افزایش روند دلارزدایی درمناسبات تجاری میان کشورها
پایان سیطره دلار، موضوعی که اگرچه در گذشته نیز مطرح بوده است اما در ماههای اخیر، به دلایلی همچون مقابله یا مهار سیاست استفاده از دلار به عنوان ابزار تحریم، تسهیل مبادلات ارزی بر مبنای پول و ناپایداری و افزایش بدهی آمریکا، شاهد شتاب گرفتن روند آن به صورت عملی در جهان هستیم. در این گزارش در پی واکاوی این مسئله هستیم که آیا سیطره اقتصادی آمریکا بر تبادلات بین المللی پایان یافته است؟!
ظرفیتهای اقتصادی حوزه آمریکای لاتین برای مقابله با بلوک غرب
باید از منطقه آمریکای لاتین بهعنوان یکی از غنیترین و ثروتمندترین مناطق جهان یاد کرد. بیش از بیست و یک میلیون کیلومترمربع مساحت این منطقه است که دربرگیرنده منابع متنوع معدنی، صنعتی، کشاورزی و بهرهمند از ذخایر عظیم نفت و گاز است. همین ظرفیتها به میزان کافی، جذابیت و اثرگذاری برای حوزه آمریکای لاتین در عرصه اقتصادی ایجاد میکند تا توجه سایر کشورها به آن جلب شود؛ ازاینرو در طول سدهها، شاهد استعمارگری قدرتهای اروپایی در این منطقه بودهایم. در عصر جدید نیز ایالات متحده آمریکا به بهانه پدرخواندگی و با سیاست دکترین مونروئه، جای پای خود را در حوزه آمریکای لاتین مستحکم کرد اما با خیزش نارضایتیهای استقلالطلبانه مردم این منطقه، با عنوان چپگرایی، هم اکنون شاهد تضعیف بیشازپیش موقعیت واشنگتن در سطح آمریکای لاتین هستیم. در این مقاله، توان و قابلیتهای اقتصادی کشورهای آمریکای لاتین برای مقابله با آمریکا، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
تحلیلی بر رویکرد اقتصادی بایدن
ماجرا از آنجایی شروع شد که پرزیدنت بایدن در سخنرانی اخیر خود که در روز چهارشنبه ۲۱ ژوئن در شیکاگو برگزار شد، به تمجید از دستاوردهای سه سال خود در حوزه اقتصاد پرداخت و به تقلید از طرح تحول اقتصادی ریگان در سال ۱۹۸۰(ریگانومیکس)، نام آن را بایدنومیکس نامید؛ همان چیزی که استیو فوربز آن را تشکیل اجتماعی مدرن از راه دولت تنظیمکننده رفاه و یا نیوت گینگریج، آن را سوسیالیسم دولت بزرگ میداند. پس از ایراد سخنرانی بایدن در روز چهارشنبه، بسیاری از اندیشمندان حوزه اقتصاد و سیاست به ارائه نظرهای خود دراینرابطه پرداختند که میتوان خلاصه نظرات آنها را در چند محور بیان کرد که در ادامه به تشریح و تحلیل هر یک خواهیم پرداخت.
از خاورمیانه جدید تا نظم نوین جهانی؛ نگاهی اجمالی به سیر تطور محور مقاومت از حرب تموز تا طوفان الاقصی
منطقه غرب آسیا به عنوان منطقهای راهبردی و منبع قدرت، نقطه تقابل قدرتهای جهانی در طول تاریخ بوده است. هماوردی ایران و آمریکا در این منطقه به خصوص پس از دفاع مقدس، سیری تطوری به نفع طلایهدار محور مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران داشته و میتوان جنگ ۳۳ روزه لبنان را نقطه عطفی در شکست طرح آمریکا برای خاورمیانه جدید دانست. طوفان الاقصی نیز نظم منطقه را وارد مرحله جدیدی از قطببندیهای منطقهای کرده که نمایشدهنده نظم نوین مقاومتپایه است.
ابعاد تمدنی طوفان الاقصی و ماجرای غزه
عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه ابرپدیدهای است که طی چند هفته گذشته در صدر اخبار دنیا قرار گرفته و افکار عمومی جهانیان را به گونهای کم نظیر تحت تأثیر خود قرار داده است. اما این پدیده کم نظیر علاوه بر ابعاد سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادیِ برجستهای که داراست از جهت تمدنی و نگاه کلان نیز به صورت خاص محل تأمل میباشد که استاد حمیدرضا مهدوی ارفع از اساتید مطرح حوزه و دانشگاه در این یادداشت تحلیلی به بررسی این بعد مهم عملیات طوفان الاقصی و در ادامه جنگ غزه پرداخته است.
