چشم ایران به فرصت ­های موجود در آسیای مرکزی دوخته شده است

چشم ایران به فرصت ­های موجود در آسیای مرکزی دوخته شده است

دنیل ترونر پژوهشگر موسسه نیو لاینز در یادداشتی با عنوان " چشم ایران به فرصت های موجود در آسیای مرکزی دوخته شده است " به تحلیل و ارزیابی سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی پرداخته است .

مترجم: هادی قربانیار

از زمان تشکیل دولت توسط رئیس­ جمهور، ابراهیم رئیسی، روابط با کشورهای همسایه و آسیا در سیاست خارجی این کشور، در اولویت قرارگرفته است. درحالی‌که ایران در حال افزایش سطح ارتباط با همسایگان خود در آسیای مرکزی[۱] است، قدرت­ هایی مانند ایالات‌متحده و روسیه، تلاش دارند تا تمرکز خود را به رقابت در اروپای شرقی[۲] و منطقه آسیا- اقیانوسیه[۳] معطوف کنند. بحران اوکراین -که توجه‌های جهانی را به خود جلب کرده است- فقط موجب تقویت این چرخش شده است و به توسعه نفوذ ایران در آسیای مرکزی، اجازه می­دهد تا چراغ خاموش حرکت کند. توانایی ایران برای اظهار قدرت از طریق افغانستان با حضور نیروهای آمریکایی در این کشور، تحت کنترل قرار دارد، اما عقب­نشینی آمریکا و خلأ قدرت ملازم با آن، راه­ های جدیدی برای اعمال‌نفوذ ایران، ازنظر دیپلماتیک و همچنین، از طریق گروه­های شبه­ نظامی نیابتی از افغانستان تا آسیای مرکزی فراهم ساخته است.

  • خلأ قدرت در آسیای مرکزی

ایران درصدد پر کردن خلأ ایجادشده توسط روسیه است؛ کشوری که مدت­ها با انجام تمرینات نظامی به‌صورت ادواری با اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی[۴] یعنی قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان، تضمین­ کننده امنیت در آسیای مرکزی بوده است. درهرحال، با حمله به عراق و تردید کشورهای آسیای مرکزی مانند قزاقستان برای حمایت از روسیه، نقش مسکو در منطقه، بیش‌ازپیش در هاله ­ای از ابهام قرارگرفته است. مسئولیت کرملین[۵] نسبت به هزاران سرباز اعزامی به اوکراین، توانایی روسیه برای پرداختن به نگرانی­ های امنیتی در سایر مناطق را محدود ساخته است. همچنین حمله روسیه، کشورهای آسیای مرکزی را به سمت پرداخت یک تاوان اقتصادی سوق می­دهد. در سال ۲۰۲۰، پول­‌های ارسالی از روسیه، ۳۱ درصد و ۲۷ درصد تولید ناخالص داخلی قزاقستان و تاجیکستان را تشکیل می­داد. انتظار می­رفت که این مبالغ در سال ۲۰۲۲، رشد داشته باشند، اما به دلیل حمله روسیه به اوکراین، برآوردهای جدید نشان می­دهند که این رقم، شاهد کاهش ۳۳ درصدی و ۲۲ درصدی به ترتیب در قزاقستان و تاجیکستان خواهد بود. به‌علاوه، بنادر بلژیک، آلمان، استونی و هلند از پذیرش محموله‌های باری ارسالی از آسیای مرکزی که از روسیه ارسال شده­اند، امتناع می­ورزند. این مسئله کشورهایی مانند قزاقستان را به تقلّا برای یافتن مسیرهای جدید انتقال کالا، وادار ساخته است، زیرا اتکای آن‌ها به روسیه به‌عنوان یک گذرگاه، باعث شده است تا زنجیره تأمین آن‌ها، در معرض خطر قرار بگیرد.

