نقش ترجیحات سیاسی بازیگران اصلی اقتصاد در سیاست

نقش ترجیحات سیاسی بازیگران اصلی اقتصاد در سیاست

ادوارد استین‌فلد،[1] استاد مطالعات چین، در این مطلب با عنوان «نظرات کارشناسان سیاست و اقتصاد در خصوص حمله به کاخ کنگره ایالات‌متحده[2]» که در 2 ژانویه 2021 در تارنمای مؤسسه واتسون[3] منتشر شده است پیرامون تجزیه و تحلیل حمله به کنگره بر اساس رویکرد (دیدگاه) گروه‌های تولیدگر (نه دیدگاه گزینشگر) سخن گفته است. تمرکز در روش «دیدگاه‌های گزینشگر» بر حزب‌ها و رأی‌دهندگان است ولی در روش «دیدگاه گروه­های تولیدگر» دخالت ترجیحات سیاسی بازیگران اصلی اقتصاد در سیاست، بررسی می‌شود. بطور مثال انجمن ملی تولیدکنندگان، یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین گروه‌های تولیدگر در آمریکا، در اظهارنظری قابل توجه، وقایع دیروز در کنگره را «فتنه» خواند و به‌وضوح بیان کرد که پرداختن به تئوری‌های توطئه برای جمع‌آوری دلارهای تبلیغاتی، شریک بودن در این فتنه است. بر اساس ادعای روزنامۀ فایننشال تایمز، تعدادی از اعضای مجلس سنا که از آخرین تلاش‌های آقای ترامپ برای نگه‌داشتن قدرت حمایت می‌کردند مبلغی حدود 2 میلیون دلار در طی چرخه انتخابات 2020-2019 از شرکت‌های کمیته‌های اقدام سیاسی (مانند صنایع کوک، ای تی اند تی و ...) دریافت نموده­اند. با این وجود، یکی از تعجب‌آورترین موارد حمله به کاخ کنگره، بی‌اعتمادی معترضان و حامیان ترامپ به انتخابات و نهادهای دولتی بود اما نهادهایی که دقیقاً خود رئیس‌جمهور بعد از روی کار آمدنش در چهار سال گذشته، آن‌ها را توسعه داده بود.

* گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا

«اگر کشوری به‌صورت بی‌وقفه، ناآرامی را در نقاط دیگر جهان ترویج دهد، نمی‌تواند در داخل خاک خود از آرامش پایدار بهره ببرد. بهترین درسی که می‌توان از این مقوله گرفت، این است که ایالات‌متحده باید متعهد شود تا به‌جای معرفی و صادر کردن خود به‌عنوان یک الگو، به بازسازی دموکراسیِ ازهم‌پاشیده‌‌اش بپردازد.»

  • بیشتر از آن چیزی که تصورش را بکنیم، نیاز داریم تا از سایر نقاط جهان، چیزهایی را بیاموزیم

ما دیروز شاهد رفتاری بودیم که پیش‌ازاین، در آمریکا غیرقابل‌تصور به نظر می‌رسید؛ رئیس‌جمهوری که بر اساس اتهامی نامعقول در مورد تقلب در انتخابات، مردم را ترغیب کرد تا قدرت را با توسل به‌زور در دست بگیرند؛ اعضای کنگره­ای که درباره­ همان چرندیات همیشگی از تئوری­های توطئه سخن گفته و از ابطال نتایج انتخابات حمایت می‌کردند؛ انبوهی از شهروندان خشمگین، عمدتاً مردان سفیدپوست که مزین به تمام نمادهای مربوط به ترامپ بودند و با پرچم‌های کنفدراسیون و نئونازیسمی که در میان جمعیت به اهتزاز درآمده بود، راهشان را به سمت مهم‌ترین نشانه معماری حکومت دموکرات آمریکا، یعنی عمارت کنگره با قلدری باز می­کردند.

من به‌عنوان یک آمریکایی، دیروز اشک‌هایم سرازیر شد و با خود ‌گفتم، ما بهتر از این هستیم و چیزی که دیروز مشاهده کردم، نشان‌دهنده خود واقعی ما نبود؛ و به آمریکایی­هایی از نسل افراد معمولیِ جامعه مانند پدر مرحومم که نشان شجاعت و افتخار کهنه سرباز جنگ جهانی دوم را دریافت کرده بود، فکر می‌کردم که جان‌برکف از نهادِ آزادی حفاظت کرده بودند. نهادِ آزادی که دیروز بی­شرمانه و با گستاخی تمام، مورد هتک حرمت قرار گرفت. واقعاً چطور شد که مردم ما به اینجا رسیدند؟ البته من به‌عنوان یک پژوهشگر چین مدرن و به‌ویژه عضو موسسۀ متمرکز بر تجزیه‌وتحلیل مقایسه‌ای جهان، واکنش متفاوتی نسبت به این موضوع دارم. چنانچه مطلبی اخیراً در آتلانتیک نوشتم، حاکی از وقایعی است که در دورۀ ریاست جمهوری ترامپ رخ داد و به‌طور وحشتناکی یادآور الگوهایی است که بیش از پنجاه سال پیش، در اوج پیروی از اندیشه‌های مائوتسه تونگ در چین شکل گرفت.

