بررسی آخرین تحولات عملیات طوفان الاقصی و آینده پیش‌روی منطقه غرب آسیا

نشست تخصصی اندیشکده مطالعات جهان اسلام با محوریت «بررسی آخرین تحولات عملیات طوفان الاقصی و آینده پیش‌روی منطقه غرب آسیا»، با حضور دکتر ابراهیم متقی (رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران)، دکتر سید مصطفی خوش‌چشم (تحلیلگر ارشد مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی) و دکتر احمد زارعان (استادیار مرکز مطالعات منطقه‌ای و بین‌المللی دانشگاه جامع امام حسین (ع)) و با دبیری دکتر ابوالفضل بازرگان (تحلیلگر مسائل بین‌المللی و رژیم‌های امنیتی)، در محل پژوهشکده شهید صدر (ره) برگزار شد. در این نشست به این مسئله اشاره شد که عملیات پیشگیرانه طوفان الاقصی در پی افزایش هویت مقاومت در میان نسل جوان فلسطینی، به وقوع پیوست و خشونت وحشیانه، تنها پاسخ رژیم است. در این میان، شاهد کوچ معکوس از اسرائیل به خارج هستیم و ضربات اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی - امنیتی سختی به رژیم وارد شده است. از طرفی، با وجود تفاهم جهان اسلام در برخی مسائل اما به‌طورکلی انفعال جهان اسلام در حل معضل فلسطین مشهود است و اگر جهان اسلام با استقامت، جبهه مقاومت را یاری می‌رساند، اسرائیل نمی‌توانست امروزه با آسودگی، اقدامات وحشیانه خود را دنبال کند. از طرفی، راهبرد رژیم صهیونیستی از «دکترین بازدارندگی» به «دکترین نابودی» تغییر یافته است و دراین‌رابطه نیز کاملاً مصمم هستند.

در ابتدای نشست، دکتر ابوالفضل بازرگان به این مسئله پرداختند که پس از عملیات طوفان الاقصی، وجه اسرائیل مخدوش شد، وضعیت منطقه‌ای ایران بهبود یافت و فعالیت دیپلماسی ایران فعال گردید.

حدود سه هفته است که ماجرای طوفان الاقصی رواج یافته است و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و سناریو پردازهای فراوانی دارد؛ بنابراین در این مورد، پیش‌فرض‌هایی را مطرح می‌سازیم که بسیار پراهمیت هستند؛ ازجمله اینکه با شروع عملیات طوفان الاقصی:

۱٫ وجهه اسرائیل دچار خدشه شد؛

۲٫ وضعیت منطقه‌ای ایران بعد از اغتشاشات زن، زندگی، آزادی، بهبود یافت و ایران در منطقه، قدرت گرفت.

از طرفی، مبحث امنیتی‌نمایی که ظریف اعتقاد دارد با برجام از ایران برداشته می‌شد، درواقع با طوفان الاقصی از ایران برداشته شد. هرچند هنگام عادی‌سازی روابط با عربستان، عده‌‌ای این مسئله را مطرح می‌کردند که محور مقاومت تضعیف شده است اما با وقوع عملیات طوفان الاقصی، همه چیز عوض شد و وجه بازدارندگی اسرائیل و آمریکا نابود گردید.

به عبارتی، گرفتاری آمریکا با اسرائیل، سبب افزایش فرصت‌های روسیه و چین شد و همچنین فرصت‌های گسترده‌ای را برای ایران ایجاد کرد؛ از جمله اینکه عادی‌سازی‌های اعراب با اسرائیل تعلیق شد و مسئله فلسطین در جهان عرب بار دیگر زنده شد. فعالیت دیپلماسی ایران فعال شد و سفرهای وزیر امور خارجه به کشورهای منطقه افزایش یافت.

در این وضعیت، یک بازی میان ایالات متحده آمریکا و ایران شروع شده است که ما نقشی در آن نداشته‌ایم و این باعث افتخار است. خطوط قرمزی که محور مقاومت دارد، سبب می‌شود که اسرائیل نتواند وارد منطقه شود؛ هرچند که تلاش می‌کند خطوط قرمز و بازدارندگی برای خود ایجاد کند اما فایده‌ای ندارد.

از طرفی گفته می‌شود نامه‌ای از جو بایدن به ایران دررابطه‌ با وضعیت منطقه فرستاده شده است و این‌ها همه نشان‌دهنده قدرت منطقه و عمق استراتژیک ایران است. تمام فعالیت‌های ما در منطقه، در قالب محور مقاومت جواب داده است؛ هر چند که تهدیداتی هم داشته‌ایم که طبیعی هستند.

