رضا دعاگوی روزبهانی: کارشناس ارشد مطالعات آمریکای شمالی و دبیر سیاسی دوماهنامه آمریکاشناسی
مقدمه
طبق آخرین تحلیل برخی از اندیشکدههای آمریکایی حول محور حمله هوایی اسرائیل به سفارت ایران در دمشق که منجر به شهادت چند تن از افسران کلیدی سپاه پاسداران شد، این اقدام در راستای آن دسته از تلاشهای آنان جهت به عقب راندن نیروهای نیابتی ایران در سوریه و متوقف ساختن حملات حزبالله در شمال مناطق اشغالی صورت گرفت. از طرفی این حمله و سپس واکنش ایران تنشهای ناشی از «جنگ سایهها» را افزایش میدهد.[۱]
طبق گزارشهای اندیشکده جینسا، به مقامات آمریکایی توصیه شده است که با افزایش حمایت از اسرائیل، ایران را مجبور کنند که تهاجمات خود علیه اسرائیل و پایگاههای ایالات متحده در منطقه را کاهش دهد. آنان همچنین به دنبال این بودهاند که با تحرکات خود، هزینههای مستقیمی را به ایران تحمیل نمایند. از دیگر اهداف اسرائیل برای حمله به سفارت ایران این بوده است که حمایت مادی ایران از حزبالله کاهش یابد تا درنهایت حملات حزبالله به اسرائیل را مهار شده و شهروندان آواره اسرائیل بتوانند به خانههای خود در شمال بازگردند.به زعم Ruhe و Tobin، ترور سردار زاهدی بعنوان شخصی که بر تمامی محمولههای تسلیحاتی ایران به سوریه و لبنان نظارت داشته است و بخش اطلاعات، نیروی زمینی و نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را رهبری کرده و مستقیماً در برنامهریزی عملیات علیه اسرائیل مشارکت داشته است، ضربه مهمی در مهار نیروهای نیابتی ایران تلقی شده است. به تحلیل آنان این اتفاق میتواند به طور محسوسی مانع هماهنگی ایران، حزبالله و دیگر نیروهای نیابتی در سراسر جبهه شمالی اسرائیل شود.[۲] هرچند آنان پس از ترور سردار سلیمانی، به این نتیجه رسیدند که حتی اگر با اهمیتترین سرداران و دانشمندان ایرانی را ترور کنند، شبکه و افزونگی که ایران با این گروهها ایجاد کرده است به خوبی پابرجا باقی میماند.[۳]
از زمان حمله حماس در ۷ اکتبر سال گذشته، اسرائیل یک استراتژی با رویکردی تهاجمیتر را در سوریه اتخاذ کرده است و مقامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در قلب دمشق هدف قرار داده و همچنین دامنه جغرافیایی عملیات خود را تا لبنان نیز گسترش داده است. صدها تن از اعضای حزب الله در شش ماه گذشته در لبنان و سوریه کشته شدهاند. در ۲۹ مارس، حمله اسرائیل در نزدیکی فرودگاه حلب که منجر به کشته شدن دهها سرباز سوری و اعضای حزبالله شد، به عنوان یکی از شدیدترین حملات اسرائیل تا به امروز شناخته شد.[۴]
برآوردهای اشتباه اسرائیل از نحوه واکنش ایران
برای بنیامین نتانیاهو، حذف موفقیت آمیز چنین شخصیتهای کلیدی نظامی ایران یک کودتای سیاسی است. این در حالی است که با طولانی شدن جنگ علیه حماس و باقی ماندن گروگانهای اسرائیلی در غزه، تظاهرات برای استعفای او شدت یافته است.[۵]
سران اسرائیلی در پیشبینیهای خود از نحوه واکنش ایران، اینگونه برآورد میکردند که از آنجایی که استراتژی نیابتی تهران بر اجتناب از درگیری مستقیم استوار است و حساسیت شدیدی نسبت به تلفات و سایر هزینهها بر روی پرسنل و داراییهای خود دارد، بعید است ایران با انجام حملات گسترده و آشکار با نیروهای خود علیه اسرائیل، اقدام نظامی شدیدتری را علیه خود اسرائیل و/یا ارتش آن صورت دهد.
