سه مسئله اصلی پیش روی اقتصاد آمریکا

سه مسئله اصلی پیش روی اقتصاد آمریکا

امیلی اکشتین در 2 سپتامبر 2021 تحلیلی با عنوان «سه مسئله‌ اصلی که پیشِ ¬روی اقتصاد آمریکا قرار دارد » منتشر کرد . اکشتین بر این باور است ویروس کرونا، اقتصاد و بازار کار آمریکا را با مشکلاتی متعددی روبرو کرده است و این سه مسئله مسیر «بازگشت به وضعیت عادی »، همچنان با کندی روبرو کرده است.

مترجم: هادی قربانیار

همه ­گیری کرونا، اقتصاد آمریکا و بازار کار این کشور را دگرگون کرد و به نظر می­ رسد که روند «بازگشت به وضعیت عادی»، به‌کندی پیش می ­رود. لائورا کریسپین[۱] و اریک پاتن،[۲] از اساتید دانشگاه سینت جوزف[۳]، برخی از مسائل بزرگ­تر پیشِ ­روی اقتصاد آمریکا و اینکه چگونه کارفرمایان می ­توانند، کشور را در پاییز امسال به وضعیت عادی برگردانند، بررسی کرده ­اند. همه ­گیری کرونا، نظم عمومی جهان را دگرگون کرد، اما با افزایش میزان واکسیناسیون و مبارزه مردم با جهش دلتا، بازار کار تلاش دارد تا «به وضعیت عادی» برگردد، با توجه به اینکه نرخ بیکاری آمریکا، بالاتر از ۵۸ درصد باقی‌مانده است. حقیقت این است که ایالات‌متحده، هنوز دقیقاً در میان یک همه ­گیری قرار دارد که ممکن است، شیوه­ کار را برای همیشه دستخوش تغییر کند. با روشن شدن زوایای مختلف این ماجرا، عضو هیئت‌علمی دانشگاه سینت جوزف، لائورا کریسپین، دانشیار اقتصاد و اریک پاتن، دانشیار مدیریت توانسته اند برخی از مسائل بزرگ تر پیشِ ­روی اقتصاد آمریکا و اینکه چگونه کارفرمایان می ­توانند، کشور را در پاییز امسال به وضعیت عادی برگردانند، شناسایی کنند.

۱-دستمزدها به ­تنهایی مؤثر نیستند

از بهار گذشته تاکنون، موضوع کمبود نیروی کار، در صدر خبرهای رسانه­ ها درباره اقتصاد آمریکا بوده است. کارفرمایان بخش عمده­ای از نیروی کار خود را ازدست‌داده‌اند، کسانی که در ابتدای همه ­گیری، مجبور به بازنشستگی شدند. صدها هزار نفر دیگر نیز وقتی مشاغلشان به دلیل این بیماری تعطیل شد، از کار بیکار شدند. پاتن می ­گوید: «برخی از این کارگران، شغل دوم یا سوم خود را از دست دادند. همه ­گیری این امکان را به آنان داد تا ریسک موقعیت ­های شغلی را که به جان خریده بودند، بسنجند و راهی برای زندگی بدون آن حقوق ماهیانه پیدا کنند. شاید آن­ها تصمیم دارند تا به­جای تلاش برای جبران خسارت مالی،‌ از نوه­های خود مراقبت کنند». درواقع، برای بازگشت دوباره به کار، خرده­فروشان بزرگ مانند آمازون[۴] و وال مارت،[۵] مشوق­ های استخدامی و سایر امتیازات مالی را پیشنهاد داده و با این کار، عملاً هرگونه توانایی کسب‌وکارهای خیابان اصلی برای جذب نیروی کار را از بین می ­برند. کریسپین تأکید می­ کند که «کارفرمایان باید در ساختار دستمزد خود، بازنگری انجام دهند. اگر کارگران بتوانند با کار در شرکت تارگت[۶]، ۱۱ دلار در ساعت درآمد داشته باشند یا اینکه ۱۱ دلار در ساعت برای کار در یک مهدکودک -که مستلزم اخذ گواهی مهارتی و نظارت است- دریافت کنند، اکثر آن­ها کدام گزینه را انتخاب می­کنند؟»

