دموکراسی و قدرت نرم آمریکا

دموکراسی و قدرت نرم آمریکا

جوزف نای استاد برجسته دانشگاه هاروارد و مبدع ایده قدرت نرم در مقاله ای با عنوان ((دموکراسی و قدرت نرم آمریکا)) که در تاریخ 2 نوامبر 2021 در مجله (پروجکت سندیکیت[1]) منتشر شده است نظر خود را نسبت به وضعیت فعلی قدرت نرم آمریکا و آسیب هایی که ترامپ در طول مدت ریاست جمهوری اش به این امر وارد کرده را بیان نمود. او معتقد است هر چند رفتار ترامپ در انتخابات 2020 و عدم پذیرش نتیجه این انتخابات منجر به ضربه خوردن قدرت نرم آمریکا شده است اما در ادامه نسل های بعدی می توانند این قدرت را باز تولید کنند.

مترجم: هادی قربان‌یار

با توجه به ملاقات جو بایدن[۲] با سران سایر کشورها در جریان کنفرانس تغییرات آب‌وهوایی سازمان ملل متحد ۲۰۲۱[۳]، بسیاری می­پرسند که ریاست‌­جمهوری ترامپ، تا چه حد به قدرت نرم آمریکا، ضربه زده است؟ بله درست است، ترامپ، هنجارهای دموکراتیک را به‌شدت تخریب کرد که باید جبران شود، اما فرهنگ آمریکایی ظرفیت ­های عظیمی برای برگشت­‌پذیری و اصلاح دارد که بدخواهان در گذشته، عمدتاً آن­ها را در نظر نمی‌گرفتند. (کمبریج)[۴] در نشست اخیر کارشناسان سیاست خارجی فرا اقیانوس اطلس، یکی از دوستان اروپایی به گروه گفت که قبلاً نگران افول قدرت سخت آمریکا بوده اما دوباره قوت قلب پیدا کرده است. از سوی دیگر، او در حال حاضر بیشتر نگران وقایع داخلی آمریکا و تأثیرآن­ها بر قدرت نرمی بوده که پایه­ سیاست خارجی این کشور است. آیا نگرانی­ های او موجه هستند؟

۱-نوآوری

رهبران سیاسی باهوش، مدت­ها است که فهمیده ­اند، ارزش­‌ها می­توانند قدرت بیافرینند. اگر من بتوانم شما را جذب و برای انجام مقصودی خاص قانع نمایم، دیگر نیازی نیست از زور یا پول استفاده کنم تا شما خواسته من را انجام بدهید. اگر ایالات‌متحده (هر کشور دیگری) ارزش­هایی را به نمایش بگذارد که برای دیگران جذابیت داشته باشد، کمتر می‌تواند از سیاست چماق و هویج استفاده کند. بخشی از قدرت نرم آمریکا بر فرهنگ و سیاست­های خارجی این کشور استوار است، زمانی که آن­ها برای دیگران جذابیت داشته باشند که البته بر ارزش­ها و اینکه ما چگونه دموکراسی را در کشور خود اجرا می­کنیم، مبتنی است.

