ویروسی که لزوم اعتماد به دولت در هنگام اضطراب را به چالش کشاند

ویروسی که لزوم اعتماد به دولت در هنگام اضطراب را به چالش کشاند

جین کوستون، خبرنگار ارشد سیاسی در وکس که بر جریان محافظه کار و راست آمریکایی متمرکز است، در این مطلب با عنوان «چگونه اضطراب رفتار سیاسی را تغییر می دهد؟ » که در 28آوریل 2020 در تارنمای وکس منتشر شده است، به دنبال پاسخ به این پرسش است که وقتی ویروس کرونا ما را مضطرب می کند، این برای سیاست ما چه معنایی دارد؟ متن پیش رو حاصل مصاحبه ای است که کوستون، با بتانی آلبرسون و شانا گاداریان (نویسندگان کتاب سیاست مضطرب: شهروندی دموکراتیک در دنیای تهدیدآمیز ) انجام داده و به دنبال این موضوع است که چگونه حزب گرایی و اقدامات نخبگان سیاسی در ایالات متحده بر اضطراب تأثیر می گذارد و اینکه خبرنگاران و رسانه ها برای کمک به کاهش اضطراب چه کاری می توانند انجام دهند. لازم به ذکر است این مصاحبه از نظر گستره و بلندی و شفافیت ویرایش شده است.

این موضوعی است که اخیراً در مورد آن بسیار فکر کرده‌ام، به ویژه در پی اعتراضات کوچکی که در مخالفت با دستورات دولت مبنی بر ماندن در خانه رخ می دهند و به ویژه زمانی که درخواست برخی از محافظه کاران برای “بازگشایی اقتصاد” علیرغم ادامه شیوع همه گیر و احتمال کشتار هزاران آمریکایی، همچنان ادامه دارد.

در توییتر، کریس هیز، میزبان MSNBC بسیاری از همین افکار را به اشتراک گذاشت، و خاطرنشان کرد پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، “ما تقریباً در تمام جنبه های زندگی عمومی مردم آمریکا و دولت داری کشور کاملاً متحول شدیم.” به نظر می رسد بسیاری از همان صداهایی که خواستار تغییر و تحول بودند اکنون در برابر شیوع همه گیر ویروس کرونا واکنشی بسیار نشان می‌دهند –  ویروسی که جان ده ها هزار نفر بیش از قربانیان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر را گرفته است.

سعی می‌کنم تصور کنم مردم پس از حادثه یازده سپتامبر در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و به هم می‌گویند ” می‌دونی آنفولانزا سالی ۶۰۰۰۰ نفر رو می کشه، این حادثه که چیزی نیست” و اینکه *حالا* مردم دقیقا همین را می‌گویند که کاملا هم به جاست.

مطمئناً، اگرچه واکنش به حادثه یازده سپتامبر برای میلیون‌ها آمریکایی تحول به همراه داشت، عواقب اقتصادی آن به اندازه این شیوع همه گیر نبود، اما نگرش‌های متفاوت نسبت به تروریسم و شیوع، قبل از دستور در خانه ماندن هم کاملاً آشکار بود.

محققان درباره اینکه چطور اضطراب بر سیاست ما تأثیر می گذارد اظهار داشتند كه واکنش های متفاوت ما به تروریسم و شیوع نتیجه سیاسی شدن اضطراب است، نوعی واكنش عاطفی به یك تهدید درک شده.

بتانی آلبرسون از دانشگاه تگزاس و شانا گاداریان از دانشگاه سیراکوز نویسندگان کتاب “سیاست مضطرب: شهروندی دموکراتیک در دنیای تهدیدآمیز” هستند. آنها در مطالعات خود دریافتند که آنچه افراد بیش از هر چیزی در هنگام مواجهه با اضطراب می خواهند، یقین و محافظت است. آلبرسون به من گفت: “وقتی ما مضطرب هستیم، نیاز داریم به کسی اعتماد کنیم تا از ما محافظت کند.” در بلایای معمول تر، دولت برای بسیاری از آمریکایی‌ها تبدیل به چراغ دریایی می شود و تأثیر “تجمع در اطراف پرچم” را بر همه می گذارد،  که در آن حمایت از رییس جمهور و اعتماد به دولت در مواقع بحران افزایش می یابد.