در این قدرت‌نمایی محور مقاومت، تنش‌هایی نهفته است که اساتید دررابطه‌با آنها صحبت می‌کنند و روی سناریوهای آینده، فرصت‌ها و چالش‌ها، مباحث خود را مطرح می‌سازند.

در ادامه دکتر ابراهیم متقی اشاره داشتند: عملیات طوفان الاقصی توسط حماس، غافلگیری پیشگیرانه‌ای بود که در پی افزایش هویت مقاومت در میان نسل جوان فلسطینی به وقوع پیوست.

امروزه بحران منطقه بسیار داغ است؛ بنابراین در این وضعیت می‌بایست رسانه، تئوری و تحلیل‌ها، با هم تطبیق یابند. فضای ایجاد شده بسیار استثنایی است. اولین‌بار، خود حضرت آقا آن را مطرح ساختند که در نظم نوین جهانی، تغییرات ساخت نظام بین‌الملل، عامل ریزش‌های جدید می‌شوند.

مبنای تفکر حضرت آقا این بود که شکل‌بندی جدید جهانی، هویت جهانی جدید به وجود می‌آورد و باعث می‌شود که کشورهای تضعیف شده، خود را نشان دهند. بحران غزه، عینیت تغییر یافته واقعیت‌های بین‌الملل است. در تمامی جنگ‌های منطقه‌ای اسرائیل، سابقه نداشته است که مقامات اروپا و آمریکایی، به‌صورت جمعی در کنار آن قرار گرفته باشند. از طرفی، با وجود تجهیزات بسیار زیادی که به اسرائیل داده شده است اما تغییر چندانی در موازنه منطقه ایجاد نشده است.

سؤال مهم در این زمینه این است که چرا امروز مسئله طوفان الاقصی تبدیل به معضلی برای آمریکا شده است؟

پاسخ این است که موازنه قدرت، در حال تغییر است. هویت به همراه ابزارهای قدرت، عامل آن و محرک یکدیگر هستند. باید تولید قدرت در کنار ایمان و هویت باشد. در وضعیت کنونی، هر گونه تغییر در موازنه قدرت، به گونه‌های مختلف، قابل مشاهده است؛ برای مثال توجه نمایید که انتفاضه فلسطین در ۱۹۹۳ چگونه بود و امروز این انتفاضه چه حالتی یافته است؟ در گذشته با سنگ و چوب بود و امروزه همان سنگ‌قلاب، به پهپاد و موشک تبدیل شده است. ابزارهایی که موازنه قدرت را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. در جنگ‌های ۱۹۷۳ به قبل، میزان اسرای فلسطینی‌ها و اسرائیلی قابل مقایسه نیست اما در طوفان الاقصی مشاهده کردیم که اسرای اسرائیلی به چه صورتی افزایش یافت.

از لحاظ تاکتیکی نیز تمامی سرویس اطلاعاتی آمریکا، مصر و اسرائیل، غافلگیر شدند و در این فضای امنیتی بود که این عملیات بزرگ رخ داد. در عرصه قدرت بین‌الملل آنچه شکل گرفته است، ایجاد موازنه قدرت همراه با غافلگیری اسرائیل است. سیستم اطلاعاتی اسرائیل که این قابلیت را داشت تا در ایران ترورهایی صورت دهد، امروزه این سرویس اطلاعاتی در امنیت داخلی خود اسرائیل به مشکل برخورده است.

خشونت وحشیانه تنها پاسخ رژیم صهیونیستی

در این وضعیت به وجود آمده، اسرائیل که در اوایل روزهای جنگ دچار حیرت شده بود، دست به اقدامات خشونت‌آمیز زد و این اقدامات به‌هیچ‌وجه برای آن، ایجاد مشروعیت نمی‌کند. همچنین با استفاده از خشونت، غلبه‌ای بر غزه پیدا نمی‌­کند و هیچ اتفاقی برایش نمی‌افتد. با این حجم از خشونت، درواقع قدرتی اعمال نمی‌شود؛ چراکه قدرت بدون به‌کارگیری زور و خشونت تأثیر می‌گذارد. تظاهرات حمایت‌کننده فلسطین در کشورهای جهان، نشان می‌دهد که مظلوم‌نمایی‌های اسرائیل شکست خورده‌ است. همچنین بُعد حقوقی قطع‌نامه‌هایی که علیه حماس هستند نیز ضعیف شده‌ است.

عملیات طوفان الاقصی، اقدام پیشگیرانه‌ای بود

درواقع، غافلگیری پیشگیرانه‌ای توسط حماس رخ داد؛ اقدام پیش‌دستانه که بر مبنای یک غافلگیری بود. وضعیت اسرائیل در ذهن اسرائیلی‌ها به‌عنوان یک شکست مطرح است و تا سال‌ها نمی‌توانند بر اساس اقتدار و تأثیرگذاری، پیش روند. تمام سفارتخانه‌های آن‌ها بسته شده‌اند و در داغستان هم اتفاقاتی افتاد.

