نقد و بررسی رفتارهای متناقض آمریکا نسبت به سیاه پوستان در مقایسه با سفیدپوستان

نقد و بررسی رفتارهای متناقض آمریکا نسبت به سیاه پوستان در مقایسه با سفیدپوستان

کلبوجیل زوبگو، متخصص علوم اجتماعی در دانشگاه جنوب کالیفرنیا و بنیان‌گذار و مدیر آزمایشگاه عدالت بین‌المللی ویلیام و مری، در این مطلب با عنوان «کسی که ما هستیم، همان اسطوره بزرگ آمریکایی است » که در 2 ژانویه 2021 در تارنمای ایران دیلی منتشر شده است درباره ناهمخوانی و متفاوت بودن رفتار آمریکا با سیاه‌پوستان و به‌طورکلی رنگین‌پوستان، در مقایسه با سفیدپوستان است. او اعتقاد دارد که علی‌رغم انکار مکرر این تفاوت توسط رسانه‌ها و رهبران سیاسی آمریکا، این، دقیقاً همان ماهیت آمریکا بوده و به‌نوعی نشان‌دهنده خدشه بنیادی در تصویر ملی ایالات‌متحده به‌صورت ناتوانی شهروندانش در متحد شدن حول درک مشترکی از واقعیت، به‌خصوص از نظر نژادپرستی بنیادین و بی‌عدالتی سیستماتیک است.

گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا

جورج فلوید در مینه­سوتا، به قولی به دلیل استفاده از صورتحساب جعلی ۲۰ دلاری در فروشگاه محل، توسط پلیس کشته شد. برونا تیلور در خواب و در خانه­اش در لویزویل کنتاکی، به دست پلیس کشته شد. احماد اربری به دست سه تن از متعصبان محل، به دلیل تنه زدن، در ناحیه گلین جورجیا از بین رفت. در سال ۲۰۲۰، آمریکاییان معترض به نژادپرستی ساختاری و خشونت علیه سیاه‌پوستان، با گاز اشک‌آور، اسپری فلفل، گلوله­های پلاستیکی و اتهام تهدید برای صلح عمومی روبرو می­شوند و در بحران­های ایالات‌متحده، مورد پیگرد و بازداشت‌های خودسرانه قرار می­گیرند.

در روز چهارشنبه، ۶ ژانویه ۲۰۲۱، یعنی روزی که جهان هرگز آن را فراموش نخواهد کرد، صدها طرفدار رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، ساختمان کنگره آمریکا را محاصره کرده و کوشیدند نتایج انتخاب آزادانه و منصفانه جو بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور بعدی و کاملا هریس، معاون او را وارونه سازند. شورشیان پس از یورش به سوی درها، شکستن پنجره­ها و حمله به سالن کنگره، در جایگاه سناتورها نشستند، پاهای خود را بر روی میز سخنگوی مجلس گذاشته، دفاتر کنگره را غارت کرده و تندیس­ها را تخریب نمودند. نتیجه­ آن چه شد؟ تعداد بسیار کمی بازداشت شده و حتی برخی نیز با مأموران حفاظت سلفی گرفتند. رویدادهای روز چهارشنبه، حاکی از استاندارد دوگانه‌ای است دال بر آنکه اجرای قانون در برابر گروه­های مختلف، بسته به نژادشان تا چه حد متفاوت است. سال گذشته، گروه معترضان «مسئله زندگی سیاهان» که رفتارشان بسیار مسالمت‌آمیز بود از سوی مقامات، با خشونت مواجه گردیدند و اتهام آشوبگر و غارتگر، به آن­ها زده شد. برعکس آن در این جریان، برخی سیاستمداران محافظه‌کار و رسانه­های خبری موضوع را انکار نموده، بهانه‌تراشی کرده و حتی از طرفداران شورشی ترامپ نیز دفاع کردند که میکوشیدند سنگر دموکراسی ایالات‌متحده را تصرف نمایند.

