ایجاد یک نظم جدید اقتصادی بدون نظم امنیتی، توهمی خطرناک است

امروز دیپلماسی دلار یکی از مشکلات اساسی برای تغییر نظم جهانی است و مسلح کردن آن توسط آمریکا باعث شده که کنشگران جهانی به سمت و سوی جایگزین کردن دلار اقدام کنند. تغییرات تکتونیکی در ژئوپلیتیک جهان درحال رخ دادن است. عده‌ای این مسئله را باور کنند که می‌توان یک اقتصاد بدون محور دلار، غرب و اروپا ایجاد کرد و اگر تصور کنیم که می‌شود که یک نظم جدید اقتصادی را بدون این که نظم امنیتی تغییر کند، این یک توهم خطرناک است.

دکتر سام مهدی ترابی

ارتباطات اقتصادی ایران برای سال‌ها و دهه‌ها به سمت غرب جهت داشته است و سیستم اقتصادی ایران غرب محور بوده است، مانند بسیاری از کشورهای دیگر. این مسئله نیز یک میراثی است از دوران امپراطوری بریتانیا که آمریکایی‌‌ها عملاً بعد از جنگ جهانی دوم، وارث این ساختار شدند، بر می گردد. این مسئله در غرب آسیا بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و حتی قبل از آن؛ وقتی که انگیس و فرانسه شروع به نفوذ در جهان اسلامی کردند، ساختارهای اقتصادی همه این کشورها از جمله ایران به سمت غرب رفت. جالب است بدانید که از لحاظ تاریخی، کشوری که قبل از شروع استعمار، ایران با آن کشور ارتباطات تجاری داشت، کشور هند بود. یعنی قبل از ورود انگلیس به غرب آسیا، اقتصادی ما به سمت هند بود. این مسئله‌ای طبیعی است؛ چراکه شبه قاره‌ای نزدیک با دسترسی راحت است و از لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز شباهت‌های زیادی وجود دارد. لذا این مسئله سبب شده است که در ذهن بسیاری از نخبگان ایرانی حتی پس از انقلاب، این تفکر غرب‌گرا بخصوص در بخش اقتصادی هنوز وجود داشته باشد. یعنی اینکه تصور شود که اقتصاد جهانی می‌تواند نظمی داشته باشد که در آن غرب‌محوری از میان برود و دلار محور نباشد، به سختی قابل پذیرش است.

تغییرات تکتونیکی در ژئوپلیتیک جهان

اتفاقی که افتاد این بود که ما بعد از انقلاب یک دورانی داشتیم که تجربیاتی می‌بایست کسب می‌شدند. خیلی از افراد از همان سال‌های بعد از فروپاشی شوروی که بحث تک قطبی آمریکا یا unilateral در دهه ۹۰ ایجاد شد، این نوع تفکر غربگرا تشدید شد و این مسئله را مطرح می‌ساختند که گزینه‌های دیگری در این دنیا وجود ندارند و بحث تعامل با همسایگان در آسیا یا حتی کشورهای آمریکای لاتین به عنوان گزینه‌های جایگزین مطرح نمی‌شدند. این درحالی است که همانطور که سفیر محترم بولیوی اشاره کردند tectonic changes تغییرات تکتونیکی که در ژئوپلیتیک جهان درحال رخ دادن است، قابل انکار نیست اما آن تفکر هنوز پابرجاست. یعنی اینکه عده‌ای این مسئله را باور کنند که می‌توان یک اقتصاد بدون محور دلار، غرب و اروپا ایجاد کرد و خودمان با استفاده از امکانات خود بتواینم اقداماتی را انجام دهیم فراگیر نشده است و این می‌تواند بزرگترین مانع درذهن‌ها باشد تا اینکه مشکلات فنی و … باشند. این وضعیت و تفکر درحال تغییر است اما به مانند بسیاری از تغییرات بزرگ و تعبیر سنگینی مثل تغییرات تکتونیکی زمان می‌خواهد. شاید یک نسل باید عوض شود و نسل جدید این تغییرات را صورت دهد که البته امروزه نیز این اتفاقات درحال وقوع هستند. اگر از دید ایرانی_اسلامی بخواهیم به این مسئله بپردازیم در این وضعیت شیطان هم در مقابل اقدامات ما برای ایجاد نظم جدید ساکت نخواهد ماند و منتظر نمی‌ماند که کشورهای دیگر باهم ائتلافی ایجاد کنند. بالأخره یکسری مشکلاتی ایجاد خواهد شد همانطور که کشور جمهوری اسلامی ایران در طول حیات خود با آنها مواجه گشته است.

