دوستی­ های خاورمیانه آمریکا در حال تجربه مرگی طبیعی است.

دوستی­ های خاورمیانه آمریکا در حال تجربه مرگی طبیعی است.

استیون. آ. کوک ستون نویس فارین پالسی در یادداشتی با اشاره به مشکلات آمریکا در منطقه غرب آسیا نوشت: مشکلات در روابط آمریکا با عربستان، به تدریج در حال بروز هستند. او معتقد است که عربستان و امارات، دیگر به اظهارات آمریکایی ها مبنی بر اینکه واشنگتن متعهّد به امنیت آن‌ها است، ایمان ندارند. او با اشاره به نشست نقب میگوید که پس از سال ها تلاش مقامات آمریکا برای ایجاد یک اجماع منطقه ای، اتحادی که اکنون وجود دارد، شامل ایالات‌متحده نیست. او معتقد است که ایالات‌متحده و دوستانش در منطقه، به برهه ای رسیده اند که منافعشان، دیگر همسو نیست.

مترجم: هادی قربانیار

زمان آن رسیده است که تصدیق کنیم، آن‌ها در وقت اضافه زندگی می­کردند. حدود پنجاه سال قبل، ایالات‌متحده، ضربه‌ای به مصر زد که این، یک پیروزی بزرگ در دیپلماسی مجموع صفر جنگ سرد[۱] بود و در طی آن، دو ابرقدرت مشغول جلب­ نظر حامیان منطقه­‌ای بودند. مصری­‌ها به گروهی پیوستند که شامل عربستان سعودی، اردن، اسرائیل و کشورهای کوچک حاشیه خلیج‌فارس می­شد که بعد از عقب­‌نشینی بریتانیا از مواضع آن‌ها در شرق کانال سوئز[۲] در سال ۱۹۷۱، به دنبال امنیت بودند. در دهه‌­های بعد و با مداخله مستقیم بیشتر ایالات‌متحده در خاورمیانه، آن کشورها، هسته­ گروهی از کشورهای دوست آمریکا را تشکیل دادند. این اقدام، کار واشنگتن[۳] را برای پیگیری اهدافش در منطقه، همچون تأمین روند تولید و جریان نفت، کمک به تضمین امنیت اسرائیل، مقابله با تروریست­‌ها و ممانعت از تکثیر سلاح­‌های کشتارجمعی و نیز مجموعه­‌ای از سیاست­های بیشتر از معمول جاه­‌طلبانه، مانند حمله به عراق آسان­­تر کرد.

من از ابتدای نوشتار این مقاله که شرحی تفصیلی است از بحران­‌های موجود در روابط واشنگتن با شرکای خود در خاورمیانه، به‌ویژه عربستان سعودی و امارات،‌ به این روابط می‌­اندیشیدم. عربستان و امارات، هیچ‌کدام با درخواست دولت بایدن[۴] برای تزریق نفت بیشتر در شرایطی که بهای جهانی نفت به دلیل حمله روسیه به اوکراین، به‌شدت بالا رفته است، موافقت نکرده­اند. کمی بعد از اینکه نیروهای روس به سمت غرب حرکت کردند، دولت امارات به قطعنامه محکومیت حمله روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، رأی ممتنع داد. درحالی‌که رئیس­ جمهور آمریکا، جو بایدن، تلاش کرده است تا جهان را علیه روسیه متحد سازد، عربستان سعودی و امارات، هیچ‌کدام از تحریم شریک خود در اوپک پلاس،[۵] یعنی روسیه حمایت نکردند. اواسط ماه مارس، امارات از رئیس­ جمهور سوریه، بشار اسد در دبی[۶] میزبانی کرد. تصوّر اینکه ولیعهد امارات، محمد بن زاید آل نهیان[۷] از دیدار با فردی که مسئول ارتکاب جنایات گسترده­ای علیه بشریت بوده، قصد ارسال چه پیامی را دارد دشوار است، اما روشن است که این ملاقات، حاکی از شکاف با ایالات‌متحده بوده باشد.

