دکتر رضا عابدی گناباد؛ پژوهشگر مسائل ترکیه و مدرس دانشگاه
كشور تركيه با بیش از ۸۷ میلیون نفر، از اين جهت حائز اهميت فراوان است كه در حد فاصل اروپا و آسيا قرار داشته و تاريخی كهن از حكمرانی بر بالكان و غرب آسیا دارد. علت ديگر اهميت تركيه نیز آن است كه بعد از جنگ جهانی اول تاكنون، همواره بهعنوان متحد غرب در منطقه، مطرح بوده است. ترکیه بهعنوان اولین کشور مسلمان در سال ۱۹۴۹، موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و از دهه ۱۹۵۰ وارد همکارهای امنیتی و اقتصادی با این رژیم شد. عضويت تركيه در ناتو در سال ۱۹۵۲ و مطرح شدن این کشور بهعنوان متحد و همپيمان راهبردی غرب و به ويژه آمريكا در منطقه غرب آسیا، تبديل شدن ترکیه بهعنوان خط مقدم غرب و مطرح شدن الگوی سکولار- لیبرال آن در مقاطعی برای کشورهای مسلمان از سوی محافل غربی بر اهميت و نقش تركيه افزوده است. تركيه با توجه به موقعيت جغرافيايی خود در كنار مهمترين توليدكنندگان نفت و گاز دنيا، بهعنوان يكی از مهمترين مصرفكنندگان انرژی قرار دارد و اين مسئله، باعث اهميت تركيه بهعنوان مسير ترانزيت نفت و گاز حوزههای خلیجفارس و خزر شده است. در سال ۲۰۲۰، نزديك به پنج ميليون بشکه نفت از مسير تركی، ترانزيت شده است. انتقال انرژی از طريق خطوط مختلف برای امنيت مصرفكنندگان، اهميت ويژه دارد و كنترل اين انتقال توسط تركيه، به اين كشور قدرت سياسی و چانهزنی بالايی اعطا خواهد كرد و اين موقعيت به افزايش نفوذ او در اتحاديه اروپا و دست بالا داشتن در ارتباط با كشورهای غرب و جنوب غرب آسیا را میدهد.
تنگههای تركيه شامل تنگه بسفر (به عرض بين ۶۰۰ تا ۳۳۰۰ متر و طول ۲۸ كيلومتر) -كه دریای سیاه را به دريای مرمره وصل میكند- و تنگه داردانل به عرض بين دو تا پنج كيلومتر و طول ۶۵ كيلومتر -كه دريای مرمره را به دريای اژه (و از اين طريق به دريای مديترانه) مرتبط میسازد- میباشد؛ بنابراين، تنگههای تركيه كاملاً در قلمرو اين كشور واقع شدهاند. تنگههای مزبور ازجمله مهمترین تنگههای بينالمللی به شمار میروند. گرچه تا قبل از فروپاشی شوروی، تركيه بيشتر از نظر نظامی موردتوجه كشورهای اروپايی و آمريكا قرار داشت، اما پايان جنگ سرد، نوعی ابهام در مورد موقعيت و اهميت تركيه برای غرب ايجاد كرد. البته با شروع بحران خلیجفارس، جنگ و ناآرامی در بوسنی و هرزگوين، جنگ آذربايجان و ارمنستان و جنگ در عراق و افغانستان و بحران سوریه و خیزشهای منطقه در سال ۲۰۱۱، همگی در حوزههای نزديك تركيه صورت گرفته که موجب توجه بيشتر به آن كشور شده است. از طرف ديگر بروز اين مسائل، موجب خارج شدن تركيه از سياست سنتی انزوا و بیطرفی در سطح مناطقی چون غرب آسیا، شمال آفریقا، قفقاز، آسیای مرکزی، مدیترانه، جنوب شرق و شرق اروپا شده است.