این وضعیت، یک الگو برای عدم امنیت یهودیان در جهان است. حتی یهودیان سکولار هم در معرض ناامنی قرار دارند؛ بنابراین در فضای پهناور نظام جهانی، تغییر در معادله قدرت رخ داده است و در پی آن، مشروعیت اسرائیل زیر سؤال رفته و اعتبارش را در منطقه و جهان از دست داده است.

تقویت هویت مقاومت در جوانان فلسطینی

امروزه بحث اعتبار مطرح است. باوجود اینکه نیروهای آمریکا در اسرائیل هستند ولی مقاومت از بین نخواهد رفت. اسرائیل بیان می‌کند تلاش دارد مقاومت را از بین ببرد حتی اگر ۸۰% حماس از بین رود یا اتحاد آمریکا و انگلیس رخ دهد، بحث مقاومت، قوی‌تر می‌شود. چهره استعمارزده، چهره استعمارگر را مشخص می‌نماید. اسرائیلی‌ها در سال ۲۰۰۹ غزه را محاصره و تسخیر کردند سپس این نوجوانان در آنجا کینه و نفرت یافتند. هویت مقاومت در فلسطین موج می‌زند و طی ۶ نسل، آن هویت مقاومت، حفظ شده است و از طرف دیگر، روند سازش طی ۶ سال گذشته، پنهان شده است. در حوزه‌های اقتصادی و امنیتی نیز تغییراتی رخ داده است. فضای مقاومت باتوجه‌به هرم امنیتی در فلسطین، باز تولید خواهد شد؛ هرچقدر هم شکست بخورد. وقتی امید به پیروزی و مقاومت باشد، مقاومت ادامه می‌یابد.

بر اساس تقسیم‌بندی آمریکایی‌ها از قدرت (سخت، نرم و هوشمند)، امروزه قدرت هوشمند در جهان مسلط است. قدرت سخت‌افزاری برای بازدارندگی و ایجاد تهدید است تا روحیه‌ها را در اسرائیل از بین ببرد، بخشی از نرم‌افزار آن، هویت است حتی فلسطینی‌های سکولار یا مارکسیستی، به مقاومت اعتقاد دارند و ایران را مرکز مقاومت می‌دانند. این افراد باوجود اینکه مبانی دینی را قبول ندارند اما به مقاومت اعتقاد دارند.

همچنین هویت مقاومت از اول انقلاب در ایران نیز وجود داشته است؛ برای مثال می‌توان به دیدار کاسترو و آیت‌الله طالقانی و حمایت آیت‌الله از مقاومت در هر جای دنیا اشاره کرد. در دوره دفاع مقدس هم مقاومت رخ داد. جنبش‌های اجتماعی در عراق، در دوره صدام تقویت شدند. هویت امروز فلسطین، قدرت زیادی دارد.  سخت‌افزار آن هم بازتولید می‌شود؛ برای ‌مثال نقشه تونل‌هایی که حماس دارد. حماس و حزب‌الله در بسیاری از حوزه‌های میدان، از ما جلوتر هستند؛ مثل عملیات مداوای مجروحان در میدان.

جنبش مقاومت، یک آگاهی ایجاد می‌کند و قدرت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری نیز مشروعیت می‌آفرینند و درنتیجه، عملیات مبتنی بر غافلگیری همه‌جانبه ایجاد می‌شود. اگر اسرائیل از این مسئله اطلاعات داشت، این حمله رخ نمی‌داد؛ بنابراین اقدامات فلسطین، هوشمندانه و بی‌سابقه است. هوشمندی‌های تاکتیکی و راهبردی، حمایت حزب‌الله، انصارالله و حشدالشعبی از جبهه‌های مختلف، در همین راستا قابل فهم هستند.

امروز نظام بین‌الملل در وضعیت ابهام است. تصمیم‌گیری در آن سخت است. در ابهام، جایی قدرتمند است که ریسک بیشتری کند و آن حماس است. تلاش آمریکا در قالب مشروعیت‌سازی به اسرائیل در منطقه بود که از بین رفت. آنتونیو گوترش ،دبیرکل سازمان ملل متحد، بحث مهمی را مطرح ساخت. وی اذعان داشت که اقدام حماس، یک عمل تاریخی است. اقدام حماس خارج از مباحث تاریخی امنیتی فلسطین نیست. حوزه مقاومت، بازسازی شده است. (در نظر سازه‌انگارانه، مقاومت نسل به نسل رشد یافته است).

