زمان تصمیم­ گیری در مورد ایران فرارسیده است

زمان تصمیم­ گیری در مورد ایران فرارسیده است

ریچارد گلدبرگ[1] مشاور ارشد در بنیاد دفاع از دموکراسی ها به همراه ژاکوب ناگل عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی‌ و استاد مدعو دانشکده مهندسی هوافضای تکنیون در مقاله‌ای که در 14 اکتبر 2021 در دیسپچ[2] منتشر کردند با اشاره به مذاکرات هسته‌ای در وین یه دولت بایدن اینگونه پیشنهاد می دهند «بازگشت به یک برجام بسیار ناقص و رو به انقضاء یا حتی بدتر، توافق «کم در برابر کم»، هر دو به یک اندازه غیرقابل‌قبول هستند». و در ادامه از جو بایدن می خواهند تا «ائتلافی از کشورهایی تشکیل دهد که مایل به اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی در کنار بازدارندگی نظامی مستمر هستند». تا با این فشارها ایران را مجبور به اجرای ان پی تی و مذاکره در مورد توافقی طولانی تر و بهتر از قبل کند.

مترجم: هادی قربا نیار

در طول چند هفته­ آینده، جو بایدن[۳] با بزرگ­ترین تصمیم دوران ریاست­ جمهوری خود در مورد ایران، مواجه خواهد شد. او درنهایت، می­تواند پاسخ «منفی» بدهد و ائتلافی ایجاد نماید تا تهران را به دلیل فریب‌کاری و اقدامات غیرمجاز هسته­ ای، بازخواست کند یا می­تواند در دام ملاها گرفتار شود و راه نیل به هدفش را -که حصول یک توافق هسته­ ای طولانی‌­تر و قوی­تر در آینده است- به روی خود ببندد. از چند ماه گذشته تاکنون، دولت بایدن بر اساس یک فرضیه­ غلط عمل می­کند. این دولت اعتقاد دارد که اگر ایالات‌متحده فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران را کاهش دهد و درعین‌حال، هرگونه تهدید احتمالی نظامی را نیز منکر شود، ممکن است که تهران، در مورد رسیدن به یک جایگزین برای توافق هسته­ای ناقص سال ۲۰۱۵ (مشهور به برجام) که دونالد ترامپ[۴] در سال ۲۰۱۸، از آن خارج شد، وارد مذاکره شود. البته خلاف آن ثابت شده است.

ایران، امسال در شرایطی کارش را آغاز کرد که ذخایر ارزی در اختیارش، تنها ۴ میلیارد دلار بود، رئیس ­جمهور آمریکا برای استفاده از ابزار نظامی علیه کشور، اعلام آمادگی کرد و این امکان وجود داشت که شورای حکام آژانس بین­المللی انرژی اتمی،[۵] پرونده ایران را به دلیل نقض ان پی تی[۶] به شورای امنیت سازمان ملل متحد[۷] ارجاع دهد. نکته­ مهم این است که ایران، تولید اورانیوم با درصد غنای بالا را در اوایل ژانویه آغاز کرده، آن‌هم به این دلیل که حکومت، اطمینان داشته است که دولت ترامپ، بعد از پایان کارش دیگر توانایی سیاسی برای انجام واکنش نظامی ندارد. اگر فشارهای اقتصادی و سیاسی سال ۲۰۲۰ در ۲۰۲۱ تشدید می­شد، ایالات‌متحده به‌احتمال‌زیاد، اکنون در حال مذاکره با ایران در مورد یک توافق هسته­ ای جدید بود.

