌ها حکم کند، لازم است فضیلت مدنی وجود داشته باشد و البته استانداردی غیرقابل تغییر برای همگان وضع شده باشد، به‌گونه‌ای که تمامی افراد مسئولیت تام اعمال خود را بپذیرند، بی‌­آنکه هیچ استثنایی وجود داشته باشد.

اعتراضات مسالمت ­آمیز، بخشی از گفتمان­ های سیاسی است که باید وجود داشته باشد و برای همگان نیز ارزشمند باشد. اینکه جمعیت مردم تابستان گذشته در مینیاپولیس دورهم جمع شده بودند تا نظرات خود را راجع به اجرای قانون به گوش دیگران برسانند، در نفس خود، کار نادرستی نبوده است. به همین ترتیب، اینکه جمعیت مردم در واشینگتن دی سی راهپیمایی داشتند تا نظرات خود در مورد شمارش رأی­ها در انتخابات را مطرح سازند، کار نادرستی نبوده است. چیزی که در مورد هر دو مثال توجیه نخواهد شد، توسل غیرضروری و غیرقابل‌توجیه به زور، خشونت و آسیب به اموال عمومی است. هیچ‌یک از این دو مورد بالا در عرصه­ گفتمان در سیاست، توجیه نمی­شود یا هیچ کمکی در این راستا نخواهد کرد. بااین‌حال، حتی اگر بخواهیم بسیار سریع‌تر بی­قانونی را محکوم سازیم، نباید چشم خود را به موضوعات بسیار مهم ببندیم و آن‌ها را نادیده انگاریم. نباید اختیار تام به نخبگان سیاسی داده شود، همان افرادی که قدرت متمرکز و گلوبالیسم به آن‌ها اعطاء شده است، زیرا احتمال آن وجود دارد که این نخبگان از اقدامات افراد غیرمسئول به‌عنوان سلاحی برای جلوگیری از بیان مخالفت‌ها و اختلاف عقیده­ ها با هدف پیشبرد اهداف شخصی­شان سوءاستفاده کنند.

  • باید تقلب در انتخابات بررسی شود

میلیون­ها آمریکایی هنوز شک دارند که آیا جو بایدن بی‌هیچ تقلبی و به‌صورت عادلانه، انتخاب شده است یا نه. برای آنکه جلوی هرج‌ومرج‌ها را بگیریم، باید این اطمینان را به مردم بدهیم که رأی ­هایشان شمارش شده است و نظام ما در این مورد، همیشه با مردم خود، روراست بوده است. کلاز جی راین از دانشگاه کاتولیک به بررسی داده­های انتخابات در The American Conservative پرداخته و در آنجا، چند سؤال منطقی را مطرح ساخته است؛ سؤالاتی که شاید برای تعداد زیادی از افراد متفکر نیز مطرح شده باشد. درواقع، سه دادرس دیوان عالی ایالات‌متحده آمریکا در بیانیه­ای کتبی قضات ایالت پنسیلوانیا را به دلیل تغییر مهلت دریافت آراء توبیخ کردند.

درنهایت باید گفت که بر مبنای اطلاعات گردآوری‌شده از نظرسنجی­های مردمی در مورد آمار نگران‌کننده و سوء مدیریت‌ها در قوانین انتخابات ایالتی، لازم است پژوهش و تحقیقی به‌صورت کاملاً مستقل در این راستا صورت گیرد، به‌گونه‌ای که تمام قانون‌گذاران ایالت­ های رقیب را در برگیرد و به بررسی کامل تمام رویه­ ها و نتایج حاصل در اصلیترین ایالات رقیب بپردازد تا بتوانند بدین شیوه، تغییرات و اصلاحاتی کارآمد در انتخابات آینده به وجود آورند. به‌کارگیری این شیوه، تنها راه برای از بین بردن تمام شک­ها و تردیدها و بازگرداندن دوبار­ه­ حس اعتماد آمریکایی­‌ها به سیستم انتخاباتی ایالات‌متحده است.

