ابررسانه‌ها و نظم جدید جهانی

امروزه ابررسانه‌ها هم در حفظ نظم هژمونیک و هم در تغییر آن، می‌توانند مؤثر باشند. سازوکار اثرگذاری این رسانه‌ها را می‌توان در امور سیاسی، اقتصادی و همچنین فرهنگ و هویت انسان، مانند جدا کردن انسان از هویت‌هایی ماورائی، ثابت، فطری، اخلاقی، دینی و قطع اتصال او با حقایق حاقِ جهان و اتصالش به شبه حقیقت‌ها یا وانمودها، سپس مدیریت آن وانمودها و شبه حقایق و وقایع مشاهده کرد. دکتر عبدالکریم خیامی، دانش‌آموخته تاریخ تمدن و عضو هیئت‌علمی دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگو با مرکز مطالعات آمریکا پیرامون اهمیت ابررسانه‌ها در ایجاد نظم نوین جهانی، به بیان نقطه نظرات خویش پرداختند. در ادامه، می‌توانید متن کامل این گفتگو را مطالعه نمایید.

روابط ایران و ترکیه در پرتوی نظم نوین جهانی آینده

علی‌رغم برخی رقابت‌ها و تضادها میان ایران و ترکیه در منطقه، شاهد روابط نسبتاً کم نوسان میان دو کشور در ۱۰۰ سال اخیر بوده‌ایم. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نزدیکی ترکیه با آمریکا و نظام لیبرال سرمایه‌داری غرب، همواره به‌عنوان مانعی بر سر گسترش روابط میان ایران و ترکیه محسوب می‌شده است؛ اما در سال‌های آتی و با عنایت به افول تدریجی هژمونی آمریکا و آماده شدن جهان برای نظم نوین جهانی، این پرسش مطرح می‌شود که شاهد چه تحولاتی در روابط میان ایران و ترکیه خواهیم بود؟ نویسنده برای پاسخ به این پرسش، ضمن واکاوی اهمیت ترکیه در منطقه و جهان به روابط میان تهران و آنکارا و به‌ویژه نقش متغیر آمریکا در آن می‌پردازد. درنهایت و در بخش پایانی، نویسنده به بررسی نظم نوین جهانی و فرصت‌های تازه در روابط این دو کشور همسایه پرداخته است.

رسالت و منطق سیاست خارجی آمریکا در نظم جدید جهانی؛ «انزوا‌گرایی نرم»

پیگیری منطق انزوا‌گرایی (سنت جفرسونیسم) که بر نقش الهام بخشی آمریکا و سیاست سرمشق‌گرایی تأکید داشت، می‌تواند قابل‌توجه دولتمردان آمریکا باشد. جفرسون معتقد بود که یک دولت جمهوری درست و استوار در امریکا، اثری نمونه و به‌جا ماندنی برای مردم جهان خواهد بود، او به‌شدت مخالف مداخله‌گرایی در عرصه سیاست خارجی بود و اعتقاد داشت که مداخله‌گرایی، سبب می‌شود ارزش‌های آمریکایی به‌ویژه آزادی، هم از سوی خود دولت امریکا و هم از سوی دیگران، با محدودیت مواجه شود. از همین رو، منافع ملی باید محدود تعریف و تبیین شود تا تقابلی با منافع دیگران به همراه نداشته باشد؛ بنابراین، شاید بتوان از عنوان «انزوا گرایی نرم» برای تعیین رسالت و منطقِ سیاست خارجی آمریکا در نظم جدید جهانی نام برد، یعنی نوعی از انزوا‌گرایی که با دوری جستن از مداخلات و سیاست‌های نظامی و با تمرکز بر منابع قدرت نرم به بازسازی فرهنگ و تمدن بپردازد.

تحلیلی بر قدرت‌های در حال افول در نظم جدید جهانی

بعد از معاهده وستفالی، در هر دوره از نظام‌ بین‌الملل، نوعی چینش و نظم خاصی حاکم شده است و هرکدام در پی تحولاتی دچار افول شده‌اند. در عصر جدید نیز ایالات متحده تلاش کرده است که رهبری جهان را تصاحب کند و نوعی دهکده جهانی را برپا سازد. اما این نظم دچار افول زود هنگام است و شکافی در ائتلاف اروپایی و پیمان‌های غربی شکل گرفته است و ارزش‌های لیبرال دموکراسی نیز تضعیف شده اند. لذا این شرایط بستر مناسبی برای قدرت‌های نوظهور به وجود آورده است تا به دنبال نقش یابی خود باشند. در این شرایط می توان پیش بینی کرد که حکومت‌هایی ماندگارتر خواهند بود که از غرب فاصله گیرند و به نظم جدید جهانی روی آورند.