 در ۲۰ ژانویه سال ۲۰۲۱، ملاها امید و عمری دوباره پیدا کردند، زیرا اقدامات ترامپ مبنی بر فشار بیشتر، به دفاع حداکثری بایدن تبدیل شده بود. همچنین، به­‌جای ممانعت رژیم از دسترسی به نقدینگی و پول، بایدن به ایران اجازه داد تا از دارایی‌­های مسدود شده­اش برای بازپرداخت بدهی­ه ای خارجی استفاده کند و هم‌زمان، متحدان اروپایی خود را نیز از اینکه ایران را به خاطر ادامه­ امتناع از پذیرش بازرسی‌­های آژانس از سایت­ها و مواد اعلام نشده­ هسته‌­ای محکوم کنند بر حذر داشت. ایران در همین زمان، جو بایدن را از طریق نائبان منطقه­‌ای خود امتحان کرد؛ یعنی به‌وسیله‌ حملات ادامه‌­دار به نیروهای آمریکایی در عراق، حملات موشکی و راکتی به اسرائیل و عربستان سعودی و همچنین، حملات به کشتیرانی دریایی. باوجوداین، بایدن برخلاف پیشینیان خود -که سپاهیان عامل حملات فوق را مورد هدف قرار داده بودند- اقدام تلافی‌­جویانه انجام نداد، حتی بعد از مرگ یک پیمانکار آمریکایی در عراق.

درنهایت، نتیجه چیست؟ تهاجمی‌­ترین توسعه در برنامه غنی­سازی اورانیوم ایران تا به امروز، بی­پرواترین اعمال محدودیت بر بازرسی‌­های آژانس در تاریخ ایران و روی کار آمدن یک دولت تندرو در این کشور بوده که مصمّم است، به یک مبنای هسته‌­ای جدید برای مذاکرات آینده پایبند باشد. جو بایدن به ایران اجازه داد تا در عرض چند ماه ورق را برگرداند و از رژیمی که روز­به ­روز بیشتر کنترل و محدود می‌شد و در آستانه­ فروپاشی اقتصادی بود، به حکومتی تبدیل شود که روزبه­روز بیشتر به خود، اتکا پیدا می­کند، به شکلی که فقط چند گام تا به دست آوردن توانایی گریز­ هسته‌­ای فاصله دارد. حکومت حتی می­تواند، خطرناک­تر از این هم بشود؛ یک «اقدام مخفیانه» که بر اساس آن، ایران از تأسیسات سر‌ی و سانتریفیوژهای پیشرفته برای مقاصد تسلیحاتی استفاده می­کند. درواقع، ایران در حال عملیاتی کردن سانتریفیوژهای پیشرفته، غنی­سازی اورانیوم تا سطح ۶۰ درصد- که کمی با رسیدن به مواد شکافت پذیر هسته‌­ای (شکافا) لازم برای ساخت بمب فاصله دارد- و کار بر روی تکنولوژی اورانیوم فلزی است. این کشور در حوزه­ غنی­سازی و همچنین ساخت بمب، در حال پیشرفت است. ایران از پاسخ به سؤالات آژانس در مورد مواد هسته­ای کشف شده توسط این نهاد، حداقل در سه منطقه ­ای که قبلاً به‌صورت رسمی اعلام نشده بود و همچنین، چرایی آگاه نساختن آژانس از وجود این اماکن امتناع می­ورزد. همچنین، این کشور از تحویل تصاویر ضبط ­شده توسط دوربین­ های آژانس در سایت­های هسته­‌ای که خود وجود آن­ها را اعلام کرده، طفره رفته و بازرسی بازرسان آژانس را نیز محدود ساخته است. حکومت ایران نه‌تنها در موقعیت عدم اجرای تعهدات برجامی خود قرار دارد، بلکه در معرض نقض اساسی تعهدات اصلی خود در معاهده ان پی تی نیز است.

