دکتر مجتبی فردوسی پور؛ رئیس مرکز مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امورخارجه
طرح خاورميانه بزرگ، بخشی از برنامهای بزرگتر به نام «طرحی برای يک قرن جديد آمريکايی» است. بسياری از کارشناسان، بر اين باور هستند که اين طرح بهمنزله مانيفست تاريخی محافظهکاران آمريکايی است. بر اساس اين طرح، ارتش آمريکا برای انجام مسئوليتهای محوله، بسيار کوچکتر از حد انتظار است، به همین دلیل، ارتش آمريکا بايد گسترش پيدا کند تا بتواند توانايی حضور در همه نقاط جهان را پيدا کند. يکی ديگر از فازهای مهم اين طرح، مسئله تأمین انرژی ایالاتمتحده است؛ که به همين منظور، طرح خاورميانه بزرگ
بر اساس تکهتکه کردن کشورهای بزرگ منطقه يا تغيير رژيمهای سياسی آنها، تدوين شده است. هرچند اجرای اين طرح در قالب برنامه طرحی برای يک قرن جديد آمريکايی به نو محافظهکاران آمريکايی، نسبت داده میشود که هماکنون، کاخ سفيد را ترک گفتهاند اما بايد بدانیم، مؤسسات و تئوری پردازانی که اين برنامهها را پیشبینی کردهاند و همچنين، سرمايهدارانی (مافيای سياست جهانی) -که از آن حمايت میکنند- هنوز دلبستگی فراوانی به اجرای اين طرح در نيم سده آينده دارند.
ماهیت طرح خاورمیانه بزرگ
منطقه خاورمیانه، همواره در تحولات سیاسی و اتخاذ استراتژی قدرتهای جهانی از نقش و اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. اهمیت روزافزون منطقه خاورمیانه به لحاظ استراتژیکی و ژئواستراتژیکی، در دیدگاه ها و استراتژی قدرتهای جهانی، بهویژه ایالاتمتحده آمریکا در دهه های گذشته (بهخصوص بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر)، امری بدیهی و آشکار است. ازاینرو، دولت آمریکا برای به سیطره درآوردن این منطقه، طرح خاورمیانه بزرگ را به بهانه کاشتن بذر دموکراسی در ظاهر اما غارت هرچه بیشتر اقتصاد، بهویژه انرژی منطقه در باطن، مطرح و در دستور کار خود، قرار داده است. خاورمیانه از دو بخش عمده خاورمیانه عربی و غیرعربی، تشکیل یافته است. خاورمیانه عربی از دیرباز و از بدو تأسیس کشورهای عربی (پس از جنگ جهانی نخست) در سیطره انگلستان و آمریکا بوده است که این دولتها، همواره توانستهاند دیدگاههای خود را به شیوخ و دولت های عرب تحمیل کنند. خاورمیانه غیرعربی نیز شامل ایران، ترکیه و کشورهای جدا شده از شوروی سابق و… است. در میان این کشورها نیز دو کشور ایران و ترکیه، جزء کشورهای قدرتمند به شمار میروند که تا حد زیادی توان مقابله با خواستهای غرب و اتخاذهای سیاستهای مستقل را دارند. البته ایران به دو دلیلِ عمده، بیش از ترکیه مورد هدف سیاستهای خاورمیانه بزرگ قرار گرفته است؛ اول: به دلیل در اختیار داشتن ساحل نیمروزی دریای مازندران، یعنی یکی از بزرگترین منابع نفتی و هیدروکربنی جهان و دیگری: به دلیل ناهمسویی حکومت ایران با سیاستهای غرب و آمریکا و دشمنی با رژیم صهیونیستی. درواقع، روند خاورمیانه بزرگ، درصدد بود تا با تکهتکه کردن کشورهای قدرتمند منطقه ازجمله ایران و ترکیه، دولتهای بیثبات، وابسته و ناتوان در نواحی حساسی چون سواحل دریای مازندران، خلیجفارس و ناحیه بصره، به وجود آورد. شیوه ایجاد این بیثباتی در ایران از سوی غربیها، تقسیم آن به کشورها و مناطق کوچک با استفاده از تنوع گونههای قومی است.
نقش شهید سلیمانی در شکست نقشه راهبردی آمریکاییها
نقش شهید سلیمانی در به شکست کشاندن این طرح را میتوان در چهار مؤلفه اساسی به شمار آورد:
۱٫ پایداری و استواری بر اسلام ناب محمدی (ص)
با استناد به این حدیث منقول از حضرت ختمیمرتبت (ص) که میفرمایند: «الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه»، هیچ قانونی بر قانون اسلام برتری نخواهد داشت (همچنین، محتوای این حدیث با آیه نفی سبیل که هرگونه تسلط کافران بر مسلمان را رد کرده است، همخوانی دارد). بیتردید، نقش فرماندهان و راهبران عرصههای منازعه و حکمرانی، بیش از هر چیز بر ایدئولوژی و اعتقاد دینی استوار است تا بتواند به اراده راسخ و نافذ بدل گردد. حاج قاسم همواره خود را سرباز اسلام و مدافع حصن ولایت میدید و ذرهای از این اعتقاد خود عقب نشینی نمیکرد. اعتقاد بر همین اصل نیز او را به فرمانده فرا سرزمینی (ایرانی) و اسلامی بدل کرد.