علاوه بر عواقب امنیتی و اقتصادی، اظهارات رئیس­ جمهور روسیه، پوتین[۶] در آستانه حمله به اوکراین، با هشدارهای احتیاطی شدید از سوی جمهوری­ های سابق عضو شوروی مواجه شد. اینکه پوتین استقلال اوکراین را یک خیال­پردازی دانست، شبیه به سخنان سال ۲۰۱۴ او است که گفته بود: «قزّاق­ ها هرگز هیچ استقلالی نداشته ­اند.» ازاین‌رو، ترس از این امر وجود دارد که بعد از اوکراین، پوتین به سمت کشورهای آسیای مرکزی، روی ­آورد تا بدین ترتیب، قلمرو شوروی سابق را بیشتر تثبیت کند. لذا کشورهای آسیای مرکزی، مراقب بوده­اند تا از حملات روسیه حمایت نکنند؛ حتی قزاقستان که چند ماه قبل، اجازه ورود نیروهای روسی عضو سازمان پیمان امنیت جمعی را به خاک خود داد تا به روند سرکوب یک آشوب کمک کنند، از به رسمیت شناختن استقلال لوهانسک[۷] و دونتسک،[۸] سر باز زده و بدین ترتیب، خود را از حمله روسیه جدا کرد، اگرچه آن را محکوم هم نکرد.

نقش چین به‌عنوان یک قدرت بزرگ در آسیای مرکزی به میزان زیادی، بدون تغییر باقی می­ماند، اما تمایل آن برای پرداختن به نگرانی­ های امنیتی در منطقه، همچنان روشن نیست. سیاست طولانی‌مدت عدم دخالت این کشور، باعث شده است تا بر حوزه اقتصاد تمرکز داشته باشد و درعین‌حال، نفوذ کمی در چشم ­انداز امنیتی آسیای مرکزی نیز اعمال نماید. علی­رغم حضور اقتصادی محکم در کشورهایی همچون قزاقستان، چین هنوز نتوانسته است، خروجی ­های بحران­ های امنیتی مانند قیام­ های ماه ژانویه قزاقستان را شکل­ ببخشد. این تردید، راه را برای چرخش ساختارهای قدرت هموار می­سازد؛ ازجمله تسلط یک قدرت واحد، رقابت میان بازیگران منطقه ­ای، کشورهای شکست­ خورده یا هر ترکیبی از این ساختارهای قدرت. محدودیت­ها و موانع زیادی که قدرت‌های بزرگ در منطقه با آن مواجه‌ هستند، ایران را با یک فرصت حساس به زمان، روبه‌رو می­کند تا از خلأ نوظهور قدرت در آسیای مرکزی بهره­برداری نماید. ایران ثابت کرده که در بهره­برداری از فشار و محرّک­ ها برای ورود به خلأهای قدرت، تبحر دارد و محتمل است که از همین تکنیک ­ها برای هرگونه مشارکت در حوزه آسیای مرکزی استفاده نماید.

چرا آسیای مرکزی؟

ایران تلاش دارد تا از خلأ قدرت موجود در آسیای مرکزی برای پیشبرد اولویت­ های سیاست خارجی خود، بهره‌برداری کند که شامل مقابله با تحریم­ها از طریق ایجاد بازارهای جدید برای تجارت، تقویت نیروهای نیابتی با هدف اعمال‌نفوذ و تضمین بقای رژیم با دفع تهدیدهای خارجی می­شود. ایران، همچنین نفوذ قابل­ توجهی در کشور همسایه خود افغانستان به دست آورده است که باعث می­شود این کشور، اهرم فشار مضاعفی برای ورود به حوزه آسیای مرکزی، در اختیار داشته باشد.

