بازاریابی تروریسم؛ تأملی بر فرایند جذب تروریسم توسط داعش
اصطلاح بازاریابی تروریسم یا بازاریابی برای آن، اغلب برای توصیف شیوه جدید داعش در جنگ، در نشریات به کار میرود. با وجود این، تعریف بین المللی پذیرفتهشدهای برای بازاریابی وجود ندارد. بازاریابی عبارت است از «اقدامات انجام شده در راستای ارتقا و فروش محصولات و خدمات، شامل تحقیق درباره بازار و تبلیغات» (Oxford Dictionary n.d.f). هدف اصلی بازاریابی، تحلیل نیاز مشتریان و پاسخگویی مناسب به این نیازها از طریق ارائه کالاهای و خدمات است؛ این کار آگاهی مشتریان درباره برند مورد نظر را افزایش میدهد که سبب افزایش سود و دستیابی اهداف بازاریابی میشود (Meffert et al. 2015, p. 10ff). نظر به اینکه تروریسم، کالا و خدمات به شمار نمیرود، هدف نهایی بازاریابی در این حوزه، ایدئولوژی افراطی یا اهداف سازمان تروریستی است؛ در بازاریابی تروریسم، پروپاگاندا جایگزین پیشرفت و جذب جنگجویان خارجی، جایگزین فروش میشود. «به عبارت دیگر، داعش همانند شرکتی که کالای خود را به فروش میرساند، ایدئولوژی خود را در معرض فروش قرار داده بود.» (۲۰۱۵Shroder) تعریف پروپاگاندا عبارت است از «اطلاعات جانبدارانه و گمراه کننده که برای پیشبرد اهداف و دیدگاههای سیاسی در ارتباط با گروهها و ایدئولوژیهای افراطی، مورد استفاده قرار میگیرد» (Oxford Dictionaries n.d.j).
نقش شهید سلیمانی در ورود روسیه به بحران سوریه
روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی بعد از جنگ تحمیلی، همواره مورد سؤال و جواب مخالفان و موافقان این حوزه بوده است. این روابط که برخی آن را تاکتیکی و برخی نیز راهبردی توصیف میکنند، همواره با فراز و نشیبهایی، همراه بوده است و هر دو کشور بر اساس منافع ملی خود، سعی میکنند با همراهی طرف مقابل و گوش زد کردن دشمن مشترکی به نام آمریکا و غرب، به این روند، تداوم داده و آن را عمق ببخشند. یکی از نقطه عطفهای استراتژیک روابط دو کشورکه نشاندهنده عمق روابط راهبردی آنها بوده استهمکاری و اتحاد دو کشور در بحران سوریه است. این نقطه عطف مهم و تاریخی به سال ۱۳۹۴ (سپتامبر ۲۰۱۵ م) بازمیگردد که در این تاریخ، بعد از حدود چهار سال (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ م)، بحران سوریه بهواسطه ایستادگی مردم، مقاومت نیروهای مسلح، حمایت مستشاری ایران و حزبالله و تلاش مدافعان حرم میدان نبرد، به وضع تثبیتشدهای رسید؛ یعنی سرزمینهایی در اختیار داعش و گروههای تروریستی بود و بخشهای مهمی نیز در اختیار حکومت باقی ماند. درواقع، نوعی حالت رکود بر صحنه نبرد حاکم شد که نه دولت و نه تروریستها، هیچکدام نمیتوانستند پیشروی کنند و در این مقطع، باید نیروی سومی وارد میشد و موازنه قوا را تغییر میداد که این نیروی سوم، میتوانست روسیه باشد و همین اتفاق نیز رخ داد.