طبق نتایج نظرسنجی ­های بین­ المللی، دوران ریاست­ جمهوری دونالد ترامپ[۵] برای قدرت نرم آمریکا، چندان مطلوب نبوده و این مسئله تا حدودی واکنشی بوده است به سیاست خارجی بومی­گرای ترامپ که از متحدان و مؤسسات چندملیتی، احتراز می­کند و به اقدامات نامناسب دولت او در قبال همه ­گیری کرونا برمی‌گردد، اما آنچه ضربه­ بیشتری به قدرت نرم آمریکا وارد کرد، تلاش ترامپ برای ایجاد اختلال در انتقال سامانمند قدرت، بعد از شکست در انتخابات سال ۲۰۲۰ بود. در ۶ ژانویه ۲۰۲۱، سناتور جمهوری­خواه، بن سس[۶] حمله به کاخ کنگره آمریکا[۷] را این‌گونه توصیف کرد: «بزرگ­ترین نماد استقلال در جهان غارت شد، درحالی‌که رهبر جهان ­آزاد از ترس پشت رایانه خود مخفی شده و علیه معاونش به دلیل عمل به وظایفی که برای آن­ها در برابر قانون اساسی قسم یاد کرده است، توئیت می­زد». متحدان آمریکا و دیگر کشورها، شوکه شدند و جذبه­ این کشور از بین رفت. آیا قدرت نرم ایالات‌متحده احیاء می­شود؟‌ این، اولین بار نخواهد بود؛ آمریکا با مشکلات جدی مواجه است اما همچنان، ظرفیت ­های برگشت و اصلاح دارد که در گذشته نیز این کشور را نجات داده­اند؛ در دهه­ ۱۹۶۰ میلادی، میراث نژادپرستی آمریکا، آشوب­ های بزرگ شهری را شعله ­ور کرد و اعتراضات علیه جنگ ویتنام، روزبه‌روز خشن­تر ­شد. بمب­ها در دانشگاه­ها و ساختمان­ های دولتی منفجر می­شدند. گارد ملی[۸] دست به کشتار دانشجویان معترض دانشگاه دولتی کنت[۹] زد. ما شاهد ترور افرادی مانند مارتین لوتر کینگ[۱۰] و کندی­ها[۱۱] بودیم. افراد عوام­فریبی مانند جورج والاس،[۱۲] آتش نفرت را شعله‌­ورتر کردند. بااین‌حال، در طول یک دهه، کنگره مجموعه­ای از اصلاحات سیاسی را تصویب کرد و صداقت جرالد فورد[۱۳]، سیاست­های حقوق بشری جیمی کارتر[۱۴] و خوش­بینی رونالد ریگان،[۱۵] به بازسازی و احیاء جذبه­ آمریکا کمک کرد. به‌علاوه، حتی زمانی که معترضان در سرتاسر دنیا علیه سیاست­ های آمریکا در ویتنام، به خیابان­‌ها ­آمدند، بیشتر محتمل بود که شعار «ما پیروز خواهیم شد» را فریاد بزنند تا «انترناسیونال[۱۶]».

سرود جنبش حقوق مدنی روشن ساخت که قدرت آمریکا برای جلب­­ نظر دیگران، بر سیاست دولتی­اش وابسته نیست بلکه به میزان زیادی به جامعه­ مدنی­ و ظرفیت آن برای اصلاح و انتقاد از خویش متکی است. برخلاف سرمایه­ های قدرت سخت (مانند نیروهای نظامی)، بسیاری از منابع قدرت نرم، از دولت جدا بوده است و فارغ از سیاست ­ها، موجب جذب دیگران می­شوند. فیلم­ های هالیوودی و موسیقی ­های محبوب -که زنان مستقل یا اقلیت‌های قدرت گرفته را به نمایش گذاشته و توصیف می­کنند- می­توانند دیگران را جذب نمایند. پس رسانه‌های آزاد و گوناگون آمریکا، فعالیت خیرخواهانه­ مؤسساتشان و آزادی پژوهش در دانشگاه­ های این کشور نیز می­توانند، کارکرد مشابهی داشته باشند. شرکت­ ها، دانشگاه­ ها، بنیادها، کلیساها و جنبش ­های اعتراضی در آمریکا، قدرت نرم مخصوص به خود را توسعه می­دهند که می­تواند، موجب تقویت دیدگاه دیگران در مورد این کشور شود. درحالی‌که اعتراضات مسالمت ­آمیز، می­تواند قدرت نرم بیافریند، گروهی که ۶ ژانویه در داخل و اطراف کنگره بودند، بسیار با صلح ­آمیز بودن فاصله داشتند. اتفاقات آن روز، یک تصویر نگران­کننده از روشی بود که ترامپ، با استفاده از آن قطبی ­سازی سیاسی را تشدید کرد؛ اقدامی که اکنون نیز با تبدیل­ افسانه­ خود مبنی بر دزدی در انتخابات به یک آزمون لیتموس[۱۷] در حزب جمهوری­خواه آن را دنبال می­کند. یقیناً، آمریکا قبلاً تجربه­ افزایش قطبی ­سازی سیاسی را مدت­ها قبل از اینکه ترامپ در سال ۲۰۱۶ انتخاب شود، داشته است. ابتکار ترامپ، تشدید و سوء­استفاده از پوپولیسم بومی گرا به‌عنوان یک سلاح سیاسی برای به دست گرفتن کنترل حزب جمهوری­خواه بود. در این میان، او جمهوری خواهان کنگره را با این تهدید که از سوی حامیانش به چالش کشیده خواهند شد، می­ترساند. بسیاری هنوز هم از اظهار مخالفت با دروغ ­های ترامپ در مورد انتخابات سال ۲۰۲۰ هراس دارند. البته در یک نظام فدرال، تلاش ­های ترامپ برای وادار کردن بسیاری از مقامات دولتی و نمایندگان برای «پیدا کردن» آراء، با ایستادگی آن­ها روبه‌رو شد. برخی افراد بدبین نگران‌اند که آیا این رویه، می­تواند ادامه پیدا کند یا خیر؟