آنها در كتاب خود به چهار حوزه سیاستگذاری مختلف – بهداشت و سلامت عمومی، تروریسم، تغییرات اقلیمی و مهاجرت – پرداختند و آنها را بین “تهدیدات چارچوب بندی شده” و “تهدیدهای بدون چارچوب” تقسیم كردند. به طور خلاصه ، “تهدید چارچوب بندی شده” نوعی تهدید حزبی است، که در آن سطح “تهدید” به دیدگاه سیاسی شما بستگی دارد (بعضی از مردم به خاطر تغییرات اقلیمی بسیار مضطرب می‌شوند و برخی دیگر بسیار نگران سطح مهاجرت هستند).

تهدید “بدون چارچوب” ، مانند تروریسم یا یک فاجعه سلامت عمومی، تهدیدی است که ناگهانی و آشکار برای همه باشد. همانطور که گاداریان در مصاحبه ای با مرکز نیسکانن گفت، “[تهدیدهای بدون چارچوب] مواردی هستند که ما به سیاستمداران احتیاج نداریم که لزوماً به ما هشدار دهند که باید از این نوع تهدید بترسیم. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، دموکرات ها و جمهوریخواهان همه به یک اندازه از تروریسم وحشت دارند. ” بنابراین، تهدیدات بدون چارچوب ظاهراً غیرحزبی هستند.

اما ویروس کرونا، همراه با واکنش ضعیف دولت فدرال و عدم اعتماد فعلی به نهادها (از جمله رسانه ها)، پاسخ به سؤال بالا را بسیار پیچیده کرده است. آلبرتسون به من گفت كه در قیل و داد بیماری همه گیر، “كسی كه از این تهدید اضطراب دارد و کسی که مردم كه به او اعتماد دارند، پیش بینی كننده‌های حزبی قوی ای دارد”. این نتیجه با نتیجه تحقیقات قبلی آنها همخوانی ندارد، یعنی اینکه واکنش به تهدیدی در سطح شیوع همه گیر تا حد زیادی غیر حزبی است.

اما آمریکایی‌ها هنوز هم به چیزی که از مقامات پزشکی می‌شنوند بیش از آنچه سیاستمداران می‌گویند اعتماد دارند. گاداریان به من گفت، “آنها نمی‌خواهند چیزی از رهبران سیاسی بشنوند، به ویژه اکنون که فکر می‌کنند عملکرد آن‌ها تا به امروز بسیار بد بوده است.”

جین کوستون: اضطراب را چگونه تعریف می‌کنید؟ قاعدتاً به معنای اضطرابی نیست که هنگام خرید از فروشگاه‌های مواد غذایی در شرایط شیوع همه گیر احساس می‌کنم. شما درباره تعریف اضطراب در زمینه سیاسی چه فکر می‌کنید؟

شانا گادریان: خوب، من فکر می کنم در واقع اضطراب ناشی از ترس از بیمار شدن بخشی از سیاسی سازی اضطراب است. بنابراین ، وقتی در مورد اضطراب صحبت می‌کنیم ، در مورد نوعی واکنش عاطفی در مواجهه با تهدیدی که افراد در محیط می بینند صحبت می‌کنیم – تشخیص یک تهدید و عدم اطمینان عمومی در مورد چگونگی محافظت از خود.

