خودزنی رسانه‌هایی آمریکایی در تقابل با غول‌های فضای مجازی

خودزنی رسانه‌هایی آمریکایی در تقابل با غول‌های فضای مجازی

اخیراً مطبوعات و خبرگزاری‌ها، بسیار پرکار بوده‌اند؛ همان حامیان دموکراسی که به آن فخر می‌فروشیم و به اندازه یک دسته اوباش، مستقل بوده و فقط با دشمنانشان، مهربان و باادب هستند. به طور مشخص، سه قربانی هدف ضربه اخیر این خبرگزاری‌ها بوده‌اند: ایلان ماسک میلیاردر، مجری فاکس نیوز، تاکر کارلسون و مالک حساب توییتری مشهور «Libs of TikTok» به نام چایا رایچیک . در طول چند ماه اخیر، واشنگتن‌پست ، نیویورک‌تایمز ، بیزینس اینسایدر و سایر خبرگزاری‌ها، برای بدنامی و حذف این افراد، پیشگام بوده‌اند، آن‌هم ظاهراً به دلیل تهدیدی که آن‌ها برای دموکراسی ایجاد می‌کنند؛ اما جرم حقیقی آنان، به چالش کشیدن قدرت و افسانه‌های نظم سیاسی تثبیت‌شده و به دنبال آن، خواسته یا ناخواسته، اعلام جنگ علیه آن بوده است.

بعد از اینکه اوایل ماه آوریل، ایلان ماسک برای خرید توییتر اقدام کرد، اینسایدر به جعل یک شایعه رسوایی کمک کرد و او را به رفتار ناشایست جنسی متهم نمود. در سوی دیگر، نیویورک‌تایمز، این‌گونه نتیجه­‌گیری کرد: «اینکه ایلان ماسک به‌عنوان یک سفیدپوست، در نظام نژادپرست آپارتاید آفریقای جنوبی بزرگ شده، ممکن است شخصیت او را طوری شکل داده باشد که احتمالاً برای ریاست بر شرکتی مانند توییتر مناسب نباشد». واشنگتن‌پست، برنامه‌­های او را برای کاهش سانسور در این بستر فضای مجازی، تقبیح کرده و «برخی اتهامات را نسبت به وقوع حوادثی که متضمن نژادپرستی و مسائل جنسی در تسلا[۱]» بوده، مطرح کرده است.

نویسنده مقاله نیویورک‌تایمز و مدیرعامل اجرایی سابق ردیت[۲]، الن پاو[۳] این‌گونه می­گوید: «انتساب ماسک در هیئت‌مدیره توییتر، نشان می­دهد که ما، به ضوابطی برای بسترهای شبکه‌­های اجتماعی نیازمند هستیم تا بتوانیم از اینکه افراد ثروتمند، کنترل کانال­‌های ارتباطی‌مان را به دست بگیرند، جلوگیری کنیم.» البته پاو در روزنامه‌­ای قلم می­زند که مالک آن، میلیاردر شرکت آمازون،[۴] جف بیزوس[۵] است. درحالی‌که ماسک، فرد مستقل و تک‌روی است که از اختلال نقض توجه و بیش‌­فعالی نیز رنج می­برد، اما بیزوس در دسته ثروتمندان، چیزی شبیه به یک تقلیدکننده و کسی است که می­خواهد مانند لکس لوتر[۶] باشد. به یاد بیاورید که آمازون سال گذشته، اپلیکیشن شبکه­‌های اجتماعی به نام پارلر[۷] را از سرویس‌­های تحت وب خود کنار گذاشت که احتمالاً به دلیل نقش آن در تسهیل آشوب ششم ژانویه، در کنگره آمریکا بود. طبق گزارش آسوشیتدپرس[۸]، پارلر در زمان قطع خدماتش، به اپلیکیشن شماره یک بدون محدودیت در گوشی­‌های آیفون، تبدیل شده بود، آن‌هم بعد از اینکه فیس­بوک، توییتر و سایر برنامه‌­ها، حساب­های رئیس­‌جمهور وقت، دونالد ترامپ[۹] را مسدود کرده بودند. به علاوه، آمازون یکی از پنج شرکت در کنار مایکروسافت[۱۰]، گوگل[۱۱]، اورکل[۱۲] و آی­بی­ام[۱۳] است که اخیراً پیشنهاد همکاری برای ارائه سرویس ابری به سازمان سیا[۱۴] را دریافت کرده است. به عبارت ساده­تر، کشتی تمرکز زدا شده­ قدرت که پاو، آن را طلب می­کند، مدت­ها پیش حرکت خود را با پرچم جرگه سالارانی همچون بیزوس، آغاز کرده است.

