مذاکرات رفع تحریم‌‏ها با حفظ زیرساخت‏‌ها از دیدگاه مقام معظم رهبری

تأکید رهبر معظم انقلاب در جلسه پایانی بازدید یک و نیم ساعته خود از نمایشگاه دستاوردهای هسته‌‏ای جمهوری اسلامی ایران (21 ام خرداد 1402) در عرصه‌‏های کشاورزی، پزشکی و سلامت، صنعت، محیط‌زیست، آب و ساخت نیروگاه، در جمع شماری از دانشمندان، کارشناسان و مسئولان هسته‌‏ای کشور، بر حفظ «زیرساخت‌‏های صنعت هسته‏‌ای» در مذاکرات رفع تحریم (احیای برجام)، حاکی از آن است که حفظ این زیرساخت‏‌ها، اصلی‌‎‏ترین خط‌قرمز ایران به عنوان یک کشور در حال پیشرفت در فناوری و صنعت هسته‌‏ای در جهان و در میان سایر کشورهای پیشرو دارای این زیرساخت است.

رضا سلیمانی/ دانشیار روابط بین ‏الملل، گروه علوم سیاسی دانشگاه بوعلی سینا

بر اساس آخرین آمار، در سال ۲۰۲۰،  تنها ۳۱ کشور در جهان دارای زیرساخت هسته‌ای بودند که عبارت‌اند از: ایالات متحده، روسیه، انگلستان، آلمان، فرانسه، چین، کانادا، آرژانتین، ارمنستان، بلژیک، برزیل، بلغارستان، جمهوری چک، فنلاند، مجارستان، هند، ایران، ژاپن، کره جنوبی، لیتوانی، مکزیک، هلند، پاکستان، رومانی، اسلواکی، اسلوونی، آفریقای جنوبی، اسپانیا، سوئد، سوئیس و ترکیه.

در چنین شرایطی، تأکید بر حفظ زیرساخت‏ه‌ای این صنعت به‌عنوان یکی از چارچوب‌‏های اصلی هرگونه مذاکره و توافق هسته‌‏ای، می‏‌تواند مشخص‌کننده راهبرد مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران، مستقل از تغییر دولت‏‌ها و مجالس در ایران و یا در طرف‏‌های مذاکراتی با آن باشد. قبل از بیان اهمیت چنین راهبردی، لازم است توضیح فنی اندکی درباره معنا و مصادیق «زیرساخت هسته‌‏ای» داده شود؛

زیرساخت‌های هسته‌ای به مجموعه‌ای از تأسیسات، تجهیزات، دانش و فناوری گفته می‌شود که برای تولید و استفاده از انرژی هسته‌ای لازم است. به دیگر سخن، زیرساخت‌های هسته‌ای شامل بخش‌های مختلفی مانند غنی‌سازی اورانیوم، سوخت هسته‌ای، رآکتورهای هسته‌ای، پژوهش و توسعه، بازرسی و نظارت، حفاظت و امنیت و مدیریت پسماند هسته‌ای است. حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای برای یک کشور، به معنای این است که آن کشور توانایی و قابلیت خود را در صنعت هسته‌ای حفظ و تقویت کند و از دخالت یا تحریم مخالفین خود در این زمینه جلوگیری نماید. حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای برای یک کشور، مزایای مختلفی دارد، مانند:

  • تأمین نیاز به انرژی پاک و پایدار برای صنعت و خانوار؛
  • تولید رادیو دارو و دستگاه‌های پزشکی با استفاده از پرتوپزشکی؛
  • بهبود عملکرد کشاورزی با استفاده از فناوری‌های هسته‌ای؛
  • تقویت قدرت دفاعی و امنیت ملی با داشتن توان هسته‌ای.

شکست تجربه برچیدن زیرساخت و عبور از آن

یکی از استدلال‏‌های قوی درباره نادرستی پیوند زدن مذاکرات رفع تحریم با برچیدن زیرساخت‌‏های صنعت هسته‏‌ای، استناد به تجربه مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران در شیوه مذاکرات دولت محمد خاتمی طی بیانیه سعدآباد (۲۹ مهر ۱۳۸۲)، توافقنامه بروکسل (۴ اسفند ۱۳۸۲) و توافقنامه پاریس (۲۴ آبان ۱۳۸۳) است.