  • توسعه اقتصادی

ظرفیت آسیای مرکزی برای رشد اقتصادی، به‌عنوان یک منطقه محصور در خشکی، به دسترسی بنادر کشورهای نزدیک وابسته است. بنادر ایران جزء نزدیک­ ترین‌­ها به آسیای مرکزی بوده است و ازنظر طبیعی، دروازه­ای برای منطقه، برای مشارکت در تجارت دریایی قلمداد می­شوند. ایران، تجارت قابل ­ملاحظه‌­ای با افغانستان نیز دارد که در قلب بسیاری از مسیرهای تجاری زمینی و اصلی در آسیای مرکزی قرار دارد. در سال ۲۰۱۸، صادرات ایران به افغانستان، نزدیک به ۲٫۹ میلیارد دلار بود، یعنی بیش از دو برابر صادرات ۱٫۳ میلیارد دلاری پاکستان به افغانستان و این مسئله، توسعه اقتصادی به آسیای مرکزی را یک گام طبیعی آتی برای ایران، تبدیل کرده است. به‌عنوان یک اقتصاد مقاومتی، هدف ایران از توسعه تجارت با همسایگان شرقی، ارتباطی تنگاتنگ برای مقاوم کردن خود در برابر آثار فشار اقتصادی غرب دارد. بازگرداندن تمامی تحریم­‌های آمریکا توسط دولت ترامپ[۹] در سال ۲۰۱۸، باعث شد تا اقتصاد ایران، وارد رکود شود، زیرا فروش نفت آن، کاهش پیدا کرد و ارتباطش با بازارهای جهانی نیز قطع شد. ازاین‌رو، ایران تلاش می­کند تا با وجود فشارها، از هرگونه فرصتی برای تقویت اقتصاد خود استفاده کند. به‌عنوان‌مثال، ایران بعد از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، به‌سرعت صادرات نفت خود به این کشور را از سر گرفت و برخی از منابع، حاکی از آن هستند که صادرات به افغانستان، رقمی حدود ۲۰۰۰۰۰ بشکه در روز است. همچنین، این کشور ورود به حوزه بازار آسیای مرکزی را یک فرصت برای خلاصی از فشار اقتصادی غرب می­داند، به‌ویژه اگر بتواند از تجارت با آسیای مرکزی به‌عنوان مبنایی برای تعامل عمیق­تر با اقتصاد قدرت­‌های بزرگ هند و چین استفاده کند.

هند قبلاً علاقه خود برای همکاری با ایران در زمینه تجارت با آسیای مرکزی را ابراز کرده است. کالاهای هندی نمی­توانند از مسیرهای زمینی و بدون عبور از کشورهای رقیب یعنی چین و پاکستان، به بازارهای آسیای مرکزی برسند، لذا هند به بندر چابهار ایران، به‌عنوان یک مسیر دسترسی بالقوّه روی آورده است. مرحله اول این مشارکت، در سال ۲۰۱۷ و با یک سرمایه­ گذاری ۵۰۰ میلیون دلاری از سوی هند، در این بندر آغاز شد. هند همچنین، اقدام به ساخت یک جاده از چابهار کرده است که این بندر را به افغانستان و مسیرهای تجاری ازبکستان متصل می­سازد؛ کشوری که یک شریک تجاری جذاب برای ایران محسوب می­شود، زیرا تلاش­ هایش برای تعادل ­بخشیدن به روابط با افغانستان، چین، روسیه و ایالات‌متحده، آن را در وضعیتی از بی­طرفی پرآشوب محصور کرده است که ایران، می­تواند از آن بهره­ ببرد. تجارت میان هند و افغانستان قبل از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۲۰۲۱، از طریق این مسیر تجاری آغاز شده بود و فرصت­ ها برای استفاده از مسیرهای تجاری مهم افغانستان به‌منظور تعامل با آسیای مرکزی، برای هر دو کشور ایران و هند، همچنان فراهم هستند.

ایران و چین در ماه ژانویه، اجرای توافق راهبردی ۲۵ ساله را آغاز کردند که گفته شده، شامل ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه ­گذاری است. همچنین، چین برای واردات نفت از ایران، علی­رغم اعمال مجدد تحریم­ های آمریکا، ابراز تمایل کرده است. تنها در سال گذشته، چین، حداقل ۵۹۰۰۰۰ بشکه در روز از ایران نفت وارد کرد. ایران تمایل دارد تا روند روبه رشد همکاری خود با چین را حفظ کند تا بدین‌وسیله با فشارها و تحریم­‌های غرب، مقابله نماید و آسیای مرکزی، یک گذرگاه برای مشارکت بیشتر فراهم می­سازد. آسیای مرکزی بیش از ۲۰۰۰ مایل با چین مرز دارد و منطقه‌­ای است که انتظار می­رود، تجارت چین در آنجا گسترش یابد. با توجه به اینکه اقتصاد ایران به دلیل تحریم‌­های غرب، آسیب دیده، این کشور نسبت به میزان آنچه به‌صورت یک­جانبه، می­­تواند به کشورهای آسیای مرکزی عرضه کند، با محدودیت مواجه است. باوجوداین، ایران توانسته است، گام‌­های مهمی در مشارکت اقتصادی خود با تاجیکستان و ازبکستان بردارد. به‌واسطه‌ وجه اشتراک زبان فارسی تاجیکی با فارسی رایج در ایران، تاجیکستان یک شریک طبیعی اقتصادی برای این کشور است و ازاین‌رو، اغلب پروژه­ه‌ای زیرساختی در تاجیکستان، به دست پیمانکاران ایرانی انجام می­شود. در یک طرح ساختمانی چند میلیارد دلاری، ایران، تونل انزاب[۱۰] را ساخت که موجب کاهش چشمگیر زمان سفر میان پایتخت تاجیکستان، شهر دوشنبه[۱۱] و دومین شهر بزرگ آن، یعنی خجند[۱۲] شد. پیمانکاران ایرانی همچنین ساخت سد و نیروگاه برق­آبی سنگ توده ۲[۱۳] در سال ۲۰۱۹ را بر عهده داشته و این کشور، کار ساخت یک نیروگاه دیگر را نیز بر روی سد راغون،[۱۴] آغاز کرده است.

