دکتر ایوب نوروزی؛ دکترای مدیریت و پژوهشگر مسائل سیاسی
تردیدی نداشته باشید که آمریکا به دو یا چند دلیل در منطقه غرب آسیا حضور خواهد داشت و گذار به نظم جدید، به معنی پایان آمریکا در غرب آسیا نخواهد بود؛ چرا که گذار از نظم تکقطبی آمریکا، به نظم جدید جهانی به معنی افول صددرصدی آمریکا نیست؛ ازاینرو تا به دست آوردن حلوفصل برخی مسائل از جمله برنامه هستهای و موشکی، نفوذ منطقهای ج.ا.ایران، امنیت رژیم صهیونیستی و اهمیت اقتصادی، نمیتواند به طور کامل منطقه را ترک نماید.
درست است که ج.ا.ایران در دکترین امنیت ملی آمریکا جایگاهی ندارد اما تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و اهمیت اقتصادی منطقه، مهمترین هدف و چالش باقیمانده برای آمریکا در منطقه غرب آسیا است؛ ازاینرو راهبردهای آنها در راستای تداوم این موضوعات، تداعی شده است و خواهد شد. به همین منظور، در این یادداشت علمی، نویسنده ابتدا نیمنگاهی به دولت بایدن و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران دارد سپس به راهبرد کلان جو بایدن و تأثیر آن بر مدیریت راهبردی منطقهای نفوذ جمهوری اسلامی ایران میپردازد.
راهبرد کلان دولت بایدن در غرب آسیا
دولت جو بایدن، تدوین و تعقیب سیاست جدید نسبت به جمهوری اسلامی ایران را یکی از اولویتهای سیاست خارجی دولت خود اعلام کرده است. بایدن و تیم سیاست خارجی او، بر این باور هستند که کارزار فشار حداکثری ترامپ در قبال ایران ناموفق بوده است؛ بنابراین اعتقاد دارد که برای رهایی از این راهبرد شکستخورده باید سیاست نوینی تدوین و اجرا کرد که اهداف و منافع راهبردی آمریکا را در منطقه تأمین و حفظ کند (رادفر و دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۹۹: ۲۲۶).
از نظر دولت بایدن، مهار و محدودسازی نفوذ منطقهای ایران نیز جزئی از فرایند کنترل تسلیحاتی ایران است که باید درباره آن مذاکره کرد. بایدن آشکارا بیان کرده است که با استفاده از اهرم «دیپلماسی فعال» و «اجماعسازی بینالمللی»، ایران را مهار خواهد کرد. به نظر میرسد با همین هدف، مذاکرات منطقهای را به دو صورت دنبال میکند:
- در قالب الگوی مذاکرات جامع و همهجانبه هستهای، موشکی و منطقهای که این الگو خود به دو گونه قابل اجرا است؛ مذاکره همزمان و توأمان هر سه موضوع بهصورت یکجا و دربسته واحد یا بهصورت مرحلهای و زمانبندی شده پس از پیشرفت در مذاکرات هستهای – موشکی در آخرین فاز؛
- در چهارچوب مدل مذاکرات مستقل ولی مرتبط: این الگوی مذاکراتی نیز به دو صورت قابل اجرا است؛ آغاز همزمان مذاکرات هستهای – موشکی از یک سو، مذاکره منطقهای از سوی دیگر، بهموازات یکدیگر یا آغاز مذاکرات منطقهای پس از به دست آمدن توافق اولیه هستهای – موشکی بهصورت مرحلهای و موازی (USIP,NOV,2020).
استراتژی ج.ا.ایران برای مقابله با راهبرد آمریکا در غرب آسیا
حمله آمریکا به دو كشور همسایه، افغانستان و عراق، به شکلگیری مؤلفههای نویني در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران منجر شد كه بهصورت همزمان، فرصتها و چالشهایی را براي امنیت ملی كشور به همراه داشت. ورود ایالات متحده و ناتو به افغانستان، به حذف رژیم طالبان بهعنوان تهدید امنیتی مهمی براي جمهوری اسلامی ایران منجر شد و فرصتهایی را براي نفوذ و نقشآفرینی ایران در این حوزه ایجاد كرد. بااینحال، حضور نیروهای غربی در افغانستان و تأثیرگذاریهای آنها بر روند سیاسی و امنیتی این كشور، شکلگیری تهدیدات جدیدی برای ایران را در پی داشت.
گذشت زمان روشن كرد كه تغییر حکومت در عراق نیز در نتیجه حمله آمریکا، فرصتهای بسیار مهمتری را برای ایران ایجاد نمود و به ویژه، سبب حذف حکومت بعث بهعنوان تهدید امنیتی مهم و شکلگیری نظام سیاسی مردمسالار جدیدی شد كه با ایجاد روابط متعادل با ایران، به تغییر توازن قدرت منطقهای به نفع ایران منجر شد. از طرف دیگر، مجموعه تحولاتی در لبنان و فلسطین به وقوع پیوست كه شکلگیری فرصتهایی براي ایران در منطقه غرب آسیا را به دنبال داشت. گسترش نقشآفرینی قدرتمند جبهه مقاومت در جنگهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۷ در مقابل اسرائیل، ازجمله تحولاتی بود كه توازن قدرت منطقهای را به نفع ایران در غرب آسیا افزایش داد (امینی، ۱۳۹۷: ۱۰۵).