رهبران اجتماعی حول فرضیه‌های توطئه بی‌رحمانه در خصوص سازمان‌های دولتی مذهبی تردد کردند؛ مردم خشمگین و تأثیرپذیر به بانگ، برای هوشیاری بر خواستند؛ فرصت‌طلبان سیاسی به کینه‌های درون اجتماع آتش زدند و بالاتر از همه، یک رهبر پرجذبه است که در خودشیفتگی غرق می‌شود و از هرج‌ومرجی که بر ملتش اراده کرده است، لذت می‌برد.

شهروندان چینی که سنشان کفاف می‌دهد و در طول انقلاب فرهنگی زندگی کرده­اند، به‌خوبی می‌دانند که چگونه به‌ظاهر قدرتمندترین و غیرقابل‌تخریب‌ترین نهادهای اجتماعی، می‌تواند فقط در یک‌چشم بر هم زدن، به خاکستر تبدیل شود. آن‌ها می‌دانند افرادی که معمولاً منطقی و ملایم هستند، توسط رفتارهای خشن و به‌شدت غمگین و روانی تحریک می‌شوند. آن‌ها می‌دانند که ما چقدر سریع، می‌توانیم از جامعه­ای متمدن به چیزی شبیه به یک حکومت جنگل تبدیل شویم. آیا ما آمریکایی‌ها از این امر مصون هستیم؟ با توجه به اتفاق دیروز درواقع اتفاق‌های چهار سال اخیر- خیر. این‌گونه نیست؛ ما بیشتر از آن چیزی که تصورش را بکنید، نیاز داریم تا از سایر نقاط جهان بیاموزیم. البته باید گفت که ما تقاص کاری را که انجام داده‌ایم، پس می‌دهیم.

در یک بیان کلی، دو روش معروف تجزیه‌وتحلیل سیاست وجود دارد: «دیدگاه‌های گزینشگر» که بر حزب‌ها و رأی‌دهندگان متمرکز است؛ و دیگری که «دیدگاه گروه­های تولیدگر» نام دارد، جایی است که ترجیحات سیاسی بازیگران اصلی اقتصاد در سیاست دخیل است. یکی از جالب‌ترین وقایع دیروز، اظهارات انجمن ملی تولیدکنندگان، یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین گروه‌های تولیدگر در آمریکا بود. آن‌ها وقایع دیروز در کنگره را «فتنه» خواندند و به‌وضوح بیان کردند که «هرکسی برای جمع‌آوری دلارهای تبلیغاتی به تئوری‌های توطئه‌ بپردازد، در این فتنه شریک است.» درواقع، وقایع دیروز می‌تواند این موضوع را برجسته کند اما رابطه طولانی‌مدت تجارت با حزب بزرگ قدیمی یا همان حزب جمهوری‌خواه آمریکا برای به دست آوردن هر چه که بخواهید (از جمله کاهش مالیات، رفع نظارت، کاهش قوانین محیطی)، برای مدتی تحت‌فشار بوده است. البته این، بدین معنا نیست که حزب جمهوری‌خواه آمریکا، ناگهان طرفدار رعایت مقررات شده باشد، بلکه با دامن زدن هرچه بیشتر به حاشیه­ و توهم توطئه، حزب جمهوری‌خواه آمریکا، دیگر شریک قابل‌اعتمادی برای تجارت نیست.

ابتدا جنگ تجاری میان ترامپ و چین را در نظر بگیرید که تا آغاز سال گذشته، نزدیک به ۵۰ میلیون دلار برای تجارت ایالات‌متحده هزینه داشته است. سپس قلع‌وقمع کردن شرکت‌های دیجیتال توسط او را در نظر بیاورید که به لطف همه‌گیری بیماری کرونا، امروزه حدود ۲۰ درصد از شرکت­های برتر اس ­اند پی را تشکیل می‌دهند. در حال حاضر، امتناع ترامپ از پذیرش نتیجه انتخابات را به شکست کامل در سیاست‌گذاری مبتنی بر واقعیت که از ویژگی‌های بارز دولت بوده است، اضافه کنید و میلیاردها دلار مبالغی را که شرکت‌ها در اتاق‌های فکر و پروژه‌های جناح راست خرج کرده‌اند که با روندی آهسته، سال‌ها حزب جمهوری‌خواه آمریکایی را به حواشی هدایت کرده است- به نظر سرمایه‌گذاری درخشانی به‌حساب نمی‌آید.

چارلز کوچ، یکی از سرمایه‌گذاران اصلی حواشی حزب جمهوری‌خواه آمریکا، اخیراً اعتراف کرده است که «اوه! ما واقعاً گند زدیم.» بنابراین، کنایه‌ای نیز در این خصوص در بیانیه­ «انجمن ملی تولیدکنندگان» وجود دارد. از این گذشته، اگر به خاطر سرمایه‌گذاری سازمان‌های تجاری بر روی اخبار جعلی مربوط به تغییر اقلیم، اصلاحات رفاهی، روابط نژادی و مالیات برای سه دهه گذشته نبود، دیروز این اتفاق نمی‌افتاد؛ بنابراین همان‌طور که آن‌ها می‌گویند، شما تقاص کاری را که انجام داده‌اید، می‌دهید.