۲٫ طراحی بازی بر پایه و اساس متغیر ژئوپلیتیک
معیار طرح خاورمیانه بزرگ بر اساس تغیر ژئوپلیتیک در منطقه غرب آسیا، بنیاد گذاشته شده بود، از همین رو، حاج قاسم نیز با درک موضوع با طراحی ژئوپلیتیک مقاومت، به مقابله با آن پرداخت؛ اساساً فرماندهان نظامی در ایران، عمدتاً با الگوبرداری از جنگ تحمیلی بر دو فرآیند در حیطه بازدارندگی گام برداشتند، اول، تکیه بر راهبردهای مبتنی بر زمین و آب پایه، عمده تاکتیکهای جنگ تحمیلی و دو جنگ بعدی خلیجفارس از این الگوها تبعیت میکرد. پس از این فرآیند، وجه غالب در تسخیر فضا با محوریت هوا پایگی نیز به مؤلفههای راهبردی و تاکتیکی افزوده شد. توسعه بازدارندگی پهپادی و موشکی از این قاعده مهم پیروی میکند. در این میان، مؤلفه ژئوپلیتیک پایگی راهبرد بازدارندگی منحصراً در شیوههای فرماندهی حاج قاسم میگنجد.
۳٫ ایده سازماندهی جنگهای ترکیبی در منطقه خاورمیانه
دیدار حاج قاسم با پوتین، رئیسجمهوری روسیه و رؤسای ستادهای ارتش سرخ این کشور، موجب ورود همهجانبه و ایفای نقش برتر مسکو در مدیریت بحران سوریه در کنار ایران و دولت و ارتش سوریه شد. البته نقش عمده حاج قاسم در این میان، ترکیب جنگ کلاسیک ارتشهای روسیه و سوریه با عناصر غیر کلاسیک و پارتیزانی در میدانهای نبرد غیرمتقارن بود؛ شیوهای که هرچند در جنگهای افغانستان، تجربه موقت و کوتاه داشت، اما برای نخستین بار بود که در عرصه جنگهای فرامرزی و سرزمینی تجربه میشد و با کاهش هزینههای نزاع، سرعت غلبه بر دشمن و ناظمان بینالمللی بحران سوریه را فزونی داد. حاج قاسم همین تجربه را پس از تسری تروریسم افراطگرا به سرزمین عراق نیز با ترکیب تعامل مشترک ارتش عراق، نیروهای مقاومت و پیشمرگه کرد در برابر اشغالگران سازمان دولت اسلامی با موفقیت انجام دادند.
4. شکلدهی بسیج اقوام، مذاهب و ادیان، تحت لوای مبارزه با افراطگرایی و حفاظت از حریم آل الله
بیشک پیشرفت اسلام از ابتدا تا کنون با بهرهگیری از تفکر بسیجی، صورت گرفته است، زیرا از ابتدای اسلام تا کنون، بسیج یکی از عوامل مهم پیشرفت اسلام بوده است. در تبیین این مدّعا، باید گفت که اوایل اسلام، پیامبر اکرم (ص) ارتش سازمانیافتهای نداشتند و این بسیج بود که با نیتهای الهی، باعث پیشرفت اسلام شد. همچنین، تمام پیشرفتهای پیامبر گرامی اسلام در به ثمر رساندن دعوت اسلام نیز بهوسیله بسیج بود. در جنگ تحمیلی، عبور از بحرانها و پیچ خطرناک سوریه و عراق از یکسو و برتری در نبرد با دشمن اسلام و مسلمانان، یعنی صهیونیسم اشغالگر نیز به برکت نقش مؤثر و سازنده بسیج، بسیار برجسته و مهم بود. ازاینرو، انتشار اخبار پیشرفتهای بسیج همگان را خوشحال خواهد کرد و مردم احساس آرامش میکنند که چنین تکیه گاه محکمی در سایۀ اسلام به ارمغان نهاده شده است. درواقع، تفکر بسیج مقولهای جهانشمول است، لذا بدیهی است، بسیج و بسیجیان باید به الگویى براى جوانان و آزادیخواهان داخل و خارج از کشور، تبدیل شوند و این امر، دشمنان را به هراس خواهد انداخت، زیرا نفوذ تفکر بسیجی در اقصی نقاط جهان، غیرقابلانکار است. در همین رابطه، آنچه زمینه پیروزی ملت لبنان را فراهم کرد، تفکر بسیجی بود، زیرا تمامی افراد حزبالله بسیجی هستند. این دستاوردهای شگرف را باید نتیجه راهبری و فرماندهی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بدانیم که آثار و برکات بسیاری را در جهان اسلام، بهویژه در مبارزه با استکبار جهانی در عدم تحقق طرح ننگین خاورمیانه بزرگ، به منصه ظهور و بروز رسانده است.