دکتر سیدهادی زرقانی؛ دانشیار گروه جغرافیای سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد
سیاستها، دکترین و راهبردهای دفاعی و نظامی کشورها، تابعی از میزان قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی آنها است (۳). بر این اساس، کشورهایی که در رأس نظام ژئوپلیتیک جهانی قرار دارند، مقدورات فراوان و محذورات اندک دارند و بر عکس، کشورهای با میزان قدرت کمتر در ردههای میانی و پائینی نظام ژئوپلیتیک جهانی قرار دارند و به طور طبیعی، دارای محدودیتها و محذورات فراوان و مقدورات بسیار کمی هستند (۴). در این چارچوب، کشورهای قدرتمند، تلاش میکنند تا با طرح راهبردهای نظامی و دفاعی، به قطعیترین وجه ممکن، منافع و امنیت ملی خود را تامین نمایند. دکترین یا به عبارتی راهبرد «دفاع پیش دستانه[۱]»، از جمله طرحهای دفاعی قدرت های بزرگ است که در راستای تامین منافع و امنیت ملی، آن را طراحی و اجرا مینمایند.
«دفاع یا جنگ[۲]پیشدستانه»، پاسخ مسلحانه به یک حمله قریبالوقوع و نیز هنگامی است که حملهای اتفاق افتاده و دولت قربانی دریافته که حملات بیشتری در حال طراحی است (۵). مفهوم «پیش دستانه» یكی از مفاهیم نسبتاً جدیدی است كه در حوزه «دفاع مشروع» مطرح میشود (۶). دفاع مشروع در اکثر نظامهای حقوقی رایج در دنیا و همچنین، حقوق داخلی کشورها از جمله عوامل رافع مسئولیت است که بر اساس شرایط تعیین شده، وارد آورنده زیان را از جبران خسارت معاف میسازد (۷). در دفاع پیش دستانه مستندات و دلائل قوی و روشنی برای تهاجم به مواضع نظامی کشور مقابل وجود دارد و فوری و قطعی بودن اصل تهدید، نکته محوری است. ازاینرو، کشور مهاجم با فرض حمله فوری و اجتنابناپذیر دشمن و فرصت اندکی برای جلوگیری از آغاز آن، اقدام به حمله نظامی میکند و غالباً به شرطی که مستندات و دلائل برای مجامع بینالمللی قانعکننده باشد، این نوع حملات پیشدستانه از نظر حقوق بینالملل، قابلبررسی است، اما در صورت فقدان شواهد متقاعدکننده مبنی بر حملات آتی، توسل به نیروی مسلحانه تحت لوای دفاع از خود، غیرقانونی و غیر مشروع خواهد بود. دفاع مشروعِ پیش دستانه بعد از حملات ۱۱ سپتامبر در دکترین کشورهای غربی، جایگاه خاصی پیدا کرد و این کشورها با توجه به توان نظامی و مالی خود، در پی قابل قبول جلوه دادن این دکترین هستند (۸). در آن ایام، ایالات متحده آمریکا به بهانه مقتضیات زمان، با توسعه مفهوم سنتی دفاع مشروع، قرائتی خودساخته از دفاع مشروع پیش دستانه ارائه نمود (۹). در حالی که پشت پرده این لفاظی، حقیقتا ً پیشبرد سیاست تهاجم پیشگیرانه (نه پیش دستانه) بود.
بوش به جای اعتراف به توسل به تهاجم پیشگیرانه، سیاست خود را دفاع بازدارنده مینامید که یک فریب بود (۱۰).