افرادی که سوگوار مرگ دموکراسی آمریکایی هستند، باید به یاد داشته باشند که مشارکت بی­سابقه در انتخابات ۲۰۲۰، به برکناری یک انسان عوام­فریب و هوچی منجر شد. همچنین، در بیش از ۶۰ پرونده انتخاباتی که توسط قضات مستقل، ازجمله برخی منصوبین خود ترامپ،‌ بررسی شدند، نتایج انتخابات تأیید گشتند. سرانجام کنگره نیز صحت انتخابات را تأیید کرد. این امر، بدین معنا نیست که وضعیت دموکراسی در آمریکا خوب است. ریاست ­جمهوری ترامپ، طیفی از هنجارهای دموکراتیک را از بین برد. قطبی­سازی ادامه دارد و بیشتر جمهوری‌خواهان، دروغ­های او در مورد انتخابات را باور دارند. الگوهای تجاری شبکه­ های اجتماعی با اتکا بر الگوریتم­ هایی که از «مشارکت» کاربر سود می­برند، موجب تشدید قطبی ­سازی موجود می­شوند و کمپانی­ هایی مانند فیس­بوک و گوگل نیز تحت‌فشار افکار عمومی و جلسات استماع کنگره،‌ به‌کندی در حال نشان دادن واکنش به این مسئله هستند. در همین زمان، فرهنگ آمریکا هنوز ظرفیت­ هایی برای بازگشت و اصلاح دارد که بدخواهان گذشته، از آن­ها غافل شده ­اند؛ آزادی مطبوعات، دادگاه ­های مستقل و حق اعتراض مسالمت­ آمیز، ازجمله این منابع و ظرفیت­ های عظیم قدرت نرم آمریکا به‌حساب می­آیند. حتی زمانی که سیاست ­های دولتی اشتباه موجب کاهش جذبه آمریکا می­شود، ظرفیت خود اندیشی و خود اصلاحی این کشور، موجب جذب دیگران در سطحی عمیق­تر خواهد شد. چنانچه من به دوست اروپایی مردد خود گفتم، ارزش ­ها با نسل­ ها تغییر می­کند و نسل جوان­تر، منبعی از امید است.

برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید


[۱] Project Syndicate

[۲] Joe Biden

[۳] ۲۰۲۱ United Nations Climate Change Conference

[۴] CAMBRIDGE

[۵] Donald Trump

[۶] Ben Sasse

[۷] US Capitol

[۸] National Guard

[۹] Kent State University

[۱۰] Martin Luther King

[۱۱] John F. Kennedy- Robert F. Kennedy

[۱۲] George Wallace

[۱۳] Gerald Ford

[۱۴] Jimmy Carter

[۱۵] Ronald Reagan

[۱۶] Internationale

[۱۷] litmus test