ورشکستگی در آمریکا/ رهبران آن نمی‌توانند بحران‌ها را حل کنند

ورشکستگی در آمریکا/ رهبران آن نمی‌توانند بحران‌ها را حل کنند

پس از فروپاشی شوروی، این احساس وجود داشت که تاریخ به پایان رسیده است و ایالات متحده نشان دهنده نقطه پایانی عالی است. اما از سال 2020 تا کنون آمریکا به بدترین شکل ممکن در حال مدیریت می‌باشد. از طرف دیگر هیچ کدام از کشورهای رقیب آن از زمان شیوع ویروس کرونا با چنین زیرساخت‌های ضعیف و امنیت اجتماعی گسسته‌ای روبرو نشده‌اند. این در حالی است که حتی جهان سوم هم با چنین شیبی با این معضلاتی مواجه نشده است و این نشان می‌دهد که آمریکا در حال افول است و تغییر و تحول در مقامات سیاسی هم نمی‌تواند این بحران‌ها را حل کند.

آرش سعیدی راد؛ پژوهشگر مطالعات غرب آسیا و همکار در مرکز مطالعات آمریکا

در حال حاضر کشوری که خود را قدرتمند ترین کشور دنیا معرفی می‌کرد و خود را کدخدا جهان می‌دانست با چالش‌های جدی مواجه شده است، خشونت در آن تشدید شده است. حدود ۳۰ میلیون جمعیت آن غذای کافی برای خوردن ندارند و به نقل از سازمان ملل ۴۰ میلیون جمعیت آن فقیر و ۱ میلیون آن بی‌خانمان‌ هستند و همه این‌ها قبل از ضربه زدن کرونا ویروس به اقتصاد این کشور بوده‌اند. اما آنچه باعث شده در کنار این آمار و ارقام این کشور در مسیر ورشکستگی قرار بگیرد، چالش‌های غافلگیرکننده برنی سندرز، ظهور غیرمنتظره دونالد ترامپ، جناح راست پوپولیست و اعتراضات خیابانی علیه خشونت پلیس، ناتوانی آن در رسیدگی به همه‌گیری کووید-۱۹ بود که دولت آمریکا را به طرز عجیب در مسیر افول قرار داد که در ادامه به سه تا از مهم‌ترین آنها اشاره خواهد شد:

  • ساختار فدرالی

بدون شک بخش اصلی این ورشکستگی به ساختار فدرال ایالات متحده بر می‌گردد. در واقع با تقسیم قدرت بین‌ سطوح محلی، ایالتی و فدرال و در میان شاخه‌های مختلف دولت، موانع بی شماری در سیستم این کشور به وجود آورده است که تلاش برای اصلاحات را متوقف می‌کند و یا مانع از آن می‌شود. نتیجه این سیر ساختاری وضعیتی شد که حتی برای رسیدگی به بحران های آهسته مانند گرسنگی و فقر یا بحران های حادتر مانند کرونا و تغییرات آب و هوایی دولت‌های آنها ناکارآمد باشند. هر چند افرادی مانند سناتور الیزابت وارن و جفری توبین، بارها این هشدار ورشکستگی را اعلام کرده‌اند. اما خروج آمریکا از ورشکستگی تنها با محدود کردن قدرت محلی، ایالتی و اصلاحات جزئی قابل حل نیست. چرا که ریشه ورشکستگی بسیار عمیق است و نیاز به یک جراحی اساسی دارد.

  • تضاد قومی-طبقاتی

اگر نیم نگاهی به شکست دولت‌ها در آفریقا و غرب آسیا داشته باشید، متوجه خواهید شد که تضادهای قومی و طبقاتی عامل اصلی ورشکستگی آنها است. در حال حاضر خصوصاً از زمان شیوع ویروس کرونا ایالات متحده منعکس کننده این مشکل است. جایی که تجربه بسیاری از سیاهپوستان و بومیان آمریکایی گویای آن است، آنها در بدو تولد احساس «مجرم بودن» می‌کنند و این تصور به یک «توده بحرانی» در آمریکا تبدیل شده است.