بنابراین، در یک بیماری همه گیر، انواع دلایلی که مردم را نگران و مضطرب می‌کند ممکن است واقعاً به خاطر بیمار شدن باشد. [اضطراب] ممکن است ناشی از ترس از مرگ باشد، همان چیزی که منبع اضطراب در تروریسم است. من فکر می کنم نگرانی هایی که مردم دارند، برخی از این نگرانی ها به خاطر نگرانی و ترس از آسیب جسمی است. …

اکنون، در بخش‌های مختلف کتاب، چهار حوزه سیاست گذاری مختلف را بررسی می‌کنیم. به مهاجرت نگاهی می‌اندازیم، تروریسم را بررسی می‌کنیم، به تغییرات آب و هوایی می‌پردازیم و به خطرات تهدید کننده بهداشت و سلامت عمومی می‌رسیم. اضطراب، و منبع این اضطراب، در این چهار حوزه متفاوت است. اما آنچه استدلال می‌کنیم این است که در هر چهار مورد، مردم به دنبال راهی برای کنار آمدن با آن اضطراب هستند. آنها سیاست‌هایی را می‌خواهند، و رهبرانی می‌خواهند که بتوانند از آنها محافظت کنند.

آمریکایی‌های مضطرب مجبورند به دولت اعتماد کنند

جین کوستون: چگونه می گویید اضطراب ناشی از تروریسم با اضطراب ناشی از تهدید سلامت عمومی فرق می کند؟

بتانی آلبرسون: من فکر می‌کنم یکی از متغیرهایی که باید در مورد آن فکر کنیم این است که آیا تهدید از داخل یا خارج از کشور وارد می شود. به طور کلی، وقتی مضطرب هستیم، باید به شخصی اعتماد کنیم تا از ما محافظت کند. و بنابراین، به طور کلی می توان گفت که آمریکایی‌های مضطرب به دولت اعتماد می کنند. وقتی ما درباره اقتصاد نگران هستیم و فکر می‌کنیم دولت مقصر است، این نگرانی باعث می‌شود اعتماد به دولت کاهش یابد.

بنابراین، می توانیم اینطور در مورد این موضوع فکر کنیم که وقتی اضطراب داریم مثلاً بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر، اعتماد به دولت بالا می رود، و این مردم را به دور پرچم جمع می کند. این همان “ما باید به دولت خود ایمان داشته باشیم تا ما را حفظ کند و احساس امنیت کنیم”. این اعتماد در گذشت زمان تحلیل می رود و به مرور زمان رنگ و بوی حزبی به خود می گیرد.

اما تهدید علیه سلامت عمومی هم، با توجه به اینکه تا چه حد از خارج وارد شود، باید باعث افزایش اعتماد شود. و احتمالاً نباید به اعتماد به دولت صدمه بزند، زیرا قرار است این عامل تهدید، ضربه ای خارجی باشد که از بیرون به ایالات متحده وارد می شود. …

مسأله پیچیده تر از این است، زیرا ما با دولتی سر وکار داریم که کوتاهی اش در حمایت و حفاظت از شهروندان خود، هر روز بروزرسانی می شود. و بنابراین، من فکر می کنم که این ویژگی خارجی یا داخلی در بستر فعلی ما در هم می شکند.

جین کوستون: آیا فکر می کنید به همین دلیل است که برخی افراد به تئوری های توطئه روی آورده اند؟ وقتی دائماً خبرهایی در مورد عدم موفقیت دولت یا حتی اینکه متخصصان پزشکی چندان آگاه نیستند و در این میان کسی ادعا می کند، “من ابزاری در دست دارم که با آن ثابت کنم تمام این ماجرا یک شوخی فریب آمیز بوده است” یا “من کسی هستم که درمان را دارد” [شاید] مردم فقط به دنبال دستآویزی هستند که بتوانند به آن اعتماد کنند.