روابط ترکیه و ایران و نقش متغیری به نام آمریکا
روابط ایران و ترکیه مبتنی بر گذشته تاریخی است و اشتراک منافع زیادی میان این دو کشور در مسائل مختلف وجود دارد. موقعیت ژئواستراتژیک و تاریخ دو کشور، نشان میدهد که بسیاری از تحولات این دو، مصادف با یکدیگر و حتی گاه تأثیرگذار بر یکدیگر بوده است. برخی بر این باورند که رقابت و برتری در عین دوستی طبیعی، بهعنوان بخش قابلتوجهی از حافظه تاریخی روابط دو کشور محسوب میگردد. در دوران ۳۷ ساله محمدرضا شاه پهلوی قرار داشتن دو کشور در منطقه استراتژیک غرب آسیا از یکسو و روابط راهبردي آنان با غرب از سوی دیگر، موجب شد تا دو کشور در هم سـویی بـا سیاسـتهای غرب به منظور جلوگیری از نفوذ و گسترش کمونیسم در دسته بندیهای منطقهای در یک جبهه قرار گیرند. روابط تهران و آنکارا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره دارای فراز و نشیب بوده است. تاریخ روابـط ایران و ترکیه در طول دهههای گذشته، حاکی از آن است که دو کشور دارای کمتـرین تـنش بـودهانـد و اساساً بحران درازمدت میان این دو به وقوع نپیوسته است. هرچند که پس از وقوع انقلاب اسلامی مهمترین عامل جدایی دو کشور، جدایی پینشهاد بوده است و متأسفانه رسانههای این کشور، گاهوبیگاه بـه ناگهان، موجی از تبلیغات خصمانه را علیه تهران به راه میاندازند. البته در این موج سازیهای ضد ایرانی، نقش محافل نزدیک به آمریکا و رژیم صهیونیستی، بسیار برجسته بوده است.
با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ بر اساس ترکیب دو عنصر اسلام و لیبرالیسم و همچنین، هویت محافظهکارانه شاهد تحولات تازهای در سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه، جهان اسلام و ایران بودیم. در این مدت، سیاست چندجانبه گرایی ترکیه، سیاستی چندوجهی و چندلایه بهصورت سیاستهای قومی (پانترکیسم)، هویتی و تاریخی (احیای حوزه نفوذ امپراتوری عثمانی)، غربی (عضویت در ناتو و تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا با همه فرازوفرود آن) بوده است. در رویکرد جدید ترکیه -که توسط احمد داود اغلو بنیان نهاده شد- برخلاف رویکرد کلاسیک کمالیستی، صرفاً مرزهای محدود ملی، مدنظر نیست و سیاست خارجی، اسیر و زندانی امنیت ملی و نگرش امنیتی نبود، بلکه ترکها به دنبال نفوذ قدرت نرمشان در منطقه پیرامونی و مناطق تحت سیطره عثمانی بودند. اگرچه این امر به معنای نادیده گرفتن غرب در سیاست خارجی ترکیه نیز نبود. با پیروزی حزب عدالت و توسعه، شاهد گسترش روابط اقتصادی میان تهران و آنکارا بودیم. وابستگی ترکیه به انرژی از جمله مواردی بود که باعث شد تا شاهد تنش ادامهداری در روابط دو همسایه در دو دهه اخیر نباشیم، زیرا ایران بعد از روسیه، دومین تأمینکننده گاز طبیعی ترکیه محسوب میشود. ترکیه نقش مهمی در تأمین کالاهای وارداتی ایران دارد و مهمترین مسیر تجاری و ارتباطی این کشور با اروپا محسوب میشود. تـرکیه و ایـران در خصـوص مهار جریـانهای تجزیه-طلب کرد، دارای اشتراک نظر هستند و شاهد همکاری آنها در سال ۲۰۱۷ در خصوص مقابله با همهپرسی استقلال کردستان عراق بودیم. این موارد، نافی تضاد و رقابت دو کشور در موضوعهایی چون روابط راهبردی ترکیه با آمریکا و رژیم صهیونیستی، تفاوت در الگوهای اسلام در کشور، بحران سوریه، نقش شیعیان در عراق، بازی ترکیه با کارت فلسطین، حمله نظامی آل سعود به یمن و بحرین و تلاش ترکیه برای نفوذ در قفقاز و آسیـای مرکزی بـر اساس راهبرد نوعثمانی گرایی نمیشود.