این متن، نگرشی حقوقی به موضوع دفاع پیش دستانه ندارد، بلکه یک تحلیل ژئوپلیتیکی از آن ارائه میدهد. بر این اساس، نوع تفسیر برای حمله نظامی یک کشور در راستای دفع یک تهدید، به وزن ژئوپلیتیکی آن و جایگاه کشور در نظام ژئوپلیتیک جهانی بستگی دارد. چنانکه تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و عراق بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر -که به عقیده بسیاری از حقوقدانان، درواقع «جنگ پیشگیرانه» بوده است- (۱۱)، «دفاع پیش دستانه» تلقی شده و در چارچوب دکترین دفاع مشروع تفسیر میشود؛ اما هنگامی که همین اقدام از سوی کشورهای دیگر، مانند جمهوری اسلامی ایران و در عمق راهبردیاش، در راستای دفع تهدیدات تروریستی داعشی و تکفیری صورت میگیرد، از آن به عنوان اقدامی غیر مشروع و برهم زننده ثبات و امنیت منطقهای تعبیر میشود. از اینرو، به نظر میرسد این مفهوم حقوقی، هنگامی به محل مناقشه تبدیل میشود که مطابق سیاست و سلیقه فردی قدرتهای برتر جهانی، تفسیر به رأی شده و ضمن ایجاد بدعت در نظام بینالملل و تضعیف ساختارهای حقوقی، تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها را نقض و درنهایت، جان انسان ها و صلح جهانی را به مخاطره میاندازد.
جنگ ترکیبی غرب علیه جبهه مقاومت و ایران
طی دو دهه اخیر، همراه با افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بهویژه در عرصه نظامی و احتمال تغییر در ساختار و مناسبات ژئوپلیتیکی منطقه، ایالات متحده آمریکا به همراه برخی قدرتهای نظام سلطه و کشورهای منطقه، جنگ ترکیبی را در دستور کار خود قراردادند. در این راستا، تشکیل فرقههای انحرافی اعتقادی (با دیدگاههای تکفیری و سلفی) توسط آمریکا و پشتوانه مالی و فکری وهابیت در عربستان -که نتیجه آن، تشکیل گروههایی چون طالبان، القاعده، داعش، جبهه النصره و… در منطقه بود- صرفا ً با هدف اختلاف افکنی در جهان اسلام به عنوان مؤلفه اصلی تقویت عمق راهبردی جمهوری اسلامی، صورت پذیرفت تا از این طریق، با راهاندازی جنگهای داخلی و منطقهای تمرکز دنیای اسلام را از مسئله فلسطین و نابودی رژیم صهیونیستی به درگیریهای داخلی معطوف نماید (۱۲). نمونه بارز این امر، درگیری عراق و سوریه با عنصر تکفیری تروریستی داعش در سالیان اخیر است که جمهوری اسلامی را به دخالت در راستای دفاع در عمق راهبردی خود، واداشته است. ایجاد گروه تروریستی داعش و حمایتهای گسترده مالی، اطلاعاتی، تسلیحاتی و تبلیغاتی از این گروه، موجب اشغال بخشهایی از کشور سوریه و عراق و تشکیل دولت اسلامی عراق و شام شد.
درگیریهای شدید این گروه تروریستی با دولتهای قانونی سوریه و عراق، موجب بیثباتی شدید و فزاینده در این دو کشور شد، به نحوی که روز به روز نیروهای دولتی تضعیفشده و در مقابل، بخشهای دیگری از سرزمین این کشورها توسط داعش اشغال شد. علاوه بر این که زیرساختهای شهری و شهروندان دو کشور عراق و سوریه، مرتب توسط عملیاتهای تروریستی و انتحاری مورد حمله قرار میگرفت.