سیاست‌گذاران، دانشگاهیان و شهروندان، مدت­ها است که این ناهمخوانی در رفتار با سیاه‌پوستان و به‌طورکلی رنگین‌پوستان در مقایسه با سفیدپوستان را در آمریکا تقبیح می­کنند؛ در گشت زنی پلیس، استخدام، بخش مسکن، بخش مراقبت از سلامتی و بهداشت و در بسیاری از عرصه­های دیگر. این نابرابری دربردارنده نتایج زیانباری برای دموکراسی است. درواقع، شکاف­های اجتماعی را عمیق­تر میسازد، به حاشیه رفتن گروه­های خاص را عادی جلوه می­دهد و مشارکت برابر و کامل تمام مردم در زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را محدود میکند. رفتار ضد دمکراتیک و نژادپرستانه‌ای که معرف دوران ترامپ است، باید به طریق برقراری عدالت در دوره گذار برطرف گردد؛ نخست آنکه آمریکاییان درک مشترکی از گذشته و حال خود به دست آورند و دوم، عدالت برای همه برقرار گردد.

در چند روز گذشته، رسانه­ها و رهبران سیاسی آمریکا، بارها و بارها تکرار کرده­اند که «این ما نیستیم» و «این آمریکا نیست». آیا این ما نیستیم؟ آیا این آمریکا نیست؟ برعکس، این، همان ماهیت آمریکا است. خدشه بنیادی در تصویر ملی ایالات‌متحده، ناتوانی شهروندانش در متحد شدن حول درک مشترکی از واقعیت است، به‌خصوص از نظر نژادپرستی بنیادین و بی‌عدالتی سیستماتیک. این موضوع، به گونه روزافزونی موجب اعتراض میشود. حمله این هفته به کنگره، نشان می­دهد که وقت آن است تا ایالات‌متحده با گذشته و حال مشکل‌ساز خود روبرو شود. وقت آن است که دادگستری سنتی به تبعیض، خشونت و اعتیاد به قدرت، توسط دولت و نقش‌آفرینان غیردولتی بپردازد. درحالی‌که دادگستری سنتی در دموکراسی­های جدید و کشورهای دچار تعارض، اغلب توسط دولت اجرا می­شود، همین چهارچوب می­تواند در ایالات‌متحده ارزشمند باشد که دارای لیست بلندی از سوء رفتار و خشونت است که به‌طورکلی به نژادپرستی و دیگر سیستم­های بیدادگری مربوط می­شود.

دادگستری سنتی می­تواند به ایالات‌متحده کمک کند تا دو موضوع عاجل را هم‌زمان حل کند؛ یعنی رفتار ضد دمکراتیک و نژادپرستی تاریخی و معاصر. ترامپ و اطرافیانش، آشوب ضد دمکراتیک در کنگره را طی ماه­ها دروغ‌بافی درباره آرای غیرقانونی، دستگاه رأی‌گیری معیوب و سرقت و انهدام آرای مخفی تسریع کردند. خصومت نژادی بسیاری از جمهوری‌خواهان، زمینه‌ساز این حملات شده است. نگرانی جمهوری‌خواهان که عمدتاً سفیدپوست هستند- حضور روزافزون و قدرت سیاسی آمریکاییان رنگین‌پوست و درخواستشان برای آزادی بیشتر و جامعه برابر است. دانشمند علوم سیاسی، لاری بارتلز، از یک بررسی که در ژانویه ۲۰۲۰ در کشور انجام شد، دریافت که ۵۱ درصد جمهوری‌خواهان شرکت‌کننده در بررسی، معتقدند «راه و رسم زندگی آمریکای سنتی به سرعتی محو می­شود که مجبوریم از قدرت برای نجات آن استفاده کنیم». ۴۷ درصد نیز بیان کرده­اند که «رهبران قوی گاهی اوقات باید به‌منظور پیشرفت امور، قوانین را نادیده بگیرند» و ۴۱ درصد هم معتقدند «زمانی خواهد رسید که آمریکاییان میهن‌پرست، قانون را در دستان خود بگیرند». اکنون ممکن است این ارقام حتی بالاتر رفته باشد. دادگستری سنتی این عقاید را تا حدی با تنبیه کسانی رد می­کند که قانون را در دستان خود قرار داده­اند و بازدارنده کسانی است که در آینده، چنین عمل خواهند کرد.