از زمان آغاز ریاست­ جمهوری جو بایدن، شورای حکام آژانس بین­ المللی انرژی اتمی سه جلسه برگزار کرده است. قبل از هر نشست و علی­رغم گزارش­های تند دبیر کل آژانس، دولت آمریکا با هرگونه تلاش­ دیپلماتیک برای محکوم کردن ایران به دلیل عدم همکاری با آژانس و عدم پایبندی به ان پی تی، مخالفت نموده است. بعد از هر جلسه، ایران رفتارهای خطر­آفرین هسته ­ای خود را تسریع بخشیده و محدودیت ­های بیشتری برای دسترسی آژانس و همکاری با بازرسی، وضع کرده است. تنها چند روز بعد از جلسه ماه سپتامبر، ایران دسترسی آژانس به یک سایت هسته­ای دیگر (مرکز مونتاژ سانتریفیوژ در کرج) را قطع کرد، با اینکه چند روز قبل از جلسه، حکومت چنین دسترسی­ هایی را پذیرفته بود. اگر جامعه­ جهانی نیازمند یک یادآور بیشتر باشد، آن‌هم برای اینکه بفهمد فشار و نه مماشات، تنها راه اثبات شده برای پیروزی در مذاکره با ایران بوده، داستان کرج کافی است. درحالی‌که نگاه جهان به آخرین نشست سال شورای حکام آژانس است که در نوامبر برگزار می­شود، اعتبار ان پی تی و این نهاد در کنار دبیر کل آن یعنی رافائل گروسی،[۸] به‌شدت محل تردید است؛ نکته ­ای که دموکرات­ها و جمهوری­خواهان کنگره آمریکا در سفر هفته­ آینده­ گروسی به این کشور، باید با وی در میان گذاشته و در مورد آن گفتگو کنند.

اگر بایدن اشتباهی مشابه را برای چهارمین بار مرتکب شود، به‌تنهایی مسئول اتفاقات آینده خواهد بود؛ چراغ سبزی برای افزایش تنش­های هسته­ای در سال ۲۰۲۲٫ اکنون نوبت رئیس ­جمهور است تا ورق را برگرداند. با همکاری متحدان آمریکا در اروپا، دولت بایدن باید خواستار برگزاری نشست فوری شورای حکام آژانس (قبل از جلسه ماه نوامبر) شود تا در آن، ایران به دلیل اقدامات متعدد غیرمجاز مؤاخذه گردد. بلافاصله بعد از این کار، باید قطع­نامه ­ای در جلسه بعدی تصویب شود که بر اساس آن، ایران نه‌تنها به دلیل افزایش سطح غنی­سازی و محدود ساختن دسترسی بازرسان بلکه به دلیل عدم پایبندی به بازرسی پادمانی -که سه سال از آن می­گذرد- محکوم گردد. بدون شک دیدگاه­‌هایی در دولت بایدن نسبت به این مسئله، شنیده خواهد شد، ازجمله نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، رابرت مالی[۹] یا حتی شاید وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن[۱۰] که به دنبال هر بهانه ­ای برای ادامه یافتن سیاست فعلی هستند. مالی احتمالاً با همکاری روسیه، چین و برخی مقامات سیاسی اروپایی -که خواهان حفظ چارچوب قبلی برجام به هر قیمتی هستند- می­تواند، هماهنگی­ های لازم برای برگزاری دور بعدی مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا را چند روز قبل از نشست فصلی ماه نوامبر شورای حکام انجام دهد. حتی اگر نمایندگان ایران به طرف مقابل، تنها لبخند بزنند، چه رسد به اینکه طرحی را مطرح کنند که خواسته‌های بایدن را کاملاً تأمین نکند، مالی همچنان خواستار عدم اعمال هرگونه فشار سیاسی بیشتر خواهد بود.