  • نابرابری اقتصادی

درسته اقتصاد امریکا در چند دهه رشد خوبی داشته است. اما عمده ثروت تقریباً توسط گروه اندکی تصاحب شده است. برای مثال، دستمزد مدیران از ۲۰ برابر میانگین حقوق کارگران در سال ۱۹۶۵ به ۲۷۸ برابر حقوق آنها در سال ۲۰۲۰ رسید. در حالی که ۲۱ درصد کودکان در فقر زندگی می کنند. علاوه بر این، علیرغم داشتن بالاترین سرانه هزینه مراقبت های بهداشتی در جهان، نتایج سلامت این کشور در مقایسه با سایر کشورهای OECD بسیار ضعیف است که تا حدودی به ناآرامی‌های مکرر (۲۰۲۰-۲۰۲۱) کمک کرده است. در این راستا توماس پیکتی[۱] در یک مطالعه تاریخی نشان داد که گسست بین فقیرترین و ثروتمندترین آمریکایی ها به طور تصاعدی بدتر می‌شود، چرا که طبقه متوسط در حال تبدیل شده به قشر فقیر هستند.

در واقع همه این موارد نشان می دهد که امریکا به دموکراسی نیمه کارکردی خود آویزان است و با این حال، تضادهای داخلی در حوزه اقتصادی-اجتماعی و عقب‌نشینی نهادی، همگی نشانه‌های یک دولت در حال شکست است. زیرا در ایالات متحده خشونت ناشی از نابرابری و فقر نهادی، بی‌عدالتی تشکیلات، شکاف‌های نژادی و فرهنگی به حدی رسیده است که سیاه‌پوستان و بویمان آمریکایی در بدو تولد احساس جرم بودن می‌کنند. چرا که کشور امریکا بر پایه قوانینی است که قرن ها پیش وضع شده است و اصلاحات واقعی تا زمانی که همان قوانین بازنویسی نشوند، امکان پذیر نیست.

هر چند که برخی از کارشناسان آمریکا استدلال می‌کنند، جو بایدن، مسیر تغییر و تحول را در پیش خواهد گرفت تا آمریکا را از ورشکستگی نجات پیدا کند، اما ادله‌های مذکور نشان می‌دهد که سیاست های تشکیلاتی برای حل بحران‌های موجود در آمریکا کافی نیست و تنها راه نجات این کشور در حال شکست، جراحی اساسی تمام حوزه‌ها است و از آنجایی که نژادپرستی ریشه  اصلی همه این نابرابری‌ها و بی عدالتی‌هاست، رهبران سیاسی امریکا حاضر به جراحی اساسی نخواهند شد. از طرف دیگر طرح‌های اصلاحی و اعتراضات خیابانی تغییراتی اساسی ایجاد نمی‌کند.

با این حال، ایالات متحده همچنان در حال فروپاشی است و دولت های متوالی ثابت کرده‌اند که قادر به پاسخگویی و گوش دادن به شهروندان خود نیستند. به طرز عجیبی، بر اساس مهم ترین شاخص‌هایی که در دسترس دانشمندان علوم سیاسی است، ایالات متحده در حال شکست است. حتی تعداد کمی از سرسخت ترین منتقدان آن، شکست آمریکا را چیزی جز یک فاجعه نمی دانند. بنابراین زوال بزرگ‌ترین ابرقدرت هسته‌ای و نظامی جهان، فراتر از تحلیل عقلانی بی‌سابقه و ترسناک خواهد بود – لفاظی‌هایی که نشان می‌دهند این صرفاً «سقوط رم» جدید است تقریباً ناچیز است.

منابع:

https://www.theguardian.com/commentisfree/2020/nov/01/us-politics-state-government-democrats-left

https://www.theeagleonline.com/article/2020/12/opinion-america-is-a-failing-state

https://theconversation.com/is-america-a-failing-state-how-a-superpower-has-been-brought-to-the-brink-139680


[۱] Thomas Piketty