بررسی آخرین تحولات یمن؛ صحنه سیاسی یمن، وارد مرحله جدیدی شده است

بررسی آخرین تحولات یمن؛ صحنه سیاسی یمن، وارد مرحله جدیدی شده است

در گفتگوی واحد رسانه مرکز مطالعات آمریکا با دکتر حسین آجورلو، مدیر گروه روابط بین‌الملل مؤسسه بین‌المللی ابرار معاصر مطرح شد: تمامی تحولات اخیر یمن از آتش‌بس تا تغییرات سیاسی (کنار گذاشتن منصور هادی)، نشان‌دهنده بازیگری فعال و افزایش توان بازدارندگی انصارالله و در نتیجه تثبیت واقعیت‌های میدانی در عرصه‌های سیاسی است. عربستان با تشکیل هیئت‌رئیسه جدید و موافقت با مذاکره یمنی- یمنی، به دنبال این است که اولاً خود را از معرکه یمن دور کند، ثانیاً بحران اوکراین، درس‌های جدی برای عربستان داشته است و درنهایت، محمد بن سلمان، تلاش می‌کند تا با پایان دادن به بحران یمن، بیشتر وارد فضای سیاسی و بازطراحی سیاست‌های خود در منطقه شود. بحران یمن، نشان داد که ثبات واقعی در منطقه، در گرو حل شدن مشکل فلسطین و به رسمیت شناختن جایگاه کشورهای مستقل است.

یکی از موضوعات مهم منطقه که دارای اهمیت بسیاری بوده، تحولات یمن است. پس از کش‌وقوس‌های فراوان در اول ماه رمضان، آتش‌بس میان نیروهای انصارالله  و عربستان صورت گرفت. این آتش‌بس، حاصل بازیگری فعال و افزایش توان بازدارندگی انصارالله  بود که در پی این، آن بخشی از محاصره بندر حدیده، کاهش پیدا کرد و باعث شد، مقداری سوخت به صنعا برسد و فرودگاه صنعا نیز مجدداً فعال شود که این اتفاق، اولین بار پس از بحران ۲۰۱۵ صورت گرفت. بعد از این تحولات، شاهد برکناری منصور هادی بودیم که به ظاهر استعفا داد و شورای سیاسی ۸ نفره از فرمانداران و صاحبان قدرت، داخل یمن به ریاست رشاد العلیمی شکل گرفت. به نظر می‌رسد تمامی این تحولات، نشان‌دهنده این است که نیروهای انصارالله، توانستد واقعیت‌های میدانی را در عرصه سیاسی هم تثبیت کنند و باعث موافقت سعودی‌ها با اکثر خواسته‌های خود شوند. اقدامات انصارالله  در عملیات گسترده در پالایشگاه جده و اماکن حساس عربستان، بازخورد داشته است و باعث شد تا صحنه سیاسی یمن، وارد مرحله جدیدی شود.

به نظر می‌رسد این آتش‌بس، دوام داشته باشد اما عربستان با تشکیل هیئت‌رئیسه جدید، به‌نوعی تلاش می‌کند تا ابتدا خود را از معرکه یمن دور کند و بحران یمنی را که خود ایجاد کرده است، به سمت مذاکرات یمنی- یمنی ببرد و درنهایت، خروجی این مذاکرات، این باشد که قدرت‌های دیگر مانند ایران، در این موضوع دخالت نکنند. نظر دوم این است، به نظر می‌رسد که بحران اوکراین، درس‌هایی برای عربستان داشته و این کشور، متوجه شده که حتی با پیشرفته‌ترین تجهیزات، در صورت نبود اراده مردم، نمی‌توان موفق بود و درعین‌حال به عربستان سعودی نشان داد که آمریکا و غرب، از متحد نزدیک خود حمایت نکردند، چه برسد به عربستان. سومین دلیل، محمد بن سلمان تلاش دارد تا با پایان دادن به بحران یمن، راهبردی را اتخاذ کند که در تحولات منطقه، بیشتر وارد فضای سیاسی شود و به‌نوعی به بازطراحی سیاست‌های خود بپردازد. برخی کارشناسان معتقدند که با این کار، عربستان به دنبال تجدید حیات دوباره برای تهاجم جدی‌تر است، اما با توجه به خسارت‌های وارده به عربستان، این فرضیه قوی نیست. دلیل چهارم، تحولات یمن به منطقه نشان داد که حتی اگر بهترین تجهیزات نظامی و متحدان غربی را داشته باشید، بازهم مشکلات با گفت‌وگو حل می‌شود و اختلافات سیاسی باید از طریق دیپلماسی حل گردد. بر این اساس، عربستان باید به این باور برسد که منطقه غرب آسیا برای ثبات و یک صلح نسبی، نیازمند گفت‌وگوهای منطقه‌ای و فراگیر بر اساس واقعیت‌های میدانی و سیاسی است و دستاویز شدن به متحدان خارجی و حتی عادی‌سازی رابطه با رژیم صهیونیستی، نمی‌تواند فاصله‌ای را که بین حکومت و مردم شکل‌ گرفته، حل کند و تنها چیزی که منطقه را به ثبات می‌رساند، همکاری میان کشورها است. ثبات واقعی در این منطقه، در گرو حل مشکل فلسطین و به رسمیت شناختن کشورهای مستقل است و در این حالت، می‌توانیم چشم‌انداز ثبات‌آفرین را در منطقه ببینیم.