  • نقش عوامل اجرایی چپ­گرا

موضوعی کوچک‌تر امام مهم، دلیل انگیزشی برای حمله به ساختمان کنگره بوده است. مردمان ماگا[۱] (Make America Great Again)، اگرچه رسانه­ها آن‌ها را زیر میکروسکوپ خود گرفته­اند، رفتار نسبتاً مناسبی در واکنش به اتفاقات بزرگ منتهی به انتخابات نوامبر داشته­اند. جناح چپ -نه جناح راست- عامل ایجاد شور­ش­ها و خرابی­ها در تابستان بوده است. در این راستا چه اتفاقی رخ داده بود؟ آیا سخنرانی­های پر تصنع و پوچ ترامپ به این شورشها دامن زده بود یا دلایل دیگری نیز وجود داشت؟ واشنگتن‌تایمز ابتدا گزارشی ارائه داد، سپس از موضع خود عقب کشید؛ گزارش­هایی مبنی بر حضور عوامل آنتیفا آن‌گونه که نرم­افزار تشخیص چهره، شناسایی کرده بود. یکی از فعالان یا طرفداران جنبش «جان سیاه‌پوستان مهم است/زندگی سیاهان مهم است»،[۲] در میان جمعیت مهاجم شناسایی شده بود که بعدها به‌صورت فریبکارانه ادعا کردند: «وی در میان آن جمعیت حضور یافت تا طرفداران رئیس­جمهور دونالد ترامپ را شناسایی کند.»

 از آنجا که اکثر افراد حضور یافته در آن اتفاق، شناسایی و دستگیر شده بودند، اهمیت این موضوع مطرح می­شد که سیستم قضایی بی­طرف و منصفی باید آن‌ها را محاکمه کند و جرائمی کاملاً متناسب با جرمشان، برای آن‌ها در نظر گیرد، نه اینکه «تروریست­های داخلی» -که خودشان ایدئولوژی­های راست تندرو دارند- این افراد را عجولانه مورد قضاوت قرار دهند یا محاکمه کنند.

  • اصلاً کودتایی در کار نبود

شلوغی­های به وجود آمده در ساختمان کنگره، تلاشی در راستای برقراری کودتا نبود. سیاستمداران، رسانه‌­ها و مفسران نباید در شرح اتفاقات آن روز مبالغه­ کنند. تعریفی که ویکی­پدیا برای کودتا آورده، عبارت است از: «خلع یا برکناری حکومت وقت از قدرت، معمولاً از طریق به‌کارگیری روش­های خشونت­آمیز. به‌طورمعمول، کودتا، تصرف یا خلع‌ ید غیرقانونی مغایر با قانون اساسی است که توسط یک جناح سیاسی، نظامی یا یک دیکتاتور صورت می­گیرد.» اگر بخواهیم با مفهوم کودتا در واقعیت آشنا شویم، باید به سال ۱۹۹۱ برگردیم، درست زمانی که تندروهای کمونیستی، میخائیل گورباچف را در حصر خانگی قراردادند، به او اجازه­ برقراری ارتباط با دنیای بیرون یا حضور در جامعه را نداده و کنترل دولت شوروی را به دست گرفتند. درنهایت، این کودتا شکست خورد، اما یک کودتایی واقعی بود. اینکه احمق‌­ها شیشه­‌ها را بشکنند، در دفتر پلوسی عکس بگیرند، به فضاهای داخلی ساختمان آسیب بزنند و برگه‌ها را در کل اتاق سنا پخش کنند، نمی­توان نام کودتا را بر روی آن گذاشت. جناح چپ و متحدان رسانه­ای این جناح، از عناوینی همانند کودتا یا قیام برای خطاب قرار دادن این هرج‌ومرج‌ها استفاده کرده­اند تا بدین شیوه، بتوانند به بیشترین نفع از این اغتشاش­ها دست یابند.

