بازی دو سر باخت آمریکا در منطقه

«ریچارد هاس»[1] رئیس شورای روابط خارجی در 17 نوامبر 2021 طی مقاله‌ای با عنوان «انتخاب‌های هسته‌ای ایران و ما[2]» در رابطه با مذاکرات هسته‌ای بین ایران و کشورهای غربی نظر خویش را مطرح کرد. او معتقد است که دولت آمریکا باید دقت بیشتری به خرج دهد چرا که رسیدن ایران به اهدافش در مذاکرات می‌تواند منجر به تحریک باقی کشورهای منطقه جهت هسته‌ای شدن می‌شود و این موضوع تهدیدی برای امنیت امریکا و رژیم صهیونیستی قلمداد می‌گردد. ترامپ و بایدن هر دو تمایل خود برای کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه را به‌صراحت اعلام کرده‌اند اما به‌خاطر ایران، احتمال تحقق این هدف روزبه‌روز کم‌تر می‌شود.

مترجم: هادی قربانیار

اگرچه مذاکرات هسته­ ای قرار است که دوباره ازسرگرفته شود اما ایالات متحده باید برای اتفاقات آینده برنامه داشته باشند. گفتگوها بین ایران و آمریکا در مورد فعالیت­‌های هسته­ ای ایران قرار است از ۲۹ نوامبر مجدداً ازسرگرفته شوند. درحالی‌که بسیاری از این تحوّل، استقبال می­کنند اما آن­ها باید این نکته را نیز در نظر داشته باشند که بعید است گفتگوها، موفقیت ­آمیز باشند. حتی اگر این‌گونه باشد، دستیابی به هرگونه توافق، مسئلة تلاش ایران برای سلطة منطقه ­ای – یا دستیابی به سلاح هسته­ ای – را حل نخواهد کرد.

ابتدا باید برخی وقایع تاریخی را مرور کنیم. در سال ۲۰۱۵، ایران و آمریکا به همراه چین، فرانسه، آلمان، روسیه، اتحادیه اروپا و انگلیس، برجام را امضا کردند. بر اساس این توافق، ذخایر اورانیوم ایران، سطح غنی­سازی و نیز تعداد سانتریفیوژهای مورداستفاده، کاهش پیدا کردند. به‌علاوه، بازرسی­ های گسترده بین ­المللی صورت گرفت و ایران متعهّد شد که هرگز سلاح هسته ­ای نسازد.

طبق تخمین کارشناسان، توافق فوق به این معناست که اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح هسته­ ای بگیرد، حدود یک سال زمان نیاز خواهد داشت و اینکه به‌احتمال زیاد، بازرسان در طول ساخت بمب، متوجه آن خواهند شد. بااین‌وجود، بیشتر محدودیت­‌هایی که نقش محوری در توافق سال ۲۰۱۵ داشتند، شامل بندهای “انقضاء” می‌شدند. به این معنا که در یک بازة زمانی ۱۰-۱۵ ساله منقضی خواهند شد.

به‌محض اینکه محدودیت ­های فوق از بین بروند، ایران برای توسعة برنامة تمام‌عیار ساخت سلاح هسته‌­ای به زمان کمتری نیاز خواهد داشت. بااین‌وجود، به سبب برجام، میلیاردها دلار از سرمایه‌­های مسدود ایران آزاد شد و این کشور از بخش قابل‌­توجهی از تحریم ­های اقتصادی گسترده خلاصی یافته است.

ایران پایبندی به برجام را انتخاب کرد اما سه سال بعد در سال ۲۰۱۸، دولت دونالد ترامپ[۳]، به شکلی یک­­­طرفه از این توافق خارج شد. توافقی که ترامپ آن را “وحشتناک” و “یکی از بدترین و یک­طرفه­ ترین معاملات” توصیف کرد. وی سپس مجموعه ­ای جدید از تحریم­ های شدید را وضع کرد. کمی بعد، ایران تلاش کرد تا بازرسی­های بین­‌المللی را محدود ساخته و کم‌کم به سمت تولید سلاح هسته‌­ای پیش برود. شواهد متقنی وجود دارد که نشان می­دهد، ایران اورانیوم کافی برای ساخت یک یا چند بمب را غنی­سازی کرده است.

در دوران دولت جو بایدن[۴]، آمریکا تمایل خود، برای ورود دوباره به توافق را نشان داد. (توافقی که در زمان امضا آن، بایدن معاون رئیس ­جمهور بود) و از ایران نیز خواست تا اقدام مشابهی انجام دهد. ایران با وجود رئیس­ جمهوری مانند ابراهیم رئیسی، آمادگی خود را برای این کار اعلام کرد اما تنها درصورتی‌که تحریم­ های وضع­شده در دوران ترامپ برداشته شود. اگر مذاکرات، دو طرف را دوباره به برجام بازگرداند، این توافق نزدیک به یک دهه از محدودیت­ های اعمال­ شده بر برنامة هسته­ای ایران را در ازاء لغو بسیاری و نه همة تحریم ­های اقتصادی، خریده است.

