راهکارهای گسترش مناسبات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در نظم جدید جهانی و جهان پساآمریکا

چهارمین نشست تخصصی از سلسله‌نشست‌های پیش رویداد نخستین اجلاس سالانه تغییر نظم بین‌الملل و ایجاد محور همکاری‌های جدید اقتصادی برای مقابله با یک‌جانبه‌گرایی آمریکا، با موضوع «راهکارهای گسترش مناسبات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در نظم جدید جهانی و جهان پساآمریکا»، با حضور دکتر مصطفی خوش چشم (تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل) و دکتر سارا امامقلی (استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران) و دبیری دکتر حسن محمد میرزائی (مدیر مرکز مطالعات آمریکا)، شنبه ۶ اسفندماه در محل پژوهشکده شهید صدر (ره) برگزار شد.

دکتر سارا امامقلی

خانم دکتر سارا امامقلی در چهارمین پیش‌نشست «اجلاس بین‌المللی تغییر نظم بین‌الملل»، با موضوع «راهکارهای گسترش مناسبات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در نظم جدید جهانی و جهان پساآمریکا»، ابتدا گذری بر بحران‌های بزرگ و جابه‌جایی قدرت‌های بزرگ داشتند و سپس در ادامه، به راهکارها و توصیه‌های سیاستی پرداختند.

مروری بر تاریخ قدرت‌های هژمونیک

بر اساس تجربه، در پی بحران‌های بزرگ، نظام اقتصاد بین‌الملل نیز دچار تغییروتحول می‌شود. بحران‌های بزرگ، نشان‌دهنده جابه‌جایی میان قدرت‌های برتر هستند. بعد از بحران بزرگ (۱۹۲۹-۱۹۳۴) بریتانیا، قدرت هژمونیک خود را از دست داد و جای خود را به آمریکا داد. اکنون نیز قدرت‌های هژمونیک دیگری در حال ظهور هستند که آمریکا را به چالش می‌کشند (به دلیل کسر بودجه، کسری حساب‌جاری و بدهی ملی که از ابتدای ۱۹۸۰ در حال افزایش است، شیوع کرونا نیز منجر به بروز بحرانی بزرگ‌تر از بحران مالی ۹-۲۰۰۸ شده است). با وجود تضعیف قدرت ایالات متحده در منطقه و از دست رفتن جایگاه قدرت سیاسی آن، فشارهای تحریمی و تبعات آن بر ایران همچنان ادامه دارند.

اگرچه شواهد، حکایت از گذر از نظم هژمونیک در روابط بین‌الملل دارد اما فشارهای تحریمی ایران همچنان روبه‌افزایش هستند؛ ازآنجایی‌که نتایج تغییر در معادلات قدرت، به‌تدریج در اقتصاد سیاسی، خود را نشان می‌دهند، لازم است در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، منتظر نتایج تغییرات سیاسی نمانیم و اقدامی برای برون‌رفت از مشکلات انجام دهیم.

راهکارها و توصیه‌های سیاستی

از مهم‌ترین راهکارها و توصیه‌های سیاستی برای گسترش روابط اقتصادی ایران در نظم جدید جهانی، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

استفاده از دیپلماسی اقتصادی فعال

به این معنی که از اهرم‌های سیاسی و بین‌المللی برای دستیابی به اهداف اقتصادی استفاده شود و دولت بتواند در قالب آن دیپلماسی، روابط اقتصاد خارجی را مدیریت نماید و سرمایه خارجی را جذب کند. دیپلماسی اقتصادی، دامنه گسترده‌ای از نمایندگی‌های خارج از کشور و نهادهای داخلی را دربرمی‌گیرد. در واقع، دیپلماسی اقتصادی، فرایند برقراری ارتباط و تعامل میان یک کشور و جهان بیرون است و گسترده‌تر از دیپلماسی تجاری است و هدف آن به بالاترین حد رساندن دستاوردهای ملی در تمام حوزه‌ها مانند تجارت، سرمایه‌گذاری و سایر مبادلات اقتصادی است. دیپلماسی اقتصادی باید سه هدف اساسی توسعه تجارت، جذب سرمایه خارجی و ارائه کمک‌های توسعه‌ای را داشته باشد.

ابزارهای سیاستی: استفاده از رایزن‌های اقتصادی

چین ۲۲۱ نفر و آلمان ۲۱۳ رایزن بازرگانی دارد و ترکیه ۱۷۹ رایزن و نماینده تجاری به ۱۱۰ کشور اعزام کرده است که برای افزایش حجم صادرات ترکیه، افزایش حجم سرمایه‌گذاری خارجی و کمک به تجار ترک در سایر کشورها برای حل چالش‌های آن‌ها، در قالب سفارتخانه‌ها فعالیت می‌کنند. بر اساس گفته‌های رئیس سازمان توسعه تجارت، تنها ۷ رایزن در کشورهای روسیه، چین، عراق، عمان، ارمنستان، آذربایجان و پاکستان مستقر هستند و ایران یکی از ضعیف‌ترین کشورها در زمینه اعزام وابسته تجاری به کشورهای هدف است. رایزنان ایرانی در کشور عراق، تنها دو نفر هستند؛ درحالی‌که تعداد رایزنان ترکیه‌ای در این کشور به ۲۱ نفر می‌رسد.

ابزارهای سیاستی: وجود هماهنگی بین سازمان‌ها و نهادهای مختلف در راستای دیپلماسی اقتصادی

هماهنگی و تعامل بین وزارت خارجه، اتاق‌های بازرگانی، وزارت صنعت، سازمان توسعه تجارت و حتی بانک مرکزی، در اثربخشی دیپلماسی اقتصادی تأثیرگذار هستند؛ برای نمونه، ساختار نهادی دیپلماسی اقتصادی ترکیه مبتنی بر مدل هماهنگی است؛ به این معنی که نهادهای مختلفی در طراحی و اجرای آن دخالت دارند و نهادهای بخش خصوصی هم بر روندهای دیپلماسی نقش ایفا می‌کنند.