«برای حاج قاسم»؛ ابرمرد مدیریت بحرانهای بینالمللی
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از محبوبترین چهرههای انقلاب اسلامی و نماد مبارزه با نظام سلطه و ظلم جهانی است. این شهید والامقام، هرگز فکری جز حرکت برای عزت اسلام و مظلومان جهان در سر نداشت، زندگی خود را صرف مبارزه با ظالمان کرد و همواره نگاهش را به افق نگاه مقام معظم رهبری دوخته بود. شهید سلیمانی که خود را «سرباز صفر ولایت» مینامید، هم در گفتار و هم در عمل، نشان داده بود که کاملاً از رهبر معظم انقلاب و سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران پیروی میکند. این شهید والامقام غیر از ماهیت امنیت آفرین برای کشور، از سال ۱۳۷۶ تا زمان شهادت بهعنوان فرمانده در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فعالیت میکرد و در این مقام، نقش مهمی در تقویت قدرت محور مقاومت و البته مقابله و نابودی داعش در عراق و سوریه داشت.
گامی در شناخت نقش منطقهای شهید حاج قاسم سلیمانی
با وجود همه مطالبی که درباره شهید حاج قاسم سلیمانی، چه از سوی دوستان یا توسط دشمنان نوشته شده، نویسنده این سطور را بر آن میدارد که اهمیت ابعاد منطقهای مجاهدتهای این شهید بزرگوار، آنچنانکه باید بیان نشده و مغفول مانده است. شاید دلیل این امر، این باشد که مسائل و تحولات منطقهای برای اکثریت مخاطبان در داخل، ناشناخته بوده و بسیاری تحت تأثیر اخبار و تحلیلهای نادرست در شبکههای فضای مجازی، نتوانستهاند فهم و درک دقیقی از آنچه در این منطقه میگذرد، داشته باشند و فقط آن دسته از تحلیلگرانی که طی دهها سال، همه تحولات را با دقت و با شناخت زمینههای تاریخی و بازیگران مختلف منطقهای و بینالمللی پیگیری کردهاند، میدانند که شخص سردار حاج قاسم سلیمانی با برخورداری از نبوغی کمنظیر و با اخلاص در عقیده و عمل، چه تحولات ژرفی را پدید آورده و به چه دستاوردهای عظیمی، دست یافته است.
تیم اندرسون: جنایت ترور شهیدان سلیمانی و ابو مهدی، نتیجه معکوس داشت!
تیم اندرسون، تحلیلگر و استاد دانشگاه استرالیا است که به مواضع ضدآمریکایی شهرت دارد؛ ایشان در سال ۲۰۱۷، بهعنوان ناظر خارجی در جریان جنگ سوریه، حضور داشتند و کتاب «جنگ کثیف علیه سوریه»، از آثارشان است. در اینجا، با دکتر اندرسون به گفتگو در مورد شهید سلیمانی و نقش منطقهای و بینالمللی ایشان پرداختیم.
انتقام سخت؛ سیاستی فراتر از آنچه بسیاری فکر میکنند
با ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که در بامداد ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ و با دستور مستقیم رئیسجمهور وقت آمریکا صورت گرفت، با بیانیهای که همان روز از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی صادر شد، سیاست قطعی «انتقام سخت» در پاسخ به این ترور، در دستور کار مسئولان نظام قرار گرفت و بهعنوان یکی از مهمترین و محوریترین سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی مطرح شد، اما برخلاف تصور بسیاری از مردم و حتی نخبگان، این سیاست، دارای ابعاد و لایههای گستردهای بوده و صرفاً در بعد نظامی و امنیتی خلاصه نمیشود. در این یادداشت، به دنبال این هستیم که ابعاد مختلف سیاست قطعی «انتقام سخت» را مبتنی بر دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی، بهعنوان طراح و صادرکننده این سیاست تبیین نماییم.
نگاهی به نقش شهید سلیمانی در توسعه زیرساخت های اقتصادی منطقه غرب آسیا
از مسائل مهمی که لازم است تا به آن توجه شود، استمرار فعالیتهای امنیتی و نظامی شهید سلیمانی در عرصه اقتصادی است. درواقع، شهید سلیمانی با اقدامات و مجاهدتهای خود، زمینه بسیار مناسبی را برای افزایش انتفاع جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت از اقتصاد منطقه را ایجاد کرد که متأسفانه، آنچنانکه باید و شاید مدنظر قرار نگرفت. همچنین، ایجاد چرخه و همکاری اقتصادی واقعی میان کشورهای منطقه، بهخصوص جبهه مقاومت، ازجمله مسائلی بوده که لازم است بیشازپیش، مدنظر مسئولان و سیاستگذاران جبهه مقاومت و بهخصوص ج.ا.ایران قرار گیرد.