مشکلات در روابط آمریکا با عربستان، به تدریج در حال بروز هستند، اما ترکیبی از عوامل منطقه‌­ای، جهانی و سیاسی که در هشت ماه گذشته تصادم پیدا کرده­اند، به تشدید این روابط کمک نموده‌اند. آخرین باری که رهبر یکی از کشورهای خاورمیانه پاسخ تماس تلفنی رئیس­ جمهور آمریکا را نداد، چه زمانی بود؟ در زمان کنونی نمونه­‌هایی از هر دو مورد را شاهد هستیم. بااین‌حال، این، فقط یک رنجش شخصی نیست، بلکه به نظر می­رسد که عربستان و امارات، دیگر به اظهارات آمریکایی­‌ها مبنی بر اینکه واشنگتن متعهّد به امنیت آن‌ها است، ایمان ندارند. در دوران ترامپ[۸]، زمانی که ایران در سپتامبر ۲۰۱۹ به تأسیسات نفتی عربستان در بقیق[۹] و خریص[۱۰] حمله کرد، رئیس­جمهور ترجیح داد تا به این حملات پاسخی ندهد. این چهار دهه سیاست خارجی وارونه­ آمریکا برای دفاع از میادین نفتی خلیج‌فارس در برابر تهدیدهای نشئت‌گرفته از داخل و خارج منطقه، طراحی و تنظیم نشده است. ما اخیراً نیز شاهد عقب­نشینی آشفته و نامنظم آمریکا از افغانستان و عزم دولت بایدن برای آغاز دور جدید مذاکرات هسته­‌ای با ایران بودیم. کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، درواقع از حصول توافق حمایت می­کنند، اما از این هراس دارند که مذاکرات به توافقی منتهی شود که برای تهران، میلیاردها دلار منابع فراهم سازد و او بتواند، بیشتر منطقه را بی­ثبات کند. این مسئله در کنار عدم تمایل واشنگتن برای تعیین حوثی­های یمن به‌عنوان یک گروه تروریستی و درحالی‌که مقامات آمریکا در اندیشه حذف اسم سپاه از فهرست گروه­های تروریستی هستند، برای عربستان و امارات، آشکارترین نشانه از تعهّد پوچ ایالات‌متحده برای تأمین امنیتشان است. البته تنها سعودی ­ها و اماراتی­‌ها نیستند؛ اگرچه اسرائیل در دوران نخست ­وزیری نفتلی بنت،[۱۱] موضعی کمتر انتقادی در قبال ایالات‌متحده داشته است، ولی او و وزیر امور خارجه، یائیر لاپید[۱۲] شفاف ساخته‌­­اند که اسرائیل، به هیچ توافق هسته­ای جدیدی با ایران، پایبند نخواهد بود. آن‌ها همچنین از طریق لابی­­گری با دولت آمریکا، تلاش کرده­اند تا حوثی­ها را در لیست تروریستی قرار دهند و این کشور را در نگرانی عربستان و امارات از سپاه پاسداران سهیم کنند. تا جایی که به آن‌ها مرتبط است، مصر در سال­های اخیر، به تسلیحات پیشرفته روسی دست پیدا کرده و همچنان ضمن سرگرم ساختن چین، از انتخاب بین واشنگتن و پکن[۱۳] امتناع می­ورزد. فضای خوبی بر اجلاس بی­سابقه نقب[۱۴] که وزرای امور خارجه اسرائیل، مصر، بحرین، امارات و مراکش را به همراه وزیر امور خارجه آمریکا دور یکدیگر جمع کرد، حاکم بود اما این واقعیت نیز وجود داشت که پس از سال­ها تلاش مقامات آمریکا برای ایجاد یک اجماع منطقه‌­ای، اتحادی که اکنون وجود دارد، شامل ایالات‌متحده نیست.

درمجموع، تمامی این مسائل، طرفدارانی در واشنگتن دارد که می­پرسند، آیا شرکای ایالات‌متحده در خاورمیانه، واقعاً شریک هستند؟ در همین زمان، مقامات کشورهای خاورمیانه نیز احساس مشابهی نسبت به آمریکا دارند؛ شرایطی که سخن­های گاه‌وبیگاه تحلیل­‌گران در دولت فدرال آمریکا موسوم به بلت­وی[۱۵] درباره «خروج» یا «چرخش از» منطقه، آن را بدتر می­کند. البته احساسات ناپخته در همه طرف­‌ها، قابل‌درک است اما مأیوس شدن و اعلام اینکه شرکای آمریکا افتضاح هستند، هیچ بینشی نسبت به چرایی چنین سرگردانی و اینکه چه‌کاری می­توان نسبت به آن انجام داد، ارائه نمی­کند. برخی تمایل دارند تا مقامات کنونی را مقصر جلوه دهند، اما درواقع، این روند ازهم­‌پاشیدگی به قدری سابقه دارد که دوران مسئولیت سه رئیس ­جمهور آمریکا را شامل می­شود (۱۳ سال ادامه نیز دارد). دلیل این مسئله، این است که روابط فوق، نابهنگام و نابجا بوده و برای زمانی که اکنون، مدت­ها از آن گذشته است، کشف، توسعه و ساخته شده­اند.

