بابای سربلند: چگونه جو بایدن پدر بمب هسته‌­ای ایران شد؟

بابای سربلند: چگونه جو بایدن پدر بمب هسته‌­ای ایران شد؟

مرتضی حسین در تحلیل منتشر شده خود در سایت تین ترسپیت بیان کرد که رئیس‌جمهور جو بایدن، تلاش زیادی برای پیشبرد هرکدام از اهداف داخلی خود، به خرج داده است. باوجوداین، یک نتیجه وجود دارد که باید مستقیماً او را به آن دلیل، مورد تقدیر و ستایش قرارداد، دستاوردی که به دلیل محرک‌های سیاسی مفتضحانه واشنگتن ، تقریباً بدون هیچ مخالفتی، با موفقیت آن را به سرانجام رساند. ایران پس از دهه‌ها تجربه پیشرفتی کُند و دارای توقف در زمینه توسعه توان ساخت سلاح‌های هسته‌ای، در حال پیشبرد آخرین تلاش‌ها و اقدامات برای نیل به این مرحله است. در حال حاضر، ایران از همیشه به ساخت یک بمب هسته‌ای حقیقی نزدیک‌تر است؛ فراتر از نقطه‌ای که ترورها، خرابکاری‌ها یا حتی مجموعه‌ای از حملات هوایی، بتواند موجب توقف جدی توان هسته¬ای آن شود. هر دو بخش جنگ‌طلب و صلح‌جوی خبرگزاری‌های آمریکا، به یک واقعیت صریح و شفاف اشاره می‌کنند که توسعه در توانایی را تقویت می‌کند؛ توافق هسته‌ای سال 2015، نابود شده است.

مترجم: هادی قربانیار

امتناع از روی لجبازی بایدن نسبت به انجام مصالحه لازم برای احیای توافق هسته­‌ای سال ۲۰۱۵، به ایران در مسیر ساخت بمب کمک کرده است. البته این مسیر به دست خود این کشور هموار شده اما در طول این راه، امتناع لجوجانه بایدن از انجام مصالحه لازم برای احیای توافق هسته‌­ای سال ۲۰۱۵ نیز به آن کمک کرده است. همتای قبلی بایدن، دونالد ترامپ[۱] با دلخوری از این توافق خارج شد و بایدن، تلاش کرد تا آن را بازگرداند. باوجوداین، وقتی شرایط حاد شد و وقت عمل رسید، بایدن از برگرداندن اقدامات تهاجمی ترامپ امتناع ورزید. دشوار است که بگوییم توافق هسته­‌ای، یقیناً به پایان رسیده است، زیرا در مقام نظر، هر دو طرف می­توانند به شکلی معجزه‌­آسا، در هر زمانی به توافق برسند. این موضوع را می­توان به یک زامبی تشبیه کرد که کاملاً نمرده است، اما بااین‌حال، امکان اینکه بتوان روح حیات را دوباره در آن دمید نیز وجود ندارد.

بر اساس گزارش­‌های منتشرشده، هماهنگ­‌کننده خاورمیانه کاخ سفید،[۲] برت مک­ گرک[۳]، روز چهارشنبه به گروهی از متخصصان اتاق فکر گفته که هرگونه بازگشت به توافق، «کاملاً بعید» است. پیش­تر، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، جوزپ بورل[۴] گفته بود که «من به این نتیجه رسیده­ام که فضا برای مصالحه­‌های مهم جدید، از بین رفته است.» وی افزود: اکنون، اگر هر دو طرف، خواهان پیشرفت امور باشند، باید توافق روی میز را امضا کنند. مشکل این است که آمریکا و ایران، قبلاً اشاره کرده­اند، توافقی که اکنون روی میز است، قابل‌قبول نیست. آمریکایی‌­ها مستحق بخش اعظم سرزنش هستند؛ زیرا این آمریکا بود که توافق را در همان ابتدا نقض کرد. اکنون، هر دو طرف و همچنین، کشورهای منطقه در بحبوحه­ پیامدهای منفی ادامه­دار، وضعیتی بدتر خواهند داشت. احتمالاً جالب­ترین اظهارنظر درباره مرگ توافق هسته‌­ای از سوی کشوری مطرح شده است که سران سیاسی آن، تمام توان خود را برای نابودی توافق انجام دادند؛ اسرائیل.

