مسائل و مشکلات جدی زنان در جامعه آمریکا

مسائل و مشکلات جدی زنان در جامعه آمریکا

افزایش خودکشی، فقر، خشونت خانوادگی، آزار و اذیت جنسی، نژادپرستی، عدم حضور در قدرت، گرفتاری در فمینیست، نداشتن خدمات درمانی، مردسالاری، عدم دسترسی به فرصت برابر، افزایش نرخ مرگ‌ومیر مادران، لشکرکشی برای عادی‌سازی زن‌ستیزی و اقتصادی که برای زنان کار نمی‌کند، بخشی از مشکلاتی است که زنان امروز ایالات‌متحده، گرفتار آن هستند که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.

سجادآذری نجف آبادی؛ پژوهشگر و تحلیلگر حقوق و جامعه آمریکایی و همکار در اندیشکده مطالعات آمریکا

میزان خودکشی در ایالات‌متحده در حالی از سال ۱۹۹۹، ۳۰ درصد افزایش‌یافته که بر اساس آمارها، تعداد زنان و دخترانی که در این کشور جان خود را می‌گیرند، به شکل قابل‌توجهی بیشتر از مردان و پسران است. حال باوجوداینکه دلیل دقیق افزایش میزان خودکشی زنان مشخص نیست اما نظریه‌هایی در این زمینه وجود دارد؛ علاوه بر خشونت علیه زنان، از دیگر مسائل مهمی که زنان در جامعه ایالات‌متحده با آن روبرو هستند، مشکل دریافت خدمات بهداشتی به‌خصوص خدمات بهداشت روان است. در این شرایط و باوجوداینکه در طول سال‌های گذشته، سلامت زنان از موضوعات اولویت‌دار در این کشور بوده، بودجه مراقبت‌های بهداشت روانی حتی با گذشت زمان در ایالات‌متحده، کاهش نیز یافته اما تقاضا همچنان در حال افزایش است. تمام چالش‌ها و فشارهای اجتماعی وارد شده بر زنان، در سلامت روانشان نیز تأثیر می‌گذارد و آن‌ها را در معرض خطر خودکشی قرار می‌دهد. برخی از این فشارها که در مورد افزایش خطر خودکشی نیز مؤثر هستند، شامل خشونت خانگی، آزار و اذیت جنسی، نژادپرستی و نابرابری اقتصادی هستند. (Lianna Arakelyan, guest writer, 2020)

البته مشکلات زنان آمریکایی تنها به این مسائل محدود نمی‌شود و شخصیت‌های این کشور، مسائل مختلفی را در خصوص مشکلات جامعه ایالات‌متحده برشمرده‌اند که در ادامه، به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود؛ «کمبود زنان در میز قدرت»، موضوعی است که کاملا هریس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، مشکل زنان امروزی در ایالات‌متحده می‌داند. «کمبود زنان در مناصب قدرت»، اظهارنظر مشابهی است که امی کلوبوچار، سناتور دموکرات مینه‌سوتا در خصوص مشکل زنان آمریکایی اعلام کرده است. «مردسالاری» را نیز کیشا بلین، استاد تاریخ دانشگاه پیتسبورگ و رئیس انجمن تاریخ خردمندی آفریقایی تبارهای آمریکا، به‌عنوان مشکل زنان این کشور معرفی کرده اما از نظر ربکا تریستر، نویسنده مجله نیویورک و کات، «تبعيض جنسیتى، نژادپرستی و تبعیض اقتصادی» مشکلات زنان این کشور است؛ «فمینیسم تروما محور»، مشکلی است که کریستینا هاف سامرز، محقق مؤسسه امریکن اینترپرایز، زنان آمریکایی را دچار آن دانسته است.

