زندگی سخت زنان آمریکایی به روایت آمار و ارقام

زندگی سخت زنان آمریکایی به روایت آمار و ارقام

دیوید سیروتا، نویسنده کتابی با عنوان «شورش»، در این مطلب با عنوان «انتظار رخداد این دست از شورش‌ها می‌رفت» که در سیزدهم ژانویه 2021 در مجله جاکوبین منتشر شده است ادعا می‌کند که دو ماه پیش از وقوع حمله به کنگره ایالات‌متحده آمریکا، گزارش‌هایی چاپ کرده مبنی بر اینکه تعدادی از افراد در تلاش برای اجرای یک کودتا هستند، البته در آن زمان، دچار تعجب و اندیشه شده است که چرا دموکرات‌ها و رسانه‌ها، توجه چندانی به این تهدیدها نشان نمی‌دهند. درواقع، او را به استهزا گرفته و بی‌توجهی می‌کردند، گویا امری محال است که چنین چیزهایی در آمریکا اتفاق بیفتد؛ اما درهرحال، حمله به کنگره اتفاق افتاد و تجلی یک جنبش خودکامه خطرناک بود که مدت‌ها برای آن برنامه‌ریزی‌شده بود. نویسنده بعد از ذکر دلایل به وجود آمدن این حادثه، درنهایت ابراز می‌کند که هیچ نوع رابطه مستقیم و یک‌به‌یک بین اجرای سیاست‌ها با هدف بهبود زندگی مردم و به‌طور هم‌زمان، خاموش کردن شعله‌های فاشیسم وجود ندارد، همانند حالتی که در ساختمان کنگره در روز چهارشنبه شاهد رخداد آن بوده‌ایم؛ اما نجات میلیون‌ها افراد که از نظر اقتصادی سال‌های متمادی است تحت‌فشارند، بهترین شیوه و احتمالاً تنها شیوه برای جلوگیری از گسترش بیشتر فاشیسم در میان جمعیت عادی مردم در طولانی‌مدت خواهد بود؛ بنابراین، ضرورت دارد این امر هر چه سریع‌تر از همین امروز شروع شود.

اتفاقات دیروز تجلی یک جنبش خودکامه خطرناک بود که از مدت‌ها قبل، برای آن برنامه‌ریزی‌شده بود؛ دو ماه پیش، گزارش­هایی چاپ کردیم مبنی بر اینکه تعدادی از افراد در تلاش برای اجرای یک کودتا هستند، در آن زمان، با خود می­اندیشیدیم که چرا دموکرات­ها و رسانه­ها توجه چندانی به این تهدیدها نشان نمی­دهند. ما را به استهزا گرفته و بی­توجهی می­کردند، گویا امری محال است که چنین چیزهایی در آمریکا اتفاق بیفتد. در حال حاضر، بعد از رخداد وقایع روز چهارشنبه در ساختمان کنگره ایالات‌متحده، دیگر کسی ما را مورد تمسخر قرار نداده یا به حرف‌های ما، بیتوجهی نشان نمی­دهد. شورشیان به ساختمان یورش بردند و اجازه تنفیذ نتایج انتخابات ملی را ندادند، نیروهای امنیتی به آن‌ها اجازه داده بودند تا وارد اتاق سنا شوند و مانع ادامه فعالیت آن‌ها شوند. تفاوت بسیار فاحشی وجود داشت میان شیوه­ برخورد نیروهای امنیتی فدرال به سال پیش در برخورد با اعتراض­های جنبش «زندگی سیاهان مهم است» درحالی‌که بسیار قدرتمند خود را به تصویر می‌کشیدند و حال که مستبدان جناح راست وارد ساختمان کنگره شده بودند، این در حالی است که نیروهای امنیتی کاملاً مطمئن بودند که آن‌ها، قصد نفوذ به این ساختمان را دارند.