ابزارهای سیاستی: استفاده از موافقت‌نامه‌های تجاری با سایر کشورها

موافقت‌نامه‌های تجاری با کشورهای غیر هم‌جوار (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) و موافقت‌نامه‌ها و تقویت روابط با کشورهای هم‌جوار و همسایه در قالب همگرایی‌های عمیق‌تر (اتحادیه‌های گمرکی، بازارهای مشترک، اتحادیه‌های اقتصادی و اتحادیه‌های پولی) ضروروی است. پس از انقلاب، بیش از ۱۵۸ موافقت‌نامه دو یا چندجانبه بین ایران و سایر کشورها منعقد شده است اما به دلیل نبود نظارت بر عملکرد و میزان اثربخشی، قراردادها، کارایی خود را از دست داده‌اند. از بین این موافقت‌نامه‌ها تقریباً بیشترشان با کشورهایی بوده‌اند که در میان شرکای تجاری ایران نیستند و رشد چشمگیری در تجارت با طرف مقابل حاصل نشده است و اقلام انتخاب‌شده برای گرفتن ترجیحات تعرفه‌ای از نظر تعداد و ارزش صادراتی مبتنی بر اهمیت آنها در سبد صادراتی کشور نبوده است. تونس ۷، سوریه ۶، قزاقستان ۵ موافقت‌نامه و… اما کشورهایی مانند امارات متحده عربی، عراق و آلمان که همیشه در میان ۵ یا ۱۰ شریک اصلی تجاری ایران بوده‌اند حتی یک موافقت‌نامه گمرکی یا تجاری با ایران ندارند.

ابزارهای سیاستی: تقویت قراردادهای اقتصادی و تجاری با گروه‌های اقتصادی

 مانند ۱- کشورهای عضو همکاری اسلامی؛ ۲- سازمان همکاری‌های اقتصادی (اکو)؛ ۳- گروه ۸ کشور اسلامی(D8) ؛ ۴- کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس؛ ۵- کشورهای مستقل مشترک‌المنافع؛ ۶- کشورهای عضو همکاری جنوب شرقی آسیا (آسه­ آن)؛ ۷- اتحادیه اقتصادی اوراسیا؛ ۸- اتحادیه اروپا؛ ۹- سازمان شانگهای. تقویت همکاری با کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا (روند تجارت اگرچه طی چندین سال صعودی بوده است اما طی سال‌های اخیر دچار کاهش شده است. شناسایی توان صادراتی ما و نیازهای وارداتی آنها می‌تواند تأثیرگذار باشد).

ابزارهای سیاستی: متنوع‌سازی طرف‌های صادراتی و وارداتی

از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۹ مجموع واردات و صادرات ۱۰ شریک نخست عمده تجاری بین ۳۶% تا ۷۷% بوده است و روند پرنوسانی داشته است که این موضوع می‌تواند تهدیدی برای روابط تجاری کشور باشد که مغایر سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی است؛ چرا که اتکای دست­کم ۴۰% نیاز وارداتی به ۱۰ کشور می‌تواند به محدودسازی روابط ایران با تعدادی کشور منجر شود و در شرایط بحرانی ازجمله تحریم، اگر کشورهای بالا، همکاری‌های لازم را برای تأمین نیاز کشور نداشته باشند، به بروز بحران، افزایش قیمت کالاهای وارداتی و … منجر می‌شود.

راهکار سیاستی: لحاظ تحولات منطقه‌ای و تلاش برای حفظ جایگاه رقابتی

قرارداد ۶۰ میلیارددلاری قطر و چین برای گاز مایع – سرمایه‌گذاری ۷ میلیارددلاری عربستان در کره جنوبی و ساخت نیروگاه هسته‌ای توسط کره در عربستان – ترکیه از بزرگ‌ترین شرکای تجاری روسیه، تبدیل ترکیه به هاب بین‌المللی گاز،  توافق ۱۰۰ میلیارددلاری امارات و آمریکا در زمینه انرژی پاک.

راهکار سیاستی: توجه به کریدورها به‌عنوان یکی از ابزارهای توسعه

تجارت جهانی مبتنی بر راه‌­های دریایی است و راه­های خشکی نیز به‌عنوان مکمل به شمار می‌آیند.

در دو سال اخیر، حجم ترانزیت ریلی، بیش از ۵۰% کاهش داشته است.

در صورت تکمیل زیرساخت کریدورهای داخلی و پیوستن به ابتکار کمربند و راه چین، روان‌سازی رویه‌ها در تبادلات مرزی و بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت دیپلماسی حمل‌ونقل، ظرفیت ترانزیتی کشور، سالیانه به ۸۰ میلیون تن می‌رسد که سالانه درآمد ارزی معادل ۸ میلیارد دلار خواهد داشت (بیش از یک‌چهارم کل صادرات غیرنفتی) و اگر زیرساختی اضافه نشود و فقط برخی رویه‌ها بهبود یابند، می‌توان ظرفیت ترانزیت را به ۲۰ میلیون تن و درآمد ارزی بیش از ۲ میلیارددلاری رساند.