شانا گادریان: بله، من فکر می کنم که بخشی از دلیل همین است. من نمی دانم که آیا شما با جوآن میلر در دانشگاه دلاور در مورد تحقیقات او درباره تئوری های توطئه صحبت کرده اید یا نه. او واقعاً حرفهای جالبی برای گفتن دارد و این هفته درباره برخی از تئوری های توطئه کووید ۱۹  صحبت می کند. او و همكارانش استدلال می كنند كه تئوری های توطئه برای افرادی است كه از دست دادن منافع سیاسی را تجربه كرده اند. و آنها به ویژه در مورد تئوری های توطئه سیاسی صحبت می کنند.

جین کوستون: بله، درسته.

شانا گاداریان: اما من فکر می کنم این حس از دست دادن و [این عقیده] که اگر جهان منصفانه بود، گروه من رییس بود، این  نوع روانشناسی شما را به سمت تئوری هایی سوق می دهد که در ورای ظاهر خود پشتوانه بسیار کمی دارند. و من فکر می کنم این نگرش که “بله ، دولت شکست خورده است. نه، کارشناسان اصلا نمی دانند چه می گویند”- این کار مدت ها است که توسط نخبگان سیاسی انجام شده است تا کارشناسان امر و متخصصان را کم اهمیت کنند و نادیده بگیرند. به ویژه رئیس جمهور فعلی این کار را خیلی خوب بلد است، اما این یک پروژه بلند مدت است، به ویژه توسط نخبگان جناح راست که تخصص در دولت و سایر حرفه ها را زیر سؤال برده و کم اهمیت می کند.

جین کوستون: بنابراین شما این کتاب را در حالی نوشتید که نمی دانستید یک ویروس همه گیر قرار است گریبان جهان را بگیرد. چه چیزی درباره واکنش مخصوص آمریکا در مواجهه با این بیماری، براساس تحقیقاتی که انجام داده اید، شما را متعجب کرده است؟

  • برچسب ویروس چینی!، اقدامی در راستای خشونت نژادپرستانه علیه اقوام آمریکایی آسیایی

شانا گاداریان: من پژوهش های دیگری دارم که در آنها ترس از تروریسم و نگرشها در مورد مسلمانان و مهاجران را بررسی کرده ام. و بنابراین، آن نوع دیگرسازی که در تروریسم اتفاق می افتد، اکنون درباره کووید ۱۹ در حال انجام است، و این از جهات زیادی بسیار نگران کننده است.

من فکر می کنم چیزهای زیادی برای تعجب وجود دارد. اما چیزی که در حال حاضر باعث تعجب من می شود این روشی است که بویژه رئیس جمهور و برخی از رهبران راستگرا درباره کووید ۱۹ در پیش گرفته و از آن به عنوان ویروس ووهان یا ویروس چینی صحبت می کنند. این کاری که آنها برای نسبت دادن این بحران به دیگری انجام می دهند، راهی برای مقصر کردن چینی ها و سرزنش دولت و به ویژه رئیس جمهور است. و این واقعاً پیامدهای بدی برای مقصریابی، و سپس برای مسائلی مانند خشونت نژاد پرستی علیه اقوام آمریکایی آسیایی به همراه دارد. و این اعتراضات علیه دستور در خانه ماندن، فقط اعتراض به اضطراب اقتصادی نیست، گرچه بخشی از آن به این دلیل است.

منظورم این است که جای تعجب نیست. ما قبلاً هم چنین چیزی دیده ایم. اما این نگرانی در مورد اضطراب ناشی از ویروس و آن را به دیگری نسبت دادن برای پیدا کردن مقصر، و این مقصر می تواند هر کسی باشد غیر از دولت، فکر می کنم این هم تعجب آور نیست، هرچند کمی ناراحت کننده است.

بتانی آلبرسون: ما در این کتاب به دو بحران سلامت عمومی می پردازیم. واکنش ها در رویارویی با شیوع ویروس [۱]H1N1 را مطالعه می کنیم و سپس به اقداماتی که در واکنش به شیوع آبله مرغان کوچک انجام شد، می پردازیم. و در هر دو مورد، ما نظریه غیرحزبی بودن تهدید علیه سلامت عمومی را مطرح کردیم و به شکل تجربی هم دریافتیم که واکنشها به یک تهدید علیه سلامت عمومی غیرحزبی بوده است.