دام بالقوه دیگر؛ ایران می­تواند اجازه دسترسی به سایت هسته ­ای کرج را تنها کمی قبل از نشست ماه نوامبر بدهد که این کار به رابرت مالی و دیگران، فرصتی می­دهد تا مدعی دستیابی واشنگتن به پیشرفت­ در مسئله هسته­ ای ایران شوند، حتی اگر اجازه­ دسترسی به سایت کرج، صرفاً ترفندی باشد که تهران برای مشغول ساختن ذهن دیگران از فعالیت­ های مخرب مخفیانه خود، مطرح کرده است. جو بایدن و مشاوران ارشد او باید بدانند که بعد از بیش از هشت ماه هدر دادن ظرفیت اهرم­فشار اقتصادی آمریکا و اجازه دادن به ایران برای افزایش گسترده­ قدرت هسته­‌ای، پیشنهاد رابرت مالی نه راه به برجام می­برد و نه موجب تحقق یک توافق طولانی­تر و محکم­تر می‌شود. بلکه در عوض، به نقطه ­ای به‌مراتب بدتر، منتهی خواهد شد؛ مفهوم به‌اصطلاح «کم در برابر کم» که آمریکا بر اساس آن، «بخشی» از تحریم­ ها را در برابر امتیازات هسته­ای «محدودی» که ایران می­دهد، لغو می­کند. «لغو بخشی از تحریم­ ها» در برابر «برداشتن چند گام هسته ­ای»، ممکن است جذاب و خوب به نظر برسد اما زمانی که سروکار ما با حکومتی باشد که تخصص آن، کنار آمدن با منابع مالی محدود است، رفع برخی از تحریم­ها، درست همان خروجی است که ملاها به دنبالش هستند. درواقع، این کار به آن­ها اجازه می­دهد تا حمایت خود از تروریسم در سرتاسر جهان را ادامه داده و پیشرفت­های هسته‌ای‌شان را به‌عنوان یک مبنا برای مذاکرات هسته­ای آتی حفظ کنند. همان­گونه که در سال ۲۰۱۳ مشاهده کردیم، یک توافق موقت که باعث لغو برخی از تحریم­ها شده و کل اهرم­فشار و نفوذ آمریکا را از بین ببرد که در پایان، به یک توافق نهایی ناقص منتهی خواهد شد.

وضعیت کنونی ناپایدار است اما بازگشت به یک برجام بسیار ناقص و رو به انقضاء یا حتی بدتر، توافق «کم در برابر کم»، هر دو به یک اندازه غیرقابل‌قبول هستند. جو بایدن تنها یک انتخاب خوب دارد؛ ائتلافی از کشورهایی تشکیل دهد که مایل به اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی در کنار بازدارندگی نظامی مستمر هستند تا بدین ترتیب، ایران را به رعایت معاهده­ ان پی تی و مذاکره در مورد توافقی طولانی­تر و محکم­تر -که همواره آقای بایدن به دنبال آن بوده است- وادار کند. چین و روسیه در طول مسیر، خرده خواهند گرفت. بگذارید این کار را انجام بدهند، آن­ها قدرت این را ندارند که مانع ایجاد اتحادی دیپلماتیک شوند که از ایالات‌متحده، هم­پیمانان او در فرا اقیانوس اطلس و فرا اقیانوس آرام و همچنین، متحدان اصلی­اش در خاورمیانه، تشکیل شده است. پکن و مسکو، هیچ­کدام قادر نیستند جلوی پرونده هسته­‌ای را که آژانس به شورای امنیت ارسال کرده است، بگیرند و همچنین، نمی­توانند مانع بازگشت ­سریع تحریم ­های سازمان ملل شوند. دولت جو بایدن، علاقه بسیار زیادی دارد که بگوید، جایگاه رهبری ایالات‌متحده در سازمان­های چندملیتی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی «بازگشته است». نگاه جهانیان در هفته ­های پیش­رو به وین[۱۱] خواهد بود تا ببینند، آیا چنین ادعایی درست است یا خیر.

برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید


[۱] Richard Goldberg

[۲] The Dispatch

[۳] Joe Biden

[۴] Trump

[۵] International Atomic Energy Agency’s (IAEA) Board of Governors

[۶] Nuclear Non-Proliferation Treaty

[۷] U.N. Security Council 

[۸] Rafael Grossi

[۹] Robert Malley

[۱۰] Antony Blinken

[۱۱] Vienna