ازطرفی آنان عقیده داشتند که ایران برای واکنش به اقدامات اسرائیل، نیروهای نیابتی خود را نیز به خطر نمیاندازد، چرا که این نیروها برای ایران بسیار ارزشمند هستند و ایران در این زمینه بیشتر تلاش میکند که برنامه هستهای خود را حفظ کند. درنتیجه بیشتر اسرائیلیها عقیده داشتند که محتملترین مسیر تلافی جویانه ایران غیرمستقیم و علیه اهداف اسرائیل در خارج از کشور و یا در برابر سفارتهای آن خواهد بود.[۶] به همین دلیل اسرائیل به دنبال آن بود که حمایت حداکثری آمریکا را بدست آورد تا در برابر هرگونه واکنش احتمالی ایران خود را حفظ کرده و تأثیر گسترده نیروهای نیابتی ایران در منطقه را کاهش دهد.
طبق آخرین برآوردهای این اندیشکدهها، ایران و خود اسرائیل به دنبال یک جنگ تمام عیار نیستند. اما این حملات نمایش واضحی از ماهیت منطقهای درگیری است، زیرا اسرائیل تلاش میکند تا متحدان و جانشینان ایران را که امنیت اسرائیل را از هر جهت تهدید میکنند، متوقف سازد و ایران نیز تلاش میکند تا اسرائیل را از کشتار مردم غزه بازدارد.
برخی نگران هستند که ممکن است بهای این اقدامات به متحدان اسرائیل تحمیل شود. رالف گاف، یکی از مقامات ارشد سابق سیا که در خاورمیانه خدمت میکرد، حمله اسرائیل را کاملاً بی پروا خواند و با اشاره به فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا، افزود که “اسرائیلیها چکهایی مینویسند که نیروهای سنتکام ایالات متحده باید آنها را نقد کنند.” وی افزود که این فقط منجر به تشدید تنش توسط ایران و نیروهای نیابتی آن خواهد شد که بسیار خطرناک است.
به گفته مقامات آمریکایی جنگ جاری و تلفات غیرنظامی آن در منطقه، کاملاً با آن تصویری از خاورمیانه که اسرائیل، ایالات متحده و سعودیها امیدوار بودند قبل از ۷ اکتبر طراحی کنند تا نوعی عادی سازی توسط اعراب منطقه با اسرائیل ایجاد شود و نفوذ ایران را محدود نمایند، بسیار متفاوت شده است. هرچند پس از حمله پهپادی ماه ژانویه به پایگاه نظامی آمریکا در مرز اردن و سوریه که منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد، تا حدودی تنشها در روابط ایران با ایالات متحده کاهش یافت؛ اما ایران ممکن است تمایل بیشتری به تشدید تنش نظامی با اسرائیل داشته باشد.[۷]
زیر پا گذاشتن تمامی قوانین بین المللی توسط اسرائیل
اسرائیل تاکنون غزه را ویران کرده، بیش از ۳۲۰۰۰ فلسطینی را به قتل رسانده، بیمارستانها، مراکز آموزشی و دیگر زیرساختهای غیرنظامی را مورد حمله قرار داده و همچنین تعداد زیادی از کارکنان سازمان ملل، تقریباً صد خبرنگار و هفت نفر در آشپزخانه امدادگران بین المللی را کشته است. اقدامات این کشور در منطقه به سمت مسیری تنشزا سوق یافته است که میتواند ایالات متحده را خلاف میلش به یک درگیری وسیع بکشاند. از طرفی حمله به کنسولگری ایران همچنین بازتابی از این است که چگونه درگیری در غزه به تغییر قوانین جنگ و همچنین کاهش آستانه پذیرش جامعه بینالمللی کمک کرده است. عادی شدن حملاتی از این دست از جمله تخریب سیستماتیک بخشهای بزرگ غزه، زیرساختهای غیرنظامی و بشردوستانه در آنجا، یا حملات اخیر علیه مؤسسات دیپلماتیک در منطقه؛ بیتوجهی اسرائیل به تمامی قوانین بین المللی به بهای ایجاد بازدارندگی برای خود است. لذا تا زمانی که این اقدامات وحشیانه اسرائیل کنترل نشوند، بدترین اتفاقات رقم خواهند خورد.[۸]