جایی که این مسأله متفاوت می شود، نه سالهای درازی پس از آن ، بلکه در همین شرایط فعلی که اکنون در آن به سر می بریم، اینجاست که کسانی که از این تهدید احساس نگرانی و اضطراب می کنند و کسانی که مردم به آنها اعتماد دارند، پیش بینی کننده های قدرتمند حزبی دارند. بنابراین، ما به مسألهتهدید علیه سلامت عمومی به عنوان یک مسئله غیرحزبی و تغییرات اقلیمی و مهاجرت را به عنوان حوزه های حزبی در نظر گرفتیم که در آن مردم احساس اضطراب می کنند. و حزب گرایی کسی که باید احساس اضطراب کند را شکل می دهد. اما اکنون می بینیم که مردم در سمت چپ احساس اضطراب بیشتری (در رابطه با ویروس کرونا)می کنند. حزب گرایی کسی که باید مورد اعتماد قرار می گیرد را شکل می دهد.

در همین زمان، ما شواهدی می بینیم که نشان می دهد برخی از نظریه های ما در مورد بحران های سلامت عمومی که در کتاب مطرح شده، هنوز هم صادق است. مردم به پزشکان متخصصان اعتماد و تکیه می کنند. بنابراین همه چیز تغییر نکرده است. مردم هنوز هم در مواجهه با یک بحران سلامت عمومی پزشکان متخصص را می خواهند.

برای پاسخگویی به اضطراب افرادی که به دنبال اطلاعات قابل اعتماد هستند و می خواهند درباره این بیماری همه گیر اطلاعات بیشتری به دست آوردند، بهترین روش [برای دانشمندان و دیگران] چیست؟ مشکل اینجاست  در این شرایط دانشمندان این هفته یک چیز می گویند و سه هفته بعد خلاف آن را بیان می کنند و اعلام می کنند، ” آنچه که فکر می کردیم نادرست بوده” ، که البته این بخشی از روند علمی است. اما فکر می کنید آنها چطور می توانند کار خود را بهتر انجام دهند، در حالی که کخاطبان آنها یعنی مردم نمی دانند روشهای علمی چگونه عمل می کنند؟

  • عملکرد ضعیف سیاست تا  به امروز

شانا گاداریان: این بخشی از چالش بزرگی است که ما با آن روبرو هستیم. ما به عنوان دانشمندان علوم سیاسی از کم توجهی مردم به سیاست عادی کمی ناراحت هستیم. و البته این [اکنون] مهم نیست. مردم مصرف کنندگان اخبار محلی هستند و و این مصرف بالا رفته است. مردم توجه بیشتری به رسانه ها دارند. آنها از تلفن های خود برای نظرسنجی ها استفاده می کنند، حتی با وجود هزینه های بالاتر، که به نظر می رسد برای دموکراسی خوب است. اما پیامهایی که دریافت می کنند بسیار سریع می آیند و می روند. و تطبیق با آنها برای مردم سخت است. سازمان بهداشت جهانی می گوید ما نباید ماسک بپوشیم و حالا باید ماسک بپوشیم. و فکر می کنم وفق یافتن با این خبرها برای مردم سخت است.

ما توصیه کرده ایم که متخصصان پزشکی همواره جلو چشم مردم باشند، و رهبران سیاسی از موضع خود عقب بکشند و به پزشکان و سازمان های بهداشتی روی آورند، زیرا اینها کسانی هستند که مردم مضطرب دوست دارند ببینند و اخبار را از انها بشنوند. مردم بیشتر دوسا دارند از پزشکان و متخصصان بشنوند تا از رهبران سیاسی، به ویژه وقتی فکر می کنند عملکرد سیاست تا به امروز بسیار بد بوده است ، چیزی که در نظرسنجی ها می بینیم.

