بررسی فروپاشی هیمنه آمریکا در کتب اندیشمندان غربی

بررسی فروپاشی هیمنه آمریکا در کتب اندیشمندان غربی

در متن پیش‌‍رو تلاش بر این است سه کتاب «آمریکای بیگانه؛ چرا برخی مکان‌ها رشد می‌کنند در حالی که برخی دیگر فرو می ریزند»، «آمریکا در عقب نشینی: زوال رهبری ایالات متحده از جنگ جهانی دوم تا کووید-19» و «اسطوره‌های آمریکایی، چرا بهترین تلاش ما برای ملتی بهتر بودن ناکافی است؟» مورد بررسی اجمالی قرار بگیرد ، آثاری که نشانگر سیر نزولی و افول هیمنه آمریکا است.

دکتر احمد شریعتمداری؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشکر مرکز مطالعات آمریکا

ایده «زوال رؤیای آمریکایی در بستر روابط اجتماعی شکست خورده و تنهاماندگی آمریکایی ها» از تیموتی پی کارنی تیموتی پی کارنی، تحت نظر ستون نویس کهنه کار روبرت نواک آموزش دیده است. کارنی عضو ارشد موسسه American Enterprise  است، جایی که او در زمینه رقابت اقتصادی، روابط دوستانه، جامعه مدنی، محلی و مذهبی در آمریکا کار می کند. او همزمان ستون نویس ارشد سیاسی در واشنگتن اگزمینر است آخرین کتاب آقای کارنی، «آمریکای بیگانه: چرا برخی مکان‌ها رشد می‌کنند در حالی که دیگران فرو می‌ریزند» (هارپر کالینز)، در فوریه ۲۰۱۹ منتشر شد. کتاب‌های قبلی او عبارتند از: «اوبامانومیک: چگونه باراک اوباما شما را ورشکست می‌کند و دوستانش در وال استریت را غنی می‌کند، لابی‌های شرکتی و روسای اتحادیه» (انتشارات Regnery، ۲۰۰۹) و «The Big Ripoff: How Big Business and Big State Steal Money Your Money» (جان وایلی و پسران، ۲۰۰۶)، که در سال ۲۰۰۸ جایزه فرهنگ سازمانی توسط مؤسسه مطالعات بین دانشگاهی به آن اعطا شد. علاوه بر ستون های واشنگتن اگزمینر، کارهای آقای کارنی در مجلات، وب سایت ها و روزنامه های مختلفی از جمله آتلانتیک، نیویورک پست، نیویورک تایمز، مجله ریسون و وال استریت ژورنال منتشر شده است. حضورهای تلویزیونی او شامل CNBC، CNN، Fox News، MSNBC و “PBS NewsHour” است.

در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ۲۰۱۶، دونالد جی. ترامپ اعلام کرد: “رویای آمریکایی مرده است”، پیامی که در سراسر کشور طنین انداز شد. تیموتی کارنی، ویراستار واشنگتن اگزامینر، با سفر به میانه آمریکا، نقشه ها و داده هایی در سطح شهرستان ها را مورد بررسی قرار داد و از طریق مطالعات جامعه شناسی مرتب کرد و افشاگری شگفت انگیزی داشت: دونالد ترامپ راست می گوید، اما مرگ رویای آمریکایی یک پدیده اجتماعی است و نه اقتصادی.

کارنی با ترکیب تعدادی از مطالعات جامعه‌شناختی درباره این مکان‌هایی که به ترامپ رأی دادند، نکات آسان و پرتکرار علت کاوانه در مورد از دست رفتن مشاغل تولیدی و ترس از مهاجران را کنار هم گذاشته و به این نتیجه می‌رسد که اعتماد به رویای آمریکایی به سلامت نهادهای جامعه مدنی یک جامعه، به ویژه گروه‌های مذهبی و ازدواج بستگی دارد. در حالی که جوامع نخبه برای حمایت از افراد و خانواده ها دارای شبکه های اجتماعی پررونقی هستند، گروه های فقیرتر وابسته به گروه های برادرانه، اتحادیه های کارگری، لیگ های ورزشی و سازمان های داوطلب مشابه هستند که بسیاری از آنها در دهه های اخیر پژمرده شده اند، به ویژه در زمینه های نابسامانی اقتصادی که این اثرگذاری جدی تر بوده است.

