تثبیت گفتارهای توخالی جو بایدن در خاورمیانه

تثبیت گفتارهای توخالی جو بایدن در خاورمیانه

اناتان ارنست یادداشتی را در رویترز منتشر کرده است که در آن اشاره شده یک تهدید در مورد رویکرد کاخ سفید نسبت به منطقه، از سوریه تا عربستان سعودی وجود دارد. چرا که بایدن راهبرد خاصی برای خاورمیانه ندارد. در حالی که وی دونالد ترامپ را به دلیل عدم درک فضای ژئوپلیتیک، انتقاد کرده و اظهار داشت که خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه، به نفع اسد و ایران خواهد بود و باعث می¬شود، صهیونیستی‌ها برای تأمین امنیت خود، به روس¬ها وابسته شوند. اما بعد از پیروزی بایدن در انتخابات 2020 مشخص شد که راهبرد وی، یک پراگماتیسم بی رحم است.

هادی قربانیار

آنتونی بلینکن،[۱] وزیر امور خارجه آمریکا و همچنین، فیصل بن فرحان آل سعود،[۲] همتای عربستانی­اش، قبل از جلسه ۱۴ اکتبر خود در واشنگتن، با خبرنگاران گفتگو کردند.

رئیس­جمهور جو بایدن[۳] به یک راهبرد در قبال خاورمیانه نیاز دارد؛ این موضوعی است که بسیاری از تحلیل‌های منتشرشده ازجمله این گزارش، به آن اشاره‌کرده‌اند. این اتهام که یک دولت «راهبردی برای فلان موضوع ندارد»، غالباً منعکس­کننده­ تفاوت­های ایدئولوژیک نویسنده با برنامه مفروض کاخ سفید در آن موضوع است تا فقدان واقعی یک راهبرد. انتقادات بیشتر منعکس­کننده­ گرایش «دولتی که سیاست موردنظر من را دنبال نمی­کند»، هستند. برای من قابل‌توجه است که بایدن، راهبردی در قبال خاورمیانه دارد. این، بدین معنا است که او و مشاورانش، مشکلات منطقه­ای، تلاقی آن­ها با منافع آمریکا، منابع در اختیار ایالات‌متحده و پرداخت بها برای اتخاذ انواعی از سیاست­ها را موردتوجه قرار داده­اند. نتیجه یک راهبرد است که می­توان، آن را به‌عنوان «پراگماتیسم بی­رحم» توصیف کرد. جای تعجب نیست که چرا فعالان حقوق بشر و همچنین جنگ خواهان، شدیداً به این مسئله معترض‌ هستند.

پراگماتیسم بی­رحم، احتمالاً در سیاست­های یمن و سوریه دولت بایدن، کاملاً مشهود است. بر اساس اظهارات رئیس­جمهور در دوران رقابت­‌های انتخاباتی، می­توان از او انتظار داشت که نقش مؤثرتری در سوریه ایفا کند. این‌گونه نبود که بایدن-هریس[۴] ۲۰۲۰، برنامه­­ای مفصل برای پرداختن به جنگ داخلی سوریه مطرح کرده باشند، بلکه وقتی نامزدها در مورد این مسئله صحبت می­کردند، او به یک رویکرد محکم اشاره کرد. بایدن به‌شدت از دونالد ترامپ[۵] به دلیل عدم درک فضای ژئوپلیتیک، انتقاد کرده و اظهار داشت که قصد ترامپ برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه، به نفع رژیم اسد و ایران خواهد بود و باعث می­شود، اسرائیلی­‌ها برای تأمین امنیت خود، به روس­ها وابسته باشند. البته به‌ندرت پیش می­آید که اظهارات انتخاباتی با سیاستی که بعد از پیروزی در انتخابات اتخاذ می­شود، همسو باشند. در سال ۱۹۸۸، زمانی که معاون رئیس­ جمهور وقت، جورج اچ دبلیو بوش[۶] برای حضور در رقابت­های انتخابات ریاست­ جمهوری آماده می­شد، به دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، میخائیل گورباچف[۷] توصیه کرد که به «گفتارهای توخالی» -که در جریان رقابت­‌های انتخاباتی از او شنیده است- توجهی نکند.