نظم امنیتی مقدم بر نظم اقتصادی

اگر بخواهیم خلاصه با دیدگاه استراتژیک بگوییم؛ در علوم استراتژیک، نظم امنیتی همیشه مقدم بر نظم جدید اقتصادی است. اگر تصور کنیم که می‌شود که یک نظم جدید اقتصادی را بدون این که نظم امنیتی تغییر کند، این یک توهم خطرناک است. شاید افراد دیگر مثلاً دیپلمات‌ها به گونه دیگری بیندیشند؛ اما از دید امنیتی نظم جدید اقتصادی همیشه بعد از شکل‌گیری نظم جدید امنیتی شکل می‌گیرد. یک پدیده‌ای در این منطقه ایجاد شد به نام جنگ سوریه که عده‌ای به آن جنگ جهانی سوم می‌گفتند. دلیلش این بود که خیلی از کشورها درگیر آن بودند و بعد از جنگ یک ائتلاف شکست خورد و ائتلاف دیگر یعنی ایران، روسیه، مقاومت و دولت‌ سوریه پیروز شدند و بعد از این پیروزی مثل هر پیروزی بعد از جنگ‌های بزرگ، یک نظم جدید درحال شکل‌گیری است. اگر بخواهیم این مسئله را در مصداق کشوری مطرح کنیم ما شاهد این هستیم که مثلاً در کشور ونزوئلا به نوعی یک تغییرات اساسی شکل گرفت که بعد از آن این توانایی را بدست آورد که براساس منافع ملی خود عمل کند. برخلاف دوره‌های قبل که الیت‌های وابسته به آمریکا تصمیمات را می‌گرفتند یا در بولیوی و پرو که درگیر این مسئله هستند و همانطور که سفیر محترم نیکاراگوئه اشاره کردند؛ انقلابی که همزمان با انقلاب جمهوری اسلامی صورت گرفت که همانند برادر هستند. لذا اگر بخواهیم ثابت کنیم که اولاً نظم امنیتی باید تغییر کند، در سطح ملی و جهانی باید تغییر کند. بنابراین وقتی که یک تغییر اساسی شکل می‌گیرد مشکلات و چالش‌هایی نیز ایجاد می‌شوند.

به هیچ وجه آمریکا اجازه نخواهد داد که ایران در غرب آسیا که از نظر تاریخی و به گفته خود تحلیل‌گرایان آمریکایی در مدارک سال‌های ریاست جمهوری نیکسون که امروزه انتشار پیدا کرده‌اند، حتی قبل از انقلاب اسلامی این مسئله مطرح بوده است که اگر ایران یک روزی رشد یابد، آن چیزی که در تعبیر خود آمریکایی‌ها به ایران اطلاق شده یعنی Natural Hegemon قدرت طبیعی منطقه می‌شود. به دلیل داده‌های طبیعی که در منطقه دارد مثل برزیل در آمریکای جنوبی، آلمان در اروپا، نیجریه در غرب آفریقا، آفریقای جنوبی در شرق آفریقا و مثل چین در شرق آسیا، آن کشورهایی که این موقعیت‌ها را دارند به تعبیر خود آمریکایی‌ها ایران Natural Hegemon Of West Asia است، این تصوری که آمریکا اجازه دهد که چین، روسیه و ایران بصورت مسالمت آمیز رشد کنند دچار توهم است. نکته‌ای که در مورد ارتباط این تغییرات ژئوپلتیک اوراسیا با آمریکای لاتین وجود دارد که یکی از تحلیل‌گران برزیلی نیز در تحلیل خود در رابطه با نقش برزیل به آن اشاره کرده بود این است آمریکایی‌ها بشدت نیاز دارند که هژمونی خودشان را که به آن اعتقاد دارند، اگر قرار است که اوراسیا را از دست بدهند و البته این اتفاق نیز درحال وقوع است؛ حداقل آن را در آمریکای لاتین حفظ کنند.