  • خاموش کردن اعتراضات و مخالفت­ها

 با این روایت نادرست که ترامپ و طرفدارانش، دموکراسی آمریکا را به خطر انداخته‌­اند، چپ‌ها در حال خاموش کردن راست­های معترض هستند. غول‌های بزرگ تکنولوژی و رسانه‌های اجتماعی، در حال خاموش و خفه کردن صدای افراد شناخته­شده­ محافظه­‌کار هستند و البته شخص رئیس­ جمهور ایالات‌متحده: Parler#WalkAway#POTUS, Trump campaign emails؛ و یک ژورنالیست Yahoo News از توییتر خواسته است که سایر ژورنالیست­‌ها را تحریم کند: «در حال حاضر افرادی همانند جک پوسوبیک، دن اسکاوینو، مولی همینگوی، روگان اوهاندلی، تاکر کارلسن و … نیز چنین درخواستی را مطرح کرده­اند.» در واکنش به این درخواست، جان ماتز (مدیرعامل و بنیان‌گذار پارلر)، خطاب به اپُک تایمز نوشت که شرکتش، برای پیگیری هر نوع «اقدام قانونی» علیه اپل، گوگل و آمازون آماده است. بااین‌حال، ماتز تا به امروز به این نتیجه رسیده است که «تمام فروشندگان، از شرکت‌های خدماتی پیام متنی گرفته تا ارائه­دهندگان ایمیل، همچنین وکلای شرکت، درست در همان روز، وی را به حال خود رها کرده­اند.»

 جاش هالی (سناتور ایالات‌متحده آمریکا)، ویاکام سی‌بی‌اس (با مالکیت سیمون و شوستر) را به اقامه دعوی علیه آن‌ها تهدید کرد، زیرا انتشار کتاب در دست چاپ وی با عنوان استبداد فناوری­های بزرگ[۳] را کنسل کرده بودند. دلیل آن‌ها این بود که «دیگر نمی­توانند از سناتور هالی حمایت کنند زیرا در سناریویی حضور یافته است که تهدیدی جدی تلقی می­شود.» هالی در پاسخ در «@simonschuster» خطاب به آن‌ها نوشت: «دیگر بیش از این نمی­توانست اوروِلی باشد. سیمون و شوستر قرارداد کتاب مرا کنسل کرده­اند، آن‌هم تنها به این دلیل که نماینده­ حزب خود بوده و از آن دفاع کرده‌ام، این در حالی بود که در سنا، درگیری­‌هایی در مورد صحت برگزاری انتخابات و رأی­‌دهندگان صورت گرفته بود که در حال حاضر، نام فتنه‌­انگیزی را به آن انتساب داده­اند. می­خواهم بسیار شفاف صحبت کنم، این اختلاف بین ما تنها به دلیل قرارداد کتاب من نیست، بلکه مخالفتی آشکار با متمم اول قانون اساسی ایالات‌متحده آمریکا است. صرفاً سخنرانی­هایی حق انتشار دارند که دولت آن‌ها را تأیید کرده باشد. این چپی­ها هستند که هر آنکه مورد تأییدشان نباشد، رد میکنند. بنده با تمام توانم با فرهنگ حذف (کنسل کالچر) خواهم جنگید و در دادگاه، شما را می­بینم.»

همچنین، ACLU بیانیه­ای صادر کرد و در آن، فیس‌بوک و توییتر را برای به تعلیق درآوردن ترامپ محکوم کرد. ACLU در مورد خطرات ناشی از «قدرت کنترل نشده» و احتمال سرکوبی دیگر صداها، هشدار داده است. در رابطه با مقامات حکومتی که از بحران­ها استفاده می­کنند تا قدرت و نفوذ خود را به‌صورت بسیار گسترده­ افزایش دهند (رجوع کنید به کتاب رابرت هیگز با عنوان «بحران و لویاتان: قسمت­‌های مهم در رشد دولت آمریکا»)، جو بایدن بسیار تمایل دارد تا از این موقعیت استفاده کند و برچسب «شورشیان» و «تروریست­های داخلی» را به معترضان بزند. وال‌استریت ژورنال گزارش کرده است که «جو بایدن قصد دارد قانونی برای مبارزه با تروریسم داخلی وضع کند و آن را در اولویت برنامه‌­هایش قرار دهد تا بدین طریق، بتواند با افراطیون خشن ایدئولوژیک مقابله کند و حتی قصد دارد بودجه بیشتری را برای مبارزه با آن‌ها اختصاص دهد.» بنابراین، ماه­هایی در سال ۲۰۲۰ بود که شاهد حضور عوامل آنتیفا و BLM[4] بوده­ایم که در حال آتش کشیدن شهرهای آمریکا بودند، به اموال عمومی آسیب می­رساندند، از اجرای قانون سرپیچی می­کردند و در پورتلند، به خیابان­‌ها ریخته بودند. جمعیتی که به ساختمان کنگره حمله کرده بودند، اتهام افراطیون و تروریست‌های داخلی را از آن خود کرده­اند. آیا واقعاً آمریکایی­‌ها نیاز به محافظت در مقابل این دسته از افراد دارند؟ آیا واقعاً چنین است؟