به نظر می رسد در برخی از مناطق ایالات متحده، زندگی بدتر می شود زیرا شهروندان به تنهایی با مشکلات خود روبرو هستند. این جوامع شاهد کاهش ازدواج، رای دهی، حضور در کلیسا و کار داوطلبانه بوده اند. حتی وقتی پول به شهر برمی گردد، اگر مردم آنجا دوباره با هم ارتباط برقرار نکنند، مسلما شادی به آن جامعه بر نمی گردد. از سوی دیگر، نخبگان تحصیل کرده و ثروتمند تمایل دارند در مکان هایی زندگی کنند که نهادها قوی هستند یا پول کافی برای جدا بودن از جامعه و محافظت از خود دارند.

او دریافت که این افراد که مثل ترامپ که از بین رفتن رؤیای آمریکایی باور دارند، در مکانهایی زندگی می کنند که مشارکت اجتماعی در آنها پایین است، کلیساها در حال بسته شدن هستند و اعتماد بین همسایگان رو به کاهش است-از جمله، اما نه محدود به، بسیاری از شهرهای کمربند “پسا صنعتی” که توسط بسیاری از نویسندگان سیاسی دیگر نیز نمایان شده است. این حامیان اصلی لزوماً افرادی نیستند که از مصرف بیش از حد مواد افیونی رنج می برند و با نرخ بی سابقه ای اقدام به خودکشی می کنند، اما همانطور که کارنی معتقد است، آنها همسایگان این افراد هستند.

اما چه چیزی باعث این کاهش اجتماعات خاص در نهاد همسایگی، دستاوردهای آموزشی و نتایج بهداشت عمومی شده است؟ کارنی بسیاری از مظنونان معمولی را که مفسران راست و چپ در گذشته از آنها استفاده کرده بودند شناسایی می کند. برای جمعیت محافظه‌کار، دولت رفاه به عنوان مظنون وجود دارد که با وجود اصلاحات دوران بیل کلینتون، هنوز به شدت متمرکز است. این برنامه‌ها ابتکارات محلی را از بین می‌برند، اتکا به خود را تضعیف می‌کنند و کمک همسایه‌ای را که زمانی توسط همسایگان و همشهریان ارائه می‌شد، جایگزین می‌کنند. منتقدان لیبرال احتمالاً بیشتر با نقد شرکت‌های بزرگ مانند والمارت و تارگت آشنا می‌شوند که بسیاری از مغازه‌های شهرهای کوچک را از روند کسب‌وکار بیرون انداخته‌اند و «مکان‌های سوم» غیررسمی – مکان‌های خارج از خانه و محل کار – که در آن افراد برای تعامل دوستانه جمع می‌شدند را حذف کرده‌اند.

این روندهای تصویرشده بزرگ باعث شده تا آمریکایی ها ارتباط کمتری با یکدیگر داشته باشند. در زمانی که آمریکایی‌های طبقه کارگر (به ویژه مردان) یافتن و حفظ شغل و همسر برایشان دشوارتر است، انرژی و انگیزه کمتری برای پیوستن به باشگاه‌ها، کمیته‌ها و تیم‌هایی که در قلب یک جامعه سالم هستند وجود دارد. همچنین با مزایای اجتماعی دولتی که به صورت متمرکز اداره می‌شود، آمریکایی‌ها می‌توانند بدون اتکا به کسی که واقعاً برای کمک به خود در جامعه می‌شناسند از آن ها عبور کنند. اتکا نکردن به همسایگان، در حالی که در کوتاه مدت باعث حفظ چهره می شود، در نهایت باعث می شود که افراد حتی بیشتر از افرادی که هر روز می بینند دور شوند.

کارنی از تمام گوشه و کنار آمریکا بازدید می کند، از بارهای روستایی کم نور در جنوب غربی پنسیلوانیا گرفته تا بخش های شلوغ مورمون ها در سالت لیک سیتی و مهم ترین داده ها و تحقیقات را برای توضیح اینکه چرا روابط اجتماعی شکست خورده را باید مسئول شکاف بزرگ در آمریکا دانست، ارائه می دهد. آمریکای بیگانه این ظن محافظه‌کاران را تأیید می‌کند که این مکان‌ها را نمی‌توان با برنامه‌های آموزشی شغلی یا هزینه‌ کردن های استحقاقی بیشتر اصلاح کرد و از این باور لیبرال حمایت می‌کند که رای‌دهندگان جدید ترامپ برای کاهش مالیات شرکت‌ها و لغو اوباماکر به گردهمایی‌های او نمی‌آیند.