استفاده ج.ا. ایران از استراتژی دفاع پیش دستانه علیه داعش
نزدیک شدن نیروهای داعش به مناطق مرزی ایران بهویژه در مناطق کردستان عراق، افزایش تهدید عملیات تروریستی در ایران (مانند عملیات تروریستی داعش در مجلس و مرقد حضرت امام) از یک سو و درخواست کمک دو دولت قانونی سوریه و عراق از جمهوری اسلامی ایران، موجب مداخله ایران و مقابله با تهدید داعش به عنوان «دفاع پیش دستانه» شد. بدین ترتیب، با تدبیر و محوریت نیروهای تحت امر سردار شهید سلیمانی، ایران به مقابله با تهدید بزرگ داعش پرداخت و توانست با کمک نیروهای نظامی و بسیج مردمی دو کشور عراق و سوریه، این فتنه بزرگ منطقهای را دفع نماید. شکست داعش نه تنها مناطق وسیعی از کشور عراق و سوریه را از اشغال این گروه آزاد کرد، بلکه سطح قابل قبولی از امنیت و ثبات را به دو کشور عراق و سوریه برگرداند. بدون تردید، راهبرد «دفاع پیش دستانه» ایران در مقابله با داعش و بازگشت امنیت و ثبات به کشورهای همسایه و متحد ایران، به معنای تضمین امنیت ملی ایران نیز است. در چنین شرایطی، این گونه اقدامات ایران برای تأمین امنیت کشورهای منطقه و خود، از سوی قدرتهای نظام سلطه، نامشروع و بر خلاف ثبات و امنیت منطقهای تفسیر میشود، حال آنکه تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان، عراق و سوریه در چارچوب دکترین دفاع مشروع و به بهانه مقابله با تهدیدات امنیت ملی آمریکا، موجب تلفات بسیار زیاد انسانی و مادی برای این کشورها گردید و ثبات و امنیتی را برای منطقه به ارمغان نیاورد. فرجام سخن آنکه، نگرش انسان دوستانه، فراملی و فراقومی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد ملتهای منطقه، باعث شد تا شخص او و همراهان متعهدش، نهایت تلاش و ایثار را برای جنگ با داعش و بازگشت ثبات و امنیت به کشورهای منطقه داشته باشند و در این مسیر، جان شیرین خویش را نیز فدا نمایند.
حاج قاسم اگرچه در تقابل با دشمنان و قدرتهای سلطهگر، اهل محاسبه دقیق و برخورد شدید و مقتدرانه بود، اما نگرش او نسبت به کشورها و ملتهای منطقه، فارغ از مناسبات ژئوپلیتیکی و بر پایه مهربانی و عطوفت اسلامی بود.
منابع
۱٫ عزتی، عزت الله، (۱۴۰۰)، ژئوپلیتیک در قرن بیستویک، چاپ هشتم، تهران: سمت.
۲٫ موسوی زارع، سید جواد، زرقانی، سید هادی، امیر فخریان، مصطفی، (۱۴۰۱)، بررسی توانمندی نظامی کشورها در قدرت نرم، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال ۱۸، شماره ۱، ص ۷۱-۴۴
۳٫ حافظ نیا، محمد رضا، (۱۳۹۶)، اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، انتشارات پاپلی
۴٫ سیف زاده، حسین، (۱۳۸۵)؛ اصول روابط بینالملل، چاپ پنجم، تهران، نشر میزان، ص ۱۱۹
۵٫ بهستانی، مجید،۱۳۸۷، دفاع پیشگیرانه در حقوق بینالملل جدید، فصلنامه پژوهشی گواه، شماره ۱۲، ص ۱۴۷- ۱۵۰
۶٫ رسولی ثانی آبادی، الهام، (۱۳۹۶)، دفاع پیشگیرانه، به نقل از سایت راسخون، ۲۴ آبان ۱۳۹۶
۷٫ رفیعی، سید کمالالدین، (۱۳۸۲)؛ بررسی حقوقی دکترین دفاع پیشدستانه، فصلنامه سیاست دفاعی، شماره ۴۴، ص ۶۱-۷۸
۸٫ موسوی، سید فضل الله، حاتمی، مهدی؛ (۱۳۸۵)؛ دفاع مشروع پیش دستانه در حقوق بینالملل، مطالعات حقوق خصوصی، شماره ۷۲، ص ۳۲۴-۳۰۳
۹٫ Beinart, Peter, 2017, how America Shed the Taboo against Preventive War, at: theatlantic.com, Apr 21, 2017
۱۰٫ Reisman, w, (2001), In Defense of World Public Order, American Journal of International Law
[۱] Preemptive Self- defense
[۲] لازم به ذکر است در متون مختلف از هر دو واژه «جنگ پیش دستانه» و «دفاع پیش دستانه»، استفاده شده است. لکن به نظر میرسد به منظور مشروعیت بخشی بیشتر به اینگونه اقدامات نظامی، «دفاع پیش دستانه» بیشتر مطرح است. درواقع، در واژه «دفاع پیش دستانه» اقدام نظامی از آن جهت که جنبه دفاعی دارد تا تهاجمی، از مشروعیت ظاهری بیشتری برخوردار است.