عوامل مؤثر برای افزایش سهم کریدورهای ایران

تدوین برنامه راهبردی توسعه راه­‌های ترانزیتی مبتنی بر نقاط قوت و ضعف، افزایش تعاملات میان نهادهای درگیر در توسعه ترانزیت، همکاری و تعامل با کشورهای ذی‌نفع در یک کریدور، بررسی رقابت‌پذیری راه­های ترانزیتی ایران در راهگذرهای بین‌المللی، به‌کارگیری شیوه‌های بازاریابی نوین در راستای معرفی مزیت‌های ترانزیتی کالا و ایجاد شرکت‌های معتبر چندمنظوره در سطح بین‌المللی، وجود نقشه راه و برنامه ملی کلان‌نگر برای اولویت‌بندی سرمایه‌گذاری در کریدورها بر اساس سناریوهای تحولات آینده از عوامل مؤثر برای افزایش سهم کریدورهای ایران هستند. نیاز به زیرساخت‌های ریلی و جاده‌ای و نیز زیرساخت‌های فنی مانند محیط کسب‌وکار، ارتباط با نظام مالی بین‌المللی، ثبات سیاسی و امنیت در ایران که اهمیت آن‌ها به‌مراتب بیشتر است.

راهکار سیاستی: ثبات وضعیت اقتصادی در داخل کشور

ثبات در سیاست‌های ارزی و نظام قیمتی و تعرفه‌ای، بهبود فضای کسب‌وکار، کاهش رانت و فساد و ارتقای بهره‌وری، سبب شکل‌گیری روابط اقتصادی پایدارتر و مطمئن‌تر خواهد شد. قوانین مالی منظم می‌تواند وابستگی دولت به درآمدهای نفتی و نوسانات قیمت نفت را کاهش دهد و به‌عنوان ضربه‌گیر در مقابل نوسانات عمل کنند؛ مانند قوانین مدیریت دارایی، بدهی، قوانین مالی کنترل مخارج دولت، ارتقای کیفیت مخارج عمومی دولت‌ها (هزینه مبتنی بر عملکرد)، حذف یارانه‌های بی‌هدف، شفافیت بدهی‌ها و حذف بدهی‌های پنهان.

  • استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک ایران در ذخایر گاز

در سال ۲۰۲۱ نسبت به سال ۲۰۰۰، سهم مصرفی انرژی‌هایی مانند نفت و انرژی هسته‌ای، از کل انرژی کاهش یافته است؛ درحالی‌که سهم مصرفی گاز از کل انرژی در سطح جهان افزایش یافته است و باتوجه‌به موقعیت و ذخایر ایران، می‌تواند از این موقعیت استفاده کند.

  • جذب سرمایه خارجی

سهم FDI از GDP در سال ۲۰۲۰ ، حدود ۰٫۶۶% و پایین‌تر از ترکیه و عربستان است اما در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ بالاتر از متوسط منطقه منا بوده است (۱٫۸۷%).

  • استفاده از مزیت رقابتی ظرفیت سرمایه انسانی

ایران یکی از بالاترین جایگاه‌ها را در حوزه سلامت و آموزش در منطقه دارد. از نظر امید به زندگی، مرگ‌ومیر کودکان، بار بیماری‌های واگیر و پیشرفت‌های به دست آمده در حوزه درمان و همچنین از نظر جایگاه دانشگاه‌ها و آموزش عالی در سطح جهانی (که بسیاری از دانشگاه‌های ایران در بین ۳۰۰ رتبه اول دانشگاه‌ها در جهان قرار دارند) که می‌تواند از این مزیت در توسعه روابط جهانی، مبادلات دانش و فناوری و ایجاد ارزش‌افزوده استفاده کند البته پیش‌نیاز این است که سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران، تعاملات هم‌افزایی با دانشگاه‌ها و اندیشکده‌ها داشته باشند.

  • استفاده رقابتی از فناوری‌های نوین، بلاکچین، هوش مصنوعی، قابلیت‌های گردشگری، فناوری‌ها و تجارت سازگار با تغییرات اقلیمی

باتوجه‌به تغییرات اقلیمی قابل توجه در سطح جهان و نیاز منطقه خاورمیانه، جای خالی ایران در سیاست‌های کربن صفر احساس می‌شود. کشورهای عربی، قراردادهای بزرگی در زمینه انرژی‌های سبز منعقد کرده‌اند: عربستان، مصر، عمان  و امارات. استفاده از مزیت‌های مرتبط با صنعت گردشگری نیز قابلیت ارزآوری قابل توجه برای کشور دارد. نیاز به شناسایی و تقویت حوزه‌های دارای مزیت در گردشگری وجود دارد. هر توریسم سلامت می‌تواند ۳ برابر یک توریست عادی، ارزآوری ایجاد کند. بر اساس برآوردهای انجام شده، درآمد بالقوه گردشگری سلامت، حدود ۵ میلیارد دلار است اما تقریباً حدود ۸۰% این بازار در اختیار دلالان است.

دکتر مصطفی خوش چشم: آمریکا در مسیر سراشیبی است اما منتظر نمی‌ماند تا جابه‌جایی قدرت به‌راحتی صورت بگیرد و احتمالاً جهان با یک دهه چالشی روبه­‌رو باشد.

روشن است که آمریکا در مسیر سراشیبی است اما جابه‌جایی قدرت در دنیا و ایجاد نظمی که حالا شروع شده است، به پدیدار شدن یک چالش بسیار بزرگ برای کل دنیا در یک دهه منجر خواهد شد. اینکه آقای مکرون در زمینه سیاست‌مداران، همین‌طور آقای جوزف کورل از دو سال پیش و بسیاری از متفکران دیگر از سال‌ها قبل‌تر اعلام کردند که جابه‌جایی قدرت از تمدن غرب به شرق در حال انجام است و جالب است که آخرین نفر هم صدراعظم آلمان بود که حدود دو ماه پیش بیان می‌کرد به دلیل این جابه‌جایی قدرت به آسیا و نه مسئله جنگ اوکراین که یکی از مسائل کنونی جهان است، روزهای خوب قدیم، دیگر بازگشت‌پذیر نیستند؛ بنابراین همه تقریباً در سطوح مختلف متفکرین تا اندیشکده‌ها، دانشگاه‌ها تا حتی مقامات سیاسی که دست­کم در مدت دو سال گذشته، پیوسته این را اعلام کرده‌اند.