جین اکوستون: من به این فکر می کنم که حزبی گرایی چه تأثیری بر تفسیرها درباره ویروس کرونا در رسانه ها دارد، حالا فعلا تأثیر آن بر نحوه واکنش دولت به این ویروس را کنار می گذاریم. اما اگر یک چوب جادو داشتید که می توانست همه چیز را عوض کند، آن وقت به نظر شما چطور رسانه ها می توانستند عملکرد بهتری داشته باشند، هم درباره شیوع و هم درباره واکنش های حزبی نسبت به آن. البته بیشتر مردم آمریکا از دستورات در خانه بمانید پیروی کردند و در واقع آنها بیشتر نگران این هستند که این قانون خیلی زود لغو شود. شما فکر می کنید ما چه کار می توانیم انجام دهیم تا به همه مردم اطلاع رسانی کنیم.  

شانا گاداریان: این شکاف بزرگ حزبی وجود دارد که تعیین کننده این است که چه کسی باید نگران ویروس کرونا باشد و رفتارهای آنها در قبال این ویروس چگونه است. اما اگرچه هنوز شکافی وجود دارد، هنوز هم در توده مردم توافق بیشتر از اختلاف نظرها میان طرفین است. فکر می کنم تأثیر خوب این پدیده این است که مردم احساس تنهایی نکنند. من فکر می کنم بخشی از چالش های این دوره زمانی [عدم قطعیت] است و مردم به دنبال هر نوع راه حل هستند. و همانطور که گفتید ، گاهی اوقات آنها به سراغ راه حل هایی می روند که حتی منطقی نیستند، مثل نظریه های توطئه. اما اگر ما رسانه ها و رهبران سیاسی بتوانیم مجموعه ای از راه حل ها را با شواهد و مدارک کافی اعلام کنیم، و زمانی كه هیچ مدرکی وجود ندارد، و به صراحت و صادقانه به مردم بگوییم، این امر واقعاً برای مردم مفید خواهد بود كه بدانند در ناامیدی و اضطراب خود تنها نیستند. آنها می خواهند به سر کار برگردند اما هنوز نمی توانند، و این برای امنیت همه است.

اوه، من یک پیشنهاد دیگر دارم من داشتم درباره این فکر می کردم که درک مدل های اپیدمیولوژیک برای مردم سخت است. نه به این دلیل که این مدلها همه اعداد و ارقام هستند بلکه به این دلیل که فکر می کنم قبول ضد حقیقت ها واقعاً برای مردم سخت است. اگر ما در خانه نمانده بودیم در یک دنیای دیگر چه اتفاقی می افتاد ؟ من فکر می کنم درک پاسخ این دشوار است.

من در مورد این فکر کرده ام که آیا می توانیم درباره افرادی که با در خانه ماندن خود آنها را نجات داده ایم فکر کنیم یا نه. تمرکز بر دستاوردها به جای شکست ها، به مردم نشان می دهد ، “این فرد اکنون زنده است زیرا شما در خانه ماندید.” و فکر می کنم این کار ممکن است به افراد کمک کند ارزش ماندن در خانه و بر نگشتن به محل کار را درک کنند. این چیزی است که اخیراً خیلی آن را بررسی می کنم.

منبع:

این مطلب در ۲۸آوریل سال ۲۰۲۰ در تارنمای وکس منتشر شده و در آدرس ذیل قابل‌دسترسی است:

https://www.vox.com/2020/4/28/21231869/coronavirus-anxiety-politics-partisanship-research


[۱] ویروس آنفلوانزای A زیرگروه H1N1 (انگلیسی: Influenza A virus subtype H1N1) یکی از زیرگروه‌های ویروس آنفلوانزای A است که شایعترین دلیل ابتلای انسان به آنفلوانزا در سال ۲۰۰۹ و دلیل احتمالی دنیاگیری ۱۹۱۸ آنفلوانزا موسوم به آنفلوانزای اسپانیایی بود.