تغییر تاریخی دیگر در شیوه­ کاری مردم، عبارت است از افزایش شدید دورکاری که برخی از کارفرمایان نیز از آن، به‌عنوان مشوق استخدام استفاده می­ کنند. درحالی‌که این انتخاب برای تمامی کارمندان قابل‌اجرا نیست، به مؤلفه­­ ای رضایت­ بخش برای اکثریت کارمندان اداری، تبدیل‌شده است که ساعات کاری خود را با حذف زمان رفت‌وآمد به محل کار تا حد ممکن افزایش داده و به ساعات کاری منعطف ­تر تمایل دارند. پاتن می ­گوید: «این شگفت­ انگیز است که ما، شاهد تغییر وضعیت کاری کارمندان اداری هستیم. در حالت عادی، اجرای سیاست دورکاری در یک سازمان، چند سال به طول می­ انجامد اما ظرف چند هفته، ما توانستیم به سر کار خود برگردیم، درحالی‌که تمام جهانمان، با تعطیلی مواجه بود». او همچنین به مطالعات شرکت مکنزی اند کامپنی،[۷] اشاره می‌کند که بر اساس آن، اکثریت قابل ­توجهی از نیروی کار، ترجیح می ­دهند تا همچنان به دورکاری ادامه بدهند، حتی وقتی «وضعیت عادی کسب‌وکار»، مجدداً در جهان برقرار شود؛ اما این مسئله، ابعاد منفی هم دارد. کارفرمایان شاهد نرخ­ های بی­سابقه از فرسودگی شغلی هستند، زیرا زندگی کاری و عادی با یکدیگر تلاقی پیدا کرده­اند. از سوی دیگر، امکانات و زیرساخت­ هایی که شرکت­ ها با میلیاردرها دلار هزینه فراهم آورده ­اند، بلااستفاده مانده و درنتیجه، خسارت­ های مالی سرسام ­آوری به آن­ها وارد آمده است. برای مدیریت این شرایط، شرکت­ هایی مانند اپل[۸] و گوگل[۹] با ارائه­ امتیازاتی از قبیل پاداش ­های نقدی و اختیار خرید سهام به کارمندان حضوری،‌ درصدد کاستن میل به دورکاری در میان نیروی کار خود هستند. البته بدون حمایت دولت، شرکت­ های کوچک­تر، نمی­ توانند چنین استراتژی­ هایی را اجرایی کنند. پاتن معتقد است که «دلیل دیگری برای مرحله ­ای دیگر از مداخلات دولتی وجود دارد. این کارفرمایان کوچک­تر در آینده، نیازمند این کمک­ های مالی خواهند بود تا بتوانند، میزان حقوق­ بگیران خود را افزایش دهند».