حدود ده سال پیش، کتابی تحت عنوان «شورش» نوشتم که در آن، در مورد ورود به عصری پر از هرج‌ومرج صحبت کردم، اینکه گروه­های راست­گرا در تلاش برای کسب قدرت تحت لوای پوپولیسم هستند. درواقع، چنین چیزی در عصر حاضر، در حال رخداد است؛ پیش­تر واکنش­ها به جنبش تی پارتی (جنبش اعتراض چای) به آن سرعت بخشید و در حال حاضر، دونالد ترامپ موجب تسریع این امر گردید، ترامپ، رئیس­جمهوری بی­نظیر در نوع خود است زیرا به‌راحتی می­تواند به میل خود از منافع کاخ سفید برای تقویت کردن یا بی­ثبات کردن اوضاع کشورش بهره برد.

اتفاقات روز چهارشنبه، ناشی از تمام آن فتنهانگیزی­ها بود. اوج اتفاقی بود که می­توانست در کشوری با چنان مصونیت بالایی رخ دهد. باید در اینجا به پنج نکته‌ اصلی پی ببریم تا بتوانیم درکی درست از چگونگی رسیدگی به این امور داشته باشیم، زیرا احتمالاً تمامی این اتفاقات، حتی بعد از ترک کاخ سفید توسط ترامپ نیز ادامه یابد؛

  • مدت بسیار مدیدی است که راست­های تندرو را می­شناسیم تعداد بسیار زیادی از آن‌ها از طرفداران آقای ترامپ هستند و می­دانیم که آن‌ها، دشمنی دیرینه با دموکراسی دارند. نتایج به‌دست‌آمده از نظرسنجی­ها در دانشگاه مونموث به سال ۲۰۱۹، نشان داده است که حدود یک‌سوم طرفداران سرسخت ترامپ، تمایل بسیاری به انجام امور دیکتاتوری و مستبدانه دارند. به‌طورکلی، داده­های به‌دست‌آمده از صندوق دموکراسی نشان داده که حدود یک‌سوم آمریکایی­ها «بر این باورند که انتخاب گزینه­ دموکراسی برای افراد خودکامه بسیار مطلوب است.» همان حالتی که در روز چهارشنبه به نمایش گذاشته شده بود.
  • ·        درحالی‌که ترامپ در تلاش برای مقصر جلوه دادن چپی­ها در خشونت­های ارتکاب شده در روز چهارشنبه بود، دولت وی در تلاش برای کم‌اهمیت جلوه دادن تهدید مستبدان راستی و برتر پنداری نژاد سفید بود. در یک دادخواهی تهیه‌شده توسط یک فرد افشاگر، یک مقام ارشد سابق امنیت میهن ایالات‌متحده آمریکا، وی ادعا کرد که مقامات ترامپ از او خواستند تا یک بخش گزارش آژانس در مورد «برتر پنداری نژاد سفید را عوض کند، به‌گونه‌ای که خطر مطرح‌شده بسیار ملایم­تر و با تهدیدکنندگی کمتر به نظر رسد.» امسال پولیتیکو در گزارشی آورده بود که افسران امنیت میهن ایالات‌متحده آمریکا «برای مدت یک سال در میان خود جنگیدند تا کاخ سفید را مجبور سازند، توجه بیشتری به تهدیدها و خشونت­های تندروهای داخلی نشان دهند»؛ اما درنهایت، آن‌ها دست از ادعای خود کشیدند زیرا آقای ترامپ، کوچک‌ترین علاقه­ای به بررسی این موضوع نشان نداده بود. در عوض، نیروهای امنیتی فدرال بیشتر وقت خود را صرف اخراج مهاجران و بررسی فعالیت‌های فعالان محیط‌زیست کردند.
  • ·       460 میلیون دلار بودجه و ۲۳۰۰ پرسنل به پلیس ساختمان کنگره اختصاص داده‌ شده بود تا از ساختمان کنگره ایالات‌متحده محافظت کند. اگر بخواهیم مقایسه­ای داشته باشیم، این مبلغ اختصاصی به ساختمان کنگره، دو برابر میزان بودجه داده‌شده به اداره پلیس شهر من است که مسئولیت محافظت از کل کلان­شهر را بر عهده دارد. از طرفی، نیروهای امنیتی ساختمان کنگره نمیتوانستند یا تمایل نداشتند مانع هجوم شورشیان به داخل این ساختمان در طبقه سنای ایالات‌متحده شوند؛ و به نظر هم نمی­رسید که متعجب شده باشند. پیش­تر در مورد شلوغی­ها و اغتشاش­ها نیزهشدارهایی داده‌شده بود. گویا این نیروهای امنیتی، قصد جلوگیری از خشونت­ها و آسیب به این ساختمان را نداشتند.