به‌عنوان بخشی از واکنش دادگستری سنتی به اقدامات ضد دمکراتیک، مقامات منتخب ایالات‌متحده باید نظریه‌های بی‌اساس توطئه تقلب در انتخابات را رها کنند و کسانی که مشوق آن­ها هستند، باید در برابر قانون پاسخگو باشند. وقتی کنگره دموکراتیک پس از افتتاح در ۲۰ ژانویه تشکیل شود، باید به اطلاعات متناقض انتخاباتی رسیدگی نماید. تمام مقامات فدرال که به پخش اطلاعات متناقض کمک کرده و محرک خشونت بودند، باید از سوی کنگره احضار شوند تا مجبور شوند، سوگند یاد کنند و ریسک شهادت دروغ و بیان مطلب غیرواقعی را بپذیرند؛ یعنی بیان کنند که انتخابات ۲۰۲۰، امن، مطمئن، آزادانه و منصفانه بوده است. طرفدارانشان باید حقیقت را مستقیماً از زبان خودشان بشنوند. حال، اگر افراد احضار شده در صورت سوگند خوردن، ­نتوانند پذیرای حقیقت باشند یا دروغ بگویند، با تنبیه ساده­ای روبرو میشوند. آن­ها باید به اشکال‌تراشی در برابر عدالت و دروغ‌گویی به کنگره، متهم شوند و محاکمه گردند. همچنین، شورشیان چهارشنبه و تمام کسانی که در چنین اقدامات خشن و غیرقانونی به نیت برقراری دموکراسی دخالت داشتند، باید بازداشت شوند، محاکمه گردند و جریمه­اش را بپردازند. در غیر این صورت، احتمالاً در هفته­ها، ماه­ها و سال­های آینده نیز با چنین وقایع مشابهی روبرو خواهیم شد. کنگره باید اقتدار گذشت و عفو ریاست جمهوری را نیز محدود کند، به‌گونه‌ای‌ که رهبران، بستگانشان یا شرکای نزدیک آن­ها، مشمول عفو نشوند. اقتدار گذشت و عفو خودسرانه، ویژگی قطعی مدیریت ترامپ است و بسیاری از هم‌پیمانان ترامپ، در مورد سوء رفتارهای خود عفو می­شوند. دوم آنکه برای رویارویی با گذشته و حال نژادپرستی در آمریکایی، این کشور باید به گروه حقیقت بپردازد، مانند آنکه موردحمایت باربارا لی و سن جورجی بوکر بود تا واقعیت اساسی معینی را برای این کشور پایه‌ریزی نماید. نابرابری سیستماتیک، ویژگی قطعی دموکراسی آمریکایی بوده، همان‌طور که برتری سفیدپوستان چنین است. هردوی این­ها توجیه‌گر ناهمخوانی در زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است؛ ازجمله آنکه معترضان، چگونه به تصویر کشیده شوند و تحت عنوان اجرای قانون، با آن­ها چگونه رفتار شود؟ حال، چه از راه کمیسیون حقیقت، چه به طریق سایر رسیدگی­های کنگره، ایالات‌متحده باید از اتهام زنی­های بی­اساس و همانند کردن نادرست جنبش­های اجتماعی مانند BLM با شورش­های کنگره رها گردد. باید روشن شود، چرا درحالی‌که BLM رواداری و برابری نژادی را ترویج می­دهد، جنبش ترامپ مبنی بر «عظمت آمریکا را دوباره بساز»، متمرکز بر برتری و مستثنا کردن سفیدپوستان است. معترضان تابستان گذشته BLM، قانونمند عمل کردند و اهدافی نو داشتند، مانند پایان دادن به وحشیگری پلیس و بخشودگی مرتکبین خشونت نژادی. شورش طرفداران ترامپ توأم با خشونت و اقدامات غیرقانونی بود و با هدف بدجنسی انجام شد؛ یعنی تخریب دموکراسی و وارونه‌سازی خواسته مردمی که به گونه روزافزونی متغیر است. حاکمیت بایدن و مجلس جدید کنگره، باید به‌سرعت با حمله به دموکراسی و با گروه­های حاشیه‌سازی برخورد کند که مشخصه ریاست جمهوری ترامپ است؛ اکنون، زمان حقیقت و عدالت است.

منبع:

این مقاله ترجمه است از سایت ایران دی لی، برای دریافت اصل مقاله کلیک کنید.