ایران، گام­‌های مشابهی در تجارت خود با ازبکستان برداشته است. علی­رغم وضع مجدد تحریم‌­ها توسط دولت ترامپ، تجارت دوجانبه میان ایران و ازبکستان در سال ۲۰۱۸، شاهد رشد ۴۰ درصدی بوده است. ژانویه امسال، ازبکستان و ایران، پیوندهای اقتصادی خود را با امضای یک توافق -که به ازبکستان اجازه دسترسی به بندر چابهار ایران را می­داد- مستحکم­تر کردند. با توجه به اینکه ایران به دنبال راه­ هایی برای رشد اقتصادی است، ادغام و اتحاد با آسیای مرکزی، همچنان ارائه ­دهنده­ فرصت­ هایی جالب­ توجه است.

  • ثبات منطقه ­ای

ایران، همچنین منافعی در ثبات آسیای مرکزی دارد. بی­ثباتی در افغانستان، باعث شده تا میلیون­ ها افغانستانی به ایران، پناهنده شوند که هزین‌ه­ای تخمینی آن میلیاردها دلار در روز است. این بحران که چالشی بودن مدیریت آن برای تهران، اثبات­ شده است،‌ با خروج آمریکا تشدید شد، ازاین‌رو، هرگونه افزایش جریان مهاجران، می­تواند هزینه ­ساز باشد.

کشورهای آسیای مرکزی نگرانی­های مشابهی در مورد بحران پناهندگان افغانستانی دارند؛ ازبکستان صریحاً ورود این مهاجران را ممنوع کرده، حتی تا جایی پیش رفته است که با طالبان، برای جلوگیری از هجوم پناهندگان همکاری می­کند. مهار بحران پناهندگان، نقطه منفعت مشترکی است که می­تواند، همکاری میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی را تقویت کند و به‌عنوان بنیانی برای تعامل دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی بیشتر قلمداد شود.

 ایران، همچنین گام­ های متعددی برای ترویج ثبات در آسیای مرکزی برداشته است. در ماه آوریل،‌ ایران و تاجیکستان، یک کمیته نظامی مشترک را تشکیل دادند که تاجیکستان، امیدوار است همکاری منطقه­ ای را برای مقابله با تروریسم افزایش دهد. ایران در ماه اکتبر، میزبان کنفرانسی با حضور وزرای امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان، ازجمله تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان بود که در آن، وزیر امور خارجه تاجیکستان از تجمع «تروریست­ ها» در شمال افغانستان، ابراز نگرانی کرده و همتای ازبکش نیز نسبت به منزوی ساختن افغانستان هشدار داده است. ایران در بسیاری از نگرانی­ ها و ملاحظات کشورهای آسیای مرکزی مشترک است و تلاش خواهد کرد تا با همکاری آن‌ها، ثبات این منطقه را افزایش دهد.