 ارتارین کازین، مدیر اجرایی سابق برنامه جهانی غذا سازمان ملل متحد، «عدم دسترسی به فرصت برابر» را مشکلات زنان آمریکایی برمی‌شمارد. «عدم احترام به مراقبت بهداشتی»، نظر آن ماری اسلاوت، رئیس و مدیرعامل موسسه آمریکای جدید درباره مشکلات زنان آمریکایی است. «نبود هدایت شغلی و نقش مادرانه زنان»، «افزایش نرخ مرگ‌ومیر مادران»، «لشکرکشی برای عادی‌سازی زن‌ستیزی» و «اقتصادی که برای زنان کار نمی‌کند»، از دیگر مسائلی است که شخصیت‌های آمریکایی در مورد مشکلات زنان ایالات‌متحده برشمرده‌اند. (What Are the Biggest Problems Women Face Today?, 2019) در کنار همه این‌ موارد، فقر زنان ایالات‌متحده را می‌توان موضوعی دانست که به‌خوبی می‌تواند، از واقعیت وضعیت آن‌ها در آمریکا پرده بردارد. در ایالات‌متحده، زنان بیش از مردان در فقر زندگی می‌کنند. بر اساس داده‌های اداره سرشماری ایالات‌متحده، از ۳۸٫۱ میلیون نفری که در سال ۲۰۱۸ در این کشور، در فقر زندگی می‌کردند، ۵۶ درصد یا ۲۱٫۴ میلیون نفر زن بوده‌اند. از سوی دیگر، همه‌گیری ویروس کرونا نیز افراد و خانواده‌ها را در معرض خطر افزایش فقر قرار داده است، زیرا اکنون، آن‌ها با ناامنی اقتصادی بیشتری روبرو هستند که علت عمده آن، بیکاری بی‌سابقه‌ای بوده که البته به‌طور نامتناسبی بر روی زنان، تأثیر گذاشته است.

در ادامه به دلایلی که موجب شده تا زنان آمریکایی بیشتر از مردان این کشور دچار فقر شوند، می‌پردازیم؛ زنان، تقریباً از هر نژاد و قومیتی نسبت به همتایان مرد خود، با نرخ فقر بالاتری روبرو هستند اما در این میان، بیشترین میزان فقر را زنان سرخ‌پوست آمریکایی یا بومیان آلاسکا (AIAN)، زنان سیاه‌پوست و لاتین‌تبار تجربه می‌کنند.

همچنین، به‌طور نامتناسبی زنان سیاه‌پوست، لاتین‌تبارها و زنان بومی آلاسکا در میان دیگر زنان، در فقر بیشتری زندگی می‌کنند. درحالی‌که لاتین‌تبارها ۱۸٫۱ درصد از کل زنان ایالات‌متحده هستند، ۲۷٫۱ درصد از زنان فقیر این کشور را تشکیل می‌دهند. به همین ترتیب، در حالی زنان سیاه‌پوست ۲۲٫۳ درصد از زنان فقیر را تشکیل می‌دهند که فقط ۱۲٫۸ درصد از کل جمعیت زنان ایالات‌متحده را شامل می‌شوند.

مادران مجرد، فقر بالاتری را نسبت به زنان متأهل، دارای فرزند یا بدون فرزند و زنان مجرد بدون فرزند متحمل می‌شوند. همچنین، در سال ۲۰۱۸، ۱۱٫۹ میلیون کودک زیر ۱۸ سال، در فقر زندگی می‌کردند که این رقم ۳۱٫۱ درصد از کسانی را که در فقر زندگی می‌کنند، شامل می‌شود.

میزان فقر برای زنان و مردان، تقریباً در تمام دوران کودکی نزدیک به هم است اما این اختلاف در زنان ۱۸ تا ۴۴ ساله، یعنی در سال‌های باروری اول و دوباره در زنان ۷۵ سال و بالاتر، به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد. در سنین ۲۵ تا ۳۴ سالگی، زنان، ۶۹ درصد بیشتر از مردان هم سن خود، در فقر زندگی می‌کنند. درحالی‌که شکاف در نرخ فقر بین زنان و مردان پس از ۳۴ سالگی کاهش می‌یابد، اما هرگز در طول زندگی آن‌ها، کاهش نمی‌یابد و در سنین پیری، دوباره افزایش می‌یابد؛ در حالی ۱۳٫۲ درصد از زنان ۷۵ سال به بالا در فقر زندگی می‌کنند که این میزان در مردان هم سن آن‌ها، ۸٫۸ درصد است.