 ایهود باراک،[۵] نخست­وزیر سابق اسرائیل، در یادداشتی که در هفته‌­نامه تایم[۶] منتشر شد، به تشریح ادعای خود پرداخت، آن‌هم مبنی بر اینکه چرا پایان توافق، باعث شده است تا بدترین کابوس­‌های اسرائیل از یک ایران هسته‌­ای به واقعیت تبدیل شود. باراک این‌گونه نوشت: «تابستان امسال، ایران در عمل، در آستانه تبدیل­ به یک کشور هسته‌­ای قرار خواهد گرفت.» او همچنین اضافه کرد که برنامه غنی‌­سازی اورانیوم ایران تا حدی پیشرفت کرده است که دیگر نمی­‌توان با حمله هوایی یا خرابکاری، مانع آن شد. باراک -که از مفهوم صلح­جویی، بسیار فاصله دارد- مدعی شد که آمریکا و اسرائیل، باید برنامه‌­هایی برای حمله فوری به ایران در سال ۲۰۱۸ و پس از خروج از توافق هسته‌­ای طراحی می­کردند. آن‌ها به خاطر «دلایل تشریح نشده»، نتوانستند این گام را بردارند که می­توانست برنامه هسته‌ای را در همان سال‌­ها متوقف سازد. در عوض، پیشرفت‌­های هسته‌­ای علی­رغم طرح «فشار حداکثری» ترامپ، ادامه پیدا کرد. در حال حاضر، برنامه‌­های غنی‌­سازی اورانیوم در ایران، فراتر از آن هستند که بتوان به‌وسیله یک حمله از خارج، آن‌ها را به تأخیر انداخت. باراک گفت که کشتی برای جلوگیری از یک ایران هسته‌­ای، به حرکت درآمده است. او در یادداشت خود نوشت که به جای حتی نوعی توافق ضعیف­تر و محدود­تر جدید، اسرائیل و کشورهای هم‌جوار آن، باید تلاش کنند تا ایرانی را مهار کنند که درنهایت از سطح آستانه هسته‌­ای، فراتر رفته است.

ایران، حداقل اعلام داشته است که دست به ساخت یک بمب هسته‌­ای واقع، نخواهد زد و احتمالاً نیز چنین کاری نمی­کند. حتی پس از توسعه توان خود، به دست ­آوردن فناوری لازم برای استقرار و پرتاب یک بمب با کلاهک هسته‌­ای زمان­بر است. توانایی برای ادامه روند انکار معقول نیز برای دولت ایران، حائز اهمیت است، زیرا به منافع یک بازدارندگی هسته‌­ای بدون مواجهه با سرزنش و انتقادهای سیاسی علاقه‌مند است (اسرائیل، دهه‌ها به این دلیل، سیاست ابهام را در پیش گرفته است؛ امتناع از تأیید یا تکذیب زرادخانه هسته‌­ای خود.) اخیراً، یکی از مقامات ارشد ایران، ضمن اشاره به اینکه کشور هیچ تصمیمی برای ساخت سلاح ندارد، اظهار داشته است که در حقیقت، ایران «فناوری برای ساخت یک بمب هسته‌­ای» را دارد. بعدها ایرانی‌­ها از این اظهارنظر برگشتند، اما چنین دیدگاه­‌های چرخشی قابل­توجه در لحن، اظهارنظرهای گذشته را منعکس می‌کند که به روشنی حتی امکان تلاش برای ساخت سلاح‌­های هسته‌­ای را رد می­کردند.

پاسخ بایدن به تمامی این تحولات، به بدترین شکل ممکن بوده است؛ ناامید کردن پایگاه حامی دیپلماسی­ خود و درعین‌حال، آرام کردن دشمنان سیاسی‌­اش. توافق هسته‌­ای، مشخصه دیپلماتیک دولت اوباما[۷] بود؛ دورانی که بایدن در جایگاه معاون رئیس‌­جمهور فعالیت می­کرد. بایدن پس از رسیدن به ریاست‌­جمهوری، یک فرصت خوب سیاسی داشت تا شرایط پایبندی آمریکا به توافق را مجدداً فراهم سازد و با توجه به اینکه ایرانی­‌ها حداقل به اجرای مواد و شروط آن، علی­رغم طرح فشار حداکثری ترامپ ادامه می­دادند. در عوض، بایدن در ترسی آشکار از خشمگین­ ساختن مخالفان سیاسی خود، به دلیل ضعیف به ­نظر آمدن، از ورود فوری دوباره به توافقی که امضاء شده بود، امتناع ورزید؛ اقدامی که وقتی او به ریاست‌­جمهوری رسید، مقامات ایران اشاره کردند که آن را می­‌پذیرند. بایدن به دلیل فشارهای سیاسی داخلی، همچنان به جای انجام تلاشی با حسن نیت برای ورود دوباره به توافق، به رفتارهای تهاجمی دست می­زند. اکنون به نظر می­رسد که او، هیچ‌چیزی برای ارائه ندارد.