در واقع کارنی برای اینکه بفهمد این مشکلات در کجا بیشترین تأثیر را دارند، به تحقیقات جالب و کار میدانی متکی است. «آمریکای بیگانه» زمانی که از داده های انتخاباتی و جمعیتی برای برانداختن روایت های تنبل آکادمیک درباره طبقه اجتماعی و ایدئولوژی استفاده می کند، در بهترین حالت خود قرار دارد. البته همه شهرهای کوچک و جوامع روستایی از یک بیماری بیگانه رنج نمی برند و مقایسه مناطق کوچک اما پررونق مانند اوستبورگ، ویسکانسین، با مکان های ضعیفی مانند دره مون پنسیلوانیا غربی، بینش های شگفت انگیزی را به دست می دهد.

با توجه به آمریکایی هایی که در جوامع کم درآمد زندگی می کنند، به طور کلی نتایج بدتری را در طیف وسیعی از اقدامات، اعم از استخدام، درخواست ورشکستگی، قربانی جنایت شدن یا رنج بیماری جدی شاهدیم. هرچند این تعجب آور نیست اما ثروتمندان ممکن است خانه‌های زیبا و ماشین‌های شیک داشته باشند، اما فاقد اجتماع ساده و پیوندهای محبت آمیز باشند. در حالیکه پسرعموهای فقیرترشان از آن لذت می‌برند- خانواده، کلیسا و تعامل همسایگی متواضعانه خودشان.

اما شاید این الگو دیگر کاملا قابل تکرار نباشد. کارنی معلوم می کند که این دوگانگی قدیمی ثروت-اما-تهی در مقابل فقیر-اما فضیلتمند، جامعه را منعکس نمی کند. ارزش‌های میهنی از تحصیل، ازدواج، سخت‌کوشی و مشارکت مدنی در واقع در میان طبقات متوسط ​​و بالا بیشتر از خانواده‌های کم‌درآمد آمریکایی دیده می‌شود. آمارها نشان می دهد که با کاهش ازدواج و حضور در کلیسا، بافت جامعه و نتایج مثبت خانواده کاهش می یابد. افراد فقیر نه تنها در وهله اول بیشتر به این روند مخرب مبتلا می شوند، بلکه گزینه ها، فرصت ها و منابع کمتری برای جایگزینی آن نهادها در جامعه فقیر خود دارند. افراد طبقه متوسط ​​نه تنها به احتمال زیاد در مسیر ازدواج ها و خانواده های دست نخورده هستند، بلکه به احتمال زیاد می توانند فرزندان خود را نیز جابجا کنند یا به مدرسه خصوصی بفرستند و در صورتی که حتی نهاد همسایگی آنها نیز رو به افول باشد، بتوانند به دنبال مؤسسات جدید برای پشتیبانی از آنها باشند.

راه حل ها از نظر کارنی چطور است؟ رفع مشکلاتی که نتیجه چندین دهه روندهای اقتصادی و اجتماعی است، می تواند کاری ناامید کننده باشد. کارنی علیرغم تأکیدش بر ازدواج و خانواده‌های سالم، مانند برخی محافظه‌کاران، یک کمپین ملی برای پدر شدن یا بازگشت به «ویکتوریایسم جدید» کوتاه مدت اوایل دهه ۱۹۹۰ را پیشنهاد نمی‌کند. او «راه‌حل‌های کوچک» را توصیه می‌کند که تأثیر بلندمدت بزرگی خواهد داشت، به‌ویژه حذف سیاست‌های دولتی که تأثیرات انحرافی بر تشکیل جامعه داشته است.

او در پایان پردازش ایده خود بیان می‌کند که «اولین قدم در رشد مجدد چمن، برداشتن سنگ‌فرش‌ها خواهد بود». این به معنای تجاوز کمتر فدرال به اقدامات سطح ایالت و سیاست‌های خصمانه کمتر با نهادهای مذهبی است. به عنوان مثال، سیاست آموزشی باید تا آنجا که ممکن است توسط هیئت مدیره مدارس ایالتی و والدین​​ساختاربندی و هدایت شود. اتحادیه های کارگری را می توان برای ارائه خدمات شبکه ایمنی اجتماعی به جای اینکه صرفاً برای سیاستمداران دموکرات لابی کند، اصلاح کرد. او همچنین این پیشنهاد جذاب اما احتمالاً غیرمحبوب را مطرح می کند که حذف کسر سود وام مسکن به جای ایجاد حومه های پراکنده و گسترده به ایجاد جوامع فشرده کمک می کند.

کارنی در سراسر آمریکا تاکید زیادی بر جماعات مذهبی به عنوان مهم‌ترین و در دسترس‌ترین نهادهای جامعه مدنی در آمریکا دارد. پیشنهادات او برای پرورش زندگی خوب، به صورت فردی و اجتماعی، حول کلیساها، معابد و مساجد قوی می چرخد. این بدون شک بسیاری از خوانندگان سکولار را سردرگم خواهد کرد، اما داده های جمعیتی ملی حاکی از همبستگی بسیار قوی بین جوامع مذهبی پر جنب و جوش و نتایج مثبت جامعه شناختی است. این بدان معنا نیست که ملحدان باید لوتر شوند ، اما آنها حداقل نباید بگذارند که الحاد آنها مانع از ایجاد سایر جوامع آمریکایی با پذیرش سنت های ایمانی آنها شود.

این ایده در کتاب «آمریکای بیگانه؛ چرا برخی مکان ها رشد می کنند در حالی که برخی دیگر فرو می ریزند» از کارنی مطرح و پرورانده شده است.

Alienated America: Why Some Places Thrive While Others Collapse

نویسنده: تیموتی پی. کارنی

Timothy P. Carney

انتشارات: Harper

سال انتشار: ۲۰۱۹

برخی نظرات مرورگرایانه بر این کتاب:

«تیم کارنی آنچه را که دانشمندان علوم اجتماعی می‌دانند می‌داند، اما او اعداد و ارقام را برای کل کشور زنده می‌کند. این کتاب فراتر از سیاست است. در واقع، این کتاب به ویژه برای کسانی است که نمی‌دانند چرا مردم به ترامپ رای دادند، اما مایلند تلاش کنند و بفهمند.» –چارلز موری، نویسنده کتاب جدا شدن

«تیم کارنی سهم استادانه‌ای در بحث در مورد اینکه چه چیزی باعث ایجاد شکاف‌های رو به رشد جامعه ما می‌شود، ارائه می‌کند. او با رد توضیحات صرفاً مادی یا جمعیتی، نشان می‌دهد که عمیق‌ترین اختلافی که امروزه آمریکایی‌ها با آن مواجه هستند، مربوط به جامعه است. واضح و دلسوزانه، کتاب آمریکای بیگانه نقشه راه را برای بازسازی کشور ما ارائه می دهد.» — آرتور سی بروکس، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز با کتاب قلب محافظه کار

«چالش واقعی آمریکا بسیار عمیق تر از دو قطبی شدن سیاسی و شکاف طبقاتی آن است. با از دست دادن ارتباطاتمان با یکدیگر، خودمان را گم کرده ایم. در این کتاب قدرتمند، تیم کارنی نه تنها دلایل دور شدن ما را مشخص می کند، بلکه مکانهایی را در سراسر کشور به ما نشان می دهد که مردم در آن گرد هم می آیند و بافت اجتماعی خود را برای شکوفایی مجدد می شناسند.» — ریچارد فلوریدا، نویسنده ظهور طبقه خلاق

مایکل پمبروک در دانشگاه های سیدنی و کمبریج تحصیل کرد و در سال ۲۰۱۷ به عنوان مدیر میهمان در موسسه مطالعات پیشرفته، پرینستون، نیوجرسی مشغول بود. او همچنین قاضی سابق دادگاه عالی نیو ساوت ولز (۲۰۱۰–۲۰) نیز بوده است و کتاب «کره: جایی که قرن آمریکایی آغاز شد (۲۰۱۸)» از دیگر آثار شاخص اوست.

