جهان اسلام و آینده نظم جدید جهانی

حوادثی که امروز در جهان رخ می‌دهد و سرعت رخ دادن آنها نشانه‌ای از تغییر در نظم جهانی است. اما جامعه مسلمین جهان و جهان اسلام در این تغییر نظم چه نقشی دارند؟ و در آینده چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا تفاوت‌های جغرافیایی می‌تواند منجر به عدم اتحاد این جامعه شوند یا خیر؟ بررسی این موضوعات می‌تواند به پژوهشگران این حوزه کمک کند تا به دیدگاهی مناسب دست یابند. دکتر مرتضی شیرودی در این یادداشت به بررسی صوَر اصلی نظم جهانی و آینده جهان اسلام پرداخته است.

مرتضی شیرودی؛ دانشیار گروه سیاست مرکز پژوهشی تمدن اسلامی

آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری، از یک گستره وسیع معنایی برخوردار است؛ این‌دو، دارای ظرفیت‌های بسیاری برای پیش‌بینی آینده است، زیرا با حوزه‌های علمی و مطالعاتی فراوانی گره می‌خورد، البته برای پیش‌بینی آینده، فراتر از دانش و علم، به ایده پردازی تخیلی و جسورانه نیاز داریم. نباید فراموش کرد که آینده‌نگاری و آینده‌پژوهی، تلاشی نظام‌مند و هدفمند در نگاه به آینده کوتاه تا بلندمدت در حوزه‌های مختلف است. با این اوصاف، همان‌گونه که می‌توان آینده را پیش‌بینی کرد، می‌توان پیش‌بینی‌ها را تحقق بخشید. (امیر محمودزاده-آینده پژوهی، آینده‌نگاری و مدیریت بحران)

جهان اسلام

جهان اسلام را می‌توان به چندگونه تعریف کرد:

۱٫دنیای اسلام در دوره امیرالمؤمنین، مرزهای هندوستان تا مدیترانه را در برمی‌گرفت، عراق، مصر، شام، فلسطین، ایران، همه و همه، مجموعه دنیای اسلام بود، نصف دنیای آباد آن روز، جزئی از دنیای اسلام می‌شد.

 2.دنیای اسلام یک مجموعه عظیم با مسائل مبتلا به و دردهای مشترک، با دشمنی‌های مشترک، با درمان‌ها و راه‌های علاج مشترک است. در حقیقت، مسائل و مشکلات عمده مسلمان‌ها، با همدیگر مشترک است.

 3.دنیای اسلام، یک امت است، ورای ایرانی بودن و عرب بودن، پاکستانی و هندی بودن و ورای همه این‌ها و مانند آن، ملت‌ها و دولت‌های اسلامی، امت اسلامی را تشکیل می‌دهند.

۴٫دنیای اسلام، به یک مجموعه انسانی اطلاق می‌شود که اعتقاد به توحید خالص دارد، به نفی عبودیت غیر خدا می‌پردازد، به استقرار عدل و اخلاق در میان انسان‌ها دعوت و اقدام می‌کند. (آیت‌الله خامنه‌ای- khamenei.ir)

علی‌رغم تفاوت ظاهری در این تعاریف، در همه آن‌ها، وجوه مشترکی چون عقیده، آرمان، کتاب، پیامبر، قبله و… به چشم می‌خورد. پس می‌توان جهان یا دنیای اسلام را مجموعه انسان‌هایی دانست که حول محور خدا، قرآن و محمد (ص)، گرد هم آمده‌اند.

صور اصلی نظم جهانی و آینده جهان اسلام

۱٫ اسلام سیاسی: طی چند دهه آینده، مسلمانان به جایگاهی مهم‌تر از گذشته در نظام‌های سیاسی در جهان اسلام دست می‌یابند. برخی از آن‌ها تندرو و برخی دیگر، رویه اعتدالی خواهند داشت، اما همه این‌ها علی‌رغم پی‌جویی وضع بهتر، با یک مشکل اساسی مواجه هستند. مشکل آینده آن‌ها، موجودیت و بقا نیست، بلکه پاسخ مفید و سازنده به مهم‌ترین مسائل اساسی مسلمانان است اما هراس و موضع دفاعی غرب نسبت به قدرت‌یابی نسل جدید مسلمانان افزایش می‌یابد، ازاین‌رو، چالش غرب به رهبری آمریکا با شهروندان مسلمان، استمرار رو به افزایشی خواهد داشت. (گراهام فولر-آینده اسلام سیاسی)