اما مشکلاتی در این سناریو وجود دارد. اول اینکه لغو تحریم­ ها باعث می­شود که ایران آسان­تر به منابع مالی خود دسترسی داشته باشد و بدین ترتیب می­تواند اقدامات بیشتری در راستای فعالیت ­های کنونی­اش برای ایجاد بی­ثباتی در یمن، سوریه، عراق، لبنان، غزّه و سایر کشورهای منطقه، انجام بدهد. ایران از انجام چنین اقدامی در توافق سال ۲۰۱۵ منع نشده بود.

دوم اینکه هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ایران یک توافق هسته‌­ای “طولانی­تر و قوی‌تر” که متضمّن محدودیت­های شدیدتر برنامة هسته­ ای برای مدّتی طولانی­تر است را می­پذیرد و نیز دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ساختار سیاسی ایران یا اهدافش در یک دهة آینده، اصولاً متفاوت خواهند بود. این مسئله ما را به سمت نقصی دیگر در احیاء برجام سوق می­دهد: ایران می­تواند دوباره به برجام ۲۰۱۵ برگردد و درحالی‌که به آن پایبند است، ساخت موشک‌­های بالستیک را نیز سرعت ببخشد. (موضوعی که توافق به آن نپرداخته است) و بعد از ۲۰۳۰ نیز به شکلی چشمگیر، ذخایر اورانیوم غنی­شده خود را گسترش دهد. به‌علاوه، ایران قادر است با استفاده از تجربیاتی که در طول سال­های گذشته آموخته، برنامة ساخت و توسعة سلاح­های هسته­ای را در تأسیساتی مخفی دنبال کند – اقدامی که در صورت تصمیم ایران به ساخت این نوع سلاح، می­تواند کیفیت و کمّیت آن را افزایش دهد.

سؤال این است چه زمانی ما به این برهه می­رسیم؟ ظرف چند ماه آینده اگر مذاکرات به شکست بینجامد یا در کمتر از یک دهه اگر آن­ها موفقیت ­آمیز باشند. ایرانی که اجازه یافته به موضوع ساخت سلاح هسته ­ای بپردازد و یا به چنین نقطه­ای نزدیک شود (تبدیل­ شدن به کشوری در آستانه داشتن سلاح هسته­ ای)، به‌احتمال فراوان برای تبدیل منطقه به شکل دلخواه خود، حتی تهاجمی­تر و خصمانه­تر عمل خواهد کرد.

در همین زمان، ایرانی با سلاح ­های هسته­ ای یا توانایی تولید آن­ها، ظرف چند روز یا هفته می­تواند یک یا چند کشور همسایه را برای انجام اقدامی مشابه تحریک کند. – به‌احتمال زیاد عربستان سعودی، مصر یا ترکیه – این کار باعث می­شود که منطقه­ ای آکنده از منازعات، در وضعیتی که دست روی ماشه قرار گرفته است و به هر اتفاق کوچکی واکنش نشان می­دهد.

گزینة دیگر این است که: دیپلماسی رسمی را با مفهومی کمتر رسمی جایگزین کنیم. می­توان آن را دیپلماسی ضمنی یا کنترل تسلیحات بدون توافق نامید. ایالات متحده و سایر دولت­های دغدغه‌­مند (مانند اسرائیل)، محدودیت­ های مدنظر خود نسبت به سطح توانایی هسته­ای ایران را به این کشور منتقل می­کنند. اگر ایران تصمیم گرفت تا از این خطوط قرمز کیفی و کمّی عبور کند، بهای سنگینی را خواهد پرداخت. علاوه بر افزایش تحریم‌­ها، این کشور باید منتظر حملات سایبری و نیز نظامی علیه تأسیسات هسته­ ای و احتمالاً اهداف مهم اقتصادی و نظامی، باشد.

البته این مسیر بدون خطر و هزینه نیست. هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین حملاتی با موفقیت همراه باشد، باتوجه به اینکه ایران خود را به آب‌وآتش می­زند تا اجزاء مهم برنامة هسته‌­ای کشور را حفظ کرده و در صورت نیاز، آن­ها را بازسازی کند. همچنین ایران ممکن است به‌وسیلة طیفی از ابزارها، علیه اهدافی که خودش در منطقه یا جهان انتخاب می­کند، اقدام تلافی­جویانه انجام دهد.

همة این مسائل حاکی از این هستند که آمریکا انتخاب­‌های دشواری دارد. بایدن و جانشینان او ممکن است مشارکت یا انجام حمله علیه ایران را در دستور کار قرار دهند. همچنین ممکن است نیاز باشد که آن­ها متعهّد شوند در واکنش به هر تهدید ایجادشده توسط ایران یا استفادة این کشور از سلاح هسته­ای، حمله انتقام­ جویانه انجام بدهند همان گونه که آمریکا چنین اقدامی را برای متحدانش در اروپا و آسیا علیه روسیه و چین انجام می­دهد. ترامپ و بایدن هر دو تمایل خود برای کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه را به‌صراحت اعلام کرده­ اند اما به‌خاطر ایران، احتمال تحقق این هدف روزبه‌­روز کم­تر می­شود.

برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید


[۱] Richard Haass

[۲] Iran’s Nuclear Choices and Ours

[۳] Donald Trump

[۴] Joe Biden