تقاضای موریل بروزر، شهردار واشینگتن، برای ارسال نیروهای کمکی گارد ملی به ساختمان کنگره، از همان ابتدای ارسال درخواست، توسط وزارت دفاع رد شده بود؛ همان وزارتی که رهبرانش، اخیراً معدوم شده و لویالیست­های ترامپ (وفادار ماندگان به ترامپ)، جایگزین آن‌ها شده بودند. صرفاً یک تصادف یا اتفاق به نظر نمی­رسید، با در نظر گرفتن این موضوع که ترامپ از همان ابتدا از شورشیان نخواسته بود که متفرق شوند.

چند ماه قبل برای این شورش­ها برنامه‌ریزی‌شده بود، درست زمانی که مسئولان حزب جمهوری­خواه به شایعه‌پراکنی­ مشغول بوده و اطلاعاتی نادرست به مردم دادند و به دروغ گفتند که در انتخابات ملی ایالات‌متحده، تقلب شده است. این شایعات و دروغ­ها پخش شد؛ یک نظرسنجی در ماه پیش برگزار شد و نشان داد که سه‌چهارم رأی­دهندگان جمهوری خواه، موافق‌اند که در انتخابات تقلب شده است. اگرچه کسی دلیلی مستند برای این نوع تقلب سیستماتیک نیاورده بود، قانون‌گذاران جمهوری­خواه در واشینگتن، همچنان به تئوری­های توطئه دامن زده و انتخابات را تقلب اعلام کردند، درنهایت، کنگره را مجبور کردند که انتخابات ملی را لغو کنند. یک عکس از جاش هالی (سناتور میسوری) در حال بالا بردن مشت خود در میان اجتماع شورشیان گرفته شد، درست در لحظه­ای که به سمت ساختمان کنگره می­رفت تا مانع صدور گواهینامه قانونی بودن انتخابات شود.

همان‌طور که اوایل این هفته نیز نوشته بودم، مقامات حزب جمهوری­خواه که مسبب اصلی رخداد این شورش­ها و تحریک مردم برای ادامه اعتراضات بودند- رفتاری همانند سناتور میسوری پیش رو گرفتند زیرا با خود می­اندیشند که هیچ نوع عواقب قانونی، اجتماعی و سیاسی، دامن­­گیر آن‌ها نخواهد شد. برعکس، تصور می­کردند که به آن‌ها پاداش هایی تعلق خواهد گرفت، به جایگاهی بالاتر خواهند رسید و اکثر رأی‌دهندگان جمهوری­خواه از آن‌ها حمایت خواهند کرد. حتی اگر این جمعیتی که همیشه روبه‌جلو حرکت می­کند و به پشت سر نگاه نمی­کند، همچنان به مسیر خود ادامه می­داد و مطمئن بود که هیچ نوع عواقب و پیگیری قانونی برای جرائم ترامپ، وجود نخواهد داشت، در چنین شرایطی، جمهوری­خواهان نیز اطمینان داشتند که هیچ­وقت در طول عمرشان، به دلیل رفتارهای هیجانی­ که از خود نشان داده بودند، پایشان به زندان بازنخواهد شد. با وجود تمام این اتفاقات، حتی اگر چیزی تغییر نکند، تمایل دارم موافقت خود را با دن ریفل، معاون نماینده الکسندریا اوکاسیو کورتز، اعلام کنم که امروز گفته بود: «همیشه – حتی در لحظاتی شبیه به اکنون- همه چیز می­تواند بدتر شود. اگر اتفاقاتی که در حال حاضر در حال رخداد است، صرفاً یک نشانه یا راهنما باشد، حتماً چنین اتفاقی در آینده خواهد افتاد.» اما هنوز می­توانیم بسیاری از چیزها را عوض کنیم و باید این‌گونه باشد.