واشنگتن‌پست در اواخر ماه آوریل، هدف بعدی خود را یافت؛ حساب توییتری چایا راچیک، کسی که تا قبل از اینکه توسط این روزنامه، هم­جنس­گرا اعلام شود، ترجیح داده بود تا مالکیتش برای این حساب، ناشناس باقی بماند. حساب توییتری «Libs of TikTok»، توانست صرفاً با به­ اشتراک گذاشتن ویدئوها و تصاویری که لیبرال­‌ها از طریق شبکه اجتماعی تیک­تاک،[۱۵] بارگذاری کرده بودند، دنبال کننده‌های بی­شماری را جذب خود کند. این محتواها، عمدتاً دربردارنده­ مضامینی در حمایت از تفکر هم­جنس­گراها[۱۶] است که مفتخرند، کودکان را بدون اجازه یا آگاهی والدینشان، با دیدگاه‌­های اصلی درباره جنسیت و مسائل جنسی آشنا می­کنند. این رویکرد که مبتنی بر نگرش قرار دادن آیینه جلوی انحراف و نشان دادن آن به دیگران است، در پویا ساختن مخالفت عموم مردم، بسیار تأثیرگذار بوده است، زیرا به دشمنان، احترام و ارج بخشیده و آن‌ها را قادر کرده تا خودشان درباره اعتقادات و اهدافشان سخن بگویند. موفقیت حساب توییتری «Libs of TikTok»، موجب جلب‌توجه تیلور لورنز،[۱۷] ستون نگار واشنگتن‌پست شد. لورنز در مقاله‌­ای، نام چایا رایچیک را برای میلیون­ها نفر افشا کرد. او با وب­سایتی مرتبط شد که آدرس و کارفرمای رایچیک را نشان می­داد و همچنین، در خانه‌­ای که به یکی از خویشاوندان رایچیک متعلق بود، حاضر شد. لورنز، مقاله‌ای به‌عنوان زمین زدن اخلاق­مدار شخصیتی که جامعه هم­جنس­گراها، دوجنس­گرا و مانند آن‌ها[۱۸] را به خطر می­اندازد، تدوین کرد که عنوان مقاله «منتخب سردبیر» واشنگتن‌پست را گرفت. واشنگتن‌پست، وانمود کرد که یک قلدر را به زمین زده، اما بسیاری از آمریکایی‌ها، فقط یک روزنامه مهم را دیدند که اطلاعات خصوصی و هویتی کسی را افشا کرده که به اولویت‌­های فکری سردبیران تاخته است.