نقش شهید سلیمانی در شکست پروژه بی دولتی در کشورهای عضو محور مقاومت
منطقه موسوم به جهان اسلام از زمان حضور قدرتهای بزرگ، رنگ آرامش را به خود ندیده است. این منطقه دیرزمانی است که در نتیجه مداخله مداوم قدرتهای بزرگ، به سمت ناامنی حرکت کرده است. غربیها از حضور در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)، دو هدف عمده را دنبال میکنند؛ تأمین نفت ارزان و امنیت رژیم صهیونیستی. به همین دلیل نیز با همه توان خود، تلاش میکنند تا به اهداف ذکر شده، دست پیدا کنند. در این راستا، به نظر میرسد یکی از پروژههایی که میتواند به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک کند، عملیاتی کردن تئوری نظم بسامان است. در قالب این تئوری، باید غرب آسیا درگیر ناامنی فزاینده از طریق شکست دولت شود که با شکست دولت یا به تعبیری بیدولتی در این منطقه، میتوان به اهداف موردنظر دست پیدا کرد. البته جریانی برآمده از انقلاب اسلامی با مدیریت و سردمداری شهید حاج قاسم سلیمانی، تلاش میکرد تا از پروژه شکست دولت در کشورهای عضو محور مقاومت جلوگیری کند.
نقش سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در عدم تحقق طرح خاورمیانه بزرگ
طرحهای خاورمیانه بزرگ و جدید از محوریترین پروژههای آمریکایی، برای ایجاد تغییرات گسترده و ژئوپلیتیکی در گستره منطقه راهبردی غرب آسیا در قرن ۲۱ است؛ این طرحهای مهم که با هدف زمینهسازی برای تسلط بر این منطقه حساس، طراحی و اجرا شده بود، با مقابله محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، دچار شکست شد که شهید حاج قاسم سلیمانی، نقش کلیدی در این شکست دشمن داشت. دکتر مجتبی فردوسی پور، رئیس مرکز مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه و سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در اردن، در یک یادداشت تحلیلی به بررسی نقش سردار شهید سلیمانی در شکست طرح خاورمیانه بزرگ پرداخته است.
نقش شهید سلیمانی در مردمی شدن امنیت
امنیت یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است که در آیات و روایات، بر ضرورت آن بهعنوان لازمه حیات طیبه توحیدی، تأکید شده است. خداوند متعال در آیه ۵۵ سوره نور به کسانی كه ايمان آورده و عمل صالح انجام میدهند، وعده داده است که بيم آنها را به امنیت تبدیل کند (سوره نور، آیه ۵۵). همچنین، خداوند متعال فقدان امنیت را وسیلهای برای امتحان (سوره بقره، آیه ۵۵) ما به دلیل کفران نعمتهایش، معرفی کرده است (سوره نحل، آیه ۱۱۲). نیاز به امنیت، یک نیاز فطری است و انسانها بر اساس فطرت خود، امنیت را در همه ابعاد آن جستجو میکنند. امنیت نیز سطوح مختلفی مانند فردی، اجتماعی، ملی و … دارد و در طول تاریخ، بهویژه در دوران ظهور دولتهای مدرن، تأمین امنیت در ابعاد و سطوح مختلف آن، یکی از مهمترین وظایف و کار ویژههای دولتها، به شمار میآمده است. اساساً یکی از مهمترین شاخصهای سنجش کارآمدی یک دولت، میزان تواناییاش در تأمین امنیت در سطوح و ابعاد مختلف آن است. یکی از نشانههای دولتهای ورشکسته نیز ناتوانی آنها در تأمین امنیت شهروندان و عناصر تشکیلدهنده دولت است.