جابه‌جایی قدرت با چالش‌های پیوسته

اما اینکه در آینده دنیا، نظم به چه شکل خواهد بود، متفاوت از نظام تک‌بعدی خواهد بود، به طور شفافی مشخص نشده است. یک بحث دیگر این است که تمدن غرب به‌ویژه آمریکایی منتظر نمی‌مانند که این اتفاق به‌سادگی رخ دهد و جابه‌جایی قدرت صورت بگیرد. یک دهه از چالش‌های پیوسته در دنیا را خواهیم داشت؛ جنگ اوکراین، یکی از نمونه‌های آن است. قضیه تایوان و چین که هر روز هم تشدید می‌شود و سرانجام چین را برخلاف اینکه نمی‌خواهند این اتفاق بیفتد اما به سمت جنگ سوق خواهند داد.

آمریکایی‌ها متخصص این کار هستند که شما را در یک موقعیت دوقطبی که راه پس‌وپیش نداشته باشید، قرار بدهند؛ یعنی اول «نانسی پلوسی» بدون اجازه و با تهدیدهایی که چینی‌ها داشتند و بدون اطلاع آنها، از یک راه ناشناخته به تایوان رفت سپس در سطح دولتمردان، استانداران و در سطح نماینده‌های مجلس و حالا دیگر قرار است که مقامات ارشد پنتاگون به تایوان بروند و به‌تدریج خط تولید تسلیحاتی پیشرفته‌ای برای تایوان، راه‌اندازی کنند و این یعنی دقیقاً همان کاری که با روسیه در اوکراین انجام می‌دادند؛ یعنی آوردن تهدید به مرزها، حالا در مورد چین حتی می‌شود گفت که داخل مرزها؛ به‌خاطر اینکه سیاست چین واحد را همه دنیا حتی خود آمریکایی‌ها به‌ظاهر و موضع اعلامی رسمی‌شان این است که قبول دارند، این را به داخل خاک می‌آورند؛ بنابراین چینی‌ها اگر بنشینند، وضعیتشان بدتر خواهد شد، اگر به جنگ بروند، وضعیتشان مثل روسیه دوباره در یک فرمول دو سر خسارت قرار می‌گیرد اما برخلاف همه محافظه‌کاری‌هایی که چینی‌ها دارند، مجبور به انتخاب هستند.

بااین‌حال که آمریکا جنگ‌های نیابتی و انواع جنگ‌های ترکیبی را با روسیه و چین به راه انداخته است، سبب نمی‌شود که برخلاف اینکه این دو، اولویت‌های یک و دو غرب هستند، از ما غافل شوند. با ما هم از مدت‌ها پیش یعنی قبل از اینکه استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه ما کم‌رنگ شود، فرمولی را ایجاد کردند. به این منظور که در این کم‌رنگ شدن حضور نیروی نظامی آنها، خلأ قدرت پیش نیاید و ایران نتواند جهش قدرت منطقه‌ای داشته باشد؛ بنابراین جنگ ترکیبی­ای که می‌بینید، بخش‌های اساسی آن در ذیل همین فرمول انجام می‌شود. همه اینها قابل بحث است؛ یعنی اینکه آمریکایی‌ها حالا با ما دارند چه می‌کنند؟ چه حالا چه اهداف بلندمدتش و همچنین با چین و با روسیه.

تقویت همکاری راهبردی باتکیه‌ بر علایق مشترک امنیتی

در زمانی که چین و روسیه، سعی می‌کردند از آمریکا خلاص بشوند، کشور ما ۴۳ سال را گلادیاتورگونه در مقابل آمریکا ایستادگی کرد و البته هزینه‌اش را هم دادیم. شهید دادیم، مردم سختی کشیدند، تحریم بودند و… این وضعیت را آن‌ها هم می‌بینند. یکی ثبات ارزی، کدام ثبات ارزی؟ این را چینی‌ها نیز می‌بینند، نه اینکه نخواهند، می‌خواهند. ما ۴۳ سال هزینه داده‌ایم، کار کرده‌ایم اما به­تازگی روسیه هم مجبور شده است که گلادیاتور شود. چین هم مجبور می‌شود که گلادیاتور بشود. ما به سازمان شانگهای که یک سازمان امنیتی است، پیوسته‌ایم.

اتفاقاً علایق مشترک امنیتی سبب می‌شود که شما به هم نزدیک‌تر شوید و اولین جایی که بخواهید در آنجا سرمایه‌گذاری خارجی انجام دهید، جایی است که روابط سیاسی – امنیتی مستحکم‌تری داشته باشید؛ یعنی همکاری‌های راهبردی که می‌گوییم یک مسئله چندوجهی است. باید پیوندهای شما خیلی تقویت شده باشد اما این کار را شما نمی‌کنید؛ یعنی برخلاف همه هزینه‌هایی که داده‌اید.

 نقطة قوت ما این است که در غرب آسیا، قدرت حاکم هستیم اما در روابطمان با دیگران، از این  قدرت استفاده نمی‌کنیم. نمونه خیلی ساده و مصداقی‌اش این است؛ چینی­ها همین که تروریست در سوریه، کمی عقب رفت، باوجوداینکه شاید هنوز تروریست‌ها ۵۰-۱۰۰ کیلومتر آن طرف بودند، به چند شهر در سوریه رفتند. شهر تخریب شده بود ولی چینی‌ها  برای مهندسی بازسازی شهر، به دعوت بشار به آنجا رفتند و متوجه شدند که اینجا نمی‌شود با این وضعیت تا ۲۰ سال آینده کار کرد. اول باید امنیت را تضمین کنند، به هر کس گفتند، جوابشان این بود که فقط ایران.