ازطرفی گفته میشد که یک پاسخ بزرگ یا حمله مستقیم از جانب ایران به خاک اسرائیل میتواند دقیقاً همان چیزی باشد که اسرائیل می خواهد، زیرا به نظر میرسد که اسرائیل در تلاش است تا یک جنگ بزرگ منطقهای را ایجاد کند تا آمریکا را مجبور به مداخله مستقیم کند. این درحالی است که ایران آشکارا بیان کرده است که خواهان جنگ با ایالات متحده یا شرکت در یک درگیری بزرگ نیست.[۹]
سواستفاده اسرائیل از تنشزدایی اخیر ایران در منطقه
در هفتههای اخیر، نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق اولین فرصت ویژه خود را پس از ماهها حملات بیامان محور مقاومت در دسترس قلمداد کردند. ایران به طور آزمایشی فعالیت نیروهای نیابتی خود را به این دلیل که این گروهها مشغول درگیریهای گستردهای شده بودند که ممکن بود از کنترل خارج شوند کاهش داد. این اتفاق گشایشی برای استراتژی منسجمتر و قویتر ایالات متحده برای بهرهبرداری از آسیبپذیریهای ایران به وجود آورد تا بتوانند فشار بیشتری وارد کنند. از طرفی در این شرایط، اسرائیل عملیات خود علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه را از دفاعی به تهاجمی تغییر داد. در طول یک دهه قبل از حمله ۷ اکتبر حماس، صدها حمله هوایی اسرائیل به شبهنظامیان مختلف تحت حمایت ایران در آن کشور صورت گرفت که عمدتاً در تلاش برای جلوگیری از انتقال سلاحهای کلیدی به حزبالله بودند و عملاً تلاشی برای معکوس کردن حضور دائمی ایران در سوریه شکل نمیگرفت. اما این روزها عملیات اسرائیل سرعت بیشتری گرفته و افسران ارشد سپاه و حزب الله را هدف قرار داده است. در مواجهه با این محیط تهدیدآمیز جدید، افسران بلندپایه ایرانی به طور قابل توجهی حضور خود را در این کشور کاهش دادند و نیروهای نیابتی خود را به دور از جولان سوریه که در کنار اسرائیل قرار داشت، مستقر کردند. به زعم سران آمریکایی، این فروکش کردنهای تدریجی ایران، درواقع ضعفهای استراتژیک اساسی آن را نشان میدهند.[۱۰]
همچنین از نگاه آنان، هزینه گریزی ایران بر روی رویکرد آن در مورد نیروهای نیابتیاش تاثیر گذار است. هرچه بیشتر سعی کند با واگذاری فرماندهی عملیاتی و سلاح های پیشرفته به نیروهای نیابتی، خود را ایزوله کند، آزادی مانور بیشتری برای تشدید خصومت ها که در نهایت میتواند اهداف ایرانی را به خطر بیندازد، خواهد داشت. با این حال، تناقض اولویتهای ایران و نیروهای نیابتیاش میتواند روابطی را که ایران به آن وابسته است از بین ببرد، زیرا حزبالله، حوثیها و سایر گروهها ملاحظات عملیاتی و سیاسی خود را دارند