ترکیه بعد از خیزشهای عرب به دنبال رهبری منطقهای بود که این امر، به رقابت با ایران بهعنوان رقیب منطقهای منجر شد. البته این رقابت به معنای هماهنگی کامل آنکارا با منافع کاخ سفید نبود و به طور مشخص در سوریه، نقش کردها و مسلح کردن آنها توسط آمریکا با مخالفت اردوغان مواجه شد. تركيه علاوه بر تأكيد بر حق ايران در داشتن فناوری هستهای، صريحاً بر تعهد آن كشور مبنی بر جلوگيری از اشاعه تسليحات هستهای تأکید میکند. درواقع، آنکارا نگران بر هم خوردن توازن منطقهای به نفع ایران بود. با این حال، برخی محافل در ترکیه بر این باورند که مخالفت آمریکا و غرب با دستیابی جمهوری اسلامی به فناوری صلحآمیز هستهای، میتواند در آینده برای سایر کشورهای درحالتوسعه و مسلمان و از جمله ترکیه نیز تکرار شود. بر اساس نظریه «جردن»، تركيه بهعنوان يك قدرت ميانه و در حال ظهور، به دنبال خارج کردن سیاست خارجی خود از قيد يکجانبهگری و تعهد یکسویه است. مقامهای آمریکایی در خصوص اقدامهای ترکیه در مورد ایران، همواره نگرانی خود را نشان دادهاند. با عنایت به نگاه تاریخی آمریکا به ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نزدیکی ترکیه به ایران از منظر بازدارندگی برای آمریکا نامطلوب است، زیرا سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا بر مبنای دشمنی با کشورهای غیر متحد، طراحی شده است.
آمريكا با تركيه، اتحادی ديرينه دارد، به گونهای كـه اين مسئله، در قالب همگرايـی هـر چه بيشتر دو كشور و در ارتباط با ايران، در مسائلی چون اسـتقرار سپر دفاع موشـكی در خاک تركيـه، تحولات دريای خزر، قفقاز جنوبی، موضوع هستهای ايران و تحولات غرب آسیا، خود را نمايان ساخته است. در اين ميان، آمريكا با شراكت راهبردی خود با تركيه، بـه دنبال اهداف بلندمدتی است و همپيمانی با تركيه را در ادامه اين روند ارزیابی میكند. تركيه نيز با وجود برخی اختلافها با آمريكا در تحولات منطقهای، از زمان پیوستن به ناتو، يكـی از شركای كليدی آمريكا بوده است.
نظم نوین جهانی و فرصتهای تازه در روابط میان ایران و ترکیه
شکست و افول نظم لیبرال غربی، واقعیتی است که در نظام بینالملل، در حال وقوع است. واقعیت دیگر جهان امروز، ظهور قدرتهای جدید است که اغلب رویکرد تجدیدنظرطلبانه به نظم آمریکایی دارند، قواعد و هنجارهای آن را قبول ندارند و درصددند که در نظم جهانی آینده، نقش مهمی داشته باشند. در حالی که قدرت آمریکا در حال فرسایش است، تغییر قدرت جهانی در جریان بوده و ما، شاهد انتقال قدرت از غرب به شرق هستیم. در چنین فضایی است که سه رویداد بزرگ سقوط صدام حسین، جنگ ۳۳ روزه میان حزبالله لبنان و اسرائیل و خیزشهای عربی پس از سال ۲۰۱۱ در ابتدای قرن بیست و یکم، ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را با تغییرات بسیار زیادی مواجه کرده است. این تحولات، نقش ایران را در معادلات این منطقه، بسیار پررنگ کرده و دورنمای ژئوپلیتیک غرب آسیا و همچنین، ژئوپلیتیک دنیای اسلام و ژئوپلیتیک شیعه را بسیار ایرانیزه نموده است. به گونهای که میتوان ادعا کرد، توازن قدرت در این منطقه در حال چرخش به سمت ایران است. بر این اساس، برخی حتی مدعی شدهاند که تمدن اسلامی با محوریت ایران به رقیبی جدی برای ایالاتمتحده آمریکا، تبدیل شده است.