  • نیروهای نیابتی

راه سومی که ایران، ممکن است برای پیشبرد منافعش استفاده کند، توسعه شبکه نیروهای نیابتی خود به آسیای مرکزی است. تثبیت نیروهای نیابتی در آسیای مرکزی، حاکی از تغییر تعهد ایران در قبال نیروهایش در خاورمیانه نیست، بلکه برعکس، ایجاد نیروهای نیابتی در آسیای مرکزی، می­تواند دریچه­ های جدیدی برای حمایت و تقویت نیروهایش بگشاید. ایران، هم‌اکنون یک نیروی نیابتی را به نام تیپ فاطمیون، در دروازه ورودی آسیای مرکزی در افغانستان، تشکیل داده است که نشان می­دهد، چرا این کشور تشکیل نیروهای نیابتی در آسیای مرکزی را دنبال می­کند. این تیپ که بر اساس تخمین­ ها، ۳۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ نیرو دارد، از اقلیت نوعاً سرکوب­شده شیعیان هزاره، تشکیل ‌شده است که ۹ تا ۱۰ درصد جمعیت افغانستان را به خود اختصاص می‌دهند. ایران به این نیروها و خانواده ­هایشان -که بسیاری از آن‌ها، به‌عنوان پناهنده به ایران فرار کرده بودند- حقوق و شهروندی اعطاء کرد و سپس، آن‌ها را مسلّح ساخت و با کمک سپاه، به آنان آموزش داد. ایران در ابتدا از فاطمیون برای انجام عملیات در افغانستان استفاده نکرد، بلکه از سال ۲۰۱۳، این کشور حدود ۵۰۰۰۰ نیروی فاطمیون را برای جنگیدن در کنار نیروهای نیابتی دیگرش در سوریه، به آنجا اعزام کرد. البته بعد از خروج آمریکایی ­ها از افغانستان، ایران که تلاش دارد تا منافع خود در افغانستان پساآمریکا را محقق سازد، شروع به اعزام نیروهای فاطمیون به این کشور نمود. تعداد دقیق نیروهای فاطمیون که به افغانستان اعزام شدند، مشخص نیست اما بر اساس گزارش ­های سال ۲۰۲۰، نزدیک به ۳۰۰۰ مبارز، در این کشور حضور دارند. تاکنون فاطمیون اقدامی برای انجام عملیات ضد طالبان صورت نداده است اما اگر روابط ایران و طالبان تیره‌وتار شود، ایران، می‌تواند از طریق نیروهای نیابتی فاطمیون، به طالبان فشار بیاورد. همچنین، ایران ممکن است، تلاش کند تا گروه­هایی نظیر فاطمیون را در کشورهای آسیای مرکزی، تشکیل دهد تا بتواند ضمن تأمین انعطاف روزافزون برای آن، منافع امنیتی خود را در آسیای مرکزی و فراتر از آن تحقق بخشد.

  • موانع بر سر راه تعامل

مانع اصلی تعامل اقتصادی ایران با آسیای مرکزی و آسیای شرقی، تحریم­ های آمریکا است. ماهیت پیچیده تلاش برای تجارت با ایران، می­تواند سایر مسیرهای تجاری از قبیل مسیر حمل­و­نقل ماوراء خزر[۱۵] را -که از قزاقستان تا قفقاز[۱۶] در ترکیه را در برمی‌گیرد- به جایگزین ­های جذابی برای کشورهای آسیای مرکزی بدل کند. تحریم ­های آمریکا، باعث شده است تا شرکت­ های هندی، بارها اجرای طرح­های توسعه ­ای برای بندر مهم چابهار در ایران را به تعویق بیندازند. شرکت­ های چینی برخی از پروژه­ه ای ناتمامی که هندی­ ها، تکمیلشان را به تعویق انداخته­اند، بر عهده گرفتند و ایران نیز ممکن است از اهرم فشار مشارکت چین برای اعمال فشار به هند برای مخالفت با تحریم ­های آمریکا استفاده کند، زیرا هند، نمی­خواهد دسترسی به آسیای مرکزی را بعد از سال‌ها سرمایه­ گذاری در چابهار از دست بدهد.

