ایرانیها چگونه قورباغه را میجوشانند؟ آهسته و روشمند
حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق واکنشهای بسیاری را از سوی جامعه بینالملل و فعالین حقوق بشردر پی داشت و باعث شد تا بسیاری از پژوهشگران و محققان به تحلیل این واقع بپردازند. شیوام ماهندراج فارغ التحصیل رشته خاورمیانه و تاریخ اسلام از دانشگاه کمبریج، و عضو انجمن تاریخ RHS[1]، طی یادداشتی در تارنمای کریدل به تحلیل پیامدهای این حمله با استفاده از تئوری ”قورباغه جوشان” پرداخته است. متن زیر ترجمه یادداشت این محقق در تارنمای کریدل[۲] است.
از طوفان صحرا تا طوفان الاقصی
بیستم و هفتم دی ماه ۱۳۶۹ موشکهای اسکاد رژیم بعث عراق به تل آویو و حیفا و برخی اراضی اشغالی اصابت کرد. این حمله در پاسخ به شروع حملات گسترده هوایی آمریکا و متحدین غربی و عربی بود؛ صدام در صدد بود با این حمله و پاسخ احتمالی اسرائیل، کشورهای عربی را از ائتلاف آمریکا خارج کند، همچنین ایران به عنوان مدافع فلسطین را با خود همراه کند تا از مخمصه “طوفان صحرا” نجات پیدا کند. پنج ما قبل یعنی یازده مرداد ۱۳۶۹ صدام به کویت حمله کرد و با اشغال کویت، یک بحران بین المللی ایجاد کرد که پیامد آن، جنگ خلیج فارس بود. حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و وعده “انتقام پشیمانکننده” از رژیم صهیونیستی توسط ایران فرصتی ایجاد کرد تا به بازخوانی حمله موشکی صدام به اسرائیل و مقایسه آن با پاسخ ایران به این رژیم در شراط کنونی نظام بین الملل بپردازیم.
طوفان الاقصی و افول قدرت هوشمند ایالات متحده آمریکا
با شروع عملیات طوفان الاقصی و ورود آمریکا به عنوان یکی از بازیگران مهم در این تحولات و حمایتهای بی دریغ از رژیم صهیونیستی، چالشهای زیادی را برای این کشور به وجود آورده است. این کشور از بازوی قدرت هوشمند خود بهره برد تا به نوعی بتواند به این منازعات پایان داده و صلح و ثبات را به منطقه بازگرداند، اما نه تنها موجب سیاه شدن چهره قدرت نرم آمریکا در عرصه بین المللی شد، بلکه طبق گزارش فارن پالیسی، پس از عملیات طوفان الاقصی، بیش از صد حمله به نیروهای آمریکایی در سراسر منطقه صورت گرفت که موجب تأثیر منفی بر قدرت سخت آمریکا شد؛ لذا در این یادداشت چگونگی افول قدرت هوشمند آمریکا در پی وقوع عملیات طوفان الاقصی مورد بررسی قرار گیرد.
افزایش قدرت جبهه مقاومت و چالش خروج آمریکا از منطقه؛ سهل و ممتنع
دوران گذار از نظم کنونی بینالملل (پیچ تاریخی) را میتوان به دو دوره قبل از عملیات طوفان الاقصی و پس از آن تقسیم کرد. در این که عملیات طوفان الاقصی فصل جدیدی را در تاریخ فلسطین و جبهه مقاومت رقم زد، تردیدی وجود ندارد. شرایط پس از این جنگ، دیگر شرایط قبل از این نبرد نخواهد بود و معادلات ویژهای در منطقه شکل خواهد گرفت.
پیروزی از آن مقاومت فلسطین است …
در مسئلهی غزّه هم -که یک کلمه عرض بکنیم- پیشبینیها دارد بتدریج خودش را کاملاً نشان میدهد. از اوّل، پیشبینیِ روشنبینانِ دنیا، چه اینجا و چه جاهای دیگر، این بود که در این قضیّه آن که پیروز خواهد شد مقاومت فلسطین است، آن که شکست خواهد خورد رژیمِ خبیثِ ملعونِ صهیونیست است؛ این دارد اتّفاق […]
حماس؛ آشکار شدن ناتوانی رژیم صهیونیستی
نشریه فارن افرز در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۲۳ یادداشتی با عنوان غزه و آینده جنگ اطلاعاتی منتشر کرده است. این نشریه که چاپ شورای روابط خارجی در آمریکا است، توسط بسیاری، جزء معتبرترین نشریهها در زمینه سیاستها و روابط خارجی ایالات متحده آمریکا به شمار میآید. در این یادداشت، به بررسی تأثیراتی که طوفان الاقصی علیه رژیم صهیونیستی و روابط آن با کشورهای عربی و تفکر دور از دسترسی که آیا نابودی کامل حماس ممکن است و آیا اصلاً کشورهای عربی که حتی مخالف وجود حماس هستند، از این تفکر پیروی میکنند یا نه، میپردازد.