اعتبار اسرائیل در خارج از کشور ترمیم نخواهد شد

فضای اسرائیل بعد از بحران: در خود اسرائیل، شرایط نتانیاهو بی‌اعتبار است. فرزندان وی در آرامش در آمریکا زندگی می‌کنند و این عامل نارضایتی است. همچنین اقدامات ضد قانونی وی نمایان شده است. حزب افراطی اسرائیل در وضعیت حاشیه‌ای قرار دارند.

هر چقدر این روند ادامه یابد، اعتبار مقاومت بیشتر می‌شود. در فضای کنونی، جبهه مقاومت باید تقویت شود تا تداوم یابد و اثر کند.

در ادامه نشست، دکتر مصطفی خوش­‌چشم این نکته را مطرح ساختند: پس از طوفان الاقصی، کوچ معکوس از اسرائیل به خارج شروع شده است. ضربات اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی – امنیتی سختی به رژیم وارد شده است.

ما امروزه در دنیای پسا آمریکایی هستیم که به‌احتمال زیاد، یک تا دو دهه طول می­‌کشد. در چالشی که با غرب داریم، ائتلاف‌ها اهمیت دارند. روسیه، چین و ایران یا هند، دارای نقش‌های برجسته‌ای هستند. ایران در بازیگری و ثبات‎بخشی، به وضعیت مطلوبی در منطقه رسیده است؛ برای ‌مثال در زمینه نفوذ تا مدیترانه یا شکست داعش، بازیگر نهایی بوده‌ایم و به عبارتی گلادیاتوروار با آمریکا جنگیده‌ایم.

در حال حاضر قصد داریم قدرت منطقه‌ای را در فازهای آفندی بالا ببریم و در ائتلاف‌های فردا، نقش مهمی پیدا کنیم و در حد ایران و محور مقاومت، محدود نشویم؛ بنابراین با استمرار این محور، می‌توانیم جایگاه بهتری را در ائتلاف‌ها به دست آوریم. پس از مدت‌ها به علت تغییر نگاه چین و روسیه در بریکس نیز پذیرفته شده‌ایم.

شکست پدافندی رژیم صهیونیستی

در جریان حمله طوفان الاقصی، اسرائیل خشونت را به‌عنوان قدرت می‌بیند. با کشتار فلسطینی‌ها اتفاقی رخ نمی‌دهد. به‌هرحال شکست غیر قابل ترمیمی برای اسرائیل رخ داده است. کشورها امروزه در حوزه آفندی و پدافندی، مسئله‌ای دارند. یک کشور، اول باید پدافند قوی داشته باشد تا به سراغ حوزه آفندی برود. در سال ۲۰۰۶، اسرائیل در حوزه آفندی تلاش کرد حماس را از بین ببرد. قبل از آن، در جنگ ۳۳ روزه با حزب‌الله لبنانی که نسبت به امروز تسلیحات و امکانات بسیار کمتری داشت، شکست خورده بود؛ (به قول خودشان ارتش غیر شکستشان، شکست خورد).

 این در حالی است که حزب‌الله در حال حاضر پیشرفته‌تر شده است. بسیاری از سران ارتش رژیم صهیونیستی، آن زمان اخراج شدند؛ چراکه اعتبارشان در حوزه آفندی، شکست بدی خورد اما امروزه در پی عملیات طوفان الاقصی حتی پدافندشان نیز شکست خورد که خیلی بدتر است. آن‌ها با حمایت پول و هزینه زیاد آمریکا، بازدارندگی ایجاد کرده بودند اما بعد از ۷۰ سال با وجود شهرک‌سازی‌های بی‌رویه، روایت‌سازی‌های زیاد مردم فلسطین نیز رشد یافت. در پی عملیات طوفان الاقصی از رسانه هم استفاده خوبی کردند؛ برای ‌مثال از زاویه بازی‌های اول‌شخص، فیلم گرفتند که خودشان وقایع را روایت کنند؛ بنابراین حماس خوب روایت کرد و اسرائیلی‌ها، کشته‌هایشان را پنهان می‌کنند؛ زیرا وضعیتشان بدتر می‌شود.

 غزه از زمین، دریا و… محاصره است ولی اسرائیلی‌ها به علت کوچک بودن تونل‌ها نمی‌توانند جلو بروند. غزه بسیاری از تکنولوژی‌هایش را با کمترین امکانات به‌صورت بومی ساخت. نسل‌های مختلف فلسطینی از ۷۰ سال قتل و کشتار خسته شدند و با حمله محور مقاومت جان گرفتند. آن‌ها برای دفع خطر تلاش کردند تا هرجا درگیری رخ داد، نیروها را گسیل کنند.