مانع دیگر برای ایران، به‌خصوص برای همکاری در حوزه­ های سیاسی و امنیتی، هویت آن به‌عنوان جمهوری اسلامی است. جمهوری­‌های آسیای مرکزی که همگی حکومت­ هایی سکولار دارند، از زمان استقلال تاکنون، مجبور بوده­اند با اسلام سیاسی کنار بیایند. تاجیکستان یک سال پس از استقلال در سال ۱۹۹۱، درگیر جنگ داخلی شد که طی آن، بزرگ­ترین حزب مخالف دولت، حزب رنسانس اسلامی[۱۷]، خواستار تشکیل دولتی بر اساس ارزش­ های اسلامی شد. این جنگ، بسیار هزینه ­بر بود و فقط در جریان سال اول مناقشه پنج­ساله، بالغ بر ۶۰۰۰۰ نفر کشته شدند. خاطرات این منازعه، در کنار مناقشات معاصر آسیای مرکزی با گروه­ های افراطی همچون نهضت اسلامی ازبکستان،[۱۸] باعث شد تا کشورهای آسیای مرکزی از مشارکت و همکاری با کشورهایی نظیر ایران که مروج حکومت اسلامی هستند، واهمه پیدا کنند.

باوجوداین، اکثر جنبش­ های اسلامی -که تهدیدی برای کشورهای آسیای مرکزی هستند- گروه­های سنی افراطی هستند که با ایدئولوژی شیعی ایران مخالف‌اند. ایران در مداخله پیشین خود در عراق، از بروز افراط­گرایی سنی در قالب گروه دولت اسلامی،[۱۹] استفاده کرد تا نیروهای نیابتی خود مانند عصائب اهل الحق و سازمان بدر را در حشد الشعبی تأسیس ­شده توسط دولت عراق -که در جنگ با داعش، نیازمند کمک بود- ادغام نماید. جنگجویان نیابتی ایران، به‌سرعت به بزرگ­ترین شبه­ نظامیان در حشد الشعبی تبدیل شده و تأثیر چشم­گیری نیز در جریان جنگ با داعش داشتند. سپس، ایران از این موقعیت برای ایجاد حامیانی برای خود در پُست­های دولتی عراق، از میان این نیروهای نیابتی استفاده کرد. در زمان بروز داعش، عراق، می­بایست متمرکز بر تهدید مهم­تر افراط­گرایی سنی می­شد و این مسئله، این کشور را وادار کرد تا به‌صورت موقتی، نگرانی­ های خود درباره نفوذ ایران را کنار بگذارد.

در آسیای مرکزی، وضعیتی مشابه می­تواند رخ دهد، به‌ویژه اگر دولت اسلامی خراسان[۲۰] -که مدعی حاکمیت بر سرزمین­ هایی در ایران و آسیای مرکزی است- به یک تهدید جدی‌تر برای ثبات آسیای مرکزی تبدیل شود. جمعیت­ شناسی دینی در آسیای مرکزی، قطعاً به‌اندازه عراق، برای نفوذ ایران مطلوب نیست. آسیای مرکزی فقط ۱ درصد شیعه دارد، درحالی‌که جمعیت شیعیان در عراق، بیش از ۶۰ درصد است. باوجوداین، برخی از کشورهای آسیای مرکزی، جمعیت قابل ­توجهی از تاجیک­های فارسی­زبان را در خود جای داده­اند که ایران، راحت­تر می­تواند با آن‌ها تعامل کند. تاجیکستان حدود ۸۵ درصد تاجیک دارد، درحالی‌که برآوردها از جمعیت تاجیک­ های ازبکستان، از حدود ۱٫۵ نفر تا ۹ میلیون نفر متغیر است. درحالی‌که کشورهای آسیای مرکزی، ممکن است تمایلی برای روی آوردن به ایران و نیروهای نیابتی آن، مانند فاطمیون نداشته باشند، اما در دوران بحران، احتمالاً گزینه­ های کمتری برای انتخاب خواهند داشت. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، مشغولیت روسیه به اوکراین و تردید چین برای مداخله در بحران­های داخلی کشورهای دیگر، باعث می­شود تا در صورت تشدید منازعات با گروه­های نظیر دولت اسلامی خراسان، آسیای مرکزی، فقط چند کشور برای درخواست کمک داشته باشد. بی­ثباتی در افغانستان، نمایانگر فوری­ترین تهدید امنیتی برای کشورهای آسیای مرکزی است و درحالی‌که بسیاری از این کشورها، تلاش می­کنند تا روابط حسنه­ با آمریکا را حفظ کنند، اگر واشنگتن به عدم تمایل برای کمک به آن‌ها ادامه دهد، این کشورها مجبور می­شوند تا برای رفع نیازهای امنیتی خود، به سراغ گزینه­ های دیگر بروند.