که همیشه با اهداف و حساسیتهای تهران همسو نیست. برخی از این مقامات عقیده دارند که دولت بایدن فرصت مناصبی را برای تبدیل مزیت تاکتیکی موقت خود به یک پیروزی استراتژیک بادوامتر هدر میدهد. Ruhe و Tobin، در تحلیل خود این مسئله را بیان میکنند که از اوایل فوریه، دولت بایدن باوجود انفعالی معنادار نسبت به حوادث، به نظر میرسد که قصد دارد از این فرصت بدست آمده جهت ایجاد بازدارندگی راهبردی استفاده کند تا مجبور نشود بصورت مداوم به ایران فشار آورد. این افراد توصیه میکنند باوجود اینکه بار سنگینی بر دوش ایالات متحده است تا ایران را متقاعد کند که نفوذ خود در منطقه را برای همیشه متوقف کند، برای تحمیل تغییرات عمده در رفتار تهران، باید این بازدارندگی را در جهت استراتژی کاملاً متفاوت مبتنی بر اجبار کنار بگذارد. این بدان معنی است که واشنگتن باید پاسخ اولیه خود در ماه فوریه را تا زمانی که حلقه آتش نیابتی ایران به جنگ چندجانبه خود پایان نداده است، ادامه دهد و حتی آن را تشدید کند. بر این اساس، در حالی که ایران سیگنالهایی از قصد و اهداف آمریکا را بررسی میکند، مقامات آمریکایی باید تهدیدات اولیه خود را از اوایل سال جاری تشدید کنند. ایران باید به این نتیجه برسد که ایالات متحده حاضر است به آنچه برای ایران ارزشمند و حیاتی است حمله کند.[۱۱]
در این زمینه، نکته مهم دیگری را که اسرائیلیها به آمریکا گوشزد میکنند این است که تقویت قدرت آتش آمریکا در منطقه زمانی در رفتار ایران و نیروهای نیابتیاش تأثیر گذار خواهد بود که ایران حس کند با ادامه ماجراجوییهای منطقهای، خود و نیروهایش گرفتار خطرات جدی میشوند. از نگاه آنان ایالات متحده همچنین باید با حمایت از اسرائیل، که نیروهایش در تلاش برای پایان دادن به حملات حزبالله و بیرون راندن نیروهای زمینی آن از جنوب لبنان هستند، عزم قویتری را ارائه دهد. بیانیههای صریح آمریکا در حمایت از خطوط آتش اسرائیل برای تحمیل هزینههای سنگینتر در منطقه، به ترس ایران از تشدید تنش دامن میزند؛ همان ترسهایی که قبلاً آن را مجبور به عقبنشینی نیروهای خود از اطراف شمال اسرائیل و کنترل حزبالله جهت کاهش تنش و جلوگیری از شروع جنگی گستردهتر میکرد. دومین نکته بااهمیت برای اسرائیلیها این است که علاوه بر اقدامات مورد انتظار از دولت بایدن، لایحه ارسال بسته کمکی که در حال حاضر در کنگره متوقف شده است نیز باید اجرایی شود. این بسته برای تجدید زرادخانههای فرسوده اسرائیل و پر کردن انبار تسلیحات پیشفرض آمریکا که از آمادگی هر دو کشور برای تشدید درگیری حمایت میکند، حیاتی است. درنتیجه هر چه دست تهران بستهتر باشد، حزبالله در شروع جنگ سوم لبنان به نمایندگی از ایران تردید بیشتری میابد و به نوبه خود، ایران نسبت به دنبال کردن واکنشهایی علیه اسرائیل، اعتماد به نفس کمتری پیدا میکند.[۱۲]
سوگیری متفاوت اعراب منطقه بعد از حمله به سفارت ایران