اثرات تبعیض جنسی و نژادپرستی در ساختارهای رسمی و در کل جامعه، فرصت‌های شغلی در دسترس زنان را محدود می‌کند؛ دسترسی کمتر به حمایت‌های مراقبتی، برنامه‌های عمومی مددکاری اجتماعی و موارد دیگر، منجر به افزایش نرخ فقر در زنان، به‌ویژه زنان رنگین‌پوست در مقایسه با مردان شده است. برخی از دلایل مرتبط به هم، شامل عوامل زیر هستند:

  • شکاف دستمزد جنسیتی

به‌طور متوسط، درآمد زنان کمتر از مردان بوده و بیشترین اختلاف دستمزد نیز در میان زنان رنگین‌پوست است. بر اساس داده‌های اداره سرشماری سال ۲۰۱۸ ایالات‌متحده، زنانی که در تمام طول سال کار می‌کنند، به ازای هر ۱ دلار درآمد همتایان مرد خود، به‌طور متوسط ۸۲ سنت درآمد دارند. به ازای هر ۱ دلار درآمد مردان سفیدپوستِ غیر اسپانیایی‌تبار، لاتین‌ها ۵۴ سنت، زنان بومی آلاسکا ۵۷ سنت و زنان سیاه‌پوست، ۶۲ سنت درآمد کسب می‌کنند. زنان آسیایی نیز به‌طورکلی حدود ۹۰ سنت درآمد کسب می‌کنند. بااین‌وجود، زنان متعلق به زیرگروه‌های خاص آسیایی، شکاف دستمزد بسیار بیشتری را تجربه می‌کنند. نه‌تنها زنان بیشتر از مردان به دلیل شکاف دستمزد جنسیتی در تأمین هزینه‌های روزمره تلاش می‌کنند، بلکه این فاصله در طول زندگی، بیشتر هم می‌شود‌، به این معنی که زنان در مقایسه با مردان، منابع و پس‌انداز کمتری دارند.

 این اختلاف جنسیتی عامل معناداری است که خود را در میزان فقر میان زنان و مردان ۷۵ سال به بالا نشان می‌دهد. گفته‌شده شکاف جنسیتی دستمزد، توسط عوامل مختلفی به وجود می‌آید که از آن جمله، تفاوت در مشاغل یا صنایع مورد اشتغال افراد، ساعت‌ها کاری و سال‌های تجربه است، هرچند تفاوت در شغل یا سطح تحصیلات هم توضیح‌دهنده این فاصله نیست. تبعیض بر اساس جنسیت، نژاد یا قومیت، نقش مهمی در شکاف دستمزد دارد و موجب کاهش درآمد زنان، چه با پرداخت‌های نابرابر و چه به شکل غیرمستقیم از طریق تعصبات ساختاری مبتنی بر جنسیت و نژاد می‌شود و می‌تواند با کاهش مشاغل زنان یا تعداد ساعات کار آن‌ها، تأثیر خود را نشان دهد.

  • شکاف جنسیتی ثروت

زنان در طول زندگی خود، پس‌انداز و ثروت ضروری کمتری برای تحمل شوک‌های مالی و تأمین هزینه‌های خود و خانواده‌شان دارند. شکاف جنسیتی ثروت، به‌واسطه عوامل متعددی ایجاد می‌شود، ازجمله این واقعیت که زنان، درآمد کمتری نسبت به مردان دارند. در ایالات‌متحده، معمولاً بیشتر از بقیه درخواست وثیقه زن‌ها رد می‌شود و بیشتر از دیگران، به آن‌ها هزینه اضافه تحمیل می‌شود؛ آن‌ها به شکل خاص و به‌واسطه وام‌های فریبکارانه که بدهی‌های بیشتری ایجاد می‌کند، آسیب‌پذیر هستند و درمجموع، با موانع دیگری روبرو می‌شوند که توانایی آن‌ها در ایجاد ثروت و پس‌انداز را تضعیف می‌کند. به‌عنوان‌مثال، دوسوم بدهی وام دانشجویی ایالات‌متحده متعلق به زنان است، به‌ویژه زنان سیاه‌پوست، با بدهی بیشتری نسبت به هر گروه دیگری فارغ‌التحصیل می‌شوند. به‌طور متوسط​​، یک زن سیاه‌پوست در کل، ۳۷۵۵۸ دلار برای تأمین مالی تحصیلات خود قرض می‌گیرد، درحالی‌که این مبلغ ۳۵۵۶۵ دلار برای یک مرد سیاه‌پوست و ۳۱۳۴۶ دلار برای یک زن سفیدپوست است.