جهان اسلام و آینده نظم جدید جهانی

حوادثی که امروز در جهان رخ می‌دهد و سرعت رخ دادن آنها نشانه‌ای از تغییر در نظم جهانی است. اما جامعه مسلمین جهان و جهان اسلام در این تغییر نظم چه نقشی دارند؟ و در آینده چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا تفاوت‌های جغرافیایی می‌تواند منجر به عدم اتحاد این جامعه شوند یا خیر؟ بررسی این موضوعات می‌تواند به پژوهشگران این حوزه کمک کند تا به دیدگاهی مناسب دست یابند. دکتر مرتضی شیرودی در این یادداشت به بررسی صوَر اصلی نظم جهانی و آینده جهان اسلام پرداخته است.

آنچه نظم کنونی را تغییر خواهد داد

اعتراف بسیاری از نخبگان علمی، سیاسی و نظامی غرب به تغییر نظم موجود، باعث شده است تا طی سال‏‌های گذشته تمرکز بر نحوه‏ رُخ ‏نمود نظم جدید به یکی از مباحث اصلی تحلیل‏‌های سیاسی تبدیل شود. در این مسیر، ماحصل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در یکی از تازه‏‌ترین بیانات خویش را می‌‏توان چنین تفسیر کرد که «نظم نوین از آن چیزی که فکر می‌‏کنید، به شما نزدیک‏‌تر است». مبتنی بر این پیش‏‌بینی -که بسیاری از رسانه‌‏های دنیا آن را مورد تحلیل قرار دادند- این نوشتار در پی استخراج محورها و نمادهای زمینه‌‏ساز انتقال نظم جهانی به سوی یک نظم جدید از منظومه‏ فکری حضرت آیت‏‌الله خامنه‌‏ای است.

چگونگی روایت سازی آمریکا از طریق بازی‌های اول‌شخص شلیک‌کننده

ارتش آمریکا در پایان دهه ابتدایی هزاره سوم، جای پای محکمی در فرهنگ این کشور به‌ویژه در فیلم‌های جنگی، تلویزیونی و به طور فزاینده‌ای در بازی‌های ویدئویی، اول‌شخص شلیک‌کننده برای خود فراهم کرده است. هم‌اکنون یک ائتلاف واقعی میان هالیوود، پنتاگون، بازی‌های ویدئویی جنگی و صنعت اسلحه‌سازی، به وجود آمده است. چهار ضلع تشکیل‌دهنده این ائتلاف برای یکدیگر، سودآوری قابل‌توجهی دارند و از یکدیگر حمایت ایدئولوژیکی به عمل می‌آورند و از طریق روایت سازی به سبک خود، سعی در ایدئال نشان دادن، عادی‌سازی جنگ و گسترش آن در آینده جهان را دارند. هیچ‌یک از ژانرهای سینمایی دیگر به اندازه ژانر فیلم‌های جنگی، نمی‌تواند تضادهای موجود در جامعه آمریکا از جمله انگاره‌هایی همچون طبقه اجتماعی، سیاست، ایدئولوژی اجتماعی و اقتصادی را تبیین کند. درواقع از پایان جنگ جهانی اول به این‌طرف، این موضوعات بخش بنیادی و به‌نوعی ماهوی نمایش سینمایی از جنگ بوده، هرچند در بسیاری از موارد و در بسیاری از اوقات، سرکوب یا تضعیف شده است.

سیر تحول نظام پولی بین‌المللی در راستای خروج از یک‌جانبه‌گرایی آمریکا

تحولات نظام پولی جهان از آغاز تاکنون، تحت‌الشعاع قدرت‌طلبی‌های سیاسی و اقتصادی قدرت‌های جهانی بوده است. شاید بتوان گفت شروع یک‌جانبه‌گرایی در نظام پولی جهان به اواخر قرن ۱۸ و دوره اندیشه مرکانتیلیستی اروپا -با محوریت بریتانیای کبیر- در اقتصاد برمی‌گردد که موجب رقم خوردن نظام پولی بین‌المللی «پایه طلا» در قرن ۱۹ در جهان شد. پس از وقوع جنگ‌های جهانی اول و دوم و تغییر موازنه قدرت، آمریکا نیز توانست خود را به جرگه نظام پولی جهان وارد کند و در قرن ۲۰، «دلار» را در مناسبات پولی بین‌المللی به قوی‌ترین پول جهانی تبدیل کند. دیری نگذشت که تلاش‌های کشورهای اروپایی با محوریت فرانسه و آلمان در راستای احیای قدرت اقتصادی و سیاسی خود، منجر به شکل‌گیری «اتحادیه اروپا» و پول مشترک «یورو» شد. در همین راستا، «یورو» مبنای مبادلات اقتصادی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار گرفت. از طرف دیگر، کشورهای بلوک شرق نیز که از همان دوران جنگ‌های جهانی به دنبال یافتن پایگاه اقتصادی و سیاسی در جهان بودند، از قافله نظام پولی بین‌المللی عقب نماندند؛ به‌گونه‌ای که «ین» ژاپن از همان ابتدای جریانات برتون وودز و تلاش برای تشکیل نظام پولی بین‌المللی، در سبد پولی بین‌المللی قرار گرفت و طی دهه اخیر با تعمیق قدرت اقتصادی و سیاسی چین، «یوان» نیز توانست به عرصه پول‌های پرقدرت جهان، ورود پیدا کرد. به این ترتیب، در قرن ۲۱ سایه تغییر نظم نوین جهانی بر نظام پولی جهان و به موازات آن، بر هم خوردن موازنه قدرت اقتصادی در جهان، بیش‌ازپیش مشهود بوده و با سرعت بیشتری در حال پیشروی است.