۷۷ سال قبل، رئیس ­جمهور وقت آمریکا، فرانکلین روزولت[۱۶] و شاه عبدالعزیز[۱۷] -که به ابن سعود مشهور است- روابط بین دو کشور را پایه‌­ریزی کردند. مدت­ها از زمانی که رئیس­ جمهور سابق مصر، انور سادات[۱۸] به وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، هنری کسینجر[۱۹] گفت که مصر می­تواند سپری در برابر اتحاد جماهیر شوروی باشد، می‌گذرد. روابط واشنگتن با امارات در طول دهه­ ۱۹۹۰ میلادی پرورش یافت؛ دورانی که حضور ایالات‌متحده در خلیج‌فارس، حاکی از یک حضور دائمی بود. آن روابط با وقوع جنگ جهانی با تروریسم تنگ­تر شد، اما اکنون آمریکایی­‌‍ها در حال کنار آمدن با تبعات امنیتی سازی سیاست خارجی خود در طول دو دهه گذشته بوده و خواستار تغییر هستند. در سطحی گسترده‌­تر، منافع اصلی که ایالات‌متحده را در خاورمیانه هدایت می­کند (جریان آزاد نفت و کمک به تضمین امنیت اسرائیل)، دیگر ضروری به نظر نمی­رسند.

بله! حمله روسیه به اوکراین، اهمیت نفت خاورمیانه را در برهه کنونی تصدیق کرد‌ و انتقال انرژی، هرگز قرار نبود تا به سهولتی باشد که برخی تصور می­کنند. البته با سرعت گرفتن روند انطباق با جایگزین­های نفت (جامعه اطلاعاتی آمریکا تخمین می­زند که این اتفاق، بعد از سال ۲۰۳۰ رخ خواهد داد)، میادین نفتی منطقه، اهمیت کمتری برای آمریکا، پیدا خواهند کرد. هم‌اکنون نیز سیاست­گذاران آمریکایی، اشاراتی داشته‌­اند که دیگر نمی‌خواهند از امنیت انرژی خاورمیانه، دفاع و برای آن فداکاری کنند. یکی از آخرین اقدامات جنجالی رئیس‌جمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ، پاسخ ندادن به حمله سال ۲۰۱۹ عربستان سعودی بود.

 اسرائیل، کشوری کاملاً صنعتی شده است که تولید ناخالص داخلی هم­ردیف متحدان اروپایی آمریکا و سابقه­ای درخشان از دفاع از خود، در کارنامه دارد. همچنین، این کشور به‌تدریج در حال متحد شدن با همسایگان خود است. اسرائیلی­ها روابط بسیار خوبی با دشمن سابق خود، یونان و قبرس دارند و دولت ترکیه به دنبال ایجاد رابطه جدید با بیت‌المقدس[۲۰] است. البته، شرکای جدید اسرائیل در جهان عرب (بحرین، امارات و مراکش) نیز هستند تا با اردن و مصر همراهی کنند.

به نظر می­رسد که ایالات‌متحده و دوستانش در منطقه، به برهه­ای رسیده‌­اند که منافعشان، دیگر همسو نیست. مقامات واشنگتن و کشورهای خاورمیانه، می­توانند نظام روابطی را که در حال قدیمی­شدن است، دوباره بر اساس مجموعه­ای جدید از اهداف تنظیم کنند، اما هر دو هدفی که آمریکا، ممکن است در نظر داشته باشد (مقابله با چین و روسیه یا احتمالاً ادغام ایران در منطقه به‌منظور برقراری ثبات در آن)، هیچ خواهانی ندارد. در طرف مخالف، ما شاهد تحولات عجیب‌وغریبی مانند حمایت منفعلانه شرکای آمریکا در خاورمیانه از روسیه و عمق‌ بخشیدن به روابطشان با چین هستیم. احتمالاً اصطلاح دقیق­تر برای این تحولات، «علائم بیمارگونه» است. این علائم، حاکی از مرگ نظمی است که آمریکا پس از جنگ جهانی دوّم،[۲۱] ایجاد کرد و تردیدی است که نسبت به وقایع آتی وجود دارد.

برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید


[۱] Cold War

[۲] Suez Canal

[۳] Washington

[۴] Biden

[۵] OPEC+

[۶] Dubai

[۷] Mohammed bin Zayed Al Nahyan

[۸] Trump

[۹] Abqaiq

[۱۰] Khurais

[۱۱] Naftali Bennett

[۱۲] Yair Lapid

[۱۳] Beijing

[۱۴] Negev Summit

[۱۵] Beltway

[۱۶] Franklin D. Roosevelt

[۱۷] King Abdulaziz

[۱۸] Anwar Sadat

[۱۹] Henry Kissinger

[۲۰] Jerusalem

[۲۱] World War II