  • این رویداد، ریشه در گذشته دارد

آیا می‌توانید بدون سقوط از روی یک لبه باریک بالا بروید؟ خشونت اوباش روز گذشته در عمارت کنگره، نشان می‌دهد که جواب، قطعاً منفی است. از دهه ۱۹۶۰، وقتی جمهوری خواهان شعاری را از جورج والاس، عضو هیئت دولت آلاباما، به عاریت گرفتند، خود را به‌عنوان حزب «قانون و نظم» معرفی کردند. درواقع، ترامپ این ادعا را پس از آنکه گروهی از طرفداران وی در سالن‌های کنگره شورش کردند، در توییتی تکرار کرد. بسیاری از جمهوری خواهان با تأکید بر اینکه غارتگران هیچ ربطی به اکثریت قریب به اتفاق رأی‌دهندگان ترامپ نداشته و ندارند، از شورشی که در واشنگتن رخ داد، ابراز بهت و حیرت کردند. قبل از انتخاب ترامپ، حزب جمهوری‌خواه، زمینه خشونت‌های دیروز را فراهم کرده بود. حرف­های دو پهلوی مربوط به سیاست‌های نژادی و خطابه­های فصیح ضد دولتی از دهه ۱۹۶۰، نقش اساسی در نظر جمهوری‌خواهان داشته است؛ اما بعد از انتخاب اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست، بنیاد جمهوری‌خواهان فراتر رفته و اکنون، مشروعیت دولت را زیر سؤال برده است. فعالان حزب چای، خود ادعای «میهن‌پرستی» واقعی را داشتند. در كنگرۀ جمهوري خواهان که به رهبري ميچ مك كانل بود، او از قدرت خود براي جلوگيري از رئیس‌جمهوری اوباما در هرلحظه استفاده كرد، او بدبيني نسبت به دولت را افزایش داد و به نفرت از واشنگتن دامن زد.

در طول دورۀ ریاست جمهوری ترامپ، جمهوری خواهان پشت رهبرانشان بودند، حتی زمانی که ترامپ، ترس‌های حاکی از تبعیضات نژادی را افزایش داد، دروغ را به‌عنوان راهکار اصلی حکمرانی در نظر گرفت که در رسیدگی به بزرگ‌ترین فوریت بهداشت عمومی در قرن گذشته موفق نبود. آن‌ها مشاهده کردند که وی چگونه کار قوه مجریه را تحریف می­کند و به نفع هم­پیاله­های سیاسی خود، کارشناسان را کنار می‌زند. آن‌ها حتی نتوانستند صدای اعتراضشان را هنگامی‌که وی مانع تحقیق وزارت امنیت داخلی در مورد خطرات تروریسم داخلی توسط برتری‌طلبان سفیدپوست شد، به گوش کسی برسانند. هفته‌ها رهبران جمهوری‌خواه با ادعای او حاکی از اینکه در انتخابات ۲۰۲۰ تقلب شده است، مخالفتی نکردند. حتی بعد از شورش اوباش، تعداد قابل‌توجهی از اعضای مجلس جمهوری‌خواه و اعضاء مهم مجلس سنا، حقانیت انتخابات را زیر سؤال بردند. حزب جمهوری‌خواه تقاص کارهایی را که انجام داده، پس می‌دهد؛ اما نه‌فقط اتفاقات چند روز اخیر، بلکه تقاص تمام کارهایی را که در طی این نیم‌قرن انجام داده است. درواقع، چندان هم تعجب‌آور نیست.

بیش از یک قرن است که ایالات‌متحده به بی‌ثباتی و عصیان در سراسر جهان دامن زده است. در این لحظه، ما همه تلاش خود را می‌کنیم تا ایرانیان، ونزوئلایی‌ها، چینی‌ها، روس‌ها، کوبایی‌ها و دیگر ملت‌ها را به سرنگونی دولت‌هایشان سوق دهیم؛ بنابراین این اتفاق، تعجب‌آور نیست که مردم ایالات‌متحده نیز می‌پندارند، استفاده از زور علیه دولت‌هایی که از آن‌ها خوشمان نمی‌آید، نه‌تنها قابل‌قبول بوده بلکه صد درصد آمریکایی است. «اگر کشوری به‌طور بی‌وقفه ناآرامی را در نقاط دیگر جهان ترویج دهد، نمی‌تواند در داخل خاکش از آرامش پایدار بهره ببرد. بهترین درسی که می‌توان از این مقوله گرفت، این است که ایالات‌متحده باید متعهد شود تا به جای معرفی و صادر کردن خود به‌عنوان یک الگو، به بازسازی دموکراسیِ ازهم‌پاشیده‌‌اش بپردازد»