تشدید تنش، جنگ افروزی و امنیتی کردن منطقه

واکنشی که ایالات متحده در ۱۰-۱۵-۲۰ سال آینده نشان خواهد داد، تشدید تنش و جنگ افروزی و امنیتی کردن همه چیز است. همانطور که می‌دانید قصد دارند چین را وارد جنگ کنند. حتی اگر خودشان مستقیماً نخواهند بجنگند، مثل اوکراینی‌ها، ژاپنی‌ها، کره جنوبی‌ها، استرالیایی‌ها را به میدان می‌فرستند. لذا علاوه بر آن تغییرات نظمی مهمی که در آینده به صورت عینی ایجاد خواهند شد، واکنش آمریکا نیز بیشتر ایجاد تنش و جنگ خواهد بود و تا جایی‌که بتواند به کشورها فشار وارد خواهد کرد.

در شرایطی که دنیا در حال تغییر است، برای هر دو طرف ائتلاف‌ها نوعی عمق استراتژیک خاص ایجاد می‌شود و این عمق استراتژیک صرفاً اقتصادی نیست و بلکه همه جانبه است. امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، رسانه‌ای و…

یعنی ارتباطی که کشورهای آمریکای لاتین با ایران دارند به آنها یک عمق استراتژیکی می‌دهد که مستقل در مقابل آمریکا علی‌رغم فشارها عملکرد داشته باشند. مانند تقابل ونزوئلا و بولیوی پس از انقلاب. از طرفی برای ایران نیز بعد از این همکاری‌ها، نوعی عمق استراتژیک ایجاد می‌شود. البته این ارتباطات نظم جدید، تفاوتی که با ارتباطات سلطه‌گرایانه نظم قدیم دارند این است که آن حالت ارباب_رعیتی از بین رفته است یعنی به این صورت نیست که ایران، روسیه یا چین بخواهند به آمریکای لاتین وارد شده و به همان شکل با کشورهای آمریکای لاتین رفتار کنند که ایالات متحده رفتار می‌کرد.

نظامی که در ایران با اصول انقلابی عمل می‌کند و مبنای کلیه سیاست‌های جهانی ایران که بارها توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است، همان اصول دینی و مذهبی است که بنا بر سخن معروف امام علی (ع): «ما نه ظلم می‌کنیم و نه ظلم می‌پذیریم».  

بنظر ما آن چیزی که رابطه ایران با آمریکای لاتین را با یکدیگر جذاب می‌سازد این مسئله است ایران با رویکرد پاترون یا رئیس محور عمل نمی‌کند و به حاکمیت و اصول همه کشورها احترام می‌گذارد و قصدی جهت ایرانی کردن مردم آمریکای لاتین ندارد. این درحالی است که ایالات متحده تلاش می‌کند که همه کشورها را به آمریکایی شدن اجبار نماید. بنابراین این ارتباطات یا عمق استراتژیک ایران از جنس جدیدی است و به هیچ وجه به علت عقبه ایدئولوژیکی ایران جایگزین ارتباط ایالات ‌متحده نخواهد شد.

عدم تفکر راهبردی

این مسئله می­‌تواند به علت بلاتکلیف بودن باشد. چراکه آن دنیایی که قرار بود بعد از فروپاشی شوروی و شکل گرفتن تک قطبی ایالات متحده ادامه یابد به بن بست رسیده و عده‌ای نمی‌توانند آن را باور کنند. تلاشی که توسط غربی‌ها در فرآیند برجام شکل گرفت، به این جهت بود که ایران به فرآیند شکل گیری نظم جدید وارد نشود. ولی در میدان این تلاش شکست خورد و از طرف خود غربی‌ها پس زده شد. تا زمانیکه این اتفاق رخ نداده بود، بسیاری از نخبگان ایرانی باور داشتند که می‌شود با تفکر غربی ادامه داد و به آن امید داشتند. درحالیکه چینی‌ها و روس‌ها از ایران گله می‌کردند که چرا آنها را معطل گذاشته‌ایم.