دکتر سیدهادی زرقانی؛ دانشیار گروه جغرافیای سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد
سیاستها، دکترین و راهبردهای دفاعی و نظامی کشورها، تابعی از میزان قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی آنها است (۳). بر این اساس، کشورهایی که در رأس نظام ژئوپلیتیک جهانی قرار دارند، مقدورات فراوان و محذورات اندک دارند و بر عکس، کشورهای با میزان قدرت کمتر در ردههای میانی و پائینی نظام ژئوپلیتیک جهانی قرار دارند و به طور طبیعی، دارای محدودیتها و محذورات فراوان و مقدورات بسیار کمی هستند (۴). در این چارچوب، کشورهای قدرتمند، تلاش میکنند تا با طرح راهبردهای نظامی و دفاعی، به قطعیترین وجه ممکن، منافع و امنیت ملی خود را تامین نمایند. دکترین یا به عبارتی راهبرد «دفاع پیش دستانه[۱]»، از جمله طرحهای دفاعی قدرت های بزرگ است که در راستای تامین منافع و امنیت ملی، آن را طراحی و اجرا مینمایند.
«دفاع یا جنگ[۲]پیشدستانه»، پاسخ مسلحانه به یک حمله قریبالوقوع و نیز هنگامی است که حملهای اتفاق افتاده و دولت قربانی دریافته که حملات بیشتری در حال طراحی است (۵). مفهوم «پیش دستانه» یكی از مفاهیم نسبتاً جدیدی است كه در حوزه «دفاع مشروع» مطرح میشود (۶). دفاع مشروع در اکثر نظامهای حقوقی رایج در دنیا و همچنین، حقوق داخلی کشورها از جمله عوامل رافع مسئولیت است که بر اساس شرایط تعیین شده، وارد آورنده زیان را از جبران خسارت معاف میسازد (۷). در دفاع پیش دستانه مستندات و دلائل قوی و روشنی برای تهاجم به مواضع نظامی کشور مقابل وجود دارد و فوری و قطعی بودن اصل تهدید، نکته محوری است. ازاینرو، کشور مهاجم با فرض حمله فوری و اجتنابناپذیر دشمن و فرصت اندکی برای جلوگیری از آغاز آن، اقدام به حمله نظامی میکند و غالباً به شرطی که مستندات و دلائل برای مجامع بینالمللی قانعکننده باشد، این نوع حملات پیشدستانه از نظر حقوق بینالملل، قابلبررسی است، اما در صورت فقدان شواهد متقاعدکننده مبنی بر حملات آتی، توسل به نیروی مسلحانه تحت لوای دفاع از خود، غیرقانونی و غیر مشروع خواهد بود. دفاع مشروعِ پیش دستانه بعد از حملات ۱۱ سپتامبر در دکترین کشورهای غربی، جایگاه خاصی پیدا کرد و این کشورها با توجه به توان نظامی و مالی خود، در پی قابل قبول جلوه دادن این دکترین هستند (۸). در آن ایام، ایالات متحده آمریکا به بهانه مقتضیات زمان، با توسعه مفهوم سنتی دفاع مشروع، قرائتی خودساخته از دفاع مشروع پیش دستانه ارائه نمود (۹). در حالی که پشت پرده این لفاظی، حقیقتا ً پیشبرد سیاست تهاجم پیشگیرانه (نه پیش دستانه) بود.
بوش به جای اعتراف به توسل به تهاجم پیشگیرانه، سیاست خود را دفاع بازدارنده مینامید که یک فریب بود (۱۰).