  • دموکراسی آمریکایی به توانایی احساس شرم و هنجارها بستگی دارد

دموکراسی آمریکایی به توانایی احساس شرم و هنجارها بستگی دارد؛ ما باید از رهبران خود بخواهیم تا ریشه‌های شورش ۶ ژانویه را بررسی کنند. به‌عنوان‌مثال، چرا اختلاف آشکار میان نحوه برخورد افسران پلیس با شورشیان سفیدپوست خشن و معترضان صلح‌طلب سیاه‌پوست، همچنان وجود دارد؟ دولت بایدن همراه با دولت‌های شهری و ایالتی، باید برتری‌طلبان سفیدپوست در تمام سطوح نیروی پلیس را ریشه‌یابی کنند. همچنین، چه نیروهای سیاسی‌ای باعث می‌شوند که بسیاری از سیاستمداران جمهوری‌خواه طرفدار آتش­افروزی های ترامپ دوستان باشند؟ روزنامۀ فایننشال تایمز دریافت که ۱۳ عضو مجلس سنا که از آخرین تلاش‌های آقای ترامپ برای نگه‌داشتن قدرت حمایت می‌کنند تقریباً ۲ میلیون دلار در طی چرخه انتخابات ۲۰۱۹-۲۰۲۰ از شرکت‌های کمیته‌های اقدام سیاسی از جمله صنایع «کوک»، شرکت‌های «برکشایر هاتاوی»، «ای تی اند تی» و «یو پی اس» دریافت نموده­اند.

سرزنش ترامپ برای شورش از شرکت­های حامی مالی او شروع نمی‌شود و به آن­ها نیز خاتمه نمی‌یابد اما رسانه‌های ایالات‌متحده باید به مصرف‌کنندگان در مجازات شرکت‌هایی که مسئول این شورش بودند، کمک کند. چرا یک روزنامۀ غیر آمریکایی باید حقایق شرکت‌های حامی مالی او را موردتوجه قرار دهد؟ پیگیری این دلایل اصلی، کار بسیار مهمی است و ما به‌عنوان شهروند، باید امیدوار باشیم. هیچ‌چیز در سیاست به صورت خطی نیست، کنش باعث واکنش می‌شود و واکنش شدید علیه شورش ۶ ژانویه، ممکن است که دموکراسی آمریکایی را تقویت کند. درواقع، قدرت­های بزرگ‌تری پشت شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ هستند.

علت مستقیم یورش دیروز به کاخ کنگره نیز تلاش‌های دونالد ترامپ برای غیر معتبر ساختن پیروزی جو بایدن در انتخابات بود. تصمیم اعضای مجلس سنا، سن كد كروز (تگزاس) و جاش هاولی (میسوری)، برای اعلام مخالفت‌های موردنظر خود در مورد تصویب آرای انتخاباتی برخی از ایالت‌ها، به دلایل كاملاً گمراه‌کننده، بدون احتمال موفقیت، کمک مهمی به این قضیه می‌کند. اوباش طرفدار ترامپ که به کنگره حمله‌ور شدند نیز نتیجه سه نیروی بزرگ‌تر قبیله گرایی، هواداری تعصبیِ منفی و ناکارآمدی عملکرد دولتی بودند که طی چند دهه گذشته، دموکراسی آمریکایی را تضعیف کرده است. ما این نیروها را در نسخۀ ویرایش شده کتاب جنبش‌های دموکراسی آمریکایی (انتشارات دانشگاه کانزاس) بررسی می‌کنیم.

دموکراسی ریاست جمهوری نسبت به دموکراسی پارلمانی در معرض آسیب بیشتری قرار دارد؛ پروفسور ورشنی به هیئتی از متخصصان بین‌المللی پیوست تا درباره اینکه چگونه یورش به مجلس مقننه -که رئیس‌جمهور بر آتشِ آن دمیده بود- در دموکراسی ریاست جمهوری امکان‌پذیر بوده اما در دموکراسی پارلمانی، تقریباً غیرممکن است که باهم بحث و گفتگو کنند.

  • دونالد ترامپ فراتر از قانون نیست

حملۀ مسلحانۀ آشوبگران خشمگین به کنگره، در بطن یكی از تاریک‌ترین روزهای تاریخ آمریکا قرار داشت. این امر، جدی‌ترین حمله به ساختمان از زمان سوختن آن توسط بریتانیا در طول جنگ ۱۸۱۲ بود که بنده شخصاً آن را در سطوح مختلف، بسیار مشوش کننده یافتم. من از هتک حرمت و یورش به بنای ساختمان، بسیار ناراحت شدم. کاخ کنگره یک گنجینه ملی زیبا و شاید شناخته‌شده‌ترین نماد دموکراسی آمریکایی است. ۳۴ سال در آنجا کار کرده و در آنجا نیز ازدواج کردم. درواقع، احساس می‌کردم که به خودِ من هتک حرمت صورت گرفته است. دیدن سلاح­های از غلاف درآمده در تالار مجلس، دیدن آشوبگری که در ایوان جست‌وخیز می‌کرد، اشغال صندلی صدر مجلس و پرچم­های کنفدراسیون که در سالن‌های کنگره خودنمایی می‌کرد، تنها بخشی از تصاویر تکان‌دهندۀ آن روز بود؛ اما هرچقدر که خسارت به ساختمان ناراحت‌کننده بود، واقعیت بدتر این است که این، قیامی مسلحانه با هدف لغو عملکرد قانونی خود دولت بود. در زمان این رویداد، کنگره در حال برگزاری یک جلسه مشترک برای انجام آخرین مراحل تصویب انتخاب رئیس‌جمهور جدید بر اساس قانون اساسی بود.