این تجربه نشان داد که «تعلیق داوطلبانه» غنی‌‏سازی اورانیم و متوقف سازی کلیه فعالیت‌‏های مربوط به غنی‌سازی و بازفراوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهم‌بندی و راه‌اندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیت‌های مربوط به جداسازی پلوتونیم، به امید جلوگیری تروئیکای اروپا (به­‌ویژه فرانسه و انگلستان)، از ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت و در نتیجه، جلوگیری وضع تحریم‌‏ها یا تمهیدات جدید در چارچوب فصل ۷ منشور یا به امید تلاش اتحادیه اروپا برای پذیرش عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی، تجرب‌ه‏ای شکست‌‏خورده است؛ چرا که پروژه تعلیق و جمع‌‏آوری سانتریفیوژها، منتهی به هیچ ستانده عملی تجاری و اقتصادی مورد توقع تهران نگردید.

نکته تأمل‌‏برانگیز که در همان مقطع، ايالات متحده از ملحق شدن به اين مذاکرات خودداری کرد تا اين که تهران را به‌منظور صرف ‏نظر از حق  قانونی بین ‏المللی غنی ‏سازی و درواقع برچیدن یا تضعیف جدی زيرساخت هسته‏‌ای خود، تحت‌فشار قرار دهد.

صحه گذاشتن بر چنین شکستی در همان دولت خاتمی اتفاق افتاد. در این راستا، پس از توافق‌نامه پاریس و در آخرین ماه دولت هشتم، محمد خاتمی اعلام کرد غنی‌سازی اورانیوم را از سر می‌گیریم. وی تأکید کرد: «توقف فعالیت‌های هسته‌ای اصفهان برای ما خسارات مالی و معنوی فراوانی به دنبال داشته ‌است و سبب گردیده است که دانشمندان هسته‌ای ما، فعالیت خود را متوقف کنند». ایشان در مورد قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی تصرح کرد: «که اگر قطعنامه‌ای بخواهد ایران را از حق دستیابی به فناوری هسته‌ای محروم کند، معتبر نیست و ضمانت اجرایی ندارد و ایران مجبور به پذیرش آن نیست و با فک پلمب، فعالیت‌های UCF اصفهان، در نظارت آژانس ادامه خواهد یافت.»[۱]

در دولت بعدی و در آوریل ۲۰۰۶ دانشمندان ایرانی موفق به تولید چرخه کامل سوخت هسته‌ای در مقیاس آزمایشگاهی شدند و ایران به کشورهای عضو باشگاه اتمی پیوست. شورای امنیت در ژوئیه ۲۰۰۶ قطعنامه ۱۶۹۶ را تصویب کرد که خواستار تعلیق غنی‌سازی اورانیوم در ایران، یعنی تعلیق دوباره یکی از پایه‌‏های اصلی زیرساخت صنعت هسته‏‌ای بود. شورای امنیت در دسامبر همان سال، قطعنامه ۱۷۳۷ را تصویب کرد که بیشتر فعالیت‌های تجاری، مالی، صنایع موشکی و هسته‌ای ایران را براساس بند ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد، هدف قرار داده بود.

تغییر دولت از جرج دبلیو بوش به دولت باراک اوباما نیز نتوانست در تغییر رویکرد ایالات متحده در قبال اصل غنی‏‌سازی اورانیوم تغییری ایجاد نماید و او نیز مانند سلف خود، دست‏کم در دور اول ریاست‌‏جمهوری خود و شاید به دلیل نیاز به حمایت لابی آیپک برای انتخابات دور دوم، رویکرد محافظه‏‌کارانه‏ و سخت‏گیرانه‌‏ای در قبال اصل حق غنی‌‏سازی ایران گرفت اما بدیهی بود که جمهوری اسلامی بر اساس تجربه شکست‏ خورده برچیدن سانتریفیوژها و تعلیق غنی‌‏سازی، در مقابل چنین رویکردی مقاومت کند.