به­جای اتخاذ رویکردی جنگ­طلبانه نسبت به سوریه که بایدن به آن اشاره کرد، او ظاهراً به این نتیجه رسیده است که تشنج‌زدایی، بهترین کمک را به مجموعه­ای از اهداف ژئواستراتژیک می­کند که هم با مناقشه سوریه مرتبط‌اند و هم گسترده­تر از جنگ داخلی هستند. این مسئله بر این مبنا است که تلویحاً پیروزی بشار اسد را تصدیق کنیم. ظاهراً تیم بایدن، اعتقاد دارد که با پذیرش این واقعیت، آمریکا این شانس را خواهد داشت تا بیشتر به مردم سوریه و لبنانی­های فقیر کمک کند، روابط با روسیه را تغییر دهد و سوری­ها را از ایرانی­ها جدا نماید. در راستای تحقق این اهداف، وقتی شاه عبدالله[۸] اردن با رئیس ­جمهور سوریه تماس گرفت یا بعدازاینکه در اوایل نوامبر، وزیر امور خارجه امارات با او در دمشق دیدار کرد، واکنش دولت بایدن، بیش‌ازحد انتقادی نبود یا اصلاً انتقادی نبود. به نظر می­رسد که برنامه­ رهبر اردن برای بازگرداندن حاکمیت و اتحاد با سوریه، با نگرش کلی بایدن همسو باشد، اگرچه کاخ سفید، هنوز تأیید نهایی برای مشارکت در این برنامه را اعلام نکرده است.

بر اساس گفته­ها، دیپلمات­ های آمریکایی در تلاش‌اند تا با استفاده از خط لوله گاز عرب[۹]، گاز مصر را به اردن و سپس از طریق سوریه به لبنان، منتقل کنند تا بدین ترتیب، برای لبنانی­هایی که مجبورند با برق پر نوسان (در میان سختی­های دیگر) زندگی خود را بگذرانند، آسودگی و راحتی فراهم آورند. این مسئله باعث شد که اعضای کنگره از هر دو حزب -که تلاش داشتند، اسد را به خاطر جنایات جنگی بازخواست کنند- کنجکاو شوند که چرا دولت بایدن در گوش ه­ای ایستاده و نظاره­گر این است که کشورهای عرب، ازجمله مصر، الجزایر، بحرین، عمان، لبنان و تونس، به‌علاوه‌ امارات و اردن، سوریه را بازسازی و احیا می­کنند.

نیازی نیست با اقدامات کنونی دولت در سوریه موافق باشیم، بلکه روشن است که یک راهبرد اساسی وجود دارد. پراگماتیسم بی­رحم بایدن در سوریه، از طریق تلاش برای یافتن راه­هایی برای افزایش کمک­‌ها، همسو با منافع آمریکا در مقابله با تروریسم و اشاعه سلاح هسته­‌ای، امنیت اسرائیل و البته حقوق بشر حرکت می­کند. آیا این مسئله به سرمنشأ مشکل می­پردازد؟ پاسخ منفی است. آیا دلایلی برای تردید وجود دارد؟ بله البته که وجود دارد. هر ناظر منصفی تصدیق می­کند که اسد، هرگز در مسئله کمک به مردم با حُسن نیت برخورد نکرده بلکه اغلب به‌اندازه‌ای عمل کرده که مانع مخالفانش شود و درعین‌حال، توانایی برای ادامه دادن سیاست­های شرورانه را نیز حفظ کرده است. شاید راهبرد بایدن، بد باشد اما حداقل او یک راهبرد دارد.

یمن مکان دیگری است که پراگماتیسم بی­رحم بایدن، در آن آشکار است. زمانی که سنا، فروش یک بسته­ ۶۵۰ میلیون دلاری تسلیحاتی به عربستان را تصویب کرد، خشم زیادی در میان گروه­های حقوق بشری و اعضای ترقی­خواه کنگره وجود داشت. دولت اعلام کرد که این اقدام، برای فروش «تسلیحات دفاعی» بوده است، اما مخالفان قرارداد، آن را نپذیرفتند. آن­ها به نکته­ای اشاره می­کنند که قابل­توجه است. آنچه یک سلاح را دفاعی می­کند، غالباً بستگی به کسی دارد که از او، تقاضای سلاح می­کنید.