البته عصبانیتمان از حوادث کنگره آمریکا، نباید ما را از اصل موضوع منحرف کند. در بطن خطری که ماهیت دموکراسی ما را خدشه­دار کرده، نمی‌توان این موضوع را انکار کرد که عامل تحریک اوباش در این حادثه، شخصِ رئیس‌جمهور ایالات‌متحده­ آمریکا بوده است. رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، باید پاسخگو باشد. عزل او تحت متمم ۲۵ قانون اساسی یا از طریق استیضاح و محکوم کردنش، عملی شایسته و درخور است. بااین‌حال، ادامه­ حمایت از او توسط فعالان حزبش، تصور عزل موفقیت‌آمیز او را دشوار می‌کند. اگرچه قابل‌درک است که رئیس‌جمهور جدید مایل به آغاز دولت جدیدش با تلاش برای رسیدگی و مجازات رفتار افراد پیش از خود است اما وی متعهد شده که از استقلال وزارت دادگستری محافظت کند. دونالد ترامپ، فراتر از قانون نیست حتی اگر بخواهد خودش را عفو کند و امیدوارم که عدالت محقق شود.

  • سفیدپوست بودن عاملی است برای در امان ماندن از خشونت جسمی و حیثیتی

در تاریخ ۱۶ ژانویه، حادثۀ آشوب در کنگره که به‌وسیلۀ حامیان ترامپ اتفاق افتاد موارد زیادی را در مورد خشونت پلیس ضد سیاه‌پوستان که در طول تاریخ علیه مخالفان سیاه‌پوست انجام شده است، آشکار می‌کند. تعجب‌آور نیست که میان رفتار پلیس در مقابله با اعتراضاتی با عنوان «جانِ سیاه‌پوستان اهمیت دارد» که پس از قتل جورج فلوید و برانا تیلور به راه افتاد و آشوب­های حامیان ترامپ، تفاوت فاحشی وجود داشت. عدم به‌کارگیری شیوه­های سرکوبگرانه، عدم توسل به خشونت، عدم استفاده از گلوله‌های پلاستیکی و اسپری فلفل که ویژگی شاخص واکنش پلیس به اعتراضات سیاه پوستان و گونه­های نژادی مختلف در این تابستان بود، گواهی بر این ادعا است. در عوض، ما شاهد بودیم که چگونه طرفداران ترامپ که غالباً سفیدپوست بودند به راحتی از دیوار ساختمان‌ها بالا رفته، مجسمه‌ها را به یغما بردند، با افسران پلیس عکس انداخته و دفاتر کنگره را اشغال کردند. طرفداران ترامپ موردحمایت رهبران کنگره از جمله سناتور جاش هاولی و جمهوری خواهان میسوری، قرار گرفتند و همچنین، توسط رئیس‌جمهور ستایش شدند، به‌طوری‌که از آن­ها با عنوان «طرفداران خاص» یاد کرد و البته این هم جای تعجب ندارد.

باید سؤالاتی پرسیده شود آن‌هم راجع به اینکه چگونه معترضان سفیدپوست طرفدار ترامپ، نه‌تنها با خشونت فیزیکی که در مقابله با اعتراضات سیاه پوستان اعمال می‌شد، مواجه نشدند بلکه از خشونت حیثیتی که علیه جوامع سیاه‌پوست در دوران اعتراضاتشان به کار می‌رفت نیز در امان ماندند؟ در دهه ۱۹۶۰، ترس از خشونت سیاه‌پوستان، سیاست‌گذاران و اندیشمندان اجتماعی را ترغیب کرد تا طیف وسیعی از سیاست‌ها را گسترش دهند که موجب افزایش تبعیض نژادی در سراسر نهادهای اجتماعی می‌شود (به فعالیت‌های الیزابت هینتون در اینجا مراجعه کنید). همچنین، ترس از خشونت سیاه‌پوستان، سیاست‌گذاران و محققان اجتماعی را بر آن داشت تا اختلاف عقیدۀ سیاه‌پوستان را نتیجه آسیب‌شناسی آنان و ذیل عنوان بزرگ‌تری به نام «فقر فرهنگی»‌ شان توضیح دهند. چنین راه‌حل‌های مبتنی بر رفتار که همچنان بر اصلاحات اجتماعی تسلط دارند، از انتقادات ساختاری طفره می‌روند که موجب برانگیختن ناآرامی‌هایی می‌شود که با انتقادهایی در رابطه با فقر و استثمار اقتصادی، خشونت بیش‌ازحد پلیس و شیوه‌هایی که سد راه سیاه‌پوستان می‌شود، آغاز می‌گردد. آشوبگران کنگره، نه‌تنها به ادعاهای بی‌اساس خود مبنی بر تقلب در انتخابات اعتراض کردند بلکه از دور اول خشونت بیش‌ازحد پلیس هم فرار کردند؛ اما معترضان و رهبران آن‌ها، علی‌رغم تفکرهای بیهوده‌شان، احتمالاً این امر را منکر خواهند شد؛ تحقیقی بادوام که به‌وسیله سیاست‌گذاران و محققان اجتماعی انجام شده است. کسانی که در غیر این صورت، تمام سفیدپوستان آمریکایی را همچنان خشن، غارتگر، آسیب‌شناس و همیشه نیازمند اصلاحات جلوه می‌دهند.