تجربه حفظ زیرساخت‏‌ها در مذاکرات برجام

با روی کار آمدن حسن روحانی و قدرت‌‏گیری دوباره اوباما در کاخ سفید، شرایط برای فصل جدیدی از مذاکرات هسته‌‏ای فراهم شد و این بار نیز حفظ زیرساخت‌‏ها و ظرفیت‌‏های هسته‌‏ای ایران، به یکی از نقاط چالش‏‌برانگیز در مذاکرات و یکی از عوامل طولانی‏ شدن مذاکرات مبدل گردید.

هرچند در مقاطع مختلف و حساس مذاکرات برجام، به­ ویژه در مقاطعی که به نظر می‏‌رسید توافق نزدیک است، مقامات ارشد رژیم صهیونیستی سعی می‏‌کردند به‌ شیو­ه‌­های مختلف، بر روند و نتیجه مذاکرات و به قول خودشان، به دست آوردن «توافق خوب» تأثیر بگذارند؛ به‌عنوان نمونه «یوال اشتاینتس»، وزیر اطلاعات و امور راهبردی رژیم اسرائیل، در همان مقطع و البته همین‏طور در مصاحبه‏‌های پس از توافق، بر لزوم برچیده‏‌شدن زیر ساخت‏‌های هسته‌‏ای تأکید داشت.

چنان‌که وی حدوداً سه ماه قبل از حصول توافق برجام، در مصاحبه‏‌ای با «رادیو اسرائیل» در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴(۲ آوریل ۲۰۱۵) تصریح کرده بود که: «موضع ما این است که توافق نه‌تنها بر اساس بازرسی و تأیید بلکه بر اساس از بین بردن زیر ساخت هسته‌ای ایران باشد». این موضع البته باتوجه‌به تجربه گذشته ایران، هیچگاه حتی با وجود خلل‏‌ها و انتقادات حقوقی وارد بر برجام حتی در این توافق نیز عملیاتی نشده است. چنان‌که باراک اوباما نیز در جلسه پرسش‌وپاسخ اینترنتی سازمان‏‌های یهودی آمریکای شمالی، درباره برنامه هسته‏‌ای در ۲۷ اوت ۲۰۱۵ گفته بود:

من می‌دانم بهترین حالت این است که ایران هیچ زیرساخت هسته‌ای نداشته باشد و این تنها تضمینی است که ایران هیچ‌وقت سلاح هسته‌ای نداشته باشد مگر این که از کره شمالی بخرد. متأسفانه این واقعیتی است که قابل دستیابی نیست. کسانی که می‌گویند می‌خواهند توافق بهتری داشته باشند، علاوه بر این که می‌خواهند ایران سلاح هسته‌ای نداشته باشد بلکه می‌گویند ایران هیچ برنامه هسته‌ای حتی صلح‌آمیز نداشته باشد. مشکل این است که حتی ایرانی‌های اپوزیسیون، معتقدند ایران باید حق برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای را داشته باشد.

به‌این‌ترتیب، ‏برخلاف برخی انتقادات حقوقی – سیاسی قابل طرح به متن و روح برجام، حفظ زیرساخت‏ه‌ای صنعت هسته‏‌ای، به­‌ویژه حفظ ظرفیت غنی‌‏سازی (حفظ زنجیره سانتریفیوژها) و سطحی از غنی‏‌سازی (۶۷/۳% به مدت ۱۵ سال) در آن مورد ملاحظه قرار گرفته است؛ چنان‌که حق «تحقیق و توسعه» (R & D)  و حتی استفاده از نسل جدید و پیشرفته‌‏تر سانتریفیوژهای IR4، IR5، IR6، IR8   به‌جای IR1 و نیز اصل حق غنی‏‌سازی اورانیوم، به رسمیت شناخته شد و تنها میزان و سطح آن برای یک بازه زمانی محدود (۱۰ سال)، محدود گردید. هرچند حفظ زیرساخت‏‌ها می‌‏توانست به نحو مؤثرتری تضمین و تأمین گردد.