در روزهای سخت پس از سال ۱۹۴۵، اقتدار ایالات متحده بی رقیب بود و با تأسیس سازمان ملل متحد، به نظر می رسید که دوره جدیدی از همکاری های بین المللی آغاز شده است. اما هفتاد و پنج سال بعد و در حال حاضر نفوذ این کشور کاهش یافته است. مایکل پمبروک استدلال می‌کند که جهان اکنون وارد دوران پس از آمریکا شده است که با آسیای شکوفا و برتری چین و به همان اندازه با افول ایالات متحده تعریف می‌شود.

پمبروک تاریخ کوتاهی از این افول را مطرح می کند. اینکه چگونه استانداردهای بالا و اصول ارزشمند نادیده گرفته شد، چگونه آرمان گرایی جای خود را به غرور و سازش اخلاقی داد و چگونه پایبندی به حاکمیت قانون انتخابی شد. همچنین نگاهی به آینده است – آینده ای که آسیای بزرگ و به ویژه چین بر آن تسلط دارند. ما در میانه سومین تغییر قدرت بزرگ در تاریخ مدرن هستیم – از اروپا به آمریکا و از آمریکا به آسیا.

پمبروک با پوشش دادن جنگ‌ها در کره، ویتنام، عراق و افغانستان، مداخلات در ایران، گواتمالا و شیلی، و عقب‌نشینی از تعامل بین‌المللی با سازمان ملل، سازمان جهانی بهداشت و به طور فزاینده‌ای، توافق‌های تجاری، تاریخچه عقب‌نشینی آمریکا از اصول جهانی را ترسیم می‌کند. تحلیلی روشن از خطرات استثناگرایی آمریکایی.

نویسنده به شکل ضمنی بیان می کند که آمریکایی ها در فرایند امپراتوری شدن، دسیسه های خود را در پشت شعارهای مقدس در مورد آزادی و حقوق بشر پنهان کردند؛ آنها سازمان ملل متحد را رؤیای خود کردند اما به طور مداوم اصول آن را زیر پا گذاشتند، دیگر حتی حقوق سالانه خود را به آن پرداخت نمی کنند و در صورت لزوم با زور به مأموریت خدایی (که ادعا می کنند) برای آمریکایی سازی بقیه جهان ادامه می دهند. در طول جنگ سرد، پنتاگون برای توجیه بودجه گزاف خود از تهدید جعلی کمونیستی استفاده کرد و تسلیحات لوکسی را جمع آوری کرد که عمدتاً برای نمایش بود. در حالی که ژاپنی ها در حال تسلیم شدن بودند، نیازی به بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی نبود اما همانطور که یکی از دوستان پرزیدنت ترومن پیشنهاد کرد، بمب ها پرتاب شدند تا این نمایش آخرالزمانی روسیه را در اروپا قابل کنترل تر کند.

مقاومت در برابر کمونیسم، سرمایه‌گذاری‌های آمریکایی را که هدف واقعی آن روان‌سازی تجارت بود، توجیه کرد. در سال ۱۹۵۳ برای حفاظت از شرکت نفت ایران و انگلیس کودتا در ایران طراحی شد. سیا افراد محلی غیرمتعهد را استخدام کرد تا خود را به عنوان آشوبگر بلشویک نشان دهند و هنگامی که خروش متوقف شد، شرکت های آمریکایی دارایی های نفتی را به سرقت بردند. در سال ۱۹۵۴ در گواتمالا، یک دولت دموکراتیک سرنگون شد، زیرا اصلاحات کارگری آن مانع از ارسال موز توسط شرکت یونایتد فروت می شد. این بار، سیا برای کشیشان موعظه هایی نوشت که اجباراً کمونیسم را کار شیطان خواندند. امروزه، این برچسب ایدئولوژیک باقی مانده است که به عنوان یک توهین پوچ استفاده می شود. دونالد ترامپ جونیور در ۶ ژانویه برای گرم کردن اوباش از سناتورهای جدید جورجیا – یک روزنامه‌نگار تحقیقی یهودی و یک کشیش سیاه‌پوست با مدرک دکترای الهیات – به عنوان “حرامزاده‌های کمونیست” یاد کرد. اشلی بابیت که هنگام ضربه زدن به درهای مجلس نمایندگان خود را به قتل رساند، پیشتر در توییتی گفته بود که مقررات منع آمد و شد برای ویروس کرونا یک “چرند کمونیستی” است.