حوثی­ها یک گروه منزجرکننده و مقصر بخشی از رنج­های یمنی­ها هستند؛ آن­ها مدعی‌­اند که حملات موشکی و پهپادی­ به خاک عربستان، جنبه دفاعی دارد. سعودی­ ها که آن­ها هم در رنج مردم یمن مسئول‌اند، با این سخن مخالف بوده و می­گویند که حملات هوایی آن­ها به یمن، برای دفاع است. نوعی ابهام معنایی وجود دارد که به پراگماتیسم بی­رحم بایدن کمک می­کند. حتی منتقدان برجسته جنگ عربستان مانند سناتور کریس مورفی[۱۰] به نفع فروش سلاح به عربستان رأی داد، به این دلیل که ‌ بر اساس گفته­ خودش، سلاح به عربستان کمک می­کند تا از خود دفاع نماید. البته که اتفاقات بیشتری حداقل برای دولت، در حال وقوع است. قطع زنجیره تأمین سلاح سعودی­‌ها، جنگ یمن را متوقف نخواهد کرد و حتی ممکن است، بعد از مدتی آن را دشوارتر سازد، اما بحران یمن با یک مصوبه از کنگره پایان نمی­یابد. سیاست دولت بایدن مبتنی بر تصدیق این واقعیت است که تبدیل عربستان­ به باج‌گیر منفور، بسیار دشوار است. بعد از قتل جمال خاشقچی، مداخله در یمن، افشاگری­‌ها نسبت به نقض­‌های حقوق بشر سعودی­‌ها و انقلاب شیل در آمریکا، دیدگاه تحلیل­گران سیاست خارجی واشنگتن و اعضای کنگره، بر این مبنا قرارگرفته است که فرصتی برای تغییر روابط آمریکا-عربستان وجود دارد. اینکه ریاض به واشنگتن نیاز دارد، بیشتر ازآنچه واشنگتن به ریاض نیاز داشته باشد، واقعیتی است که به آمریکا، امتیاز و اهرم ‌ فشار می­دهد. رابطه­ آمریکا-عربستان، پیچیده­ است زیرا هر دو کشور در موضوعات گوناگون و همچنین، زمان‌های مختلف به یکدیگر نیازمندند.

بحران یمن وحشتناک است و مداخله سعودی­ها در سال ۲۰۱۵، آن را وخیم­تر کرده است. باوجوداین، وقتی نوبت به عربستان سعودی می­رسد، بایدن موضوع دیگری برای نگرانی دارد که با سیاست­‌ها و منافع ملی خودش، پیوند خورده است؛ جریان آزاد نفت و توانایی سعودی­ها برای تأثیرگذاری بر قیمت نفت و بالطبع، مبلغی که مصرف­کنندگان آمریکایی در پمپ­بنزین‌­ها می­پردازند. تحلیل­گران نگران ثبات شبه­جزیره عربستان و خطری هستند که در صورت پیروزی حوثی­ها و به دلیل ارتباطشان با ایران، آبراهه­‌های راهبردی مانند تنگه باب المندب و دریای سرخ را تهدید می­کند. این، نکته­ مهم و قابل­‌توجه است، اما اینکه همه­ این مسائل در فروش سلاح خلاصه می­شود، حاکی از نیاز برای جلب کمک عربستان است. بایدن تمایل دارد که عربستان سعودی نفت بیشتری عرضه کند، زیرا او به دلیل تورم و قیمت بالای بنزین، در حال مرگ سیاسی است.

این امر برای فعالان حوزه آب‌وهوا، یک اقدام بزدلانه بوده و تا حدی نیز این‌گونه است اما با اینکه چشم­انداز انرژی در حال تغییر بوده، قرار نیست به همان سرعت یا روانی که طرفداران محیط‌زیست دوست دارند همه آن را باور کنند، رخ بدهد. تا زمانی که یک تغییر فرهنگی در ایالات‌متحده به وجود بیاید و آمریکایی­‌ها، دیگر باور نداشته باشند که حقی الهی دارند تا با خودروهای بزرگ پر از بنزین ارزان­قیمت تردد کنند، عربستان سعودی یک کشور مهم باقی خواهد ماند. هیچ‌چیز تطهیر کننده یا قهرمانانه­ در مورد پراگماتیسم بایدن وجود ندارد. سیاست خارجی، اغلب به اخذ تصمیماتی ناظر است که ازنظر اخلاقی، موردتردید هستند. بااین‌وجود، بایدن و تیمش، مستحق تحسین بوده و برخلاف دیدگاه منتقدان، درگیر یک تفکر راهبردی هستند.

منبع: این مقاله از سایت رویترز[۱۱] گرفته شده،برای دریافت اصل مقاله کلیک کنید.

نویسنده: جاناتان ارنست[۱۲]


[۱] Antony Blinken

[۲] Faisal bin Farhan Al-Saud

[۳] Joe Biden

[۴] Harris

[۵] Donald Trump

[۶] George H.W. Bush

[۷] Mikhail Gorbachev

[۸] King Abdullah

[۹] Arab Gas Pipeline

[۱۰] Chris Murphy

[۱۱] REUTERS

[۱۲] Jonathan Ernst