 این یکی از مؤلفه‌های قدرت ما است، ما می‌توانیم در روابطمان از این استفاده کنیم. زمانی که پرچم داعش در سین‌کیانگ بالا رفت، چینی‌ها هنوز نمی‌دانستند که خلافت اسلامی چیست؟ دربه‌در دنبال ما بودند که این داعش چیست؟ یعنی حاضر به امتیاز دهی‌های بسیار زیاد بودند برای اینکه مسئله امنیت ملی برایشان ایجاد شود و در این مسائل، ما بسیار به آنها کمک کردیم. منتهی بحث سر این است که نگاه ما راهبردی نیست، نگاه ما تاکتیک محور است.

راهبرد مبتنی بر تجارت خارجی

دومین راهبرد، راهبرد مبتنی بر تجارت خارجی است. قبل از اینکه آقای رئیسی روی کار بیاید، استراتژی سیاست خارجی‌اش مبتنی بر تجارت خارجی نوشته شد. وزیر خارجه و کل کابینه را مبتنی بر اقتصاد و تجارت انتخاب کنید؛ یک آدم تاجر مثل مهدی صفری یا یک آدمی با این خط فکری انتخاب کنید اما شما تیم درستی نیاوردید، همان آدم‌هایی هم که آوردید، تیم نیستند. تیم درست به این معنا که شما وقتی غرب محور را به یک رویکرد شرق محور تبدیل می‌­کنید، می‌بایست دست­کم یک وزیر با خودش ۱۰۰ مدیرکل بیاورد. تیم لیدرشیپ باید عوض شود. وقتی اصلاً وزارت شما تیم نمی‌آورد؛ یعنی با آن حوزه به طور کل ناآشنا است. بدیهی است که شما نمی‌توانید. آن‌هایی هم که آشنای به این حوزه هستند، مثل آقای امیر عبداللهیان مناسب این کار نیستند؛ یعنی شما تیم مناسب انجام کار را ندارید.

بسیاری از این راه‌حل‌ها، با عدد و رقم، از پیش بوده‌اند؛ مثل بحث کریدورها. برای اینکه شما بخواهید از پاکستان به ترکیه برسید، آسان­‌ترین، کم‌هزینه‌ترین و امن‌ترین راه کجاست؟ از پاکستان در شرق ما، می‌خواهید به ترکیه در غرب ما بروید. از جنوب شرق ما، می‌خواهید به شمال غرب بروید؛ بنابراین، درهرصورت از نظر منطقی باید از ایران عبور کنید اما به‌­ویژه در رقابت‌های منطقه‌ای با ما یعنی رقابت اخوانی، سلفی و نوعثمانی­‌گرایی آن‌ها یا به قول خودشان هلال شیعی، راضی شدند ابتدا از پاکستان به افغانستان سپس آسیای میانه بروند. در دریای خزر، جنس را در کشتی پیاده کنند، دوباره آن طرف دریا سوار کنند و برای آذربایجان، از ارمنستان رد شوند و به نخجوان و درنهایت ترکیه برسند. اسمش را هم کریدور لاجورد گذاشتند. کار کریدور لاجورد این است که ایران را دور بزند؛ درصورتی‌که خیلی راحت می‌توانست از ایران رد شود؛ یعنی رقابت‌های سیاسی و ژئوپلیتیک، گاهی در خیلی جاها حتی به مسئله اقتصاد هم می‌چربد.

این رقابت منطقه‌ای ما است، در دنیا هم وقتی آمریکا می‌خواست از اینجا جابه‌جا شود، یک طراحی اساسی انجام دادند که شهید کردن حاج‌قاسم بود، گام دوم آن بود و گام اول آن، پیمان ابراهیم بود؛ به این دلیل که ایران هم در راستای دکترین امنیت ملی اسرائیل و هم در راستای دو یا سه پروژه راهبردی آمریکا در قبال ایران است و همین‌طور با نظم جدیدی که در دنیا و آمریکا در حال پدیدار شدن است، مقابله می‌کند که قرار شد برای عدم جهش منطقه‌ای ایران، اسرائیل و اعراب و همین‌طور یک جاهایی ناتو به این شکل عمل کنند که به سمت پایین ایران در ضلع پیمان ابراهیم یعنی امارات، عربستان و… بیایند. امارات سال‌ها است مرکز جاسوسی‌های اسرائیلی است.

گام دوم به سمت شمال ایران، اربیل، ترکیه، نخجوان و آذربایجان است. رشد روزافزون حضور اسرائیل در این منطقه با جنوب تفاوت دارد؛ انواع تروریست‌ها، روبه­‌روی آن با ما قرار دارند؛ ما را در موقعیت مشابه تایوان و اوکراین قرار داده‌اند. اگر شما با آذربایجان درگیر شدید، آن وقت دچار مشکل خواهید شد. اربیل را که زدیم، باید هم می‌زدیم وگرنه این کارها را تروریست‌ها با ما می‌کردند که وحشتناک بود. اگر عربستان را هم به هر شیوه­ای که بخواهید بزنید، باید جنگ ترکیبی باشد؛ یعنی نباید برای ما هزینه داشته باشد اما اگر آذربایجان را هم بزنید پس استراتژی تجارت خارجی که دولت می‌خواهد انجام بدهد، فارغ از اینکه تیم آن را ندارد، قرار است چگونه اتفاق بیفتد؟ در سال گذشته، در اوج تنش‌هایمان با آذربایجان، ۲۰% افزایش صادرات داشتیم.

اگر قرار باشد شما با آن نیز دچار تنش شوید، اصلاً استراتژی دولت مبنی بر گسترش همکاری‌ها و تجارت خارجی با چه کشوری بوده است؟ کشورهای پیرامونی چین، روسیه، آمریکای جنوبی و آفریقا. آفریقا و آمریکای جنوبی که برای دولت، بیشتر شبیه به شوخی هستند؛ چراکه اصلاً کاری در این زمینه نکرده است. در مورد روسیه هم این روس‌ها هستند که تقریباً بیشتر از ۸-۹ ماه است که به دنبال ما هستند نه این که ما به دنبال آن‌ها برویم. در مورد چین هم خیلی ایرادات وجود دارد.