  • نتایج

ایران، جاه­‌طلبی­ های بزرگی برای استفاده از افغانستان، به‌عنوان یک نقطه حرکت برای توسعه نفوذش در آسیای مرکزی دارد، اما با موانع متعددی روبرو است. تهران ابتدا باید یک رابطه کاری باثبات با طالبان را حفظ کند که چشم­اندازی دشوار است، زیرا جناح­های مختلف طالبان (برخی دوست با ایران و برخی دشمن)، همچنان برای سلطه در افغانستان رقابت می­کنند. حتی در ماه دسامبر، درگیری میان نیروهای ایرانی و طالبان رخ داد و با اینکه این حادثه، یک «سوء­تفاهم» خوانده شد، اما منازعات آتی، ظرفیت تشدید را دارند. به‌علاوه، اقتصاد ایران هنوز از آثار تحریم­های غرب و چالش­ های همه ­گیری کرونا رنج می­برد، ازاین‌رو، منابع مالی­ این کشور نیز حاکی از یک عامل محدودکننده است. باوجوداین، ایران غالباً توانایی خود برای توسعه نفوذش را علی­رغم منابع کمترش، اثبات کرده است و اگر فرصت­های درست به بروز خود ادامه دهند، این کشور، یقیناً برای بهره­برداری از آن‌ها، تلاش خواهد کرد.

ایرانی متحد با آسیای مرکزی، باید یک نگرانی اساسی برای ایالات‌متحده باشد، زیرا می­تواند فشار تحریم­ های آمریکا را کاهش دهد و دغدغه‌­های امنیتی جدیدی ایجاد نماید. آمریکا برای مقابله با این ایران، باید از جایگزین‌های قابل ­اعتمادی حمایت کند که به نگرانی­های امنیتی و اقتصادی آسیای مرکزی می­پردازند. بعد از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، منابع و اعتبار آمریکا در آسیای مرکزی، بدون شک محدود هستند. البته یک گزینه بالقوه برای مشارکت آمریکا، همکاری با سازمان دولت­های تُرک[۲۱] است؛ نهادی که شامل تمامی کشورهای آسیای مرکزی، ترکیه و آذربایجان، به‌جز تاجیکستان می­شود تا به‌وسیله آن، جایگزین­ ها برای مشارکت با ایران را تقویت کند. این سازمان بر نیاز برای مقابله با تروریسم در افغانستان، تأکید کرده و طرح­های توسعه کریدور ماوراء خزر را پیش ­برده است. این نهاد، همچنین تصریح کرده که آماده «برقراری رابطه با تمامی کشورها» است، اقدامی که باعث می­شود، دریچه به سمت فرصت ­ها با آمریکا باز شود. درحالی‌که توانایی سازمان دولت ­های تُرک برای تکمیل این پروژه ­ها، هنوز مشخص نیست، اما این سازمان، بنیان­ های دیپلماتیک مستحکمی برای همکاری دارد که آن را به گزینه­ ای خوب برای تعامل تبدیل می­کند. این، در حالی است که آمریکا برای بازسازی اعتبار خود در آسیای مرکزی تلاش می­کند.

برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید


[۱] Central Asia

[۲] Eastern Europe

[۳] Asia Pacific

[۴] Collective Security Treaty Organization

[۵] Kremlin

[۶] Putin

[۷] Luhansk

[۸] Donetsk

[۹] Trump

[۱۰] Anzob Tunnel

[۱۱] Dushanbe

[۱۲] Khujand

[۱۳] Sangtuda-2

[۱۴] Rogun Dam

[۱۵] Trans-Caspian Transport Route

[۱۶] Caucasus

[۱۷] Islamic Renaissance Party

[۱۸] Islamic Movement of Uzbekistan

[۱۹] Islamic State

[۲۰] Islamic State Khorasan

[۲۱] Organization of Turkic States