اغتشاشات در ایران؛ پروژه فرصت ساز برای انحراف افکار عمومی از افول آمریکایی

اغتشاشات پاییز 1401 در ایران باعث شد تا بار دیگر دشمنان جمهوری اسلامی به این خیال بیفتند که می‌شود این نظام را سرنگون کرد. اما با گذشت زمان آنچه برای همگان واضح شد اشتباه محاسباتی دشمنان در رابطه با ایران بود. آمریکا که خود در این سال ها با پدیده افول اقتصادی و سیاسی در عرصه‌های بین‌الملل درگیر است می‌خواست تا با این اغتشاشات حواس‌ها را از خود به سوی دیگری پرت کند. خروج آمریکا از افغانستان در تابستان 1400 و شکست‌های راهبردی در سوریه، لبنان و باقی سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا همگی نشان‌گر اشتباهات محاسباتی دشمنان است.

علیرضا رحیمی؛ استادیار دانشگاه جامع امام حسین (ع) و استاد مدعو مرکز مطالعات آمریکا

افول آمریکا، موضوعی است که نه‌تنها صاحب‌نظران غیر آمریکایی، بلکه اندیشمندان آمریکایی همچون فرید زکریا، آلفرد مک کوی و حتی نوام چامسکی نیز بدان اذعان دارند. اگر ۱۹۹۱ را لحظه تک‌قطبی آمریکایی بدانیم، قطعاً ۲۰۰۸ و بحران اقتصادی را -که آمریکا را درنوردید- باید به‌عنوان نقطه عطفی در شروع فرآیند افول آمریکا قلمداد کرد. همان‌طور که بررسی اسناد امنیت ملی آمریکا نشان می‌دهد، چین، روسیه و ایران، به‌عنوان سه چالش اصلی برای آمریکا معرفی شده‌اند. در این میان، ایران به‌عنوان کشوری که خواهان تغییر وضع موجود بوده و نظم مستقر بین‌المللی را برنمی‌تابد، قطعاً تهدید فوریت‌دار برای آمریکایی خواهد بود که مدعی قدرت مسلط و برتر در نظم کنونی بین‌المللی است.

استراتژی مهار آمریکا در خصوص این سه کشور بر پایه بهره‌گیری از نیروهای نیابتی، بنیان نهاده شده است؛ به این صورت که اوکراین به نیابت از آمریکا، در حال حاضر وظیفه مهار و درگیر کردن روسیه را بر عهده گرفته است که البته برخی از کشورهای اروپایی نیز در این پروژه به اوکراین یاری می‌رسانند. چین قرار است که توسط کشورهایی چون ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و تا حدودی هند درگیر شود. البته مشغول سازی چین در تایوان نیز جزء برنامه‌های آمریکا برای این کشور قلمداد می‌شود، اما استراتژی مهار ایران توسط آمریکا، دارای دو بعد اساسی است. در بعد خارجی وظیفه تقابل با ایران به عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی، واگذار شده است. در حقیقت، این دو رژیم به نیابت از آمریکا، وظیفه درگیر سازی و مشغول کردن ایران در منطقه را بر عهده دارند؛ اما در بعد داخلی، استراتژی مهار آمریکا در قبال ایران، شامل راه‌اندازی آشوب، اغتشاش و درگیر کردن ایران در بحران‌های امنیتی داخلی است. رصد تحولات بین‌المللی، صحت پروژه آمریکایی فوق را اثبات می‌نماید. آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین در بخش‌های شرقی، جنوبی و شمالی این کشور با هدف حفاظت از مناطق شرق در برابر ملی‌گرایان افراطی اوکراینی موردحمایت غرب، در واکنش به گسترش ناتو به شرق و برای تأمین امنیت مرزهای غربی روسیه به‌عنوان بخشی از پروژه درگیر سازی روسیه تعبیر می‌شود. از طرفی حساس کردن چین نسبت به تایوان و سفر نانسی پلوسی به این منطقه را نیز می‌توان به‌عنوان بخش دیگری از سیاست آمریکایی‌ها در مشغول سازی چین تعبیر کرد؛ اما در خصوص ایران، همان‌طور که اشاره شد، آمریکا قصد دارد تا با درگیر کردن ایران در داخل مرزهای خود، افکار عمومی را نسبت به افول آمریکا، دچار فراموشی نماید.