 آقای رئیسی در همان روز اول، با شعار توجه به منطقه پیرامونی، روی کار آمد. شما تجارت خارجی را می‌خواهید افزایش بدهید، بی‌­شک باید کاهش تنش منطقه‌ای داشته باشید؛ یعنی اولین رقیب داخل این مجموعه هم عربستان می­شود که خود عربستان، در پازل آمریکا و اسرائیل بازی می‌کند حتی اگر با شما چهار دور گفتگو داشته باشد که دور پنجم هم با وزرای خارجه باشد. این ظاهری و موضع اعلامی است. موضع اقدامی آن را عربستان و امارات، در زیر سرمایه‌گذاری اطلاعاتی و بیشتر سرمایه‌­گذاری پولی جنگ ترکیبی علیه ما در کنار اسرائیل انجام می‌دهند و حالا مشکل سر این است که اگر قرار باشد شما اجازه دهید اسرائیل پیرامون ما کار خودش را بکند، امنیتمان به خطر می‌افتد. اگر قرار باشد که تروریستی که در آذربایجان، نخجوان و خیلی جاهای دیگر هستند را بزنیم، آن وقت تجارت خارجی چه می‌شود؟

حل مشکلات اجرایی و تضعیف دشمنان با استفاده از جنگ ترکیبی

مشکلات اجرایی در کشور وجود دارند. یک راه بیشتر وجود ندارد، آن هم این است که شما، دشمنانتان را با استفاده از جنگ ترکیبی تضعیف کنید؛ برای مثال در آذربایجان، حسینیون را تقویت کنید. خیلی کارهای دیگری باید انجام می‌دادید ولی انجام ندادید. ما دو یا سه سال پیش، ۲۰ گزینه برای جنگ ترکیبی بر علیه اقدامات علی‌­اف داشتیم، حالا گزینه­‌هایمان به چهار می‌رسد؛ زیرا وحدت رویه و سیاست‌گذاری و نگاه مشترک در کشور وجود ندارد و آخرین گزینه جنگ است. آن‌قدر کار درست را انجام نمی‌دهیم تا به همان یک گزینه برسیم. آن وقت مجبور می‌شویم.

اشتباه‌های مسلم ما است؛ یعنی کشور می‌داند که کریدور جاده ابریشم به کنار، شمال به جنوب و چندین کریدور منطقه‌ای محدود دیگر وجود دارد که اینها را باید فعال کند. اگر روس‌ها در زمینه تعویض کریدور شمال به جنوب پیش‌گام نشده بودند، به‌خاطر وضعیتی که دارند، فکر کنم تا سال‌های دیگر هم ما این کار را درست انجام نمی‌دادیم. برخلاف اینکه مثلاً در پیمان اوراسیا، ما در دوره روحانی، با آنها پیمان ترجیحی بستیم. آن موقع ۵۰۱ قلم کالا وجود دارد، چون کریدور دوطرفه است، چون دلار اینجا گران است، نه مثل حالا، تازه آن زمان، تولید به‌صرفه بود و واردات برای آنها جا داشت؛ یعنی ما می‌توانستیم به‌راحتی صادر کنیم.

 501 قلم کالا و برای هر کالا، چهار کارخانه در نظر بگیرید، دو هزار کارخانه می­‌شود. برای هر کارخانه‌، بین دویست تا هزار نفر حساب کنید؛ اگر میانگین را پانصد بگیرید، یک میلیون شغل است، یک میلیون خانواده است، یک میلیون وضعیت بهتر است حتی مجموعه اوراسیا اصرار دارد که ما عضو پیمان بشویم نه‌­تنها تعرفه ترجیحی بلکه عضو پیمان بشویم.

ما بحث کریدور را شوخی گرفتیم

شما هر جایی نمی‌توانید کریدور باز کنید. کریدور فقط شامل ریل و جاده نمی‌شود بلکه شامل خطوط انرژی هم می‌شود. در بحث آذربایجان و ارمنستان، تنها مسئله‌ آذربایجان، اقتصادی نیست، می‌خواهد این تکه زمین را بگیرد، راه ترکستان را از ترکیه باز کند، نخجوان هم که بخشی از آذربایجان است. اگر این یک‌تکه را بگیرد و به هم وصل شوند سپس آن طرف هم ازبکستان، قرقیزستان، مغولستان تا سین کیانگ همه ترک هستند. این مسیر را می‌خواهند جاده ترکستان، امپراتوری ترک بگذارند.

این راه، یکی از رقبای جاده ابریشم ما است البته نمی‌تواند جای ما را بگیرد؛ چون هم به دریای خزر می‌خورد و هم راه، راهی است که باید از جاده یک و دو ما بگذرد ولی چینی‌ها استقبال کردند؛ چون می‌خواهند «هفت جاده» باشد؛ چرا یکی؟ سیبری هم یکی باشد. جاده جنوب ما، دریایی است که  قرار شد از عربستان به‌جای یمن، هاب جدیدش باشد و اماراتی‌ها هم برای این مسئله ناراحت ‌هستند، آن هم یک راهش است. درصورتی‌که راه یک و دو، ما هستیم و هیچ کاری نمی‌کنیم.