این متن، نگرشی حقوقی به موضوع دفاع پیش دستانه ندارد، بلکه یک تحلیل ژئوپلیتیکی از آن ارائه میدهد. بر این اساس، نوع تفسیر برای حمله نظامی یک کشور در راستای دفع یک تهدید، به وزن ژئوپلیتیکی آن و جایگاه کشور در نظام ژئوپلیتیک جهانی بستگی دارد. چنانکه تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و عراق بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر -که به عقیده بسیاری از حقوقدانان، درواقع «جنگ پیشگیرانه» بوده است- (۱۱)، «دفاع پیش دستانه» تلقی شده و در چارچوب دکترین دفاع مشروع تفسیر میشود؛ اما هنگامی که همین اقدام از سوی کشورهای دیگر، مانند جمهوری اسلامی ایران و در عمق راهبردیاش، در راستای دفع تهدیدات تروریستی داعشی و تکفیری صورت میگیرد، از آن به عنوان اقدامی غیر مشروع و برهم زننده ثبات و امنیت منطقهای تعبیر میشود. از اینرو، به نظر میرسد این مفهوم حقوقی، هنگامی به محل مناقشه تبدیل میشود که مطابق سیاست و سلیقه فردی قدرتهای برتر جهانی، تفسیر به رأی شده و ضمن ایجاد بدعت در نظام بینالملل و تضعیف ساختارهای حقوقی، تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها را نقض و درنهایت، جان انسان ها و صلح جهانی را به مخاطره میاندازد.
جنگ ترکیبی غرب علیه جبهه مقاومت و ایران
طی دو دهه اخیر، همراه با افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بهویژه در عرصه نظامی و احتمال تغییر در ساختار و مناسبات ژئوپلیتیکی منطقه، ایالات متحده آمریکا به همراه برخی قدرتهای نظام سلطه و کشورهای منطقه، جنگ ترکیبی را در دستور کار خود قراردادند. در این راستا، تشکیل فرقههای انحرافی اعتقادی (با دیدگاههای تکفیری و سلفی) توسط آمریکا و پشتوانه مالی و فکری وهابیت در عربستان -که نتیجه آن، تشکیل گروههایی چون طالبان، القاعده، داعش، جبهه النصره و… در منطقه بود- صرفا ً با هدف اختلاف افکنی در جهان اسلام به عنوان مؤلفه اصلی تقویت عمق راهبردی جمهوری اسلامی، صورت پذیرفت تا از این طریق، با راهاندازی جنگهای داخلی و منطقهای تمرکز دنیای اسلام را از مسئله فلسطین و نابودی رژیم صهیونیستی به درگیریهای داخلی معطوف نماید (۱۲). نمونه بارز این امر، درگیری عراق و سوریه با عنصر تکفیری تروریستی داعش در سالیان اخیر است که جمهوری اسلامی را به دخالت در راستای دفاع در عمق راهبردی خود، واداشته است. ایجاد گروه تروریستی داعش و حمایتهای گسترده مالی، اطلاعاتی، تسلیحاتی و تبلیغاتی از این گروه، موجب اشغال بخشهایی از کشور سوریه و عراق و تشکیل دولت اسلامی عراق و شام شد.
درگیریهای شدید این گروه تروریستی با دولتهای قانونی سوریه و عراق، موجب بیثباتی شدید و فزاینده در این دو کشور شد، به نحوی که روز به روز نیروهای دولتی تضعیفشده و در مقابل، بخشهای دیگری از سرزمین این کشورها توسط داعش اشغال شد. علاوه بر این که زیرساختهای شهری و شهروندان دو کشور عراق و سوریه، مرتب توسط عملیاتهای تروریستی و انتحاری مورد حمله قرار میگرفت.
