پلن C؛ راهبرد بایدن برای مذاکره با ایران
از زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد، و بهویژه طی دو سال گذشته، ایران به نقاط عطف مهم هستهای دست یافته است. این کشور صدها پوند اورانیوم بسیار غنی شده را ذخیره کرده و هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را نصب کرده است. ایران میتواند در عرض چند هفته اورانیوم درجهبندی تسلیحاتی اولین بمب خود را تولید کند و در مدت کوتاهی پس از آن مواد لازم برای بمبهای بعدی را نیز فراهم کند. در ماههای اخیر، ایران تقریباً هیچ بهایی برای این پیشرفتهای هستهای پرداخت نکرده است. برعکس، موقعیت ژئوپلیتیکی آن بهبود یافته است. این کشور روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرده و در عین حال روابط با برخی از همسایگان خود از جمله رقیب منطقهای خود عربستان سعودی را عادی کرده است. اگر دولت بایدن از طرح A – احیای برجام – صرف نظر کرده است، از چرخش به طرحB- فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر تهران- که توسط بسیاری از تحلیلگران و همچنین مقامات اسرائیلی پیشنهاد شده است نیز خودداری کرده و در عوض، طرح C را انتخاب کرده است.
کاهش تولید نفت و چالشهای دولت بایدن در انتخابات ۲۰۲۲ کنگره
بعد از اعلام کاهش تولید ۲ میلیون بشکه در روز نفت توسط اوپک پلاس (با میدان داری عربستان سعودی)، دولت بایدن با موج جدیدی از مشکلات ناشی از این تصمیم، روبهرو خواهد شد. در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا -که در اکتبر ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد- این تصمیم، میتواند به افزایش نرخ سوخت در آمریکا و به همراه آن، ایجاد مشکلاتی در این کشور منجر شود. در این یادداشت، تلاش شده تا پیرامون این موضوع، کنکاشی صورت بگیرد.
پیش از انتخابات؛ تلاش جو بایدن برای بازسازی روابط امنیتی با متحدان منطقه
اگر رصد کوتاهی در خصوص سفر جو بایدن به منطقه غرب آسیا و تحلیلهای پیرامون این سفر داشته باشید، متوجه خواهید شد که هدف این سفر، مقابله با چالشهای استراتژیک بلندمدت آمریکا، بهخصوص بازسازی روابط امنیتی با متحدان غرب آسیا، پیش از انتخابات ۲۰۲۲ بوده است.
بررسی عملکرد دوساله دموکراتها و کاهش محبوبیت بایدن بر نتایج انتخابات ۲۰۲۲
در حالی که سازوکار حاکمیتی ایالاتمتحده، پیچیدگیهای خاصی دارد، سیستم دوحزبی این کشور -که از زمان پایان جنگ داخلی بر آمریکا نفوذ دارند- رقابتهای داخلی، انتخابات میاندورهای کنگره و لابیهای متعدد، همواره بر روندهای حاکمیتی این کشور تأثیرگذار بودهاند. برای واشنگتن، تداوم یک سیاست خاص، مزیتهایی دارد و تأثیرگذاری ملاحظات سیاسی داخلی بر سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا، وحدت رویه در داخل را برای این کشور، با اهمیت کرده است. این، در حالی است که با گذشت دو سال از انتخاب بایدن بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا، نظرسنجیها حاکی از کاهش جدی محبوبیت وی و بهتبع آن، احتمال شکست دموکراتها در انتخابات میاندورهای ایالاتمتحده دارد. در این گزارش به بررسی عملکرد دوساله دموکراتها و کاهش محبوبیت بایدن بر نتایج انتخابات ۲۰۲۲ خواهیم پرداخت.
واژگونی استراتژی آمریکا در منطقه
به نظر میرسد خروج اجباری آمریکا از افغانستان، واژگونی استراتژی برای آنها، به همراه داشته است؛ ازاینرو، در این یادداشت به این موضوع پرداخته میشود که آیا خروج از افغانستان، واژگونی استراتژی برای آمریکا به همراه داشته است؟ یافتههای کلی نشان میدهد که خروج آنها، واژگونی در پی داشته و سفر جو بایدن به غرب آسیا، به منظور جلوگیری از همین واژگونی بوده است.
چرا ایالاتمتحده باید در قبال تایوان، کمتر سخن بگوید و بیشتر عمل کند؟
در طول ماههای گذشته، دولت بایدن اقدامات متعددی برای شفافسازی یا تغییر نگرشها نسبت به چین و منطقه هند-آرام، انجام داده است. رئیسجمهور جو بایدن، اخیراً سفری به منطقه داشته تا ضمن دیدار از ژاپن و کره، با رهبران گروه گفتگوی چهارجانبه امنیتی دیدار نماید و چارچوب اقتصادی هند-آرام را اعلام کند. ماه گذشته نیز پائول هانل در گفتگویی با ایوان مدیروس، از رقابت آمریکا-چین سخن گفته است. گزیدهای از این رویداد که برای شفافیت بیشتر ویراستاری نیز شده است، در ادامه ذکر میشود.