همه کشورهای دنیا در بحث ترانزیت، وقتی ریلی به کشور می‌آید، استقبال می‌کنند. اما در ایران، سیل کارخانه و آن کشور قبلی و کشور مبدأ یعنی افغانستان و چین را داریم. در ایران که قرار نیست این کانتینرها باز شود، مسئول هم برایش می‌گذارند. وقتی که سیل کارخانه، مهروموم است و می‌خواهد به عراق و ترکیه برود، سر مرز آن را متوقف می‌­کنند و می‌گویند سیل کارخانه را باز کن تا بازرسی صورت دهیم. ممکن است بمب باشد. گمرک اجازه این کارها را نمی‌دهد. اگر باز هم شوند، خریدار متوجه می‌شود که سیل آنها باز شده است و در نتیجه، چینی‌ها مجبور می‌شوند با هزینه‌ای بالا، یک تیم سیل کننده را نیز به همراه کانتینرها بفرستند. ما کار را شوخی گرفته‌ایم؛ درحالی‌که می‌دانیم چطور می‌شود کار کرد.

خلاصه مطالب  این است که هزینه داده‌ایم، تولید قدرت کرده‌ایم و هنوز هم در غرب آسیا دارای این قدرت هستیم. چین و روسیه به ما نیاز دارند. روسیه که حالا به علت فشاری که غرب از نظر اقتصادی – تجاری به آن می‌آورد، به دنبال متحد تجاری است.

 به قول آقای پوتین در داووس شرقی که رهبران منطقه‌ای در آن می‌نشینند، قرقیزستان، تاجیکستان، رهبر چین و… ۸ بار گفت که ایران، ایران، ایران. وی به این مسئله اشاره کرد که دررابطه‌با غرب دچار مشکل شده‌اند، با اروپایی‌ها که در حال جنگ هستند؛ بنابراین اگر بخواهد با هندوستان و جنوب آسیا، تجارت کند، به کریدور شمال به جنوب و به ایران نیاز دارد. اگر بخواهد با آفریقا، آمریکای لاتین، به آب‌های گرم برسد، کریدور شمال جنوب ایران نیاز است. برای همین است که وقتی به آنها می‌گوییم سرمایه‌گذاری کنید، دیگر شرط خاصی ندارند ولی ما توان پردازش و مدیریت کردنش را نداریم وگرنه که امکان بسیار خوبی برای ما وجود دارد. این واقعیت صحنه در زمینه روسیه است.  

در زمینه چین هم همین‌طور، یعنی چین هم به دنبال یک لنگرگاه امن در بخش آسیا می‌گردد. ما مزیت‌های بسیار زیادی داریم نه­‌تنها در حوزه محور مقاومت. این را تقریباً همه دنیا  نه‌­تنها در بازار ۸۰ میلیونی ایران بلکه در بازار ۴۰۰میلیونی همه فهمیده­‌اند که اگر شما بخواهید کار ادامه‌دار بکنید، باید روابط با ایران درست باشد. حالا یا  از راه دوستی یا دست­کم نباید مشکلی داشته باشید. این تنها بخشی  از آن است؛ تنگه هرمز، بخشی است که امنیتش دست ما است؛ امنیت انرژی دنیا.

اینکه ما خودمان دشمن آمریکا هستیم و همین که شیر نفت و گاز ما در دستان رقبای چین و دشمنان چین نیست، یک مزیت بسیار بزرگ است اما آیا ما از این وضعیت استفاده کرده‌ایم؟ خیر! مشکل ما همین جا است؛ یعنی سال‌ها است همه عقیده دارند که این اتفاقات باید بیفتد؛ درحالی‌که ساده‌تر از این هم اتفاق نمی‌افتد. در همین دولت، ساده‌ترین کار این است که از ترکمنستان که ریل هم داریم، از سرخص سالانه میلیون‌ها تن زغال‌سنگ به سمت جنوب حمل کنیم. خیلی کار ساده‌ای است. می‌خواهم بگویم که این همه هزینه داده‌ایم، تولید قدرت کرده‌ایم، حالا شرایط، شرایطی است که دنیا در حال تغییر است و به نقش کشور ما اعتراف می‌کند و همه هم به این نقش ما در این بخش از جهان نیاز دارند، امکانات گسترده‌­ای داریم اما استفاده نمی‌کنیم و اگر استفاده نکنیم تا کمتر از یک دهه آینده در دنیای جدیدی که پدید می‌آید، دنیایی که تک‌قطبی نیست، گروه‌بندی‌هایی مثل شانگهای، بریکس و… تعیین‌کننده هستند، ما برخلاف همه هزینه‌ها، بازیگر اصلی نخواهیم بود.

امروزه چین که قدرت دوم اقتصادی دنیا است، تعدادی قرارداد با ما بسته است. در آینده که به‌عنوان قدرت اول تثبیت شد، آن زمان بی‌­شک شرایطش فرق می‌کند؛ چون مسئله فقط اقتصاد نیست؛ در پی آن، قدرت اول سیاسی و نظامی دنیا هم می‌شود. همین‌ حالا در بخش دریایی‌، قدرت اول است. از نظر تعداد شناورهای سطحی و زیرسطحی، ۵۷ عدد بیشتر از آمریکایی‌ها، شناور دارد. بالای ۳۰۰ شناور نظامی چینی هم زیر سطحی و هم روی سطحی، در سطح آب‌های دنیا، حضور دارند؛ بنابراین اگر ما به‌تدریج نتوانیم از مزایای کنونی که داریم، استفاده کنیم حتی اگر آمریکایی هم نباشد، باز دچار مشکل هستیم. چون خودمان را در جایگاه مناسبی که پتانسیل بسیار بالایی برایش داریم، تعریف نکرده‌ایم پس خیلی مهم است که کشور با کنشگری هم در سطح تجارت خارجی و منطقه‌ای و… و هم در کنشگری با قدرت‌های آینده دنیا که از همین‌ حالا قدرت‌ دارند، در تعامل پویا و مثبت قرار بگیرد نه تعامل منفعلانه.  به یک سری تغییرات نیاز دارد؛ از جمله تغییر نگرش، یعنی کشور ما صرفاً به شعار غرب بد است؛ بنابراین باید با شرق خوب باشیم، عادت کرده است ولی امروزه در این زمینه حتی کاری هم نمی‌کنیم.