زمانی که واکنش‌­های شدید پدیدار شدند، سردبیر ارشد واشنگتن‌پست، کامرون بار[۱۹] در یک اظهارنظر، مدعی شد که هیچ‌یک از موارد مطروحه درباره گزارش لورنز، خارج از چارچوب­ استانداردهای روزنامه‌­نگاری نبوده است. او افزود: «ما هیچ قسمتی از زندگی خصوصی او را منتشر نکرده یا با آن مرتبط نشده‌ایم.» باوجوداین، اگر این مسئله درست باشد، واشنگتن‌پست، بی‌سروصدا لینک وب­سایتی را که حاوی اطلاعاتی درباره زندگی شخصی رایچیک بود، قبل از این اظهارنظر پاک نمی­کرد، همان­گونه که وی­بک ماشین،[۲۰] وقوع آن را اثبات می‌کند. هم‌زمان با وقوع جنجال واشنگتن‌پست، نیویورک‌تایمز در ۳۰ آوریل، مجموعه‌­ای سه‌­قسمتی با عنوان «ملی­گرای آمریکایی[۲۱]» را درباره تاکر کارلسون منتشر کرد؛ این مجموعه، یک نوشته طولانی و اهریمن­‌ساز نزدیک به ۲۰۰۰۰ کلمه­‌ای است که صعود کارلسون را به صدر رتبه‌­­بندی شبکه‌­های کابلی اخبار را دنبال کرده و برای خوانندگان نیویورک‌تایمز، اطلاعات بیوگرافی به‌منظور تحلیل روانی با فراغ بال را فراهم ساخت. ستون نویس رسانه خبری ام­اس­ان­بی­سی[۲۲]، لیز پلانک،[۲۳] این‌گونه توییت زد: «مادر تاکر او را در کودکی ترک کرده و از روی کینه­‌جویی، هنگام مرگش فقط یک دلار برایش باقی گذاشته است»؛ «یک داستان مخرب، اما شرورانه برای مردی که مصمم است، هر کاری انجام دهد تا احساس مهم بودن کند». بعد از اینکه این مقاله نتیجه‌­­بخش نبود، نیویورک‌تایمز، تلاش کرد تا کارلسون را به دلیل تیراندازی دسته­‌جمعی ۱۴ می، در شهر بوفالو[۲۴] نیویورک سرزنش کند. مظنون، کسی که در فضای سیاسی، خود را در جبهه «چپ اقتدارگرای تقریباً میانه‌­رو» قرار داده بود، در یک نوشته ۱۸۰ کلمه‌­ای، به ایده­ای از جایگزینی جمعیتی اشاره کرده بود که در طی آن، مهاجران جای سفیدهای آمریکا را می­گیرند.

پس از حادثه تیراندازی، نیویورک‌تایمز گزارش داد: هیچ چهره عمومی با سروصدا و بی­رحمی، بیشتر از مجری فاکس نیوز، تارک کارلسون از نظریه جایگزینی حمایت نکرده است؛ کسی که از زمان حضورش در سال ۲۰۱۶ در برنامه‌­ای -که در ساعات پربیننده فاکس پخش می‌­شد- تغییر جمعیتی تحت هدایت بزرگان ذی­نفوذ را به موضوع اصلی برنامه خود، تبدیل کرده است. البته آن حمله نیز موفق نبود، آن‌هم به این دلیل که هیچ گروهی علنی­تر از حزب دموکرات و متحدان رسانه‌­ای لیبرالش از ایده پیروزی از طریق جمعیت­‌شناسی، حمایت و استقبال نکرده است. به‌عنوان‌مثال، ستون نویس نیویورک‌تایمز، میشل گولدبرگ[۲۵] در سال ۲۰۱۸، مقاله‌­ای با عنوان «ما می­توانیم جایگزین آن‌ها بشویم[۲۶]»، منتشر کرد. گولدبرگ معتقد بود که «آمریکا در حال فروپاشی و نابودی است، زیرا یک اقلیت سفید محافظه‌­کار ناخرسند که به قدرت چسبیده، به دلیل غرق شدن در یک اکثریت چندنژاده و چندزبانه، وحشت‌­زده شده است» و در ضمن، مدعی شد که تنها افراط­گراهای نژادی با موضع او مخالفت خواهند کرد؛ که البته این اتفاق می­افتد تا اجماع صاحبان لیبرال قدرت را منعکس کند. این امر، دلیل واقعی آن است که چرا کارلسون، در کنار ماسک و رایچیک، خشم مطبوعات و خبرگزاری­‌ها را برانگیخته‌­اند؟ وجه مشترک این گروه سه­‌نفره ناهمسان، این است که همه آن‌ها در برابر مخاطبان و بینندگان متعدد، اظهاراتی داشته و کارهایی انجام داده‌­اند که برخی از ابعاد آن، اجماع بزرگان ذی­نفوذ بوده که درنتیجه، قدرت طبقه حاکم را سست و تضعیف می­‌کند.

اول: توییتر، صرفاً یک کمپانی نیست، بلکه ابزاری برای کنترل اطلاعات و ایجاد نگرش‌­های عموم مردم، در قبال مسائل روزمره است. همچنین، این بستر ارتباط نزدیکی با نهادهای فراملی، همچون ناتو[۲۷] دارد. توییتر برخی حساب­‌ها را به دلیل «تضعیف ایمان به ائتلاف ناتو و ثبات آن»، مسدود کرده است. تلاش­‌های ایلان ماسک برای خصوصی­‌سازی توییتر، تهدیدی برای کنترل اذهان میلیون­‌ها انسان است.

دوم: حساب «Libs of TikTok»، چهره زشت دیدگاه ترا جنسیتی را افشا کرد که اساساً روابط میان فرد و بدن، والدین و فرزندان و درنهایت، خانواده‌­ها و حکومت را بازتعریف می­کند. این نگرش که مسائل جنسی و جنسیت از یکدیگر منفک هستند، مستلزم تسلیم در برابر نه‌تنها یک دروغ، بلکه یک روحانیت جدید متشکل از مددکاران اجتماعی، کارمندان اداری و «متخصصانی» است که نامه‌­ها و دستورات پاپ به آن‌ها، روش استفاده از زبان و چگونگی تعامل والدین با فرزندانشان را وقتی تحت تأثیر سردرگمی جنسیتی قرار بگیرند، شکل می­دهد. «توانمندسازی»، دیدگاهی که توسط آزادی جنسی افراد تصدیق می­شود، همیشه در عمل، موجب قدرت گرفتن حکومت خواهد شد.

سوم: مشکل بزرگان قدرت با کارلسون، این است که او همیشه پیامی خصمانه و مخالف درباره نظم سیاسی تثبیت­‌شده به عموم مردم منتقل می­کند؛ از مخالفت او با مهاجرت گسترده گرفته تا ضدیت با سازوکار مداخله دولت در امور اقتصادی. درباره میزان مخاطان گسترده جمهوری­‌خواه او، همین بس که داده­‌هایی را که اخیراً شرکت نیلسون[۲۸] منتشر کرده است، نشان می­دهد. برنامه او در صدر برنامه­‌های خبرگزاری­‌های کابلی، در میان دموکرات­‌های ۲۵-۵۴ ساله است. به بیان دیگر، بسیاری از جوانان دموکرات، بیشتر ترجیح می­‌دهند تا در ساعات پربیننده، فاکس نیوز را تماشا کنند تا سی­ان­ان[۲۹] یا ام­اس­ان­بی­سی. درحالی‌که نیویورک‌تایمز در حمایت از هیئت اطلاعات نادرست[۳۰] وزارت امنیت میهن[۳۱] آمریکا -که البته در حال حاضر منحل شده است- مطلب می‌نوشت، کارلسون شدیداً از این مجموعه، رئیس آن و همچنین، اهداف اورولی­ گونه‌­اش انتقاد کرد. به لطف پوشش خبری کارلسون، «وزارت حقیقت[۳۲]»، آن‌گونه که توسط برخی لقب گرفت با موفقیت، کنار گذاشته شد (اگرچه یقیناً در یک شکل دیگر بازخواهد گشت).

راه مناسب‌برای درک نقش رسانه که تلاش می‌­کند، مخاطبان را شیفته خود سازد و به دشمنان حکومت حمله کند، دیدگاه مورخ آلمانی، اسوالد اشپنگلر[۳۳] است. اشپنگلر در کتاب «افول غرب[۳۴]» درباره عصر مدرن نوشت: بشر بابشر سخن نمی­‌گوید؛ رسانه و شریک آن سرویس خبری مجازی، همه‌روزه و همه‌ساله، آگاهی بیدارکننده کل مردم و قارّه­‌ها را هدف شلیکی مداوم و کرکننده از نوشته‌­ها، تکیه‌کلام‌ها، نقطه نظرات، صحنه­‌ها و احساسات، نگه می­دارند تا بدین‌وسیله، نفوس انسان­‌ها به تابعی از یک موجود عقلانی اهریمنی تبدیل شود. مدت­‌ها قبل از اینکه ادوارد هرمن[۳۵] و نوآم چامسکی،[۳۶] کتاب «تولید رضایت[۳۷]» را منتشر کنند، اشپنگلر، قدرت رسانه برای به برده گرفتن افکار عمومی و بسیج توده­ها علیه دشمنان رهبران را درک کرده بود؛ اگرچه فناوری تغییر کرده است، اما نظریه اشپنگلر، همچنان صادق است. همان­طور که اشپنگلر مطرح می­‌کند، کمپین خبری، جنگی است که با هدف غیرممکن ساختن دستیابی افراد به «انفصال درونی» لازم برای دیدن جهان با چشم­های شفاف، طراحی شده است. حقیقت، صرفاً آن چیزی می­شود که توده مردم، همواره می­‌خوانند و می‌­شنوند؛ به بیان دیگر، همان چیزی که رسانه از طریق ارگان­‌های دیجیتال و مکتوب خود مدنظر دارد. اشپنگلر نوشت: «رسانه امروز لشکری است با سلاح­‌های به خوبی سازمان­دهی شده که خبرنگاران، افسران آن و خوانندگان، سربازانش هستند». «خواننده نه می­داند و نه قرار است که بداند برای چه اهدافی از او استفاده شده و قرار است، چه نقشی بازی کند.» بر اساس نظر اشپنگلر، رسانه‌­ها درنهایت، آتش یک آشوب علیه خود را شعله‌­ور کردند. انزجاری که رسانه‌­ها با روایت‌­های جعلی القاء می­کنند، مردم را در جایگاه مخالف آن‌ها، قرار داده است. درنهایت، هر زمانی که رسانه تلاش کند تا دشمنی را به زمین بزند، فقط در کاشتن بذر پایان دادن به نظامی که از آن نمایندگی می‌کند، در خاک دموکراسی -که منحرفش کرده است- موفق خواهد بود.

منبع: https://chroniclesmagazine.org/recent-features/medias-self-induced-demise/


[۱] Tesla

[۲] Reddit

[۳] K. Pao

[۴] Amazon

[۵] Jeff Bezos

[۶] Lex Luthor

[۷] Parler

[۸] Associated Press 

[۹] Donald Trump

[۱۰] Microsoft

[۱۱] Google

[۱۲] Oracle

[۱۳] IBM

[۱۴] Central Intelligence Agency

[۱۵] TikTok

[۱۶] LGBT

[۱۷] Taylor Lorenz

[۱۸] LGBTQ+

[۱۹] Cameron Barr

[۲۰] Wayback Machine

[۲۱] American Nationalist

[۲۲] MSNBC

[۲۳] Liz Plank

[۲۴] Buffalo

[۲۵] Michelle Goldberg

[۲۶] We Can Replace Them

[۲۷] North Atlantic Treaty Organization

[۲۸] Nielsen MRI Fusion

[۲۹] CNN

[۳۰] Disinformation Board

[۳۱] Homeland Security

[۳۲] Truth Ministry

[۳۳] Oswald Spengler

[۳۴] The Decline of the West

[۳۵] Edward Herman

[۳۶] Noam Chomsky

[۳۷]  Manufacturing Consent