آمریکاگرایی و آمریکاستیزی در نظم جدید جهانی

در قرن بیستم، به‌ویژه بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات‌متحده آمریکا به دلایلی نظیر توان نظامی بالا، توسعه اقتصادی و فرهنگ لیبرال، به الگویی برای برخی از کشورهای جهان در قالب آمریکاگرایی، قرارگرفته است. با وجود این، در قرن بیست و یکم و با بالا رفتن سطح آگاهی کشورها و ادراک منطق دوگانه آمریکا از موضوعاتی نظیر حقوق بشر، تروریسم، استفاده ابزاری از ساختارها و قوانین بین‌المللی، به عرصه‌ای برای آمریکاستیزی کشورهای جهان تعین پیدا کرد، به گونه‌ای که یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که امروزه وجود دارد، سطح بالای آمریکاستیزی در جهان است. از این منظر، یادداشت حاضر تلاش می‌کند تا نشان دهد که در نظم جدید جهانی، آمریکاگرایی و آمریکاستیزی چه جایگاهی در میان کشورهای جهان و افکار عمومی‌شان دارد.

تبدیل پول ملی همه کشورها به‎ ارزهای جهان‌روا و ایجاد نظم جدید جهانی

طراحان و ایجادکنندگان نظام ارزی دلاری، برای ایجاد نظام دلاری، یک الگوی ارزی بین‌المللی و یک الگوی نظام پولی داخلی مقوم نظام ارزی دلاری برای کشورها طراحی کرده‌‎اند. این نظام‌های پولی داخلی و ارزی بین‌المللی در عین آن‎که آمریکا را به ابرقدرت و حاکم اقتصادی جهان تبدیل می‌کنند، می‌توانند نیازهای جامعه بین‌‎الملل به پول و ارز را برطرف نماید. از این ‎رو، مادامی که نظام‌های ارزی و پولی جایگزین -که بتواند بهتر از سیستم دلاری، نیازهای پولی و ارزی را برطرف نماید- طراحی و ایجاد نشود، نظام ارزی و پولی دلاری، پابرجا خواهد ماند. مهم‌ترین نیازهای پولی و ارزی برای کاربران پول، نیاز به انجام مبادلات، دریافت اعتبار و انجام سرمایه‌‎گذاری با کمترین هزینه و بیشترین منفعت در داخل و خارج از کشور است. مهم‌‎ترین نیازهای پولی و ارزی برای متولیان پول، نیاز به امکان به ‎کارگیری نظام پولی در حکمرانی اقتصادی، کنترل واردات و صادرات، کنترل گردش داخلی و ورود و خروج پول و ارز، مبارزه با پول‌شویی، مبارزه با تأمین مالی فعالیت‌های مخرب، جلوگیری از استفاده دشمنان از سیستم پولی و ارزی در اختیار آنان و جلوگیری از ضربه زدن دشمنان به اقتصاد ملی و جلوگیری از تحقق سایر اهداف شوم دشمنان است.
سعی ما در این مجال، آن است که یکی از الگوهای ارزی- پولی جایگزین نظام ارزی- پولی دلاری را به‌صورت اجمالی معرفی نماییم. در این الگوی ارزی- پولی بدون آن‎که پول جدیدی به وجود آید، پول ملی همه کشورها فراملی می‌شود و می‌‎تواند علاوه بر آن‎که در داخل کشور نیاز به انجام مبادله، اعتبار گرفتن و سرمایه‌‎گذاری نمودن را برطرف نماید، در خارج از کشور نیز نیازهای تجارت، سرمایه‌‎گذاری خارجی و دریافت اعتبار خارجی را برطرف سازد.