کنشگران، معادلات جدید را درک کردند و در حال تغییر رویه هستند

یک نمونه دیگر؛ به‌­تازگی یکی از مقامات چین که به ایران آمده بود، از ما گله داشت و این مسئله را مطرح کرد که پروژه‌هایی که با ما انجام می‌دهند، شش سال طول می­کشد و آخر هم به نتیجه نمی‌رسند اما در امارات، آن را یک‌ساله انجام می‌دهند. آیا امارات، تغییر مناسبات در فضای جدید جهان را نمی‌فهمد؟ اماراتی که از غربی‌ها الگو می­گیرد. از آن‌ها بدتر، عمانی‌ها هستند که تمام سیستم سیاست خارجی‌شان، در دست انگلیسی‌ها است ولی به‌سرعت، تغییر رویه داده‌اند؛ چون معادلات جدید را فهمیدند.

 چرا امارات و عربستان، روسیه را در قضیه اوکراین محکوم نمی‌کنند؟ چرا هر جا می‌توانند، وسط بازی می‌کنند؟ برای اینکه آن‌ها هم فهمیدند که آینده دنیا در شرق است؛ یعنی حتی عربستان کٌند ذهن، در زمینه سیاست خارجه‌اش، از وسط بازی، شروع کرده است. آیا مثل ما تنها منتظر این هستند که ببینند که این تقابل غرب و شرق به کجا می‌رسد؟ ما که به‌خاطر بسیاری از دلایل، این همه هزینه داده‌ایم، کار عملیاتی درستی انجام نمی‌دهیم؛ یعنی هزینه‌اش را داده‌ایم، نتیجه‌اش را برداشت نمی‌کنیم. به این کار مهم باید رسیدگی کنیم.

مسیر ایران کوتاه‌ترین و به‌صرفه‌ترین کریدور برای چین است.

در ادامه، در پاسخ به یکی از سؤالات حاضرین در نشست مبنی بر «آیا در بحث کریدورها، چین هنوز ما را دور نزده است؟» افزود: اصلاً چین راه دور زدن ندارد؛ چرا که کوتاه‌ترین و به‌صرفه‌ترین مسیر، ما هستیم. مسیر تاریخی (جاده ابریشم، یک و دو) ما هستیم. جاده یک تقریباً از میانه به جنوب و جاده دوم از میانه به شمال می‌گذرد. حالا شما به این فکر کنید که این مسیر تنها ۷۰-۸۰ کشور تا اروپا است که آنجا دریایی و آمریکا هم تقریباً یک‌طرفه است البته قرار نیست کریدور یک‌طرفه باشد ولی تقریباً ۷۰%-۸۰% چین به این طرف است. باتوجه‌به اینکه قدرت جوان و درحال‌رشدی است. در این مسیر اگر قرار باشد، منحرف شود، مثلاً از ترکستان عبور کند، عبور آن در خزر بسیار طول می‌کشد یا اگر بخواهد از طریق دریا، راه جنوبی‌اش را امتحان کند یا هر راه دیگری،  هرگاه راه طولانی ‌شود، هزینه هم بالا می‌رود؛ بنابراین مشتری کمتر و طول زمان زیاد می­‌شود. اصلاً ترانزیت چه صادرکننده چه خریدار و مشتری، یکی از مسائل اصلی است. زمان خیلی مؤثر است؛ بنابراین جایگزینی برای ما ندارد.

دوم اینکه، خیلی‌ها فکر می‌کنند که ابتدا تحریم و سپس منزوی شده‌ایم. نگاه دیگر این است که اول منزوی و سپس تحریم شده‌ایم و نگاه ما این است که هر دو باهم رخ داده‌اند. کشور میانمار که کشوری ضعیف است، چرا تابه‌حال کشوری نتوانسته است بانک مرکزی آن را  تحریم کند؟ چون یکی از خطوط اصلی انرژی چین، از میانمار می‌گذرد و این کار محال است. چینی‌ها حتی اگر تحریمی هم وضع شود، به‌هیچ‌عنوان رعایت نخواهند کرد. آمریکایی‌ها عادت ندارند که تحریمی بگذارند که می‌دانند از پیش شکست خورده است؛ زیرا نمی‌خواهند ابهت قانون و ابهت خودشان تضعیف شود. بانک مرکزی ما زمان زیادی است که در چندین لایه تحریمی است. حالا مشکل ما هم اساساً همین است. چون خودمان تلاش نکردیم که جزء کریدورها باشیم. حالا دیگر، دیگران جلو نمی‌آیند؛ چون می‌دانند ما هم دراین‌رابطه جدی نیستیم. حالا هم که در دوره آقای رئیسی، ما را عضو شانگهای کردند، باز کار سرعت ندارد و طولانی شده است یا تیم مناسب نداریم وگرنه چینی‌ها خیلی تمایل دارند همکاری کنند؛ اصلاً بهترین راه برایشان همین است. ما شریک راهبردی آنها به شمار می‌آییم.

چینی‌ها می‌گویند اول کوتاه‌ترین راه برای آنها ایران است، در کنار ایران، ۷ راه دیگر هم می‌خواهند؛ زیرا حجم کالایی که می‌خواهند ارسال کنند، خیلی بالا است. ما کار نمی‌کنیم وگرنه مزیت ما از نظر امنیتی، لنگرگاهی، کوتاهی راه و…، به‌هیچ‌عنوان قابل جایگزینی نیست. چینی‌ها خودشان هم این مسئله را می‌گویند اما نقدشان از ما این است که می‌گویند شما کار نمی‌کنید؛ بنابراین توقع نداشته باشید که ما جایگزینی انتخاب نکنیم. ما جاده‌های دیگری داریم. ترانزیت‌ها و جاده‌های دیگر را فعال می­‌کنیم.