امارات به همراه چهار عضو دیگر شورای همکاری خلیج فارس یعنی کویت، عمان، قطر و عربستان سعودی به استثنای بحرین، حمله اسرائیل به سفارت ایران را محکوم کردند. این برخلاف زمانی بود که سردار سلیمانی را ترور کردند و در پی آن کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عمان و قطر خواستار تنش زدایی میان واشنگتن و تهران شدند. با این حال، هیچ پادشاهی عربی در خلیج فارس ترور سردار سلیمانی را محکوم نکرد. رهبری ابوظبی در مورد گرفتار شدن در هرگونه تشدید خصومتهای منطقهای که از زمان آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ تشدید شده و به لبنان، یمن و جاهای دیگر سرایت کرده است، نگرانیهای شدیدی دارد. این واقعیت که امارات متحده عربی روابط خود را با اسرائیل در سال ۲۰۲۰ از طریق توافقنامه آبراهام عادی کرد، این کشور را به طور فزایندهای در برابر پویایی درگیری در خاورمیانه آسیب پذیر میکند. از آنجایی که دبی یک مقصد گردشگری محبوب و قطب خاورمیانه برای امور مالی و تجاری است، سود آوری آن به شدت به صلح و ثبات بستگی دارد. درنتیجه رهبری ابوظبی با محکوم کردن سریع حمله هوایی اسرائیل به تأسیسات دیپلماتیک ایران در دمشق، توانست پیامی قوی به ایران و نیروهای نیابتی آن در خاورمیانه بفرستد. لذا با وجود عادی سازی روابط امارات با اسرائیل و امتناع از لغو توافقنامه ابراهیم در پاسخ به رفتار اسرائیل در غزه از اکتبر ۲۰۲۳، ابوظبی به طور فزایندهای در انتقاد از برخی اقدامات اسرائیل انتقاداتی را وارد ساخته است. درهمین راستا امارات متحده عربی در تلاش است تا در سیاست خارجه جدید خود، رویکردی چند جانبه نسبت به ژئوپلیتیک اتخاذ کند. این مستلزم تلاش ابوظبی برای حفظ روابط مثبت با ایران، اسرائیل، سوریه، قطر و ترکیه و همچنین هر پنج عضو دائم شورای امنیت است. در نهایت، با کاهش پیوسته هژمونی ایالات متحده، امارات متحده عربی تلاش میکند تا روابط خود را با کشورهای همسایه که از لحاظ تاریخی روابط خوبی بایکدیگر نداشتهاند، از جمله ایران، تقویت کند. در عین حال، امارات با تعمیق روابط با پکن و مسکو، مشارکتهای جهانی خود را گسترده میکند.[۱۳]
همچنین پنج عضو از شش عضو شورای همکاری خلیج فارس به سرعت حمله به تأسیسات دیپلماتیک ایران در دمشق را محکوم کردند. با گسترش بیشتر جنگ در منطقه، سیاست گذاران در ابوظبی، ریاض و دیگر پایتختهای شورای همکاری خلیج فارس از گسترش آن به خلیج فارس و تنگه هرمز بیم دارند. این سناریو میتواند به شدت به اقتصاد کشورهای آنها آسیب برساند و امنیت آنها را تهدید کند. ریاض نیز با انتشار بیانیهای واکنش قاطعانه خود را نسبت به هدف قرار دادن تأسیسات دیپلماتیک ایران به هر دلیلی و به هر بهانهای، نقض قوانین دیپلماتیک بینالمللی و قواعد مصونیت دیپلماتیک دانست. با این حال، عربستان سعودی در هیچ متنی، رسماً اسرائیل را برای این حمله هوایی محکوم نکرده است، علیرغم اینکه ریاض به طور مداوم اسرائیل را به خاطر رفتارش در غزه در طول این جنگ محکوم کرده است.
