روایت بحران کرونا و بحران افول نظام سیاسی امریکا

روایت بحران کرونا و بحران افول نظام سیاسی امریکا

ویروس کرونا سیستم زندگی جمعی بشر را در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی ... در معرض آزمون جدی قرار داده است. این ویروس سنگ محکی است برای تشخیص ادعا از واقعیت در همه ابعاد فوق الذکر. در این راستا کشورهای مختلف تا حد توان توانستند از شهروندان خود محافظت کنند اما مساله در مورد کشورهایی که قبل از اشکار شدن این اپیدمی لااقل در شعار و تبلیغات رسانه ای خود را برتر و بالاتر می دانستند مانند امریکا به یک تراژدی مضحک تبدیل شد. انگار دولتمردان و نظام سیاسی این کشور مانند بازیکنان فوتبالی که در شرایط بارندگی و زمین گل آلود تمرین نکرده باشند در محاسبات خود بحرانی از نوع کرونا را به حساب نیاوده بودند. حالتی که بسیار با فلسفه سیاسی و نظام مملکت داری خود غرب هم بیگانه است که سیاست را ارباب علوم و به سر انسان تشبیه کرده¬اند. گرایش های فکری و سیاسی ایالات متحده آمریکا در طول این 40 سال نشان می دهد که ایالات متحده تقریباً برای بیماری همه گیر COVID-19 آمادگی نداشته است. در حالی که یک دولت دموکراتیک ممکن است با رهبری بهتر و ارزیابی واقعی تری نسبت به دولت ترامپ واکنش بهتری می¬داشت.

دکتر علی کرمی; پژوهشگر و تحلیلگر سیاس; همکار در اندیشکده مطالعات آمریکا

از سال ۱۹۸۰ به بعد، هر بخش از اقتصاد ایالات متحده به تدریج توسط تعداد كمتر و كمتری از شركت های بزرگتر و بزرگتر تصاحب شده و تأثیر قابل ملاحظه ای بر زندگی آمریكا گذاشته است: فرصت های كمتری برای مشاغل كوچك فراهم می شود، سرمایه گذاری در زیرساخت ها و خدمات عمومی کاهش یافت، دستمزدها کاهش یا راکد شد؛ اجاره افزایش یافت؛ آموزش و پرورش و مراقبت های بهداشتی خصوصی سازی شد؛ تخریب جوامع محلی و فساد سیستماتیک سیاست بیشتر شد. تصمیماتی که بر کل زندگی ما تأثیر می گذارد، اکنون در مرحله اول به مناقصه گذاشته می شود و یا به نفع بانک های بزرگ، داروسازی بزرگ، فناوری بزرگ، توسعه دهندگان بزرگ، بخش نظامی – صنعتی و یک درصد ثروتمندان آمریکایی ها اتخاذ می شوند. مسیرهایی که از طریق آن مقامات ارشد بین ارتش، شرکت های لابی کننده، کنگره و مجلس قانونگذاری رفت و آمد می کنند، در هر بخش از اقتصاد دو برابر شده است.

  • تکبر سیاسی

سوال اینجاست که چرا سیستم سیاسی ایالات متحده آنچنان نتوانسته در مقابله با این بیماری همانند چین، کره جنوبی، آلمان یا سایر کشورها موثر عمل کند؟ فقدان یک سیستم بهداشت ملی با بودجه عمومی اولین ایراد اساسی است. اما ناتوانی مداوم این کشور در راه اندازی این سیستم، خود نشانه جنبه های ناسازگار جامعه آمریکا است، از جمله فساد سیستم سیاسی این کشور در نتیجه منافع تجاری و طبقاتی قدرتمند و استثناگرایی آمریکایی که امریکا را نسبت به آنچه می تواند از کشورهای دیگر بیاموزد، کور کرده است. تعداد معدودی از آمریکایی ها این اقتصاد دستوری فاسد قرن بیست و یکم را به عنوان سیستمی انتخاب می کنند که در آن زندگی کنند، هر آمریکایی الگویی با هر نوع ترکیبی از سرمایه داری و سوسیالیسم را برای اقتصاد کشور خود مناسب تر می بیند. سیاستمداران آمریکایی در صورتیکه صادقانه به رأی دهندگان خود اعلام کنند كه این سیستمی است كه به آن اعتقاد دارند و قصد ارتقا آن را دارند، در انتخابات پیروز نخواهند شد.