گلن گرینوالد، از طرفداران آزادی مدنی و بسیاری افراد دیگر که در صحنه حضور داشتند، تصدیق کرده­اند که دسترسی جمعیت به ساختمان کنگره، بیشتر از روی خوش­شانسی و البته تصادفی بوده تا یک حمله از پیش برنامه‌ریزی‌شده؛ «نیروهای دفاعی چندانی وجود نداشت، پلیس ساختمان کنگره بلافاصله تلاش کرد تا جلوی هجوم افراد را بگیرد، اگرچه تعدادی نیز از جمعیت استقبال گرمی کردند و اکثر افرادی که وارد ساختمان کنگره شده بودند، تمام‌وقت در حال سلفی کردن از خود با مجسمه­‌های درون ساختمان بودند تا اینکه قصد خراب کردن اتاق مقامات را داشته باشند. گرینوالد مشاهدات خود را چنین بیان می­کند: «احتمال اینکه چند صدنفری که به ساختمان کنگره یورش برده بودند، توانایی براندازی حکومت ایالات‌متحده -قدرتمندترین، مسلح­ترین و مجهزترین نیروی ارتش در کل دنیا- را داشته باشند، صفر بود. حتی آن‌ها کوچک‌ترین تلاشی در این راستا نکردند.»

واکنش بایدن متناسب با شدت اتفاقات رخ‌داده در ساختمان کنگره نبود. اگرچه محافظه­‌کاران، لیبرالها، طرفداران آزادی فردی و گروه‌­های مستقل، به ترامپ رأی نداده بودند و حتی با وی اختلاف نظراتی هم داشتند، اما شاید بهتر بود تا این گروه­ها نیز به طرفداران آزادی مدنی در جرگه ترامپ میپیوستند و به آن‌ها کمک می‌رساندند. در عوض، تعداد بسیار زیادی از رهبران به چپی­ها اجازه دادند تا به بحث و مناقشه ادامه داده و قوانینی وضع کنند و خودشان بزدلانه سعی در فاصله گرفتن از این قضایا داشته باشند.

قبل از ورود ترامپ، حزب‌های اصلی صحبتی از مشکلات و نگرانی­‌های افراد ساکن در «سرزمین زیر پرواز یا فلایوور» نمی­­کردند؛ مشکلاتی همانند شغل، مالیات، مهاجرت، خانواده‌­ها، دوست­‌گماری، آزادی مذهبی، مداخله‌گرایی در سیاست­‌های خارجی و دیگر موارد مرتبط با این سرزمین. نخبگان سیاسی دوست داشتند به روزهای خوب و شاد برگردند که دو حزب، به آرامی با یکدیگر قدم می­زدند که با ورود ترامپ، تمام آن برنامه­‌ها نابود شد. عوام، فردی را پیدا کردند فردی که قطعاً مناسب این کار نبود که به آن‌ها گوش می­داد و به مسائل و مشکلاتشان رسیدگی می­کرد. بسیاری از نخبگان با یکدیگر متحد شده­اند تا اطمینان حاصل کنند که اگر روزی هر نوع تهدیدی برای قدرت آن‌ها به وجود آمد، بر اتحاد و همبستگی‌شان تأثیری نگذارد، هیچ بحث و مخالفت مسالمت­‌آمیزی به صحنه­ کارزار تبدیل نشود و این، در حالی است که صاحبان قدرت در واکنش به یک بحران، صرفاً قوانین حقوقی سخت و بی‌رحمانه جدیدی را پیشنهاد می­دهند که مغایر با قانون اساسی است.

منبع:

این مقاله ترجمه‌ای است از سایت ایندیپندنت، برای دریافت اصل مقاله کلیک کنید.