کویت که گفته میشود ضد اسرائیلیترین عضو شورای همکاری خلیج فارس است، تنها پادشاهی عرب خلیج فارس بود که در محکومیت حمله هوایی ۱ آوریل، مشخصاً اسرائیل را عامل این اتفاق قلمداد کرد. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از ترس اینکه خصومت بین اسرائیل و ایران از کنترل خارج شود، مایلند تا حد امکان از تشدید تنش اجتناب کنند. در حالی که اسرائیل تنشها را با ایران افزایش میدهد، ابوظبی، ریاض و دیگر پایتختهای شورای همکاری خلیج فارس میخواهند تهران بداند که آنها هیچ ارتباطی با چنین رفتاری از اسرائیل ندارند و حتی سابقه محکومیت آن را نیز دارند؛ لذا کشورهای عربی خلیج فارس به دلایل متعددی، از جمله اهداف داخلی خود، به شدت خواهان اجرای فوری آتش بس هستند.[۱۴]
حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل
در ۱۳ تا ۱۴ آوریل، ایران حمله بیسابقهای را علیه اسرائیل، هم از نظر مقیاس و هم به عنوان اولین حمله مستقیم تهران علیه خاک اسرائیل انجام داد. این پاسخ در واکنش به حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق صورت پذیرفت. در واقع جمهوری اسلامی ایران جهت برقراری بازدارندگی خود و نیروهایش در منطقه، حمله بهحقی را علیه منطقه اشغالی اسرائیل صورت داد. علیرغم تلاشهای مشترک اسرائیل، ایالات متحده، شرکای عرب و دیگران برای بیاثر کردن رگبار عظیم بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک، ایران توانست نقاط مد نظر خود را هدف قرار دهد.
به عقیده اسرائیلیها ایالات متحده باید علناً از اسرائیل و دیگر شرکای منطقهایاش برای پاسخ به این چنین حملات شدیدی، با حمایتهای نظامی برای تقویت بازدارندگی اسرائیل و تقویت خطوط دفاع هوایی و موشکی اسرائیل در منطقه حمایت کند. از طرفی ایران دانش و تجربه بسیار ارزشمندی را هم از نظر ظرفیت خود برای انجام حملات در ابعاد گسترده، دقیق و دوربرد و هم از نظر ظرفیتها و تواناییهای حال حاضر اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی برای مقابله با قابلیتهای موشکی و پهپادی خود، بدست آورد.[۱۵]
با توجه به اینکه حزبالله میتواند روزانه ۶۰۰۰ موشک یا حتی بیشتر را در آغاز یک درگیری بزرگ شلیک کند، یک حمله موشکی بزرگتر توسط حزبالله در ترکیب با قدرت آتش ایران و یا دیگر نیروهای نیابتی، میتواند دفاع هوایی و موشکی پیشرفته و چندلایه اسرائیل را تحت تأثیر جدی قرار دهد. از طرفی هرچند که سیستم پیشرفته پدافندی آمریکا و متحدانش نیز در این حمله مورد آزمایش قرار گرفتند و پهپادها و اکثر موشکها را دفع کردند، اما ایران توانست نقاط مدنظر خود را مورد هدف قرار دهد. هرچند در این واقعه، برخی از کشورهای عربی منطقه مانند اردن به صورت آشکار یا پنهان به اسرائیل کمکهایی کردند اما در مقایسه با روند عادی سازی که طی سالهای گذشته جاری شده بود، متحدان آن بسیار کم شدهاند.[۱۶]
در این زمینه برخی از اندیشکدهها بر ضرورت پاسخگویی اسرائیل تاکید میکنند و عقیده دارند که نگرانیهای آمریکا برای شدت گرفتن جنگی گسترده در منطقه نباید مانع از این شود که اسرائیل را از انجام حملهای جهت بازیابی بازدارندگی مورد نیاز خود منع کند. از نظر آنان آمریکا میبایست اطمینان خاطر از دست رفته شرکای خود در منطقه را بازیابی کرده و امنیت آنان را تضمین نماید. لذا به دنبال تأمین بیشتر سلاحهای نظامی و دفاعی از آمریکا هستند و همچنین تلاش میکنند تا ایران را تحت فشار دیپلماتیک بین المللی قرار دهند؛ از جمله اینکه تحریمها را افزایش داده و به خصوص صادرات نفت ایران به چین را به منظور قطع منابع درآمدی کلیدی برای برنامههای موشکی و پهپادی تحریم کنند.[۱۷]