از طرفی در زمینه تکنولوژی از ما کمک گرفتند. طی سال‌ها قدرت موشکی زیادی یافتند (۵۰۰۰ موشک در ۲۰ دقیقه برای دور زدن گنبد آهنین). همچنین فلسطین اطلاعات بسیار قوی دارد و با استفاده از آن‌ها، حمله را ترتیب دادند. هرچند امکانات آنان در حد کلاشینکف، دوچرخه و… بود اما اسرای زیادی گرفتند. در وضعیتی که سربازها نیز مشغول جشن بودند، بسیاری از آن‌ها غافل شدند و فریب خوردند و از نقاط ضعف خود غافل ماندند؛ چون در مقام استکبار هستند. وقتی فلسطین در بن‌بست کامل قرار گرفت، این اتفاق رخ داد. اسرائیلی‌ها تهدید اول را ایران و دوم را حزب‌الله می‌دانستند ولی حماس، آن‌ها را غافلگیر کرد.

فکرش را هم نمی‌کردند حماس از کرانه باختری حمله کند. نیروهای حماس تمام لایه‌های امنیتی را کنار زدند. سیستم تصمیم‌گیری آن‌ها را مختل کردند و به ۱۰ کیلومتری کرانه رسیدند. زمانی که سیستم فرماندهی اسرائیل مختل شد، نتوانستند تصمیم درستی بگیرند و تا چند روز انفعال یافتند. به سرعت، بعد از یک هفته، روی به افراط آوردند. لفاظی‌های اولیه آن‌ها این بود که قصد دارند حماس را از ریشه نابود کنند سپس بیان کردند که حماس را تخریب می‌کنند؛ چراکه حماس یک تفکر است نه تأسیسات یا کشور خاص در محلی معین!

آمریکا در افغانستان هم نتوانست به نتیجه مطلوب برسد؛ زیرا در آن زمان نیز ما در مرزها حضور داشتیم؛ به عبارتی نفوذ قدرت ما در مرزها بود؛ بنابراین باید ببینیم که قدرت ما امروز به کجا رسیده است و ۲۰ سال آینده به کجا خواهد رسید؟ خود مصر نیز اجازه نداد فلسطینی‌ها به آنجا روند؛ چراکه می‌ترسند جنگ به آنجا کشانیده شود.

محمود عباس در روزهای اول جنگ، ابتدا حماس را به‌عنوان مقصر معرفی کرد اما با اعتراضات زیاد مردم روبه­رو شد و به‌ناچار، حرفش را پس گرفت؛ بنابراین اسرائیل نمی‌تواند دفع خطر کند؛ به همین دلیل بایدن به منطقه آمد و به CNN گفت: اشتباه بعد از سپتامبر ما را انجام ندهید؛ (حمله به عراق و به افغانستان پس از ۱۱ سپتامبر و شکست‌های پی‌درپی).

چهاراصل دکترین دفاعی رژیم صهیونیستی نابود شده است. همانند زنبور نیش می‌زند اما نمی‌تواند حمله نظامی اصولی انجام دهد. CNN اعلام کرد که دسته‌های تانک نفوذ کرده‌اند؛ درحالی‌که نیروهای حماس، آن‌ها را قیچی کردند. هنوز شگفتی‌های حماس شروع نشده است.

تعداد موشک‌های حزب‌الله افزایش یافته است. اسرائیل قصد دارد فاز به فاز نفوذ کند؛ زیرا آن‌ها می‌ترسند حمله کاملی را صورت دهند. در روزهای اول جنگ، آمریکایی‌ها جلوی حمله زمینی اسرائیل را گرفتند؛ زیرا ایران پیامی ارسال کرد و حمله زمینی را عامل افزایش سطح تنش در منطقه معرفی کرد. سپس دو ناو هواپیمابر آمریکا برای ایجاد بازدارندگی کشورهای منطقه وارد شدند. انتقادات وارد بر آمریکا این است که بازدارندگی ما کجا است؟

جمهوری اسلامی و آمریکا، تهدیدات را جدی می‌گیرند؛ بنابراین هماوردی به وجود می‌آید. آمریکا به دنبال کنترل وضعیت در رسیدن اسرائیل به اهدافش است که شمال فلسطین را تسخیر کند. سناریوی خطرناک آنان این است که اطراف غزه، نیروهای چندملیتی عرب و اقوام دیگر را قرار دهند تا درگیری منطقه‌ای ایجاد کنند و حملات حماس را خنثی سازند که در این صورت، جنگ، فرسایشی خواهد شد.