ترومن دیپلماسی را با مشت زنی اشتباه گرفته بود. او به خود می بالید که به مولوتوف، وزیر خارجه شوروی، مستقیم هرزه درایی کرده است و منتقدان لیبرال را به عنوان دکورهای سالن پذیرایی و مردانی با صدای زیر رد می کرد و نادیده می گرفت. اما همانطور که پمبروک استدلال می کند، تاکتیک های پسر قلدر بودن آمریکا فقط برای تقویت رقیبان و دشمنان این کشور خدمت کرده است. استقرار شدید نیروهای ناتو در شرق اروپا حداقل تا حدی الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ را توضیح می دهد. چین که از تحریم‌های ترامپ دلسرد و ناامید نشده است، مونوریل در مکه، کارخانه‌های سیمان در عراق و یک منطقه صنعتی جدید در سوئز، کابل‌های فیبر نوری در افغانستان، تجهیز بنادر آفریقا برای دفاع در برابر دزدی دریایی، ایجاد مزارع بادی در برزیل، نوسازی شبکه برق پرتغال و خرید تیم های فوتبال انگلیس را انجام می دهد. غرب در دو قرن گذشته از سلطه جهانی برخوردار بوده است، اما چین هزاران سال قبل از آن ثروتمندتر و از نظر فرهنگی پیشرفته تر بوده و به زودی نیز دوباره چنین خواهد شد. پمبروک با جدول‌بندی «اختراعات و اکتشافات چینی در قرن‌های قبل از میلاد»، فهرستی که از طب سوزنی و بلبرینگ‌ها تا چرخ‌های دوکی و سرکه را شامل می‌شود، نظر خود را ثابت می‌کند. او نتیجه می گیرد که این پر سر و صدا بودن آمریکا، ترس و لرز این کشور از افول را پوشش می دهد.

پروراندن این ایده پمبروک در کتاب « آمریکا در عقب نشینی: زوال رهبری ایالات متحده از جنگ جهانی دوم تا کووید-۱۹» صورت گرفته است.

America in Retreat: The Decline of US Leadership from WW2 to Covid-19

نویسنده: مایکل پمبروک

Michael Pembroke

انتشارات: Oneworld Publications  

سال انتشار: ۲۰۲۱

رابرت جان وثنو (زاده ۱۹۴۶) یک جامعه شناس آمریکایی است که به دلیل فعالیت های خود در جامعه شناسی دین به شهرت زیادی رسیده است. او استاد جامعه شناسی گرهارد آر اندلینگر در دانشگاه پرینستون است، جایی که او رئیس سابق گروه جامعه شناسی و مدیر مرکز مطالعه دین آن دانشگاه نیز بود. او مدرک کارشناسی خود را در دانشگاه کانزاس در سال ۱۹۶۸ و دکترا را در رشته جامعه شناسی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی در ۱۹۷۵ دریافت کرد. پایان نامه او آگاهی و تحول جامعه بود. وثنو در برکلی، با چارلز گلاک، نیل اسملسر، روبرت بلا، گای سوانسون و گرترود سلزنیک همکاری نزدیک داشت. اولین سالهای وثنو در برکلی در طول اعتراضات گسترده در دانشگاه های سراسر ایالات متحده بود که در نهایت الهام بخش او در نوشتن رساله اش نیز بود. تحقیقات و آموزش کنونی وی بر تغییرات اجتماعی، جامعه شناسی تعلق، جامعه شناسی روستایی، دین و سیاست و نظریه متمرکز است. واتنو ویراستار دایرة المعارف سیاست و دین است و اولین جایزه مشارکت مدنی دانشگاه تافتس را در سال ۲۰۰۷ دریافت کرد.

آمریکا بر اساس داستانها ساخته شده است. داستان مهاجران سپاسگزار و قدردان که وارد جزیره الیس شده اند، تغییرات و دگردیسی به سبک هوراتیو الجر، مردان خودساخته و اخلاق کار پروتستان. روبرت واثنو، جامعه شناس مشهور، این داستانهای آمریکایی را روایت می کند -روایاتی درباره فردگرایی، مهاجرت، موفقیت، دین و قومیت- از دید مهاجران جدید. او با این کار نشان می دهد که چگونه اسطوره های آمریکایی هم جامعه آمریکا را مشروعیت بخشیده اند و هم در عین حال از تحقق کامل آرمان های آن جلوگیری کرده اند.