نتیجه گیری
برای سالها، ایران در رابطه با بمباران مواضع خود در سوریه و حزبالله از سوی اسرائیل، واکنش گستردهای نشان نمیداد، زیرا بیشتر به دنبال ایجاد متحدانی استراتژیک در سرتاسر منطقه بود و لذا برای حفظ این داراییهای استراتژیک خود، از یک درگیری منطقهای همهجانبه که میتوانست ایالات متحده و سایر کشورهای منطقه را درگیر کند، اجتناب میکرد. اما حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق به عنوان حملهای به خاک مستقل ایران تلقی میشد که اگر به آن رسیدگی نمیشد، در نهایت میتوانست به حملات مستقیم اسرائیل به درون مرزهای داخلی ایران منجر شود. در نهایت عملیات ایران در واکنش به اسرائیل، «جنگ سایه» که طی چندین دهه بین ایران و اسرائیل ایجاد شده بود را از بین برد و آن را آشکار ساخت. در این وضعیت ایران از موقعیت رو به زوال اسرائیل، گرفتار شدن آن در باتلاق غزه، شرمندگی اخلاقی غرب در قتل عام مردم غزه و ناکارآمدی ایالات متحده در جلوگیری از این امر بهره برد. از آنجایی که وضعیت غزه، خشم جوامع منطقه و جهان را برانگیخته بود، به نظر میرسد که پس از حمله ایران به اسرائیل، به جای مورد سرزنش قرار دادن اقدام ایران، از اینکه بالأخره یک کشور در مقابل اسرائیل ایستادگی میکند، رضایتمندی نسبی در میان آنان حاصل شد. از چشم اندازی دیگر، حمله ایران تلاشی مدون برای برقراری مجدد بازدارندگی خود بود که آسیبپذیریهای احتمالی اسرائیل و وابستگی آن به حمایت متحدانش را نیز نمایان کرد. همچنین این حمله هشداری برای آمریکا و اسرائیل بود که اگر ایران و متحدانش در منطقه، بدون اعلام قبلی و همزمان با یکدیگر به اسرائیل حمله کنند، اتفاقات بسیار جدیتری رقم خواهد خورد. طی حمله به اسرائیل، ایران برای اولین بار مستقیماً سرزمینهای اشغالی را مورد هدف قرار داد تا راه را برای حملات نظامی بعدی علیه رژیم صهیونیستی هموار کند.
[۱] https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/gcc-israel-syria-iran-embassy-strike-escalation/
[۲] https://jinsa.org/jinsa_report/syria-strike-sends-clear-message-to-iran/
[3] https://jinsa.org/strike-in-damascus-is-an-escalation-in-israels-undeclared-war-with-iran/
[۴] https://carnegie-mec.org/diwan/92098
[5] https://jinsa.org/strike-in-damascus-is-an-escalation-in-israels-undeclared-war-with-iran/
[۶] https://jinsa.org/jinsa_report/syria-strike-sends-clear-message-to-iran/
[۷] https://jinsa.org/strike-in-damascus-is-an-escalation-in-israels-undeclared-war-with-iran/
[۸] https://carnegie-mec.org/diwan/92098
[۹] https://news.antiwar.com/2024/04/04/israeli-embassies-around-the-world-put-on-high-alert-over-potential-iran-retaliation/
[۱۰] https://jinsa.org/jinsa_report/syria-strike-sends-clear-message-to-iran/
[۱۱] https://jinsa.org/jinsa_report/syria-strike-sends-clear-message-to-iran/
[۱۲] https://jinsa.org/the-biden-administration-has-an-opportunity-to-rein-in-iran/
[۱۳] https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/gcc-israel-syria-iran-embassy-strike-escalation/
[۱۴] https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/gcc-israel-syria-iran-embassy-strike-escalation/
[۱۵] https://jinsa.org/jinsa_report/unprecedented-iranian-regime-attack-against-israel/
[۱۶] https://carnegie-mec.org/diwan/92215
[۱۷] https://jinsa.org/jinsa_report/unprecedented-iranian-regime-attack-against-israel/