۲-بازار کار نامتناسب است

در مارس ۲۰۲۰،‌ نرخ بیکاری ملی به ۱۸ درصد رسید که علی­رغم این کاهش، نرخ بیکاری در ایالت پنسیلوانیا،[۱۰] همچنان حدود ۷ درصد بوده که به­ مراتب، فراتر از عددی است که بیشتر اقتصاددان ­ها آن را عادی در نظر می‌گیرند؛ بنابراین، چرا به هرکجا می­ نگریم، کارفرمایان را به‌شدت تشنه­ نیروی کار می ­بینیم؟ بر اساس دیدگاه کریسپین، افرادی که در جستجوی شغل هستند، تجربه­ یکسان و برابری نسب به ده میلیون فرصت شغلی موجود در ایالات‌متحده نخواهند داشت. وی در جمع­بندی اضافه می­ کند: «اگر فردی مدرک دکترای رایانه داشته باشد، به کار در شرکت چیپوتلی[۱۱] تمایل ندارد، بلکه به­ دنبال شغلی است که همسو با تخصصش باشد». این نوع از عدم تناسب شغلی، باعث شده است تا برخی از نیروی بازار کار آمریکا، از جستجو برای یافتن کار دست بکشند. این افراد به‌عنوان «کارمندان یا کارگران دلسرد شده» یا آن­هایی که عملاً از دایره­ نیروی کار بیرون انداخته شده ­اند، شناخته‌شده و در محاسبه­ نرخ بیکاری کشور نیز به‌حساب نمی ­آیند. ازاین‌رو، باوجود متعادل­ شدن نرخ بیکاری، نرخ مشارکت نیروی کار، همچنان پایین است؛ مسئله‌ای که برای اکثر خانوارهای آمریکایی یا کل اقتصاد کشور، قابل‌تحمل نیست. طبق دیدگاه کریسپین، «نرخ مشارکت نیروی کار به شکلی چشم­گیر، کاهش پیداکرده که این مسئله، تأثیر بسزایی بر نیروی کار می­ گذارد. این افراد، ممکن است دوباره به مدرسه بازگردند یا به مراقبت از فرزندانشان مشغول شوند؛ کسی چه می­داند اما قطعاً به دنبال کار نیستند».

روایت مرسوم در رسانه­ ها این است که منافع بیکاری بیشتر از حقوقی است که برخی از کارگران، دریافت می‌کنند و لذا بازگشت به بازار کار برای آن­ها، بی­ معنا به نظر می­ رسد. پاتن می­ گوید: «شواهد فراوانی برای تأیید این موضوع وجود ندارد. حقیقت این است که افراد نیازمند به شغل، همیشه تصمیم دارند تا به سر کار خود برگردند، چون ۳۰۰ دلار، نمی تواند آن­ها را در خانه نگه دارد اما برنامه ­ها مدام در حال تغییرند و بسیاری از مشاغلی که آن­ها ترک کرده ­اند، همچنان تعطیل هستند. در مقطع کنونی این مسئله نوعی بازی حدس است، یعنی باید فهمید که آن­ها تا چه زمانی می­توانند، واقعاً به آن شغل متکی باشند».

۳-ماهیت پرمخاطره­ مراقبت از فرزندان در دوران همه ­گیری کرونا

احتمالاً چندجانبه ­ترین عارضه­ بیماری کرونا، محو شدن زنان از بازار کار است. این همه­ گیری تأثیری تقریباً مستقیم بر مادران کارمند گذاشت. انعکاس این نابرابری، بیشتر از همه در والدینی -که فرزندان کمتر از ۱۰ سال دارند- آشکار می شود؛ میزان ترک شغل در زنان این گروه، ۱۰ درصد بیشتر از مردان است. همچنین، زنان در خانواده­ های زوجین دو سر شاغل که فرزند نیز دارند، اعلام کرده ­اند که بعد از آغاز همه­ گیری، می‌خواهند وقت بیشتری را باید برای انجام مسئولیت های خود در خانواده صرف کنند. سال تحصیلی در حالی آغازشده که جهش دلتای کرونا، موجی شوکه کننده­ از ابتلای روزانه را در سراسر جهان به وجود آورده است. این مسئله، باعث شده است تا مراقبت از فرزندان، همچنان با ابهام مواجه بوده و بازگشت به کار برای زنان، غیرقابل‌دسترس به نظر آید. کریسپین می­ گوید: «تا زمانی که نتوانیم، فرزندانمان را واکسینه کنیم، گمان نکنم اوضاع به حالت عادی بازگردد. در بحبوحه­ بسته شدن مهدکودک ­ها و اینکه مدارس مدام به حالت آموزش مجازی، تغییر رویه می­دهند، مادران شاغل باید از فرزندان مراقبت ­نمایند و به‌هیچ‌عنوان، نمی­ توانند میزان ساعات کاری خود در طول روز را پیش‌بینی کنند».