مذاکرات احیای برجام (رفع تحریم‌‏ها) و حفظ زیرساخت‌ها

با روی کار آمدن دولت دموکرات جو بایدن، تصور اولیه آن بود که وی تغییرات جدی در رویکرد غیرسازنده دونالد ترامپ در قبال برجام از خود نشان دهد اما این موضوع به دو دلیل محقق نشد؛ اول تجربه نشان می‌‏دهد رؤسای جمهور ایالات متحده تنها در دور دوم ریاست‏ جمهوری است که به دلیل عدم نیاز به رأی لابی‌‏های اسرائیل و سایر گروه‌‏های فشار تندرو، دست بازتری در ایجاد تغییرات در سیاست خارجی دارند و بنابراین توقع انجام اقدامات ناظر به تغییر در سیاست خارجی سلف خود، باتوجه‌به وضعیت حقوق اساسی ایالات متحده (تنها دو بار حق رئیس‌جمهور شدن)، توقع نادرستی است.

دوم انتصاب رابرت مالی و انتشار فایل صوتی محرمانه وی در هفته‌‏های اخیر نشان می‏‌دهد که دولت بایدن، دست­‌کم در دور اول، دو سناریوی «توافق موقت» (برجام کوچک‏‌شده) و «برجام پلاس» (برجام بزرگ‏‌تر) را دنبال می‏‌کند. در این راستا، اندیشکده تأثیرگذار «گروه بین‏‌المللی بحران» [۲] در گزارش ۱۵ مهر ۱۴۰۰ خود تصریح می‌‏کند: «اروپایی‌ها می‌توانند یک توافق موقت را پیشنهاد کنند که طی آن، تهران، برخی از حساس‌ترین فعالیت‌های اشاعه‌ای خود را در ازای «تخفیف محدود» در فروش نفت یا دسترسی به منابع ارزی تعلیق کند.» [۳]

از طرفی، سناریوی بعدی از نظر آمریکایی‏‌ها پس از تحقق احتمالی سناریوی اول، در راه است و آن عبارت است از تحقق «برجام پلاس» (برجام بزرگ‏تر) که طی آن دستور کارها و موضوعات جدیدی باید در مذاکرات رفع تحریم‏‌ها گنجانده شود که این به معنای پیوند زدن رفع تحریم‌‏ها به این موضوعات جدید است؛ موضوعاتی مانند سیاست‏‌های منطقه‌‏ای، ظرفیت‏‌ها و فعالیت‏‌های موشکی، موضوع مقاومت و به‌­صورت مشخص، مسئله رژیم صهیونیستی و در نهایت، نوع حضور جمهوری اسلامی ایران در آب‌های خلیج‌فارس.

به نظر می‏‌رسد برجام پلاس، تکرار راهبرد دولت قبلی ایالات متحده با عنوان شروط دوازده‌گانه ایالات متحده برای بازگشت به میز برجام در اعلام وزیر خارجه سابق آن (مایک پامبئو) باشد.  با این توضیح، تأکید رهبر معظم انقلاب در خردادماه امسال، بر لزوم حفظ زیرساخت‏‌های صنعت هسته‏‌ای، در واقع واکنشی ضمنی بر پیگیری سناریوی «برجام منفی» یا «برجام کوچک‏‌شده» از یک ‌طرف و «برجام پلاس» (برجام بزرگ‏تر یا تقویت‌‏شده) از طرف دیگر است.

جمع‏بندی و نتیجه‏‌گیری

به نظر می‌‏رسد طرف‌‏های مذاکره در مذاکرات رفع تحریم‏‌ها (مذاکرات احیای برجام)، به دنبال تکرار صورت‏‌بندی گفتمان «توافق خوب» هستند. این توافق از نظر طرف غربی مذاکره (به‌­ویژه ایالات متحده)، دارای دو جنبه اساسی است: جنبه اول توسعه دامنه دستور کار برجام قبلی با عنوان اصطلاح «برجام پلاس»، با هدف گنجاندن برخی سیاست‏‌ها و راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه (راهبرد مقاومت)، توان و ظرفیت موشکی، مسئله سیاست‌‏های ضد اسرائیلی و حضور در آب‌های خلیج‌فارس است که در واقع، آمریکایی‌‏ها آن را توافقی با محدودیت هسته‏‌ای طولانی‏‌تر و سخت‌گیرانه‌تر از «برجام ۲۰۱۵» معرفی می‌‏کنند.