دفاع مقدس و نظم جدید جهانی
دکتر حسن محمد میرزائی؛ سردبیر دوماهنامه آمریکاشناسی دفاعی که سرآغازی دیگر بر تغییر نظم جهانی شد! شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران در دهه هشتم قرن بیستم در حالی رقم خورد که حدود سی سال از جنگ جهانی دوم گذشته بود و علیرغم تقسیم شدن دنیا به دو بلوک بزرگ غرب و شرق، آمریکا با […]
ترامپ و بایدن نمادی از انحطاط آمریکا
آن روز ــ روز بیست و هشتم مرداد و امثال اینها ــ و حتی تا اوایل انقلاب، آمریکا قدرت مسلّط جهان بود [ولی] امروز نیست؛ این یک فرق مهم است. امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول میرود، ذرّهذرّه دارد آب میشود. این را […]
چرا رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به غزه موفق نشده است؟
رژیم صهیونیستی با بهانه آزادسازی اسرای خود ۲۷ اکتبر حملات گسترده زمینی خود را به غزه آغاز کرد، درحالی که حماس با جواب کوبنده تجهیزات زرهی رژیم را عقب راند که ناشی از ابتکار پدافندی گردانهای قسام، فشار سران کشورهای عربی و قطعنامه سازمان ملل است، که رژیم کودککش را مستاصل کرده است.
نگاهی به نظرات آمریکاییها دررابطه با سیاست بینالملل بایدن
جو بایدن با انبوهی از تجربیات خود در امور دولتی، از جمله رئیس کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده، به ریاستجمهوری آمریکا منصوب شد. بر اساس وعدههای انتخاباتی او، سیاست خارجی دولت میبایست با هدف ارتقای اعتبار بینالمللی ایالات متحده در عرصه بینالملل حرکت میکرد اما عواملی مانند خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و روی کار آمدن گروه مرتجع طالبان، به بنبست رسیدن گفتگوها در توافق هستهای ایران، بازسازی وجهه محمد بن سلمان، ولیعهد آل سعود، نشان میدهند که سیاست بینالملل دولت بایدن، با چاشنی ریاکاری، به شکست منجر گردید. گواه این مدعا، مخالفت بیش از نیمی از مردم آمریکا بر اساس نظرسنجی کوینیپیاک در قبال سیاست بینالملل دولت بایدن است. همچنان که بسیاری از دانشمندان آمریکایی مانند جان مرشایمر، رویکرد وی را مانند سیاستهای دولت جمهوریخواه ترامپ تشبیه کردند. واقعیت ساده این است که میزان محبوبیت کلی بایدن در زیر آب، باقی مانده است و دولت او نیاز به راهاندازی دوباره گستردهتری در سیاست بینالملل دارد.
ناکارآمدی سیاستهای نئولیبرال و تلاش آمریکا برای رفع خلأ نظریه اقتصادی این کشور
با پایان رقابت ژئوپلیتیکی – ایدئولوژیکی جنگ سرد، اهمیت جغرافیا در اقتصاد جهانی کمرنگ شد و با گسترش سازوکار ارزهای جهانروا در این دوره، دیگر مهم نبود که محل به دست آوردن درآمد کجاست یا در چه محلی باید مصرف شود؟ ارز جهانروا یک زمین مسطح را برای اقتصاد جهان پدید آورد که میشد با زدن عصای معجزهآسای آن، هر بیابانی را گلستان کرد. این سازوکار بود که اساساً مختصات نظم جهانی را بهکلی تغییر داد؛ قدرتهای بزرگ با برونسپاری و جهانیسازی زنجیرههای ارزش خود در لایههای بالاتر زنجیره ارزش که ارزشافزوده بیشتری تولید میکرد، نشستند؛ یعنی در لایه مالی و تجاری. این یعنی کار در کشورهایی که عوامل تولید، ارزانتر بود، صورت میگرفت ولی صاحب و مالک این کار، قدرتها بودند. این دوره را با اصول نئولیبرالی حرکت آزاد عوامل تولید و حاکمیت نهادهای اقتصادی جهانی و حمایت از آزادسازی و خصوصیسازی اقتصاد میتوان توصیف نمود. کلیه اصول این دوره با عنوان اجماع واشنگتن شناخته میشود.