بدون شک افول تدریجی قدرت آمریکا، خروج این کشور از منطقه و شکلگیری چشمانداز تغییرات نظم نوین جهانی در آینده نزدیک، میتواند بر روی روابط میان ترکیه و ایران نیز اثرگذار باشد که تا همین جای کار نیز شاهد برخی رفتارهای ترکیه برای نشان دادن نوعی استقلال، همکاری و کار کردن با قدرتهای رقیب آمریکا هستیم. این روزها حتی کار به جایی رسیده است که جریانهای لائیک ترکیه چون حزب جمهوریخواه خلق نیز با فاصله گرفتن از رویکردهای افراطی گذشته، ضمن انتقاد از برخی سیاستهای اردوغان و حزب عدالت و توسعه در نزدیکی به آمریکا، خواستار حفظ استقلال در سیاست خارجی ترکیه شدهاند. به نظر میرسد که با عنایت به نقش متغیر آمریکا در روابط ایران و ترکیه، با افول تدریجی قدرت این کشور در سطح جهانی و شکلگیری نظم نوین جهانی آینده، شاهد کاهش رقابتها و افزایش همکاریها میان ایران و ترکیه در آینده نزدیک، به ویژه در ابعاد اقتصادی خواهیم بود.
وجود دین مشترک، خواست افکار عمومی دو کشور در مورد گسترش روابط و بهویژه مرزهای مشترک، تاریخ و فرهنگ مشترک از جمله مواردی به شمار میروند که میتواند باعث نزدیکی بیشتر تهران و آنکارا در نظم نوین جهانی سالهای آتی گردد. با عنایت به نیاز روزافزون ترکیه به انرژی و برخی پروندههای مشترک دیگر، در صورت کاهش نقش متغیر آمریکا و رژیم صهیونیستی، میتوان به گسترش روابط دو کشور امید داشت. بدون شک با کاهش نفوذ آمریکا و افول قدرت این کشور، شاهد تضعیف پانترکیسم بهعنوان یکی دیگر از عوامل اختلافزا میان ایران و ترکیه خواهیم بود. نقش پررنگ محافل امنیتی و بنیادهای پژوهشی آمریکایی، غربی و رژیم صهیونیستی در تقویت پانترکیسم برای تضعیف امنیت ملی ایران در سه دهه اخیر، غیرقابلانکار بوده است. درواقع، ایـران و ترکیـه در منطقـه غرب آسیا از معـدود کشورهایی هستند که هیچ مشکلی مرزی با یکدیگر ندارند و طی یکصد سـال گذشـته، درگیـری نظامی هم با یکدیگر نداشتهاند. لذا با تغییر نظم فعلی و حرکت به سمت نظم نوین جهانی و کاهش نقش مخرب آمریکا در روابط دو کشور، میتوان شاهد همکاریهای بیشتر دو کشور در تحـولات منطقه بهویژه آینده عراق و همکاریهای امنیتی برای تأمین امنیت مرزها بود.
به نظر میرسد که توجه به منطقهگرایی و همکارهای مشترک با کشورهایی چون سوریه، عراق و حتی اردن و مصر در مباحثی چون بحران آب، ریز گردها و سایر موارد در چهارچوب همکاریها و سازوکارهای منطقهای در جهان پساآمریکایی و نظم نوین آینده، میتواند بهعنوان مبنای همکاری میان ایران و ترکیه قرار گیرد. بهعلاوه با از بین رفتن نفوذ و بازیگری مخرب آمریکا، میتوان به همکاریهای مشترک میان چین، ایران، روسیه، ترکیه، برزیل و آفریقای جنوبی نیز امید داشت.