جنبه اساسی دوم «توافق خوب» از نظر طرف آمریکایی – اروپایی در مذاکرات رفع تحریم عبارت است از نابودی یا دست‌‏کم تضعیف قابل توجه زیرساخت‏‌ها و ظرفیت‌‏های هسته‌‏ای ایران در چهار حوزه محدودسازی و نظارت شدیدتر و طولانی‏‌تر بر مواردی مانند «زنجیره تأمین»، «چرخه سوخت به‌­ویژه غنی‌‏سازی اورانیوم» و «دانش/دانشمندان هسته‌‏ای» کشورمان است که از قضا بخشی از این اهداف قرار است در همان «برجام پلاس» تأمین گردد.

به‌این‌ترتیب، به نظر می‌‏رسد تأکید مقام معظم رهبری در حفظ زیرساخت‏‌های صنعت هسته‌‏ای در این برهه حساس زمانی، حاکی از اشراف اطلاعاتی و تحلیلی ایشان بر روند مذاکرات و بیانگر نوعی هوشمندی در تعیین راهبرد مذاکراتی تیم جدید بر اساس تجارب سازنده گذشته در مذاکرات پیچیده و چندلایه با پنج به‌علاوه یک است.

به‌این‌ترتیب، چنین تأکیداتی نشان می‏‌دهد که جمهوری اسلامی ایران به‌درستی بر حفظ زیرساخت‏‌ها، توانمندی‌ها، دستاوردهای علمی و فناوری هسته‌‏ای خود به‌عنوان دست‌مایه و سرمایه در ادامه مذاکرات اصرار دارد؛ چراکه ایران در دهه‌های گذشته، برخلاف همه چالش‌ها و مشکلاتی که با آن روبه­‌رو بود، سرمایه‌گذاری زیادی در توسعه برنامه هسته‌ای خود انجام داده است. ایران همچنین در جنبه‌های مختلف علم و فناوری هسته‌ای، مانند غنی‌سازی اورانیوم، تولید آب‌سنگین، ساخت سوخت هسته‌ای، پزشکی هسته‌ای و ایمنی هسته‌ای، پیشرفت‌ها و پیشرفت‌های چشمگیری داشته است. این دستاوردها مایه غرور و قدرت برای ایران و مردم آن است. این زیرساخت‏‌ها همچنین برای امنیت ملی و توسعه ایران ضروری هستند؛ بنابراین جمهوری اسلامی حاضر نیست رفع تحریم‌‏ها را در هیچ شرایطی با اضمحلال یا تضعیف حقوق و منافع هسته‌ای گره بزند و ازاین‌رو بعید است محدودیت یا محدودیت‏‌های جدید فراتر از تعهداتش در NPT   و برجام را بپذیرد.


  1. «خاتمی: غنی‌سازی اورانیوم را از سر می‌گیریم.» وب­سایت بی‌بی‌سی فارسی. ۱۶ ژوئن ۲۰۰۵.  دریافت ‌شده در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۵.

[۲] . گروه بین‌المللی بحران (International Crisis Group) یکی از این اندیشکده‏های در حال تکرار سناریوی «توافق موقت» طی مذاکرات رفع تحریم در یک سال اخیر است و البته ماجرا از جایی اهمیت پیدا می‌کند که «رابرت مالی» مسئول سابق تیم مذاکراتی آمریکا در وین و از بانیان اصلی برجام، رئیس اندیشکده ICG بود.

[۳]. https://www.crisisgroup.org/middle-east-north-africa/gulf-and-arabian-peninsula/iran/iran-push-revive-nuclear-deal-prepare-worse-outcomes