برای اشاره دقیق‌تر به پروژه ناامن‌سازی ایران در دو بعد داخلی و خارجی، می‌توان به این موارد اشاره کرد: ‌ژنرال «کنت مکنزی» فرمانده سابق سنتکام در جلسه ۳۱ فروردین ۱۴۰۱، استماع کمیته خدمات دفاعی مجلس نمایندگان آمریکا گفته بود: «برای اولین بار بعد از جنگ کره، ما بدون برتری کامل هوایی در حال انجام مأموریت در منطقه هستیم. از این جهت سنتکام اقدامات ضد پهپادی را مهم‌‌ترین اولویت خود قرار داده است». «کین»، یکی از سناتورها پرسیده بود با ایران می‌خواهید چه کنید و او بدون تأمل گفته بود: «حمایت از دموکراسی خواهان» و بعد در توضیح گفته بود که ایران را نمی‌توان از طریق اقدامات خارج از مرزها کنترل کرد، اما در داخل ایران، نیروهایی وجود دارند که می‌توانند آن را دچار تلاطم کنند و به داخل مشغول نمایند. علاوه بر آن بر اساس لایحه‌ای که به‌طور مختصر، «قانون دفاع» خوانده شد و توسط سناتور جمهوری‌خواه «جونی ارنست» ارائه گردید، حداکثر ۱۸۰ روز پس از تاریخ تصویب این قانون، وزیر دفاع باید استراتژی همکاری با کشورهای وابسته به آمریکا در منطقه شامل اردن، مصر، عربستان، امارات، بحرین و رژیم صهیونیستی را به‌منظور مجهز شدن به یک قابلیت دفاع هوایی و موشکی یکپارچه برای محافظت از قلمرو این کشورها به کمیته دفاعی کنگره ارائه دهد. این قانون موردحمایت گروه دوحزبی موسوم به «مجمع نمایندگان توافقات ابراهیم» قرار گرفت. کمتر از دو ماه پس از اظهارات مکنزی در جلسه استماع مجلس نمایندگان آمریکا و دو هفته پس از تصویب «قانون دفاع» در کنگره آمریکا، جلسه‌ای با محوریت سازمان سیا در لندن برگزار شد و در آن، مقامات احزاب کردی مخالف جمهوری اسلامی برای انجام اقدامات تروریستی در غرب ایران – استان‌های کردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه – میثاق بستند و چند روز بعد، از مبدأ سلیمانیه، تحرکات مرزی علیه ایران شروع شد.

همان‌طور که مقام معظم رهبری در دیدار با دانش‌آموزان در ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۱ بیان فرمودند، آمریکا دارای خطای محاسباتی شده است. این خطای محاسباتی در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ با لشکرکشی به افغانستان و عراق، نمود پیدا کرد که درنهایت به خروج مفتضحانه از این دو کشور منجر شد. شکست آمریکا در سوریه و لبنان نیز به‌عنوان نمونه‌های دیگری از شکست آمریکایی‌ها، مورد اشاره رهبر انقلاب قرار گرفت. این اشتباه محاسباتی در مورد ایران نیز تکرار شد، به‌طوری‌که آمریکایی‌ها گمان می‌کردند با شعله‌ور شدن ناامنی و اغتشاش در ایران، می‌توانند با درگیری سازی ایران در این پروژه، سرپوشی بر افول آمریکا در عرصه بین‌الملل گذاشته و افکار عمومی را به انحراف بکشاند؛ اما آنچه امروز با گذشت تقریباً هفت ماه از شروع ناآرامی‌ها در ایران، قابل‌مشاهده است، فروکش کردن آن و عزم جدی ایران برای تأثیرگذاری بر روندهای مهم منطقه‌ای و بین‌المللی است.