در جهان واقعی و خارج از بحث­‌های تحریف‌کننده واقعیت از سیاست­‌های آمریکا، احتمال می­رود که یک ایران هسته‌­ای شده به شکلی جدی، روند تصمیم‌­گیری ایالات‌متحده در منطقه را برای نسل­‌های آینده با محدودیت و مانع مواجه سازد. درواقع، آمریکا می­تواند جنگی تمام‌­عیار علیه ایران راه بیندازد که موجب نابودی یا اختلال جدی برنامه هسته‌­ای ایران و حتی احتمالاً فروپاشی حکومت آن گردد. باوجوداین، خارج از جریان­‌های معدود روان بیمار و جامعه٬­ستیز خاص واشنگتن، میل چندانی در میان بزرگان بانفوذ آمریکا برای شروع چنین مناقشه عظیمی وجود ندارد. حتی بسیار بعید است که مردم آمریکا، از آن حمایت کنند. بعد از دو دهه خسته‌­کننده از حضور در جنگ‌­های بی­ثمر در خاورمیانه، ایده شروع جنگی دیگر با کشوری که بیش از دو برابر عراق است، ازنظر سیاسی برای هر رئیس­‌جمهوری، بسیار خطرناک می­باشد.

آمریکا به میزان زیادی درگیر افتضاحی طولانی­‌مدت شده که خود، باعث آن بوده است. مذاکره با ایران، اغلب از سوی سران آمریکا به‌عنوان لطفی در حق جمهوری اسلامی توصیف می­شد، اما واقعیت این بود که این توافق در خدمت منافع مشروع ایالات‌متحده بود؛ جلوگیری از گسترش جنگ‌­افزارهای هسته‌­ای و درعین‌حال، رها کردن این کشور از مشغول ­شدن به یک مناقشه مسلحانه دیگر در منطقه. برخلاف اظهارات نخست‌وزیر طولانی­‌مدت اسرائیل، بنیامین نتانیاهو[۸] و حامیانش در آمریکا -که تمایل دارند، سازمان­‌های لابی‌گر اسرائیل را تحت سلطه خود درآورند- و بر اساس گفته باراک و بسیاری از مقامات اطلاعاتی و سیاسی سابق اسرائیل، توافق نیز در خدمت منافع اسرائیل بود. در میان این‌همه مقام و مسئول، رئیس سابق موساد، تامیر پاردو[۹] گفته است که خروج از توافق، چیزی کمتر از یک «تراژدی» نبود. این تراژدی، اکنون به واقعیتی ملموس تبدیل شده است؛ آن‌هم در دوران قدرت و مسئولیت بایدن. اگرچه ترامپ مسیری را آغاز کرد که ما را به این نقطه رساند، اما تنها به لطف ترکیب ضعف و دودلی از سوی بایدن بود که جهان، احتمالاً با خاورمیانه‌­ای که همانند کره شمالی است، روبرو خواهد شد؛ به جای نسخه‌­ای از ایران، آن‌گونه که در توافق هسته‌­ای انگاشته ­شده بود، ممکن است که ازنظر اقتصادی، به غرب وابسته باشد. بدین سبب، بایدن فقط باید خودش را سرزنش کند. او به‌عنوان رئیس­‌جمهور، دستاورد چندانی نداشته است اما به نظر می­رسد که بایدن، تنها یک میراث دارد که بتواند بازگردد و به آن بنگرد؛ پدری کردن برای بمب هسته‌­ای ایران.

منبع: https://theintercept.com/2022/07/31/joe-biden-iran-nuclear-bomb/

نویسنده: مرتضی حسین[۱۰]


[۱] Donald Trump 

[۲] White House Middle East coordinator

[۳] Brett McGurk

[۴] Josep Borrell Fontelles

[۵] Ehud Barak

[۶] Time

[۷] Obama

[۸] Benjamin Netanyahu

[۹] Tamir Pardo

[۱۰] Murtaza Hussain