استفاده ج.ا. ایران از استراتژی دفاع پیش دستانه علیه داعش
نزدیک شدن نیروهای داعش به مناطق مرزی ایران بهویژه در مناطق کردستان عراق، افزایش تهدید عملیات تروریستی در ایران (مانند عملیات تروریستی داعش در مجلس و مرقد حضرت امام) از یک سو و درخواست کمک دو دولت قانونی سوریه و عراق از جمهوری اسلامی ایران، موجب مداخله ایران و مقابله با تهدید داعش به عنوان «دفاع پیش دستانه» شد. بدین ترتیب، با تدبیر و محوریت نیروهای تحت امر سردار شهید سلیمانی، ایران به مقابله با تهدید بزرگ داعش پرداخت و توانست با کمک نیروهای نظامی و بسیج مردمی دو کشور عراق و سوریه، این فتنه بزرگ منطقهای را دفع نماید. شکست داعش نه تنها مناطق وسیعی از کشور عراق و سوریه را از اشغال این گروه آزاد کرد، بلکه سطح قابل قبولی از امنیت و ثبات را به دو کشور عراق و سوریه برگرداند. بدون تردید، راهبرد «دفاع پیش دستانه» ایران در مقابله با داعش و بازگشت امنیت و ثبات به کشورهای همسایه و متحد ایران، به معنای تضمین امنیت ملی ایران نیز است. در چنین شرایطی، این گونه اقدامات ایران برای تأمین امنیت کشورهای منطقه و خود، از سوی قدرتهای نظام سلطه، نامشروع و بر خلاف ثبات و امنیت منطقهای تفسیر میشود، حال آنکه تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان، عراق و سوریه در چارچوب دکترین دفاع مشروع و به بهانه مقابله با تهدیدات امنیت ملی آمریکا، موجب تلفات بسیار زیاد انسانی و مادی برای این کشورها گردید و ثبات و امنیتی را برای منطقه به ارمغان نیاورد. فرجام سخن آنکه، نگرش انسان دوستانه، فراملی و فراقومی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد ملتهای منطقه، باعث شد تا شخص او و همراهان متعهدش، نهایت تلاش و ایثار را برای جنگ با داعش و بازگشت ثبات و امنیت به کشورهای منطقه داشته باشند و در این مسیر، جان شیرین خویش را نیز فدا نمایند.
حاج قاسم اگرچه در تقابل با دشمنان و قدرتهای سلطهگر، اهل محاسبه دقیق و برخورد شدید و مقتدرانه بود، اما نگرش او نسبت به کشورها و ملتهای منطقه، فارغ از مناسبات ژئوپلیتیکی و بر پایه مهربانی و عطوفت اسلامی بود.
منابع
۱٫ عزتی، عزت الله، (۱۴۰۰)، ژئوپلیتیک در قرن بیستویک، چاپ هشتم، تهران: سمت.
۲٫ موسوی زارع، سید جواد، زرقانی، سید هادی، امیر فخریان، مصطفی، (۱۴۰۱)، بررسی توانمندی نظامی کشورها در قدرت نرم، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال ۱۸، شماره ۱، ص ۷۱-۴۴
۳٫ حافظ نیا، محمد رضا، (۱۳۹۶)، اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، انتشارات پاپلی
۴٫ سیف زاده، حسین، (۱۳۸۵)؛ اصول روابط بینالملل، چاپ پنجم، تهران، نشر میزان، ص ۱۱۹
۵٫ بهستانی، مجید،۱۳۸۷، دفاع پیشگیرانه در حقوق بینالملل جدید، فصلنامه پژوهشی گواه، شماره ۱۲، ص ۱۴۷- ۱۵۰
۶٫ رسولی ثانی آبادی، الهام، (۱۳۹۶)، دفاع پیشگیرانه، به نقل از سایت راسخون، ۲۴ آبان ۱۳۹۶
۷٫ رفیعی، سید کمالالدین، (۱۳۸۲)؛ بررسی حقوقی دکترین دفاع پیشدستانه، فصلنامه سیاست دفاعی، شماره ۴۴، ص ۶۱-۷۸
۸٫ موسوی، سید فضل الله، حاتمی، مهدی؛ (۱۳۸۵)؛ دفاع مشروع پیش دستانه در حقوق بینالملل، مطالعات حقوق خصوصی، شماره ۷۲، ص ۳۲۴-۳۰۳
۹٫ Beinart, Peter, 2017, how America Shed the Taboo against Preventive War, at: theatlantic.com, Apr 21, 2017
۱۰٫ Reisman, w, (2001), In Defense of World Public Order, American Journal of International Law
[۱] Preemptive Self- defense
[۲] لازم به ذکر است در متون مختلف از هر دو واژه «جنگ پیش دستانه» و «دفاع پیش دستانه»، استفاده شده است. لکن به نظر میرسد به منظور مشروعیت بخشی بیشتر به اینگونه اقدامات نظامی، «دفاع پیش دستانه» بیشتر مطرح است. درواقع، در واژه «دفاع پیش دستانه» اقدام نظامی از آن جهت که جنبه دفاعی دارد تا تهاجمی، از مشروعیت ظاهری بیشتری برخوردار است.