  • چیزی که دیروز در پله‌های کنگره شاهد آن بودیم، آمریکایی با تقسیمات داخلی بسیار برای استواری دفاعی تأثیرگذار بود

تحریک طرفداران رئیس‌جمهور ترامپ به شورشی خشن در کنگره آمریکا، به نظر مسئله کاملاً داخلی است؛ بنابراین چرا باید دانش آموزان بین‌المللی و عموم، در مورد این موضوع به وجد بیایند. عوامل مختلفی وجود دارد که به توضیح این لکه پاک نشدنی بر عزت و اعتبار ملی ما کمک می‌کند، اما بیشتر آنچه شاهدش بودیم، تأثیر تهاجم متراکم و مستقیم خارجی به جمهوری ما بود که این، به بهترین شکل توضیح می‌دهد چگونه تا ۳ نوامبر ۲۰۲۰، ۷۴ میلیون آمریکایی به این باور رسیدند که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایدئال آمریکا خواهد بود و اینکه او در آن انتخابات، با شکوه گسترده پیروز شد.

حتماً به گوش بسیاری از شما نیز رسیده که فدراسیون روسیه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶، دخالت داشته اما چیزی که احتمالاً نمی‌دانید، دخالت روسیه در سال ۲۰۱۶ تنها و آخرین تلاش روسیه برای تغییر و تعادل قدرت به نفع خودش از طریق اطلاعات دروغین در این چند دهه نبوده است. این تلاش که به «اقدامات فعال» در روسیه شناخته شده، به‌وسیله «دستگاه جاسوسی و پلیس مخفی شوروی سابق با نام اختصاری KGB» بوده که اکنون معروف به سازمان اطلاعات فدرال روسیه با نام اختصاری FBS است که حدود ۸۵ درصد از فعالیت‌های آن سازمان، به قصد از هم زدایی و از کار انداختن دموکراسی‌ها به‌ویژه دموکراسی آمریکا، از طریق اطلاعات دروغین است. این روش با شناسایی شکاف‌های قبلی در جامعۀ هدف شروع می‌شود و سپس، از اطلاعات دروغین برای تشدید این شکاف‌ها استفاده می‌کند و درنهایت، به وضعیتی منجر می‌شود که واقعیت‌ها، خودشان غیرقابل‌قبول هستند.

موفقیت اولیۀ این روش، توسعه ویروس AIDS به منظور کشتن آمریکایی‌های سیاه‌پوست و افراد ال جی بی تی بود. «رسوایی پیزاگت» نیز نمونۀ بارز اخیر این روش است؛ اما FBS در بهترین حالت خود، نمی‌توانست کاری بکند که نیمی از آمریکایی‌ها تصور کنند نیم دیگر مردم، افرادی پست، نادان و بی‌مصرف هستند. روسیه از گوگل، فیس‌بوک و فاکس نیوز در این زمینه کمک گرفت. همۀ مدل‌های تجاری آن‌ها، مرتباً واقعیت را در ازای درآمد تبلیغاتی فدا می‌کنند. پس نتیجۀ نهایی آن چه می‌شود؟ آنچه بر روی پله‌های کنگره دیدیم انگلیس هفتۀ گذشته رسماً اتحادیۀ اروپا را ترک کرد و ایالات‌متحده‌ای که به قسمت‌های داخلی متعدد برای ایجاد یک دفاع تأثیرگذار تقسیم‌شده، همه پیروزی روسیه است.

  • اقدام به کودتای ترامپ، هم‌دستان او و آن چیزی که قرار است، اتفاق بیفتد

در لحظه‌ای که باید انتقال مسالمت‌آمیز قدرت بر اساس انتخابات معتبر به کمک بازشماری‌ها و دادگاه‌ها مورد تأیید قرار گیرد، هیچ‌چیز بیشتر از حمله اوباش، موجب بی‌حرمتی نمی‌شود. این بی‌حرمتی برای استنباط ترامپ بدتر بوده و حتی وحشتناک‌تر است زیرا ما هیچ توضیحی برای اینکه چه اشتباهی رخ‌داده نداریم. مطمئناً همۀ ما باید موافق باشیم که ارتکاب جنایت، دزدی و شورش در کنگره به‌وسیلۀ این مردان سفیدپوست و تعدادی زن و چند مرد با رنگ پوستی متفاوت، بسیار فاحش است. من اعتقاد دارم که این نفرت انگیزان، دستگیر خواهند شد.