  • تفکیک شغلی در مشاغل کم‌درآمد

زنان به دلیل قوانین جنسیتی فراگیر، پیش‌بینی درباره مهارت کاری کم آن‌ها و ارزش‌گذاري سیستماتیک کمتر از اندازهِ کار، به‌طور نامتناسب برای مشاغل خاص به‌ویژه مشاغلی که حقوق کمی دارند، معرفی می‌شوند. این عوامل موجب می‌شود تا زنان، به‌ویژه زنان رنگین‌پوست، در مشاغل با دستمزد پایین به کار گرفته شوند و دستمزدهای پایین، به ویژگی مشخص مشاغل تحت سلطه زنان تبدیل شود. به‌عنوان‌مثال، در سال ۲۰۱۸، دو شغل از میان مشاغل پرطرفدار زنان، متوسط دستمزد هفتگی نزدیك یا زیر آستانه هفتگی فقر در سال ۲۰۱۸ را که ۴۹۰ دلار، برای یک خانواده چهارنفره بود، داشتند. متوسط دستمزد هفتگی زنانی كه كارگر مراقبت از كودكان هستند، ۴۹۲ دلار و زنانی که خدمتکار و خانه‌دار هستند، هفته‌ای ۴۵۷ دلار است. زنان، تقریباً دوسوم کارگرانی را تشکیل می‌دهند که حداقل دستمزد فدرال، یعنی ۷٫۲۵ دلار در ساعت یا کمی بالاتر از آن را دریافت می‌کنند. از سوی دیگر، زنان در مشاغل پردرآمدی مانند مهندسی، کمتر درخواست می‌شوند که بخشی از آن، به دلیل تقاضای این مشاغل برای حضور در دفتر طی ساعت‌های طولانی و عدم انعطاف‌پذیری برای درمان است.

  • فقدان سیاست‌های حمایتی کار و خانواده

ایالات‌متحده فاقد سیاست‌های حمایتی از کار و خانواده، مانند اعتبار مالی مناسب برای مراقبت از کودک، یک برنامه ملی مرخصی خانوادگی و پزشکی با حقوق و قانون مرخصی استعلاجی با حقوق است که به زنان، در مدیریت مسئولیت‌های شغلی و درمانی کمک می‌کند. مراقبت قابل‌اطمینان از کودک -که والدین را قادر به مشارکت در فضای کاری می‌کند- غالباً غیرقابل پرداخت بوده و یافتن آن نیز دشوار است که همین مسئله، می‌تواند به کاهش اشتغال مادران نسبت به پدران منجر شود. ایالات‌متحده در عدم تضمین دسترسی به مرخصی استحقاقی خانوادگی، پزشکی و مرخصی استعلاجی استحقاقی در میان کشورهای پیشرفته، یک بخش جدا افتاده است، درحالی‌که آن‌ها به کارگران خود اجازه می‌دهند، زمانی را دور از کار برای بهبود بیماری، مراقبت از یکی از اعضای بیمار خانواده یا مراقبت از کودک تازه متولدشده سپری کنند. بدون این سیاست‌های حیاتی کار و خانواده، زنانی که بیشتر کارهای مراقبت از کودکان، سالخوردگان و معلولان خانواده را انجام می‌دهند، از فرصت‌های اقتصادی کمتری برخوردار هستند و معمولاً به کاهش ساعات کار یا حتی ترک کار مجبور می‌شوند.

  • خشونت خانگی

خشونت خانگی نیز می‌تواند وضعیت اقتصادی زنان را در ایالات‌متحده بدتر کند و موجب شود که آن‌ها، سالانه به‌طور متوسط، ​​۸ میلیون روز کار با حقوق را از دست بدهند. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، نشان داد که تقریباً یک‌چهارم تا کمی بیشتر از نیمی از زنان بی‌خانمان، گزارش کرده‌اند که خشونت خانگی، علت اصلی این اتفاق برای آن‌ها بوده است. (Robin Bleiweis, Diana Boesch, and Alexandra Cawthorne Gaines, 2020)