رفتار سیاست خاورمیانهای ایران، عدم انطباق با ساختارهایی است که توسط قدرت بزرگ خارجی تعریف شده است. با افول نقش این قدرتها پس از جنگ سرد، بازیگران منطقهای، قدرت قابل ملاحظهای یافتند که عدم انطباق ناشی از رفتار آنها، شکل خاصی به سیستم امنیت منطقهای در غرب آسیا داده است. در واقع درونداد که وارد نظام سیاسی این دولتها میشود و خود ایجادکننده برونداد چالشزا میگردد. در این زمینه میبایست به نقش عوامل خارجی در زمینه عدم انطباقگرایی کشورهای غرب آسیا اشاره نمود (احمدی خوی و دیگران، ۱۳۹۷: ۱۰۵).
برداشت از محیط خارجی و نیاز به احیا، مفهومی حیاتی برای بازگرداندن اهمیت تاریخی ایران و نقش آن در تعیین ترتیبات منطقهای، سبب شکل دادن به افکاری در زمینه احیای قدرت کشور از راه تعیین موقعیت کشور در حوزه راهبردی و ژئوپلیتیکی میشود. ریشه اندیشههای جمعگرایانه در سیاست خارجی ایران، آمیختهای از تأثیر محیط ژئوپلیتیک خارجی به همراه انگیزشهای ناشی از ارزشهای انقلابی است (همان).
به دلیل موقعیت ویژه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک کشور، ایران نمیتواند بدون حضور مستقل و مقتدرانه منطقهای و حتی فرامنطقهای، با تهدیدات خارجی مقابله نماید؛ بنابراین میتوان چهار هدف عمده منطقهای ایران را به شرح زیر برشمرد:
- حذف رژیم در راهبرد منطقه بهعنوان دشمن شماره یک جهان اسلام؛
- خروج کمی و کیفی بیگانگان از منطقه؛
- حق تعیین سرنوشت ملل منطقه به دست خودشان؛
- شکلگیری نظام امنیت مشترک منطقهای.
ایران برای دستیابی به اهداف بالا، عراق، سوریه، لبنان و یمن را بهعنوان عمق راهبردی (استراتژیک) خود در راستای همدلی، هماندیشی و حرکت روبهجلو تلقی میکند (قادری کنگاوری، ۱۳۹۷: ۲۹).
بازگشت بایدن به برجام، پایان منازعه ایران و آمریکا نخواهد بود/ ج.ا.ایران باید گفتگوهای جامع منطقهای را بهموازات و مستقل از سازوکار برجام، با بازیگران منطقه آغاز کند.
سیاست بایدن در منطقه غرب آسیا در مقابل ایران، سیاستی مرحلهای و گامبهگام است که هر سه موضوع راهبردی برنامه هستهای، توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران را شامل میشود. بهگونهای که با بازگشت به برجام، در گام نخست، سعی میکند از راه شراکت با اروپا، همکاری با چین و روسیه و استفاده از ظرفیتهای نهادهای بینالمللی، برنامه هستهای ایران را مهار کند سپس مفاد برجام را تقویت و توسعه دهد و برنامه موشکی ایران را محدود و مقید کند و سرانجام نفوذ منطقهای ایران را مهار و محدود نماید؛ بنابراین واقعیت آن است که سیاست بازگشت بایدن به برجام، بسیار پیچیده و راه پر پیچ و خمی خواهد داشت؛ بهگونهای که به فرض بازگشت بدون قیدوشرط به برجام، احتمال بروز اختلافنظر بین ایران و آمریکا در زمینه چگونگی انجام تعهدات بسیار بالا است؛ ازاینرو، بازگشت بایدن به برجام را نمیتوان پایان منازعه ایران و آمریکا و حتی ختم پرونده هستهای دانست.
بهمنظور اعتمادسازی منطقهای، ایران باید گفتگوهای جامع منطقهای را بهموازات و مستقل از سازوکار برجام، با بازیگران منطقهای آغاز کند. سرانجام، ایران باید برجام کم یا زیاد مبنی بر تغییر مفاد و تسری آن به برنامه موشکی و نفوذ منطقهای خود را منتفی و خطقرمز سیاست هستهای اعلام کند.
با خروج مستقیم نیروهای آمریکا از منطقه میتوان یک فرصت را برای ایران برشمرد که دست این کشور در حوزه نفوذ خود کاملاً باز شود اما درباره موازنه سازی منطقهای و بینالمللی نیز آمریکا علاوه بر کمک و پیگیری برنامه صلح ابراهیم و کمک به عادیسازی روابط اعراب متحد خود در منطقه با اسرائیل، سعی در ایجاد یک ناتوی عربی و ناامن کردن فضا برای رقیب استراتژیک خود یعنی ایران میکند و از این راه میخواهد برنامه هستهای را به حاشیه ببرد.
منابع
احمدی خوی، امیررضا و متقی، ابراهیم و نیاکویی، سید امیر (۱۳۹۷)، «آرمانهای راهبردی و عملگرایی تاکتیکی در سیاست خاورمیانهای ایران»، فصلنامه ژئوپلیتیک، بهار، سال چهاردهم، شماره اول.
امینی، سروش (۱۳۹۷)، «نسبت دگرگونیهای منطقه غرب آسیا با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، تابستان، سال هشتم، شماره دوم.
رادفر، فیروزه و دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (۱۳۹۹)، «سیاست خارجی بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، زمستان، سال بیست و سوم، شماره چهارم، شماره مسلسل ۹۰ .
قادری کنگاوری، روحالله (۱۳۹۷)، «نقش مستشاری جمهوری اسلامی ایران در تأمین امنیت منطقهای»، فصلنامه آفاق امنیت، پاییز، سال یازدهم، شماره چهلم.
United States Institute of Peace (USIP) (2020), Biden Foreign Policy Team on Iran, https://www.usip.org/events/joe-bidens-tough-challenges-iran.