اخیراً در کمیته سیاست دموکراتیک خانه نمایندگان پنینسلوانیا[۱۲] در هریسبورگ[۱۳]، کریسپین دیدگاه­ هایی در مورد وضعیت کنونی مراقبت از کودک در آمریکا، بیان کرده است. وی در این اظهارات، بر وجود یک کمبود شدید در زمینه مراقبت از کودک، تأکید کرد که از سال ۲۰۲۰ و درنتیجه‌ تعطیلی ­های دائمی و خلأ نیروی انسانی گسترده در مراکز پیش دبستانی، آغاز شده است. امروزه، والدین برای ثبت ­نام فرزند خود در یک مهدکودک، باید ماه ­ها (اگر نگوییم سال ­ها)، در لیست انتظار بمانند. با توجه به اینکه مراقبت از فرزندان در خانواده ­های آمریکایی، به‌طور میانگین ۳۱ درصد درآمد خانوار را به خود اختصاص می­ دهد، بسیاری از زنان دوباره به انجام نقش­ های جنسیتی خود در خانواده روی آورده ­اند. طبق دیدگاه کریسپین، زنان یا از ساعات کاری خود کاسته یا به‌صورت کامل از بازار کار خارج می­شوند. درنهایت، این اتفاق، موجب کند شدن نسبتاً شدید روند احیای اقتصاد ما خواهد شد، با توجه به اینکه تولید کاهش پیدا می ­کند و روند استخدام و به­ کارگیری نیروی کار برای بازگرداندن وضعیت به حالت عادی نیز به‌کندی پیش خواهد رفت. درواقع، این بیکاری طولانی‌مدت، ممکن است بازگشت دوباره به بازار کار برای مادران شاغل را کمی دشوار کند و درنهایت، وقتی مسئله‌ برابری دستمزد مطرح می­ شود، اقتصاد آمریکا را به حالت قبل خود بازگرداند.

 پس چگونه مادران را به عرصه­ شغلی بازگردانیم؟ مطالعات نشان می ­دهند که راه‌حل در انعطاف ­پذیری است. کریسپین این‌گونه اظهار می­ دارد: «به نظر می ­رسد که مهم ­ترین مسئله برای مادران شاغل، حتی مهم­تر از دورکاری، این است که بتوانند ساعات را خودشان تنظیم کنند؛ یعنی قادر باشند تا دست از کار کشیده و به تحصیل مجازی فرزندشان بپردازند یا از اداره خارج‌شده و فرزند خود را به چکاب پزشکی شش‌ماهگی ببرند و سپس، حدود ساعت ۸ شب‌ بعد از ساعت خواب، مجدداً به فضای کار خود برگردند، این، همان چیزی است که اکنون برای مادران، حائز اهمیت است». البته ابعاد ماجرا روز­به ­روز بیشتر آشکار می­ شود و هیچ پیش‌بینی‌ای وجود ندارد که چگونه ملت، اقتصاد خود را از حفره­ بزرگی که به‌وسیله‌ کرونا ایجادشده است، بیرون می ­کشد؛ اما عرصه­ هایی که آمریکا، متأسفانه همواره در آن­ها کمبود داشته، کانون توجهات بوده­ است؛‌ والدین شاغل و مشاغل کوچک، همواره نیازمند حمایت ­های دولتی بوده ­اند و دیگر، وقت آن رسیده است که سیاست ­ها اجرا شوند و از شدت تلخی این انتخاب­ های کاری-خانوادگی برای شهروندان کم کنند.

منبع:

https://www.sju.edu/news/3-major-issues-facing-us-economy


[۱] Laura Crispin

[۲] Eric Patton

[۳] Saint Joseph

[۴] Amazon

[۵] Walmart

[۶] Target

[۷] McKinsey & Company

[۸] Apple

[۹] Google

[۱۰] Pennsylvania

[۱۱] Chipotle

[۱۲] PA House Democratic Policy Committee

[۱۳] Harrisburg