۲٫ بیداری اسلامی: وضع آینده جهان اسلام را بیداری اسلامی تعیین می‌کند؛ بیداری اسلامی یک جریان عام و پیش‌رونده خواهد بود که شامل تمامی افراد و گروه‌های سازمان‌یافته و غیر سازمان‌یافته می‌شود. این جریان دارای ویژگی‌های زیر خواهد بود:۱٫ جمع میان سنت و تجدد؛ ۲٫ موازنه میان اصول ثابت و متغیر دین، ۳٫ پرهیز از جمود فکری و دوری از تجزیه و رها کردن دین اسلام، ۴٫ فهم و درک عام از اسلام به این معنا که اسلام در ابعاد عقیدتی، سیاسی، اجتماعی، قانون‌گذاری، صاحب‌نظر است. (یوسف قرضاوی-آینده بیداری اسلامی و مفهوم بنیادگرایی)

۳٫ استمرار بحران: آینده جوامع مسلمان به بحران‌هایی معطوف است که این جوامع، اینک و بیشتر در آینده با آن‌ها، دست‌وپنجه نرم می‌کنند. مهم‌ترین سطوح بحران در تکرار میراث سنتی، ترجمه میراث غرب یا بحران گسست از واقعیت معاصر خلاصه می‌شود. این بحران‌ها با ریز بحران‌هایی چون زنان، دموکراسی، روشنفکری، عدالت اجتماعی، هویت دینی و… تفکیک می‌گردند. برای مقابله با این بحران‌ها، سنت اسلامی نیاز به ابداع دارد، در غیر این صورت، کل اندیشه اسلامی و کل فرهنگ مسلمانان رو به تباهی و فروپاشی خواهد رفت. (حسن حنفی و دیگران-میراث فلسفی ما)

۴٫ پسا اسلام سیاسی: اسلام سیاسی، امری گذرا و مقطعـی است و درنهایت، نو بنیادگرایان مسلمان به این نتیجه می‌رسند که باید از دنیای مدرنیته، براي پویایی جوامع خود بهره بگیرند، لذا جوامع مسلمان بیش از آنکه به‌مثابه واکنشـی علیـه مدرنیتـه باقی بمانند به محصول مدرنیته غربی تبدیل می‌شوند. درواقع، پسا اسـلام سیاسـی چون اسلام اروپایی، محصول ترکیب توانایی‌های جهانی‌شدن و ظرفیت‌های اسلام سیاسی است. این، همان چیزی است که به نو بنیادگرایی معروف است. در نو بنیادگرایی، جوامع مسلمان از یک جامعه فراملی به یک نوع اسلام ملی، تغییر شکل خواهند داد. (الیور روآ-تجربه اسلام سیاسی)

۵٫ فروپاشی حتمی: بین اسلام و غرب، تضادهای فکری و فلسفی عمیقی وجود دارد، لذا هرگـز میان آموزه‌های اسلامی و اندیشه‌های غربی، سازگاری به وجود نخواهد آمد. در حقیقت، هیچ سازگاری میان اسلام و دموکراسی وجود ندارد و شکاف فلسفی و هویتی میان اسلام و غرب، پر شدنی نیست و جهان اسلام به دلیل حقارت، حسادت و ترس، همواره در تضاد دائمی با غرب، باقی خواهد ماند. دنیای آینده بیش از امروز، متکثر و مدرن خواهد بود، درحالی‌که مسلمانان قادر نیستند دموکراتیک رفتار نمایند، لذا محکوم‌ به فنا خواهند بود. (ساموئل هانتیگتون-نظریه برخورد تمدن‌ها)

۶٫ مصالحه هوشمند: مسلمانان بـا بهـره از تکنولوژی مدرن، می‌توانند پیـام خـود را گسـترش دهنـد و اصـول عـام و جهان‌شمول اسلام را ترویج نمایند. بر این اساس، آن‌ها قادر خواهـند بـود در چارچوب یک نظام جهانی، خود به‌عنوان یک بازنگر با هویـت فرهنگـی مستقل در برابـر تنـوع و تکثـر فرهنـگی غرب جدید، به بازسازی دوباره خود دست بزند. در این چارچوب، نه در درون گفتمان مدرنیته غربی، حل خواهد شـد و نـه بـه جنگ تمام‌عیار با گفتمان مدرن غربی خواهد پرداخت، بلکه در عصر جهانی‌شدن و تمرکززدایی از گفتمان غربی، شاهد بالندگی و شکوفایی جوامع مسلمان خواهیم بود. (برایان ترنر-رویکردی جامعه‌شناختی به شرق‌شناسی، پست‌مدرنیسم و جهانی‌شدن)