چالش‌های داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی پس از طوفان الاقصی

از طرفی در پی ادامه جنگ، کوچ معکوس از اسرائیل به خارج شروع شده است. بسیاری از سرمایه‌گذاران و کارآفرینان در حال خروج از منطقه هستند. ضربات اقتصادی فراوانی به اسرائیل وارد شده است. ضربات سیاسی کلان هم که وجود دارند. نتانیاهو رفتنی است حتی ممکن است زندانی ‌شود.

همچنین شکست بزرگ اطلاعاتی – امنیتی، اصلاحات قضایی و… نیز ایجاد شده‌اند؛ بنابراین آینده احزاب سیاسی رژیم نامعلوم است و به‌طورکلی، آینده رژیم در خطر است. در این شرایط اگر حمله کند، با مشکلات زیادی روبه­رو می‌شود؛ (مبارزه فرسایشی با نیروهای مقاومت).

از طرفی اگر حمله نکند، اوضاعش در منطقه بدتر خواهد شد. همچنین با کشتار وحشیانه­ای که در بیمارستان انجام دادند، اوضاع برایشان بدتر هم شده است. این جنگ، درواقع جنگی تمدنی است که مربوط به کل منطقه و محور مقاومت می‌شود؛ بنابراین نمی‌توانند تنها با کشتن نیروهای حماس، کاری از پیش ببرند.

تفاهم جهان اسلام پس از طوفان الاقصی

ایران، تاریخ و هدف عملیات را نمی‌دانست. خود اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها نیز این مطلب را گفتند. هرچند ایران به نیروهای مقاومت، کمک‌رسانی می‌کند. نکته مهم دیگر در این زمینه آن است که برای اولین‌بار در جهان اسلام، کشورهای منطقه در ۳ حوزه به تفاهم با یکدیگر رسیدند.

۱٫ کشتار پایان یابد ( تا به این لحظه بیشتر امتیازات برای مقاومت است و امنیت رژیم نابود شده است و اعتبار آن‌‎ها از بین رفته است)؛

۲٫ ارسال سریع‌تر کمک‌های انسانی به غزه که دست­کم روزی ۱۰۰ تریلی باید اعزام شوند؛

۳٫ مخالفت با کوچاندن مردم از غزه، مردم غزه هم تمایلی به خروج ندارند. چینی‌ها نیز تمایل به آتش بس دارند.

همچنین اجماعی وجود دارد که از ابزارهای سیاسی و اقتصادی استفاده شود تا غرب تحت ‌فشار آن‌ها، روی به آتش‌بس آورد. بعد از جنایات بیمارستان، رویکرد مردم جهان تغییر کرد. اعتراضات ضد اسرائیلی افزایش یافت. همچنین تقاضای تعطیلی سفارت‌ها را داشتند و مقابله‌به‌مثل رژیم را غیرقانونی دانستند. هرچند تاکنون در ایران، کار خاصی انجام نشده است. باید حرکت سیاسی، اجتماعی شکل بگیرد. فقط اقدام نظامی لازم نیست بلکه پشتوانه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز لازم است.

دکتر احمد زارعان در ادامه بحث، سخنانی ایراد کردند: اگر در جریان بحران غزه، جهان اسلام در حل معضل، به فلسطین کمکی می‌کرد تا امروز مسئله حل شده بود و اگر جهان اسلام با استقامت می‌ایستاد، اسرائیل نمی‌توانست امروزه به این شکل وحشیانه حمله کند.

در وضعیت کنونی، شاهد تغییر ساخت بین‌الملل هستیم. در این شرایط، تبدیل بحران فلسطین به بحران اوکراین برای ما خطرناک است و یک تهدید به شمار می‌­آید. در جهان اسلام نمی‌توان فلسطین را بازیچه معاملات منطقه کرد. رژیم یک ضربه ترمیم‌ناپذیر خورده است.

دستاوردهای عملیات طوفان الاقصی

این عملیات، نقطه عطفی است؛ درحالی‌که این بحران از ۱۹۴۸ شروع شده است؛ یعنی حدود ۱۳۰ سال قدمت دارد نه ۷۰ سال. از همان یوم النکبه، اعتراضات ضد مهاجرت و یهودی سازی در منطقه شکل گرفت و انگلیسی‌ها نیز در این راه، افراد بسیاری را شهید کردند. سرانجام در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نیروهای مقاومت از لحاظ آفندی نظامی، رژیم را غافلگیر کردند. امروزه حفاظت از اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بسیار زیادی دارد و حماس در این زمینه، بسیار هوشمندانه عمل کردند و تمامی تردد اسرائیلی‌ها را رصد می‌کردند.