در کتاب شورش، این استدلال را آورده بودم که تشکیل یک حزب و جنبش مخالف، بهترین شیوه برای مقابله با افزایش پوپولیسم راست­گرا و جلوگیری از تکثیر آن‌ها است البته مشروط به آنکه این حزب صرفاً دموکراسی و روح ملت‌دوستی را در قالب الفاظ ستایش نکند و در عمل نیز اثبات کند. همچنین، این جنبش مخالف باید مزایای مادی ملموسی برای طبقه­ی کارگر داشته باشد، نه اینکه صرفاً یک متولی ناتوان و نخبه باشد و به ملت بگوید، اگر نان ندارید، خوب، کیک بخورید[۱]. همان کاری که تحریک­کنندگان جناح راست مدام انجام می­دهند و تا ابد، تندیس آنان در آتش خشم مردم سوزانده خواهد شد.

نیو دیل (New Deal)، چنین مزایایی را برای طبقه کارگر فراهم آورده و به آن‌ها کمک کرده بود تا بتوانند مانع گسترش فاشیم راست­گرایان در آمریکا شوند. تقریباً یک قرن بعد، انتخابات جورجیا که در همین هفته برگزار شده بود، توانست برای بار دوم شیوع فاشیم راست­گرایان را اثبات کند. درست در همان زمان، دو تا از مستبدان جمهوری­خواه جناح راست توسط یک کشیش سیاه‌پوست -که اداره­ کلیسای دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور را به عهده داشت و یک فرد یهودی مغلوب شدند و دو دموکرات، درنهایت برنده شدند، آن هم به دلیل کمپین‌های انتخاباتی گسترده­ای که برگزار کرده و در آن‌ها، صرفاً به مردم وعده داده بودند که در صورت برنده شدن، ۲۰۰۰ دلار چک به میلیون‌ها جورجیایی خواهند داد، افرادی که به هر دلیل اخراج شده بودند، غذا برای خوردن نداشتند یا ورشکست شده بودند.

البته، جدای از اینکه دموکرات‌ها چه خدماتی به مردم ارائه می­دهند چک­های کمک معیشتی، بالاترین میزان برای حداقل دستمزد، خدمات درمانی تضمینی، سرمایه­گذاری­های بسیار گسترده برای ایجاد اشتغال، سرکوب و سختگیری نسبت به شرکت­های سوءاستفاده گر همیشه یک جنبش مستبدانه جناح راستی با هدف برافروختن مجدد شعله­های نژادپرستی و غیر لیبرالیسم، صرفاً برای کسب منافع بیشتر، در آمریکا وجود خواهد داشت.

بنابراین، مسئله­ای ساده و پیش‌پاافتاده نیست؛ هیچ نوع رابطه مستقیم و یک‌به‌یک میان اجرای سیاست­ها با هدف بهبود زندگی مردم و به‌طور هم‌زمان، خاموش کردن شعله­های فاشیسم وجود ندارد، همانند حالتی که در ساختمان کنگره در روز چهارشنبه شاهد رخداد آن بوده­ایم؛ اما نجات میلیون­ها افراد که از نظر اقتصادی سال‌های متمادی است تحت‌فشارند، بهترین شیوه و احتمالاً تنها شیوه برای جلوگیری از گسترش بیشتر فاشیسم در میان جمعیت عادی مردم در طولانی‌مدت خواهد بود. باید از همین امروز شروع کنیم؛ نه فردا و نه چند ماه دیگر، همین‌الان و در همین لحظه.

منبع:

این مقاله ترجمه‌ای است و برای مشاهده این مقاله‌ای کلیک کنید.


[۱] let-them-eat-cake