پرونده ایران در سیاست خارجی آمریکا در دوران بایدن؛ فوریت یا امتداد
جایگاه موضوع ایران در سیاست خارجی آمریکا برای سیاستگذاران ایرانی، امری مهم و تأثیرگذار است، زیرا این مسئله، معیار نوع برخوردهای آتی آمریکا با ایران، بهعنوان یکی از موضوعات سیاست خارجی خود خواهد بود. خروج از توافق هستهای و بازگرداندن تحریم تعلیق شده آن در سیاست خارجی ترامپ، اعمال تحریمهای جدید علیه ایران، تدوین تعداد بیشتری از قوانین تحریمی در حوزههای موشکی، منطقهای و حقوق بشر در کنار افزایش سطح تنشهای کلامی و همچنین، وضعیت فعلی کاهش تمرکز آمریکا بر پروندههای در دستور کار سیاست خارجی این کشور در سطح بینالمللی، این سؤال را به ذهن متبادر میسازد که آیا ایران در دوران بایدن، به اولویت اصلی و فوریترین مسئله سیاست خارجی آمریکا، تبدیل شده است؟ آیا آمریکا در حال حاضر، تمرکزی بیش از گذشته سیاست خارجی این کشور، نسبت به موضوع ایران، معطوف کرده است؟
بابای سربلند: چگونه جو بایدن پدر بمب هستهای ایران شد؟
مرتضی حسین در تحلیل منتشر شده خود در سایت تین ترسپیت بیان کرد که رئیسجمهور جو بایدن، تلاش زیادی برای پیشبرد هرکدام از اهداف داخلی خود، به خرج داده است. باوجوداین، یک نتیجه وجود دارد که باید مستقیماً او را به آن دلیل، مورد تقدیر و ستایش قرارداد، دستاوردی که به دلیل محرکهای سیاسی مفتضحانه واشنگتن ، تقریباً بدون هیچ مخالفتی، با موفقیت آن را به سرانجام رساند. ایران پس از دههها تجربه پیشرفتی کُند و دارای توقف در زمینه توسعه توان ساخت سلاحهای هستهای، در حال پیشبرد آخرین تلاشها و اقدامات برای نیل به این مرحله است. در حال حاضر، ایران از همیشه به ساخت یک بمب هستهای حقیقی نزدیکتر است؛ فراتر از نقطهای که ترورها، خرابکاریها یا حتی مجموعهای از حملات هوایی، بتواند موجب توقف جدی توان هسته¬ای آن شود. هر دو بخش جنگطلب و صلحجوی خبرگزاریهای آمریکا، به یک واقعیت صریح و شفاف اشاره میکنند که توسعه در توانایی را تقویت میکند؛ توافق هستهای سال ۲۰۱۵، نابود شده است.
آمریکا، غرب آسیا و راهبرد موازنه از راه دور
به دلیل اهمیت غرب آسیا، قدرت¬های بزرگ جهان، همواره توجه زیادی به این منطقه داشته و دارند. خلأ قدرتی که پس از خروج بریتانیا در منطقه به وجود آمد، آمریکا را بر آن داشت تا تلاش بیشتری برای استفاده از فرصت¬های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی غرب آسیا، به کار بندد؛ اما منطقه در دو ماه اخیر، شاهد دور جدیدی از افزایش تنش¬ها در منطقه غرب آسیا بوده است. فرض نوشتار حاضر، این است که اساس این تنش¬ها، پررنگ شدن «راهبرد موازنه از راه دور» ایالاتمتحده است که منجر به تنش آلود شدن محیط غرب آسیا، طی دو ماه اخیر شده است.
در صورت شکست مذاکرات هستهای، آمریکا چهکار باید بکند؟
وقتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (ناظر هستهای سازمان ملل) بهشدت از ایران برای عدم همکاری با بازرسان انتقاد کرد، این کشور، بازهم سطح نظارتهای آژانس بر برنامه هستهای خود را کاهش داد و اعلام کرد، تأسیسات زیرزمینی جدیدی برای غنیسازی اورانیوم، ایجاد کرده است. اسرائیل از گذشته، تأکید داشته که یک ایران مجهز به سلاح هستهای را برنمیتابد. اسرائیلیها با بهرهمندی از پشتیبانی آمریکا، به دنبال سازماندهی تعدادی از کشورهای عربی برای تشکیل ائتلافی نظامی علیه ایران هستند.
شرایط، یادآور دهه ۱۹۷۰ است؛ زمانی که رئیسجمهور آمریکا، ریچارد نیکسون مسئولیت تأمین امنیت خاورمیانه را به شاه ایران سپرد. به شکلی مشابه، دولت بایدن نیز در عمل، مسئولیت مهار ایران را به اسرائیل واگذار کرده است که این رویکرد خطرناک است. برخلاف حدود ۵۰ سال پیش، این بار نگهبان منطقه که
از سوی آمریکا گماشته شده، برای جلوگیری از بروز مناقشه، تلاش نمیکند بلکه خود، بازیگر منطقهای است که بهروشنی، خواستار تشدید تنش میباشد. واشنگتن باید راهبرد دیگری در پیش بگیرد، سیاستی که هدف آن، ممانعت از بروز منازعه با استفاده از ترکیب بین امنیت منطقهای تقویتشده و تشویق برای ایجاد روابط دیپلماتیک مستحکمتر میان ایران و کشورهای عربی است.