می‌توان گفت که عملیات والفجر ۸ ما به علت حفاظت از اطلاعات و ارتباطات، مانند این عملیات بود. عملیات ترکیبی حوزه نظامی، دریایی – هوایی و زمینی، پیوست جنگ الکترونیک و … از قتل دشمن تا اسیر کردن آن‌ها، موثر بوده است. از طرفی شکست هیمنه اطلاعاتی رژیم نیز امری مهم است. دال مرکزی اسرائیل، امنیت و اطلاعات است. یهودیان از سراسر جهان در طول سال‌ها به آنجا مهاجرت کردند و البته بیشتر، افراد یهودیِ ضعیف به آنجا رفته‌اند و سرمایه‌داران یهودی در آمریکا و اروپا ساکن هستند؛ بنابراین در پی عملیات طوفان الاقصی ممکن است مهاجرت معکوس افزایش یابد.

از توافق اسلو تا مقاومت (آسیب‌شناسی)

پس از توافق اسلو میان اسحاق رابین و یاسر عرفات با میانجی‌گری کلینتون، تلاش شد فلسطین و اسرائیل را به صلح برسانند سپس راه‌حل دو دولتی پذیرفته شد اما امروزه توافق اسلو در چه وضعیتی قرار دارد؟ از سال ۱۹۹۳، ۱۵ هزار یهودی در کرانه باختری اسکان داده شده‌اند. آن‌ها سعی کردند که شهرک‌سازی کنند. اسرائیل حاضر به وجود دولت فلسطین در کرانه باختری نیست. دولتی به نام فلسطین را قبول ندارند؛ بنابراین تلاش کردند اورشلیم را هم پایتخت خود بنامند. این عملیات نشان داد راه‌حل، ادامه مقاومت مسلحانه است. امروزه مواضع جهان اسلام، همراهی با فلسطین است و کمتر کسی حاضر شد حماس را متهم کند.

ترکیه و سعودی‌ها نیز موضع خوبی گرفتند؛ هرچند کمک زیادی به فلسطین نمی‌کنند و بیشتر برای کنترل افکار عمومی مردم خودشان این اقدام را صورت دادند. موضع‌گیری‌های آن‌ها جدی نیست. جهان اسلام در حل معضل فلسطین کمکی نمی‌کند وگرنه تا حالا مسئله حل شده بود. اگر جهان اسلام با استقامت و محکم می‌ایستاد، اسرائیل نمی‌توانست امروزه به این شکل، وحشیانه حمله کند.

ضربات وارد شده بر رژیم

در پی عملیات طوفان الاقصی، تا حدی کشورهای منطقه به هم نزدیک شده‌اند اما باز هم اعراب با اسرائیل همکاری دارند؛ برای ‌مثال همکاری حسین اردنی با اسرائیل افشا شده است. در این حملات، ضربات اقتصادی به بورس اسرائیل وارد شد. نیروی کار صنعتی، نزول داشته‌اند و گردشگری آن نیز متضرر شده است.

قبل از وقوع عملیات، نتانیاهو به‌سختی به حکومت رسیده بود و کسی به او علاقه نداشت. حزب لیکود در کنست، اقبال زیادی نداشت اما سرانجام در انتخابات، ائتلاف شکننده نتانیاهو شکل گرفت و به‌موازات آن، اعتراضات داخلی بالا گرفتند. امروزه حتی این جنگ نیز عامل وحدت آن‌ها نشده است؛ زیرا در مورد نحوه اداره جنگ، وحدتی ندارند و بی­مبادلاتی آن‌ها در حملات وحشیانه، مورد انتقاد جهانیان است.

هم اکنون مسئله آوارگان اسرائیلی هم به لطف خدا شروع شده است. این مسئله در تاریخ رژیم، بی‌سابقه است. آوارگان، غیر اسکان یافته هستند. رسوایی رژیم به‌خاطر جنایاتش هم وجود دارد. بر خلاف سانسور خبرها در کشورهای مختلف دنیا، واکنش‌های اجتماعی خوبی ضد جنایات در غزه شکل گرفته است. در برخی کشورها، حماس شروع‌کننده جنگ است اما رژیم، ضربه‌های ترمیم‌ناپذیری خورده است. در ادامه مسیر، مسئله حفظ دستاوردها بسیار اهمیت دارد؛ به‌نحوی‌که معادله به هم نخورد.

در جمع‌بندی مطالب، دکتر بازرگان به‌عنوان دبیر نشست مطالبی را ارائه دادند:

در حوزه رسانه، بر روی یک نقشه کار می‌شود. مسئله فلسطین فقط مسئله‌ای اسلامی – تمدنی نیست بلکه یک مسئله ایرانی – انسانی است. با وضعیت گذار در نظام بین‌الملل ارتباط دارد. باید مخاطبان غیرخودی را هم در نظر قرار دهیم. در کشورهای دنیا، صدها هزار نفر به خیابان‌ها ریختند ولی در کشور ما، این اتفاق رخ نداده است.