  • سلطه نظامیان بر سیستم سیاسی

همچنین، اشغال نظامی اندیشه آمریکایی باعث شده است که مغز آمریکایی ها با مفاهیمی کاملاً نظامی مانند دفاع و امنیت شستشو داده شود و اولویت هزینه های فدرال را به نفع جنگ و نظامی گری به قیمت تمام نیازهای مهم دیگر این کشور از جمله سلامت منحرف کنند. ۶ تریلیون دلار یا بیشتر از خزانه امریکا هدر رفت؛ نبرد ایالات متحده علیه تروریسم شکست خورد اما تروریسم نه. این تنها به دور بی پایان خشونت و آشوب در سراسر جهان دامن زد. ماشین جنگی ایالات متحده کشورهای زیادی را نابود کرده است: افغانستان، عراق، سومالی، لیبی، سوریه، یمن. اما هیچگاه هیچکدام از آنها را بازسازی نکرد و صلح را نیز برقرار نکرده است. در همین حال، روسیه و چین با بخش کوچکی از هزینه های خود، دفاعی مؤثر را در برابر ماشین جنگی منسوخ آمریکا ایجاد کرده­اند. از آنجایی که کشورها جهان با خطر مشترک کووید ۱۹ روبرو هستند، شاید بدبینانه ترین واکنش مربوط به تصمیم دولت آمریکا برای اعمال تحریم های وحشیانه تر علیه ایران باشد، یکی از کشورهایی که بیشترین ضربه را از سیاست های امریکایی دیده و در حال حاضر از دارو و منابع دیگر در نتیجه تحریم های ایالات متحده محروم شده است. دبیرکل سازمان ملل متحد، آنتونیو گوترش خواستار آتش بس فوری جنگ ها در طول این بحران و لغو تحریم­های مرگبار ایالات متحده بر همه کشورها در سراسر جهان شد. این شامل ایران، کره شمالی؛ سودان؛ سوریه؛ ونزوئلا؛ زیمبابوه نیز می شود و نیز کوبا که در مبارزه با این بیماری همه گیر، شجاعانه تلاش می کند، از جمله نجات مسافران یک کشتی کروز آلوده انگلیسی که از ورود به آمریکا و سایر کشورها منع شدند، و نیز اعزام تیم های پزشکی به ایتالیا و دیگر کشورهای آلوده اطراف جهان.

با انحراف گسترده منابع ملی به سمت بخش نظامی – صنعتی كشور از منابع برای مقابله با مشكلاتی که رهبران ما نمی توانند با اسلحه و جنگ حل كنند، محروم می شود. بسته مخارج دفاعی­، حداکثر دو سوم هزینه های اختیاری فدرال را شامل می شود. حتی اکنون، کمک مالی به بوئینگ، به عنوان دومین سازنده تسلیحات آمریکا، برای آقای ترامپ و بسیاری در کنگره مهمتر از کمک به خانواده های آمریکایی است تا از این بحران عبور کنند. در اواخر جنگ سرد در سال ۱۹۸۹، مقامات ارشد با اطمینان به کمیته بودجه سنای آمریکا گفتند که بودجه نظامی ایالات متحده می تواند در طی ده سال آینده ۵۰ درصد کاهش یابد. رئیس کمیته جیم ساسر این لحظه را طلوع اولویت اقتصاد داخلی عنوان کرد؛ اما تا سال ۲۰۰۰، تأثیر بخش نظامی – صنعتی منجر به تنها ۲۲ درصد کاهش در هزینه های نظامی از سال ۱۹۹۰ (پس از تعدیل تورم) شد.

  • دموکراسی یعنی تفرقه بنداز و حکومت کن!