چه کسی در امنیت شریک است؟ پلیس با شورشیان عکس می‌اندازد؟ امنیت میهن در کجا است؟ آیا مقامات امنیتی با تشخیص تهدید آنان از آسیب رساندن به احساسات طرفداران ترامپ می‌ترسند؟ آیا کسانی که به تبلیغ دروغ‌های ترامپ در مورد تقلب در انتخابات ادامه دادند، شریک جرم بودند؟ ۱۴۷ جمهوری‌خواه پس از شورش حضور داشتند که همچنان به دنبال لغو نتایج انتخابات بودند. مطمئناً هر نمایندۀ مجلس سنا و نمایندۀ این ۱۴۷ نفر، به دلیل خشونتی که اعمال کردند، رسوا خواهند شد. آن‌ها این اخلال را از میان اخلال‌های در نظر گرفته خودشان نمی‌خواستند؛ اما این مهم نیست، آن‌ها باید به جامعه‌شناسی مقدماتی برگردند و دو درس بیاموزند که هیچ نویسنده‌ای تفسیر کار آن‌ها را بر عهده نمی‌گیرد. حتی اگر نمایندگان مجلس سنا منظوری از دعوت به یک شورش را نداشته باشند، ادعای آن‌ها مبنی بر قانونی نبودن این انتخابات، اوباش و جمعیت را به تهدید کسانی که ترامپ آن‌ها را شر می‌خواند، دعوت می‌کند.

همچنین، نویسندگان می‌توانند بدون بیان معنای واقعی کلمه، ارتباط را برقرار کنند. ترامپ به اوباش خود نگفت که به کنگره حمله کنند اما گفت در یک راهپیمایی وحشیانه به کنگره، همراه آنان خواهد بود. آن‌ها می‌توانستند فرضیه را درک کنند. اکنون چیزی که سالن‌های قانون‌گذاری و دفترهای هیئت‌مدیره شرکت‌ها را پرکرده، انزجار از این امر است. معاون رئیس‌جمهور، مایک پنس، شناخته شده به استناد اصلاحیۀ بیست و پنجم برای برکناری ترامپ از سمت خود است؛ درواقع، همه کسانی که از ترامپ حمایت کردند، شریک جرم محسوب می‌شوند. خطر او برای دموکراسی از مدت‌ها قبل، مشهود بوده است. حال چه تدبیری لازم است؟ این جنایت آشکار بدون مجازات نخواهد ماند؛ اما ما نمی‌توانیم اجازه دهیم کسانی که فرهنگ دروغ‌پراکنی را به جای فرهنگی پاک جا زدند، به حال خودشان رها شوند. من از دعوت کوری بوش برای تحقیق درباره کسانی که مشروعیت این انتخابات را انکار کردند، حمایت می‌کنم.

هیچ‌کدام از ما نتیجه را پیش‌داوری نمی‌کنیم؛ و اما بحث درباره چگونگی استفاده از شواهد و دلایل در سیاست و مفهوم دروغ در خشونت، شایسته شنیدن است. افسانه‌های آمریکا را دوباره عالی کن، با پایان دوره کار خود نمی‌میرد و تنها در صورتی فراموش خواهد شد که این شیطان، از عرصه خارج شود. این توصیف، بهترین تصویر آن روز سالن‌های کنگره است که دیروز، موردحمله اوباش قرار گرفت.

  • زمانی که زخم خود اغفالی را تحریک کنید، منجر به پرخاشگری عظیمی می‌شود

اهمیت تاریخچه و انگیزه ماده ۲۵ اصلاحیه به دلیل اشاره آن است به پاسخگویی به الزامات یک رئیس‌جمهور بیمار از لحاظ پزشکی، نه در درجه اول یک بیمار روانی یا کسی که از زوال عقل رنج می‌برد؛ درست مانند حالاتی که رونالد ریگان در اواخر دوره ریاست‌جمهوری‌اش داشت. افراد مختلف می‌توانند در مورد ماهیت کامل و میزان بیماری‌های روانی رئیس‌جمهور ترامپ بحث کنند اما تعداد کمی مخالف واقعیت خودپرستی شدید وی هستند؛ و این موضوع که اگر زخم خود اغفالی یک آدم خودپرست تحریک شود، پرخاشگری عظیمی رخ می‌دهد، نباید هیچ پزشک بالینی یا هیچ دانشمند و سیاست‌گذاری را شگفت‌زده کند.

چالش این اصلاحیه، این است که برای پاسخگویی به این نوع مسئله، طراحی نشده است؛ بنابراین از نظر زمانی و ساختاری برای بحران فوری ناشی از بیماری روانی مناسب نیست. یکی از عبارات کلیدی در این اصلاحیه، به کنگره این امکان را می‌دهد که برای قضاوت در مورد صلاحیت رئیس‌جمهور، نهادی جایگزین برای کابینه تعیین کند، اما کنگره برای ایجاد چنین نهادی، صلاح ندانسته است و چنین قضاوتی را در اختیار معاون رئیس‌جمهور و کابینه‌ای که باید چنین ارزیابی‌هایی را تأیید کند، قرار می‌دهد. این افراد به‌طورمعمول به رئیس‌جمهور وفادارند یا حداقل برای ادامه کار، به او وابسته هستند.

  • صبح روز ششم ژانویه

صبح روز چهارشنبه در پشت اخبار میسون دیکسون، دقایقی با یادداشت تبریک سال نو فاصله داشتم که فکر می‌کردم، شاید بتوانیم سال ۲۰۲۰ را پشت سر بگذاریم؛ در همان لحظه، مادرم تماس گرفت و هیجان‌زده و غمگین گفت که تلویزیون را روشن کنم. دوازده ساعت بعدی تلویزیون، واقعیت‌هایی به یک اندازه مسحورکننده، گمراه‌کننده، ترسناک و رقت‌انگیز بود؛

-ترامپ در حال رهبری بود؛ شورشی که در انتظارش بود، آن‌هم بدون تیراندازی.