بررسی عوامل تأثیرگذار در افول اسرائیل
در هزاره سوم، شاهد گسترش و تقویت گروهها و نیروهای استقلالطلب بودهایم و حتی کشورهای ضد هژمونیک، این گفتمان را تقویت نمودهاند. دراینرابطه، در دو دهه گذشته، فلسطینیها بهمنظور بازپسگیری سرزمینهای خود از رژیم اسرائیل، به تقویت خود اقدام کردهاند و کشورهای مستقل جهان نیز با اقدامات و موضعگیری خود، به تحرکات آنها سرعت بخشیدهاند. بااینوجود، رژیم اسرائیل نیز تحت رهبری نتانیاهو، دچار چالشهای سیاستگذاری بیشماری شده است که به عوامل داخلی و خارجی مانند نبود حکمرانی مطلوب، نیرومندتر شدن فلسطین در سرزمین اشغالی، وابستگی اسرائیل به کشور رو به افول آمریکا، تشتت و اختلاف داخلی، مربوط میشود که زمینه افول اسرائیل را فراهم کرده است.
«طوفان الاقصی»؛ طوفانی برای پایان «کابینه نتانیاهو» و «حزب لیکود»
فلسطین، مسئله اول جهان اسلام و حتی مسئله اول جهان انسانها، این روزها در حال عوض کردن صفحههای تاریخ و رقم زدن وقایعی شگفت است؛ وقایعی عظیم که نه فقط برگ جدیدی در تاریخ مقاومت و مبارزه مجاهدین فلسطینی است که شاید بتوان ادعا کرد، صفحه پایانی یک فصل برای گشودن فصلی جدید است؛ فصلی که رهبر انقلاب اسلامی از آن با تعبیر نظم نوین جهانی یاد میکنند اما دلایل اهمیت عملیات طوفان الاقصی به این اندازه چه میتواند باشد؟
سیاست خارجی ایالات متحده در قبال امنیت رژیم صهیونیستی
درگیریهای اخیر میان فلسطین و رژیم صهیونیستی، توجهات همه دنیا را به این منطقه از جهان جلب کرد. ایالات متحده بهعنوان بزرگترین حامی اسرائیل، طی این بازه زمانی، دچار چالشهای متعددی هم در بعد داخلی و هم در سیاست خارجی خود شد و در بعد خارجی، راهحل دو دولتی را بهعنوان تنها راهحل بحران میان طرفین مطرح کرد. این نوشتار در پی بررسی سیاست این کشور در قبال امنیت اسرائیل از طریق مقایسه مؤلفههای سیاست دونالد ترامپ و جو بایدن و همچنین بحرانهای اخیر در دولت بایدن بر سر مناقشه اخیر است.
بررسی نقشآفرینی کرانه باختری در عملیات طوفان الاقصی
یکی از مصادیق اوجگیری بحران در سرزمینهای اشغالی، گسترده شدن جبهه مقاومت از غزه تا کرانه باختری است. کرانه باختری در سالهای اخیر شاهد مقاومت مسلحانه جوانان و رزمندگان فلسطینی در مقابل اشغالگران بوده است و رژیم صهیونیستی تلاش کرده است تا نبردهای غزه را از کرانه باختری جدا کند. گروههای جدید مقاومت در کرانه باختری از بُعد سیاسی مفهوم تشکیل دو دولت را به طور کلی فراموش کردهاند و بهدنبال آزادسازی فلسطین هستند. پس از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتیر ۲۰۲۳ گروههای مقاومت در جنین، رامالله و نابلس، علیه جنایات رژیم صهیونیستی وارد عمل شدند اما تشکیلات خودگردان به رهبری محمود عباس بر اساس راهبرد صلح (سازش) تنها به موضعگیری سیاسی در محکومیت و ضرورت توقف فوری تجاوزات رژیم اشغالگر علیه ملت فلسطین در غزه و کرانه باختری و جنایت کشتار جمعی فلسطینیان، واردات کمکهای بشردوستانه به نوار غزه و توقف تجاوزات ارتش رژیم صهیونیستی تأکید داشت. پرسش مطرح این است که چرا تشکیلات خودگردان در کرانه باختری تنها در سطح سیاسی در جنگ غزه علیه اسرائیل به دنبال نقشآفرینی است؟ این یادادشت تلاش میکند ضمن بررسی اهمیت ژئوپولتیک کرانه باختری در مقابله با رژیم صهیونیستی، دلایل نقشآفرینی صرف سیاسی تشکیلات خودگردان در عملیات طوفان الاقصی و ظهور گروه مقاومت مسلحانه را مورد بررسی قرار دهد.