بحران غزه و هماورد ایران و آمریکا

امروزه تنش‌های منطقه و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، مباحث جدید و مهمی است. تحولاتی که در فلسطین، منطقه و در سطح کلان در تنش بین ایران و آمریکا در حال رخ دادن است و همچنین الگوهای رفتاری دیگر کشورها، از جمله بحث‌هایی است که باید مورد توجه قرار گیرد اما سؤال این است که آیا این اتفاقات برای ما فرصت یا چالشی را به همراه دارند؟

در این زمینه قصد داریم موضوع «زورآزمایی ایران و آمریکا» را بررسی کنیم. در واقع، اسرائیل در حال حاضر در وضعیت شکننده‌ای قرار دارد. باتوجه‌به نقل‌قول «مرشایمر»، اسرائیل در حال حاضر در وضعیت دو سر باختی قرار دارد که از طرفی نمی‌تواند حمله نکند و از طرف دیگر، اگر حمله کند، توانایی مقابله با واکنش همه‌جانبه محور مقاومت را ندارد. در حال حاضر، تمام حملات محدودی که اسرائیل در سوریه و جنوب لبنان انجام می‌دهد، در راستای  به دست آوردن «بازدارندگی» است و بار دیگر شاهد این هستیم که دست‌به‌دامن آمریکا شده است که آمریکا نیز از ابزار «بازدارندگی خود» علیه محور مقاومت استفاده کند تا به اسرائیل این اطمینان خاطر را بدهد که مقاومت وارد نمی‌شود و شما به‌آرامی می‌توانید در غزه پیشروی کنید.

اما ملاحظه کردیم که «مقاومت» کوتاه نیامد و سروصداهایی را در عراق و سوریه شنیدیم که همه «زورنمایی بین ایران و آمریکا» است. در واقع، خط‌قرمز کشور ما «ایران» این است که نباید عمق استراتژیکی ما و پازل بسیار مهمی از محور مقاومت در فلسطین، مورد خدشه قرار بگیرد و خط‌قرمز آمریکا نیز این است که می‌گوید شما اصلاً دخالت نکنید و اجازه بدهید که اسرائیل هر کاری خواست انجام دهد.

تصوری وجود دارد که آمریکا به هر قیمتی از اسرائیل دفاع می‌کند ولی بنده چنین تصوری ندارم. آمریکا در حال حاضر، درگیر موضوع اوکراین و چین است، ناتو هشدار داده است که ما نمی‌توانیم به‌صورت هم‌زمان منابع مالی جنگ اوکراین و اسرائیل را فراهم کنیم. آمریکا سال دیگر «انتخابات مهمی» دارد و افکار عمومی دنیا، این اجازه را به بایدن نمی‌دهد که وارد یک جنگ بزرگ دیگر «نه برای خود آمریکا بلکه برای اسرائیل» شود؛ آن هم برای رئیس‌جمهوری که دو سال پیش به‌صورت مفتضحانه‌ای از افغانستان خارج شد و ادعای او این بود که اولین رئیس‌جمهوری است که جنگی در خاورمیانه ندارد.

جمهوری اسلامی ایران نیز متقابلاً منطق عقلانی دارد و بر خلاف اینکه حمایت از فلسطین، اولویت انسانی، شرعی، اسلامی و تمدنی برای جمهوری اسلامی دارد اما درعین‌حال نیز، رویارویی مستقیم با دو قدرت هسته‌ای، شاید بی‌حساب‌وکتاب نباشد. من فکر می‌کنم به مقداری که ما بخواهیم عقب‌نشینی کنیم، جنگ طولانی‌تر می‌شود و در آینده‌ای طولانی، محور مقاومت، ضعیف‌تر می‌شود؛ به‌این‌علت که آن‌ها به‌مرورزمان، فعالیتشان را پیش می‌برند. در واقع مسئله فقط فلسطین نیست، موضوع،  با امنیت ملی ایران، جایگاه ما در موازنه قوای منطقه و در نظم آینده جهانی ارتباط مستقیم دارد.

به نظر می‌رسد نباید اجازه بدهیم که این اتفاقات رخ دهد اما اگر در شرایطی مجبور شویم که واکنش نشان بدهیم، در این محاسبه هزینه – فایده نسبت به آینده خودمان، کمی واقع‌بینانه‌تر باید به مسائل نگاه کنیم و ببینیم که چه کاری باید انجام دهیم.