رابرت وثنو داستان‌هایی را که آمریکایی‌ها دوست دارند درباره خودشان باور کنند بررسی می‌کند، نه چندان برای کشف اینکه آیا آن داستان‌ها درست هستند یا نه – اگرچه او شواهد زیادی برای نشان دادن درستی و نادرستی آنها ارائه می‌کند – بلکه به منظور نشان دادن آنچه که ایالات متحده برای تبدیل شدن به کشوری بهتر نیاز دارد. او استدلال می کند که نادرستی در آن «روایت ها» باعث می شود که برداشت ما از خودمان سوگیرانه باشد. اما از آنجا که آنها در سطح “معنای عمیق” پشت تفکر جمعی ما عمل می کنند، ما به ندرت اعتبار آنها را زیر سوال می بریم. چنین پرسشگری باید کار «دموکراسی بازتابی»، ترکیبی از نظرات کارشناسان و توده ها باشد. از آنجایی که ایالات متحده کشور مهاجران است، وثنو برای پردازش ایده خود بر مصاحبه با «نخبگان مهاجر جدید» تکیه می کند، زیرا آنها زمینه اطلاعاتی مخصوصاً جالبی را برای بررسی ایده های مربوط به تجدید فرهنگی ارائه می دهند.

این کار استوار، تعمق و تأملی بر موضوع آگاهی ملی است. این کتاب توضیح می دهد که چگونه آمریکایی ها به طور سنتی بر روایات تکیه کرده اند تا منظور از افراد قوی و دارای مسئولیت اخلاقی را دریابند و بفهمند که چرا برخی از افراد موفق تر از دیگران هستند. در واقع وثنو به طور خلاصه به آمریکایی ها کمک می کند تا زندگی خود را معنا کنند. او اما استدلال می کند که این روایت ها کمک چندانی به ما در مقابله با چالش های جدید نکرده اند. وثنو می گوید ما قوانین را برای پایان دادن به تبعیض نژادی تصویب می کنیم، اما عزم راسخ برای ایجاد یک جامعه عادلانه تر نداریم. ما از ایده کثرت گرایی در دین و ارزش ها استقبال می کنیم، اما با مشکلاتی که مهاجرت به همراه دارد تکان می خوریم و شوکه می شویم. ما از رفاه برای همه حمایت می کنیم، اما در کشوری زندگی می کنیم که خانواده ها هنوز بی سرپناه هستند.

وثنو به درستی این گسست بین داستان هایی که آمریکایی ها می گویند و واقعیتی که با آن روبرو هستند را مستند می کند. با بررسی اینکه چگونه روایات فرهنگی ممکن است واقعیت جامعه امروز را منعکس نکند (و اغلب نمی کند)، مخاطبان ایده خود را به چالش می کشد تا در مورد معنای زندگی مطابق با ایده آل آمریکایی تأمل بیشتری داشته باشند.

این ایده وثنو در کتاب «اسطوره های آمریکایی، چرا بهترین تلاش ما برای ملتی بهتر بودن ناکافی است؟» به طور تفصیلی بیان شده است.

American Mythos: Why Our Best Efforts to Be a Better Nation Fall Short

اثر رابرت واثنو

Wuthnow, Robert

انتشارات: Princeton University Press

سال انتشار: ۲۰۰۶

نقل قول هایی مرورگرایانه بر کتاب وثنو:

“تحریک کننده و … نگران کننده؛ زیرا باعث می شود خواننده با برخی از حقایق نگران کننده در مورد اینکه ما چه هستیم، چه اعتقاد داریم و اگر واقعاً می خواهیم یک ملت بزرگ شویم باید انجام دهیم روبرو شود…. وثنو نتیجه می گیرد که آمریکایی ها باید به دموکراسی بپردازند، عمیقا در مورد ارزش هایشان فکر کنند و اینکه چگونه می توانند با آن ارزش ها بهتر زندگی کنیم. این کتاب بسیار توصیه می شود. “— توماس جی بالدینو ، مجله کتابخانه