جمع‌بندی؛ حكومت مستضعفان

حكومت مستضعفان، ره‌آورد وحى الهى، بعثت انبياء، امامت ائمه و منطبق بر عقل و فطرت اصيل انسانى، آخرین هدیه‌ای الهی است که بر حاکمیت الله و خلیفه الهی استوار است:

۱٫ حاكميت بر جهان هستى، تنها از آن خداوند است، درواقع، اراده الهى بر سراسر گيتى حاكم و ادامه هستى به مدد و فيض او وابسته است. درواقع، جهان و تمامى اركان و عناصرش در يد قدرت لايزال الهى قرار دارد و هم او است كه انسان را بر سرنوشت خويش حاكم كرده و اداره جامعه بشرى را به وى سپرده است؛ يعنى این‌که خداوند سبحان، حاكميت خويش در تدبير جامعه را به انسان واگذاشته كه آن نيز تجلى اراده خدا است. در حقيقت، حاكميت خدا بر روى زمين به دست رهبر برگزيده الهى صورت می‌گيرد كه خود او نيز از سوى امت به جايگاه و منصب رهبرى، دست يافته است. در چنین نظامى، عقلانيت، معنويت و عدالت، جامعه را به جهانى در مسير كمال تبديل می‌كند. يكتاپرستى، نقطه اشتراك همه انسان‏‌هايى است كه در حكومت مستضعفان مشاركت می‌‏ورزند: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَايَعْلَمُونَ؛ پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسان‌‏ها را بر آن آفريده، دگرگونى در آفرينش الهى نيست، اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمی‌‏دانند.»(روم:۳۰)

۲٫ خداوند انسان را گرامى داشته است: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِى ءَادَمَ: ما آدمیزادگان را گرامى داشتيم.»(اسرا:۷۱) از نظر دين، انسان موجودى هم مادى و هم رحمانى است. ازاین‌رو، برنامه حكومت جهانى مستضعفان با برنامه جهانی‌شدن غربى -كه در پى سلطه بر انسان است- از بنيان متفاوت است. زيرا اسلام در پى ارج نهادن به انسان‌‏ها است و تنها به استقلال آگاهانه و آزادانه او از پيام دين می‌انديشد و هرگز درصدد تحميل عقيده بر او نيست. به بیان دیگر، مهم‏‌ترين ويژگى امامت و رهبرى در ساختار نظام جهانى اسلام، برگزيدگى انسان است. مولاى متقيان، على بن ابی‌طالب (ع) دراین‌باره فرمود: «وَ خَلَّفَ فيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْاَنْبِياءُ فى اُمَمِها، اِذْلَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلاً، بِغَيْرِ طَريقٍ وَاضِحٍ، وَ لاعَلَمٍ قائِمٍ؛ او نيز چون پيامبران امت‌‏هاى ديرين براى شما ميراثى گذاشت، زيرا ايشان امت خود را وانگذارند، مگر به رهنمون راهى روشن و نشان‌ه‏اى معيّن». (نهج‌البلاغه، خطبه اول)

کتاب‌نامه

قرآن

نهج‌البلاغه

ترنر، برایان (۱۳۸۴). رویکردي جامعه‌شناختی به شرق‌شناسی، پست‌مدرنیسم و جهانی‌شدن، ترجمـه محمدعلی محمدی، تهران، یادآوران.

حنفی و دیگران، حسن (۱۳۸۰). میراث فلسفی ما، گردآورنده فاطمه گورایی، تهران، نشر یادآوران.

خامنه‌ای، سید علی (آیت‌الله). khamenei.ir

روآ، اولیویه (۱۳۷۸). تجربه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیر شانه‌چـی و حسـین مطیعـی امـین، تهران، انتشارات الهدی.

فولر، گراهام (خرداد ۱۳۸۲). آینده اسلام سیاسی، ترجمه پیروز ایزدی، نشریه علمی راهبرد، شماره ۲۷٫

قرضاوی، یوسف (۱۳۸۱). آینده بیداری اسلامی و مفهوم بنیادگرایی، مترجم موسی تیموری قلعه‌نوی، نشر تیموری.

محمود زاده، امیر (۱۳۹۳). آینده‌پژوهی، آینده‌نگاری و مدیریت بحران، قابل‌دسترسی در: www.bpshakhespajouh.ac.ir

هانتینگتون، ساموئل (۱۳۸۶). برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه محمدعلی رفیعی، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی.