در ابتدای این نشست، آقای سید احمد ابوترابی مسئول بخش رصد مرکز مطالعات آمریکا -که دبیری این نشست را بر عهده داشت- با معرفی سخنرانان، به ارائه مقدمهای کوتاه پیرامون این موضوع پرداخت. ایشان خاطرنشان کرد که بعد از تلاشهای متعدد دشمن و شکستهای آنها در جنگ نظامی، جنگ سرد، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، عملیات روانی و جنگ برداشتی امروز، نوبت به جنگ شناختی رسیده است. جنگی که دشمن بسیار بر روی آن، حساب بازکرده است. در جنگ شناختی، جنگ برای تسخیر ذهن و قلب مخاطب بوده و هدف از آن، تغییر دستگاه محاسباتی مخاطب و سپس، کنترل واکنشهای او است. همانطور که چاپ ارزان کتاب، به این امر منجر شد که ابتدا، طرز فکر و سپس نحوه عمل مردم تغییر کند، دسترسی به اینترنت نیز منجر شد تا مردم با هزینه بسیار کم از منابع گسترده بهره ببرند؛ اما دسترسی به اطلاعات، بدون داشتن تحلیل درست، همان چیزی است که دشمن میخواهد. در حقیقت، جنگ شناختی ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی بدون استفاده از تجهیزات نظامی است.
در ادامه، آقای محمد ربیعی، مسئول بخش فرهنگ و رسانه مرکز مطالعات آمریکا به ارائه نکات مهم، ذیل این موضوع پرداخت. با توجه به گزارش ارائه شده از سوی ایشان،مؤسسات اندیشهای غرب، به نظر میرسد که این روزها، به بهشت تحلیل رسیده باشند، همچنین، در حال پایش شبانهروزی اتفاقات کشورمان و خروجی گرفتن از آن هستند. حالا که بهواسطه آشوب در تهران و برخی شهرهای ایران، امنیت و آرامش توسط آشوبگران به چالش کشیده شده و آنها، خط قرمز امنیت را رد کردهاند، تقریباً بیشتر رسانههای خارجی فارسیزبان ضدانقلاب و سلبریتیهای برجسته داخلی و هالیوودی، وارد این کارزار شدهاند و به آنچه در ایران در حال وقوع است، واکنش نشان میدهند. درواقع، آنها با اتفاقات شهریورماه ۱۴۰۱ بهواسطه تبلیغات گسترده رسانهای درباره کشورمان، این حق را برای خود قائل هستند که درباره مسائل داخلی ایران، اظهارنظر کنند تا جایی که این شرایط باعث شد تا روز شنبه ۱۶ مهرماه، یکی از نویسندگان برجسته جهان عرب با کنایه به این جریان تأکید کند: «ایکاش ما هم کشتههای خود را در فلسطین و یمن، به ایران بیاوریم تا آنها در دنیا، دیده و شنیده شوند». این، یعنی رسانههای غربی و خارجی بیشازاندازه بر روی ایران تمرکز کردهاند؛ اما نکته اینجا است که رسانهها و تحریریههای فارسیزبان از ایران اینترنشنال منتسب به عربستان تا شبکه من و تو و بیبیسی در لندن، قطعاً ویترین کار هستند و اتاق فکرهایی که تولیدات این جریانات رسانهای را تأمین میکند، از عقبه گفتمانی مبتنی بر جهانبینی غرب، برخوردار است که سعی دارند در روزهای اخیر با تولید محتواهای خاص از وضعیت ایران، این رسانهها را مطابق با نقشه راه خود جهتدهی کنند. به همین دلیل، به سراغ آخرین تولیدات اتاقهای فکری غرب رفتیم تا ببینیم نبض رسانههای ضد ایرانی در کجا میتپد و شریانهای اصلی آن، کدام نهادهای فکری است. در این گزارش که به رصد تولیدات بیش از ۲۰ اندیشکده و موسسه خارجی پرداختهایم، مهمترین و آخرین تولیدات برخی از آنها، ازجمله شورای روابط خارجی آمریکا، اندیشکده کوئینسی، موسسه واشنگتن، بنیاد دفاع از دموکراسیها، نشریه فارین پالیسی، نشریه تایم، عرب نیوز و سیانبیسی را که ناظر به فضای اعتراضات و اغتشاشات در ایران تولید محتوا داشتهاند، بررسی و مورد تحلیل قراردادیم. یکـی از روندهـای معمـول اندیشـکدهها و نشـریات غربـی، پایـش و رصـد تحولات داخلـی جمهـوری اسـلامی ایـران بـوده اسـت. در همیـن خصوص، شاهدیم که بـا وقوع تحولی جدیـد، ایـن مراکز بلافاصله اقدام به ارائه مطالب تحلیلی در خصوص ایـن موضوع کرده و از جنبههای مختلفی بـه بررسی ابعاد آن میپردازنـد. هرچند غیر از تحلیل ابعاد مختلـف ایـن رویدادها، ارائـه راهکار بـه تصمیم گیران سیاسی در کشورهای غربـی نیز در مورد چگونگی برخورد با موضوعات داخلی ایران، بخش دیگری از تولیدات این منابع است.
- تداوم اعتراضات گذشـته
نتیجه بررسیهای تحلیلی این مؤسسات را میتوان در چند محور اصلی تفکیک کرد؛ محور اول، نتیجهگیری تحلیلی آنها در ۲۱ روز اخیر، میگوید اگـرچـه در اعتراضـات گذشـته، زنـان ایرانـی حضـور داشـتند، امـا ایـن بـار بـه دلیـل سرسـختی کـه زنـان در مخالفـت بـا سیاسـتهای فعلی نشـان دادنـد، ایـن اعتراضـات، بسـیار قابلتوجه بـود. سپس، اینگونه نتیجه گرفتهاند که درمجموع، ایـن اعتراضـات تـداوم اعتراضـات گذشـته بـوده کـه محصـول مشکلات اقتصـادی، سیاسـی و اجتماعـی ایـران است. محور دومی که میتوان مطالب این مؤسسات را ذیل آن تحلیل کرد، بیشتر ناظر بر آینــده اعتراضــات و نتایــج آن است. در ایــن موضــوع، دو مطلــب مهــم از شــورای آتلانتیــک و مقالات دیگــری از بنیــاد کارنگــی، اندیشــکده بروکینگــز و مرکز عربی واشـنگتن، نشان میدهد که آنها معتقدند محتمـلتریـن سـناریو، ایـن اسـت کـه سیستم بـرای آرام کـردن اوضـاع، اصلاحـات جزئـی انجـام دهـد و اعتراضـات، بهمرورزمان فروکـش کنـد. ایـن اعتراضـات، ناشـی از بحـران سـهگانـه اجتماعـی و اقتصـادی، سیاسـی و اکولوژیـک اسـت کـه بحـران سیاسـی، مرکـز ثقـل آن اسـت.
- دامنـه اعتراضـات فراتر از مـرگ مهسا
مراکز مزبور، همچنین نتیجه میگیرند که حکومت ایـران، هـم قـدرت سیاسـی و هـم قـدرت اقتصـادی را در اختیـار دارد و بـدون تغییـر و تحـول سیاسـی، احتمـال غلبـه بـر بحرانهـای چندگانـه کشـور، بسـیار پاییـن اسـت. اعتراضـات اگرچـه بـا مـرگ مهسـا امینـی آغـاز شـد، امـا دامنـه آن از مـرگ او، فراتـر رفتـه اسـت. اعتراضـات ایران، اعتراضات سال خاورمیانــه اســت؛ انقلابــی زنانــه کــه شــکافهای طبقاتــی و قومی را دربر میگیرد و امیــدوار اســت، مردسالاری را -کــه در خشــونتآمیزترین شــکل ظاهــر شــده است- از بیـن ببـرد.
- پلی کردن آشوب
موضوع بعدی که در این اندیشکدهها مهم است، دسـتورالعملهای پیشـنهادی این اندیشـکدهها بـه تصمیم گیران غربـی در مـورد چگونگـی موضـعگیـری و برخـورد بـا موضـوع اعتراضـات در ایـران و اقداماتـی اسـت کـه بایـد از سوی دولـتهای خارجـی، در ایـن رابطـه انجـام شـود؛ یعنی آنها قدمبهقدم، مسیری را که باید علیه ایران طی شود، ترسیم میکنند و سیاستمدار غربی، تنها باید آن را اجرا کند. البته ایـن رونـد در گذشـته نیز سابقه داشته و توسـط منابـع مهمـی ماننـد بنیـاد هریتیـج، بنیـاد دفــاع از دموکراســیهــا، شــورای روابــط خارجــی اروپــا، نیویورکتایمز و واشــنگتن فــری بیکــون، پیگیــری شــده اســت. از مهمتریــن پیشـنهادهای مطـرح شـده در این زمینه، این است که آنها، مدعی هستند در گذشـته، توصیـه کـردهایـم فشـار حداکثری علیـه جمهوری اسـلامی به معنـای حمایـت حداکثـری از مردم ایران بوده و ایـن اقـدام، شـامل کنـارهگیـری از مذاکـرات هستهای ویـن و حمایـت از معترضانـی اسـت کـه علیـه حکومت ایـران اعتـراض میکننـد. دولـت آمریـکا در حـال حاضـر، بـرای شـرکت در یـک کارزار هدفمنـد از شناسـایی افـراد مسـئول در موضوع مهسـا امینـی و همچنیـن، عامـلان برخورد با معترضان، وظیفه دارد و دولـت آمریـکا، میتوانـد بـا وزارت خزانـهداری همـکاری لازم را انجام دهد. همچنین، خروجی این مؤسسات تأکید دارند: حمایـت آشـکار از معترضـان، یـک مسئله اسـت و شکسـت دادن توانایـیهای ایـران در قطعـی اینترنـت، مسئله دیگـر. ظـرف چنـد سـاعت پـس از تعلیـق مقـررات تحریمـی توسـط دولـت، ایـلان ماسـک اعلام کرد: سـامانههای ماهـواره اسـتارلینک در ایـران، فعـال شـده اسـت. اگــر واقعاً دولــت بایــدن مــیخواهــد تا حمایتــی فراتــر از حمایــت نمادیــن از معترضــان داشــته باشــد، ارائــه اینترنــت آزاد بــه ایرانیــان، اقدامــی اســت کــه بایــد انجــام دهــد و انـزوا و مجـازات ایـران، تأمیـن خواهـد شد. درمجموع، این مؤسسات در پارادایم فکری و محدود خود، ناظر بر اطلاعات جمعآوری شده که به نظر میرسد بیشتر آنها برساخته و روایت سازی است تا واقعیتمحوری، دچار شکاف آگاهی هستند و با فاصله زیاد از حقیقت، به سمت تحلیل وضع موجود رفتهاند؛ کما اینکه تصور و بازنمایی آنها، این است که مردم، گزارهای جدا هستند و در همین مطالب نیز دیده میشود که آنها، اینگونه جمعبندی کردهاند که مردم، مسیر خود را از حکومت جدا کرده یا بهطورکلی، حکم دادهاند که نسل جدید، مخالف حاکمیت است. بنابراین، به نظر میرسد این مؤسسات، بهرغم گستردگی کمی، دچار حفرههای متعدد در تحلیل و تصمیمسازی هستند و همین، یکی از دلایلی است که نتوانستهاند رفتارهای مردم شناسانه در ایران را در دهههای مختلف با ضریب خطای پایین تحلیل کنند.
- مکملهای فشـار حداکثری
بعـد از شکسـت دشـمن در پـروژه فشار حداکثری علیـه ایـران، طراحـی اغتشـاشها در داخـل کشـور، در دستور کار قـرار گرفـت. آمریکایـیها بارهـا اذعـان کردنـد، باید مکملـی بـرای فشار حداکثری علیـه ایـران ایجـاد شـود. گزینـههای مختلفـی از تحریـم، حملـه نظامـی، خرابـکاری و اغتشـاش در دستور کار سـرویسهای امنیتـی قـرار گرفـت و درنهایت، بعــد از شکســت طـرحهای مختلــف، همچــون تحریــم و خرابــکاری بــه موضــوع اغتشــاشها در ایــران رســیدند. موضوعــی کــه بهعنوان مکمـل فشـار حداکثری، باید در نظـر گرفتـه میشـد که این موضوع، بسیار حیاتی بود. بـرای ایجـاد اغتشـاش، گـزارههای مختلفـی اعـم از اقتصـادی، سیاسـی و فرهنگـی مطرح شـد و درنهایـت، موضـوع فرهنگـی و اجتماعـی انتخـاب شـد؛ زیرا موضوعـات دیگـر توسـط ایـن بازیگـران در مقاطـع مختلـف، تسـت شـده بود، اما افـکار عمومـی، بـا آنها همراهـی نکـرده بودنـد. درنتیجه بـه یـک موضوع جدیـد نیـاز داشـتند تا بتوانند بر اساس آن، برانگیختگـی اجتماعـی در جامعـه داخلـی ایـران ایجـاد کننـد که بخشـی از افـکار عمومـی را نیـز در بربگیـرد. تمرکــز دشــمن طــی چند سال گذشــته بر روی موضــوع حجــاب بوده است که بهعنوان اسم رمــز آشــوبها انتخــاب شــد؛ زیرا تمرکــز بــر ایــن مسئله، از یکجهت بهصورت اجبــاری و اختیــاری، شـرایط را بـرای تحتفشار قرار دادن نهادهـای متولـی فراهـم میکـرد و بهزعم آنها، حاکمیـت را بـا یـک چالـش هویتـی درگیـر میکرد؛ بنابراین، موضـوع مـرگ مهسـا امینـی، سـناریویی بـود کـه آنها میتوانسـتند بر روی آن، موجسواری کننـد؛ البتـه چاشـنی ایـن مسـائل، اسـتفاده از جنـگ روانـی و اطلاعات غلـط مبتنـی بـر وقایـع داخـل کشـور بـود. اسـتفاده از واژههایی مانند حجـاب اجبـاری و دیکتاتـوری در کنار عـدم نقـشآفرینـی زنـان در جامعـه، محورهایـی بـود کـه ایـن رسـانهها بـر آن، تمرکـز کـرده بودنـد؛ درحالیکه این، یک وارونه نمایی حتمی و نفهمیدن زبان مردم بود.
دکتر عبدالکریم خیامی بهعنوان اولین سخنران مدعو در این نشست، مباحث خود را چنین ارائه نمود: در حوادث اخیر، دستکم پنج گسل یا جنبش بالقوه اجتماعی بهطور همزمان فعال شد که یکی از این گسلها، گسل میان نسلی یا گسل جنبش جوانان و نوجوانان بود، بهگونهای که در اغتشاشات اخیر، دیدیم که سن اعتراض و اغتشاش، پایین آمده و متوسط سنی آنها ۲۲ تا ۲۳ سال است. دوم، بحث زنان است که محوریت اصلی را در این حادثه بر دوش داشت؛ سوم، دشمنان با تیزهوشی تمام در برنامهریزی که انجام دادند، توانستند شهریور را به مهر متصل کنند و برحسب آن، تلاش کردند تا جنبش دانشجویی -که همیشه یک وام گرایی در آن تجلی دارد- را به شکافهای قومی و مذهبی پیوند دهند.
عضو هیئتعلمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) در ادامه افزود: از میان عناصر مورداستفاده در حوزه جنگ شناختی توسط دشمن، دو عنصر بازیهای ویدئویی که خود به دودسته بازیهای رایانهای و کنسولی تقسیم میشوند و موسیقی، از اهمیت بیشتری برخوردار هستند، زیرا این دو عنصر، باعث شده است تا جهان ذهنی نوجوانان و جوانان نسبت به برخورد با پدیدههای اجتماعی، تغییر بسیار جدی داشته باشد. متأسفانه گزارشها حاکی از آن است که مصرف موسیقی از اختیار نظام جمهوری اسلامی خارجشده و ممکن است در آینده، مشکلات بسیار زیادی ایجاد کند.
در ادامه، دکتر علیرضا داوودی بیان کرد: فرایند و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، ایستگاه تمامکننده نیست. در سال ۱۳۸۴، روند ۲۰ ساله جریان مقابل انقلاب اسلامی یعنی مغایر، مخالف و معاند را بهصورت عملیاتی استخراج کرده و امیدوار بودیم که غلط باشد، اما متأسفانه یکبهیک آن، به واقعیت تبدیل شد و بهصراحت گفته بودیم که در هر بازه زمانی، چه اتفاقی رخ میدهد. در حوزه ترکیب علوم فنی و علوم انسانی، انسان به پیشگویی نمیرسد بلکه به پیشبینیهای نزدیک به واقعیت میرسد که در آن، مفهومی به نام دادههای مسلح داریم و زمانی که دادههای شما مسلح میشوند، امکان دستیابی به فرایندی که میخواهد عملیاتی شود، میسر خواهد شد. اگر بخواهیم در مورد موضوع خانم مهسا امینی در جنگ شناختی حرف بزنیم، باید از این ۳۰ روز، ۲۰ روز آن را در میدان بوده باشیم تا دادهها جمعآوری و بهدرستی تحلیل شده باشد و بر اساس آن پلتفرم، تطبیق بدهیم که مرحله بعدی، چه چیزی خواهد بود.
دکتر داوودی در ادامه گفت: ما در حوزه شناختی، سه مرحله داریم؛ مرحله صلح شناختی، نبرد شناختی و جنگ شناختی که در کل، فرایند این مسیر درگیریهای ترکیبی است یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب، به آن جنگ ترکیبی میگویند و ما هنوز وارد جنگ شناختی نشدهایم و در حال حاضر، در مرحله تست سرد قرار داریم و تست گرم ما، آرامآرام در حال شروع شدن است.
متخصص جنگهای شناختی و ترکیبی افزودند: جنگ ما، دیگر جنگ روایت نیست؛ در خصوص مهسا امینی، حوزه قرائت را داشتیم زیرا امروز ما با مخاطب شبکه وند و شبکه شده ارتباطی و اجتماعی، درگیر هستیم که شاهد چندین روایت است. به همین دلیل، میگویند در حوزه شناختی، باید به سراغ طراحی قرائت دقیق رفت که بتواند روایت اول دیگران را فریز کند و در نزد مخاطب، به نفع سیستم شکنندگی کند. قبلاً ما یک رسانه جمعی داشتیم، اما در حال حاضر، هرکسی که گوشی در دست دارد، یک رسانه است. درواقع، حوزه شناختی بر روی قرائت کار میکنند. اینکه میگویند شما روایت اول باشید، برای حوزه عملیات روانی است. اگر بتوانیم حوزه اراده، هویت و ماهیت را در سه حوزه امنیت، فرهنگ و اجتماع در اختیار داشته باشیم، شما میتوانید بر مکانیزم دفاعی در ایران، اشراف پیدا کنید. حوزه دفاع فرهنگی ما، اکنون آسیب زیادی دیده است.
در این جنگ، دشمن بر روی سه شتابدهنده -که نقاط ضعف ما هستند- حساب بازکرده است؛ شتابدهنده اول، افزایش تعداد نهادهای عملکننده در میدان است. اولین نقطهضعف ما که اولین نقطه قوت آنها تلقی میشود، تعداد سازمانها و نهادهای عملکننده است که در حال خنثی کردن یکدیگر هستند. حوزه فرهنگ و اجتماع، یکشبه ساخته نمیشوند، بلکه یک فرآیند است اما نهادهای مسئول، اهتمام چندانی به این موضوع ندارند. شتابدهنده دوم که دشمنان، بهخصوص از سال ۹۶ به بعد، بر روی آن حساب مهمی بازکردهاند، «تکنیک تردمیل» است؛ در تکنیک تردمیل، میگویند سه مسئله باید نقض شود: «گفتار، گفتگو و گفتمان» که درواقع، از مشکلات و معضلاتی مهمی که پیدا کردیم، انقطاع در حوزه گفتار، گفتگو و گفتمان است. شتابدهنده و نقطهضعف سومی که بسیار بر روی آن کار میکنند، کاهش ظرفیت رسانهای است که به ایجاد رسانهای عاری از مفاهمه با مردم، منجر شده است.