شهروندان امریکایی قربانی یک استراتژی تفرقه بنداز و حکومت کن شده­اند که توسط سیاست کنترلی افراد ثروتمند و قدرتمند و نیز رسانه­ها به همراه بخش­های دیگر از اقتصاد این کشور فرماندهی می­شود. ترامپ، بایدن و اعضا کنگره تنها آخرین چهره هایی هستند که با یکدیگر مخالفت می­کنند و با یکدیگر مشاجره و بحث می­کنند. درست زمان انتشار کووید ۱۹ اعضای حزب دموکرات پیرامون بایدن به اجماع نظر رسیدند. یک ماه پیش، به نظر می­رسید که سال ۲۰۲۰ ممکن است سالی باشد که سرانجام آمریکایی­ها از شر صنعت توخالی بیمه درمانی ایالات متحده که در راستای منافع افرادی خاص است خلاص شوند و به سیستم بهداشت ملی با بودجه عمومی دست می­یابند. اما به نظر می­رسد که دموکرات­ها بیشتر برای جلوگیری از یک شکست تحقیرآمیز دیگر و حضور چهار ساله دیگر ترامپ وارد عرصه شده­اند.

  • کرونا و حمایت سیاسی

نظرسنجی­ها نشان می­دهد که اکثریت مردم آمریکا­(۵۲ درصد) از ترامپ برای حل بحران کرونا حمایت می­کنند، در حالی که سطح اطمینان عمومی وی ۴۷ درصد است که بالاترین میزان از ابتدای دوره ریاست جمهوری ترامپ است. این وحدت دو نکته قابل ذکر دارد؛ اول، این نظرسنجی ها می تواند نشان از پشتیبانی ناشی از تعصب باشد، که در تاریخ ریاست جمهوری امریکا بسیار نادر است. دوم، پیش بینی ها درباره سقوط ترامپ­(یا حتی استعفا) توسط بسیاری از مفسران را رد می کنند. جو بایدن نامزد دموکرات­ها، همچنان پیشتاز انتخابات نوامبر است، اما برخی تحلیلگران سیاسی خاطرنشان می کنند که برتری وی ضعیف تر از زمان هیلاری کلینتون است. علاوه بر این، توجه رسانه ها به بحران کرونا ویروس مبارزات انتخاباتی دموکرات ها را کاملاً تحت الشعاع قرار داده است و به نظر می رسد جو بایدن نیز از این قاعده مستثنی نیست و این امر باعث تقویت بیشتر افکار عمومی پیرامون شخصیت ترامپ می شود. فراتر از بحث شخصیت های سیاسی، این که آیا این بحران می تواند باعث بازگشت رهبران سنتریست و شکست پوپولیست ها باشد نیز قابل بحث است. این ایده شادی حمید، از موسسه بروکینگز است. قبل از بحران، بحث در درون دموکرات ها افرادی مانند بایدن را که امیدوار به بازگشت به وضعیت عادی بودند در مقابل پوپولیست های چپ گرا مانند سندرز یا وارن که خواستار بحث و گفتگو گسترده تر و به دست آوردن آراء رای دهندگان ترامپ بودند را به سمت رقابت کشاند و این امیدواری را مطرح کرده بودند که ترامپ فقط یک پرانتز گمراه کننده است. کوید۱۹ این دسته از احتمالات را محدود کرد و باعث مطرح شدن راه حل­های فنی به جای رویاهای ایدئولوژیک شد.

منابع

  1. https://www.opendemocracy.net/en/oureconomy/why-us-so-exceptionally-vulnerable-covid-19/
  2. https://www.institutmontaigne.org/en/blog/covid-19-geopolitical-game-changer
  3. https://www.nytimes.com/2020/04/01/opinion/coronavirus-politics-election.html
  4. https://moderndiplomacy.eu/2020/03/29/covid-19-why-the-us-is-hit-so-hard/
  5. https://www.brookings.edu/blog/fixgov/2020/03/30/polling-shows-americans-see-covid-19-as-a-crisis-dont-think-u-s-is-overreacting/