-پلیس‌ها در مقابل جمعیت خشمگین، سست شده بودند.

-پرچم شورشیان در کنگره قرارگرفته بود. شخص جنگجوی کلاه بر سر، کنگره را برای تصرف فراخواند.

-اعتراضات فصیح هاولی و کروز، انکارهای چاپلوسانه و چاقوهایی در پشت که امیدوارند بتوانند از آن‌ها استفاده بکنند.

این اتفاق به همان اندازه که ترسناک و رقت‌انگیز بود، تعجب‌آور نبود زیرا آن‌ها سال‌هاست که با انتخابات بازی می‌کنند، درحالی‌که اکثر ما بیش‌ازحد جذب تصویر این مخاطبان احتمالی شده‌ایم؛ بنابراین بگذارید بگویم، این صبح بود که واقعاً تعجب‌آور بود. از این گذشته، چه کسی فکرش را می‌کرد که افراد خوب جورجیا برای سنا، افرادی آزادی‌خواه سیاه‌پوست و مارکس گرا یا افرادی یهودی- کمونیست انتخاب کنند؟ چه کسی واقعاً معتقد بود که ما می‌توانیم از تحت فرمان میچ خارج شویم؟ حداقل کلاهمان را به احترام کسانی مانند استیسی ابرام، قهرمان دوره ما که به مدت ده سال زیر آفتاب زحمت‌کشیده تا صدایش را به مخاطب یکسان غیرممکن برساند، از سر درآوریم.

  • نشانه‌ها آنجا بود…

یکی از تعجب‌آورترین موارد حمله به کاخ کنگره، میزان تعجب ناشی از آن میان ناظران بود. این اقدام اوباش به‌طور مستقیم، ناشی از سخنرانی رئیس‌جمهور، مصداقی بر تشویق آن‌ها به آمدن به واشنگتن و راهپیمایی در کنگره بود اما حامیان رئیس‌جمهور، همچنان به انتخابات و نهادهای دولتی بی‌اعتماد بودند؛ نهادهایی که خود رئیس‌جمهور بعد از روی کار آمدن به مدت چهار سال، آن‌ها را توسعه داده است.

متخصصان علوم سیاست‌های تطبیقی، رئیس‌جمهور ترامپ را به‌عنوان برآورده‌کننده ویژگی‌های یک استبداد بلندپرواز در نظر گرفتند. در حال حاضر در سال ۲۰۱۶، دانشمندان علوم سیاسی نامه‌های سرگشاده و ستون‌های سرمقاله ویژه را نوشتند که حاوی برشمردن گرایش‌های نشان داده‌شده به‌وسیله ترامپ بود که آن‌ها را به سطح بالاتری از خطر سوق داده است. از جمله این گرایش‌ها می‌توان به زیر سؤال بردن روند انتخابات (علیرغم پیروزی در کالج انتخابات)، متهم کردن مخالفان سیاسی وی به جنایات، زیر سؤال بردن مشروعیت دادگستری مستقل و حمله به مطبوعات اشاره کرد. این لیست، ده‌ها سال قبل توسط دو دانشمند علوم سیاسی، خوان لینز و آلفرد استپان -که درباره فروپاشی دموکراتیک در قرن گذشته تحقیق می‌کردند تشکیل‌شده بود و در سال ۲۰۱۶، توسط استیون لوینسکی و دنیل زیبلات در کتاب خود با عنوان «چگونه دموکراسی‌ها می‌میرند»، به ‌روز شد.

یک ویژگی رهبران مستبد قرن بیستم که در پرونده رئیس‌جمهور ترامپ، مبهم باقی ماند، این بود که آیا او از خشونت به‌عنوان ابزاری برای ماندن در قدرت استقبال می‌کند؟ این سؤال، دیروز پاسخ داده شد. علی­رغم توییتِ بعدازظهر رئیس‌جمهور که به طرفدارانش گفت از خشونت بپرهیزند، همچنان به آن‌ها اطمینان داد که حتی با وجود حمله به دفاتر کنگره، آن‌ها را دوست دارد و آنان را «طرفداران خاص» خطاب کرد. حتی پس از پاک‌سازی عمارت کنگره از آشوبگران، بیش از ۱۴۰ جمهوری‌خواه، همچنان در کنگره به زیر سؤال بردن آراء انتخاباتی ارائه‌شده توسط ایالت‌ها ادامه دادند. به نظر می‌رسید آن‌ها اعتقاد داشتند که دموکراسی یا اهمیتی ندارد یا اگر دارد، نیازی به حمایت فعال آنان ندارد. هر چه در مورد فروپاشی دموکراسی در جای دیگری می‌دانیم، نشان می‌دهد که به‌هرحال، آن­ها در اشتباه هستند.

منبع:

این مقاله ترجمه ای است از سایت واستون،برای دریافت اصل مقاله کلیلک کنید.