شکستِ ایرانهراسیِ آمریکایی
يكی از مهمترین مسائل در نظام نوین بينالملل، ايجاد محيطی جديد، متأثر از «زبان گفتمان عمومی» هژمون است که این زبان، تأثیر بسزايی را بر مقوله امنيت ملي دولت – ملتها میگذارد؛ هرچند جمهوری اسلامی ايران پس از انقلاب اسلامی، پيوسته منتقد نظام دوقطبی حاکم بر نظام بینالملل بود اما حاکمیت نظام دوقطبی با وجود تهدیدات، حامل فرصتهایی نیز برای تحقق و پیشبرد اهداف سیاست خارجی ایران به شمار میآمد. همزمان با فروپاشی نظام دوقطبی، کيفيت و ميزان تهديد ايران از سوی ایالات متحده، بهصورت مداوم افزایش یافت و ایالات متحده توانست با طراحی و پیشبرد پروژه ایرانهراسی، دگرگونی ساختاری را در ادراک و ذهنيت امنيتی بسیاری از کشورهای جهان و منطقه غرب آسیا در قبال فعالیتهای صلحآمیز ایران، ایجاد کند. اين نوشتار استدلال میکند پروژه دروغین ایرانهراسی ایالات متحده که سالها از سوی اتاقهای فکر این کشور و با همکاری رژیم صهیونیستی در قالبهای گوناگون دیپلماتیک و رسانهای پیگیری میشد، امروزه و صرفنظر از برخی مناقشات بیهوده داخلی، بیش از هر زمان دیگر، بهواسطه تغییر در معادلات منطقه غرب آسیا، سیاستگذاریهای منطقی و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران، در آستانه شکستی تاریخی قرار گرفته است.
نگاهی به آخرین وضعیت امنیت غذایی در آمریکا
امنیت غذایی (دسترسی تمامی افراد در همه زمانها به مقدار کافی غذا برای یک زندگی سالم و فعال) یکی از شرایط ضروری برای بهبود و تغذیه مناسب جمعیت است. از سال ۱۹۹۵ به بعد، وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA) به صورت سالیانه اطلاعاتی در مورد دسترسی به غذا و کفایت غذایی، هزینههای مربوط به غذا و منابع کمکهای غذایی برای جمعیت ایالات متحده را جمع آوری میکند.
مذاکرات رفع تحریمها با حفظ زیرساختها از دیدگاه مقام معظم رهبری
تأکید رهبر معظم انقلاب در جلسه پایانی بازدید یک و نیم ساعته خود از نمایشگاه دستاوردهای هستهای جمهوری اسلامی ایران (۲۱ ام خرداد ۱۴۰۲) در عرصههای کشاورزی، پزشکی و سلامت، صنعت، محیطزیست، آب و ساخت نیروگاه، در جمع شماری از دانشمندان، کارشناسان و مسئولان هستهای کشور، بر حفظ «زیرساختهای صنعت هستهای» در مذاکرات رفع تحریم (احیای برجام)، حاکی از آن است که حفظ این زیرساختها، اصلیترین خطقرمز ایران به عنوان یک کشور در حال پیشرفت در فناوری و صنعت هستهای در جهان و در میان سایر کشورهای پیشرو دارای این زیرساخت است.
استراتژی و تاکتیک آمریکا در خاورمیانه طی سالهای اخیر؛ عقبگرد یا تغییر؟
برای حدود ۲۰ سال پس از پایان جنگ سرد، پویایی قدرت منطقهای خاورمیانه به نسبت باثبات بود و ایالات متحده، قدرت بیرقیب و مسلط خارجی قرار داشت. در طول دهههای گذشته، دستگاه سیاست خارجی واشنگتن علاوه بر منافع خویش، در گرفتن استراتژیهایش، منافع متحدانش را در این منطقه مورد توجه قرار میداد. امروزه پس از اتفاقات گوناگون و گذارهای مختلف سیاسی مانند ترکیبی از تحولات، انقلابها و جنگهای داخلی در منطقه، جنگهایی با حمایت ایالات متحده و بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ به طور چشمگیری، ژئوپلیتیک خاورمیانه را متحول کرده است.
راهبرد کلان جو بایدن در غرب آسیا و تأثیر آن بر مدیریت راهبردی منطقه نفوذ ایران
یکی از فکتهای نظم جدید جهانی، تغییر قواعد و زمینبازی است و یکی از راهبردهای کلان آمریکا به ریاستجمهوری جو بایدن در دوران گذار به نظم جدید، تداوم حضور آمریکا در منطقه است که این مسئله بر محیط امنیتی– سیاسی ایران در منطقه غرب آسیا، بدون تأثیر نخواهد بود. با این اوصاف، تحلیل و تبیین وضعیت موجود راهبرد کلان جو بایدن در غرب آسیا و تأثیر آن بر مدیریت راهبردی منطقه نفوذ ایران حائز اهمیت است.
کشورهای عربی خلیجفارس و تحولات نوین در نظم بینالمللی: پیامدها و سیاستها
هشتمین نشست تخصصی از سلسلهنشستهای پیش رویداد سومین همایش بینالمللی افول آمریکا، با موضوع «کشورهای عربی خلیجفارس و تحولات نوین در نظم بینالمللی: پیامدها و سیاستها»، در تاریخ ۵ تیرماه ۱۴۰۲ در پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، با حضور سه عضو هیئتعلمی گروه روابط بینالملل پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی از جمله دکتر حمیدرضا اکبری، دکتر علیاکبر اسدی و دکتر طیبه محمدیکیا برگزار شد.
بایدن در حال بررسی یک معامله بزرگ در خاورمیانه است
توماس ال. فریدمن که یکی از مطرحترین کارشناسان سیاسی نیویورکتایمز است، در تازهترین یادداشت خود، به تحلیل مذاکرات جدید دولت جو بایدن با عربستان سعودی پرداخته است. فریدمن در تحلیل خود بیان میکند که بایدن به دنبال ایجاد یک پیمان امنیتی بین آمریکا و عربستان است تا از این راه بتواند روابط عربستان با اسرائیل را وارد فاز عادیسازی نماید. وی معتقد است که آمریکا، راهحل ایجاد چنین رابطهای را در متقاعد کردن اسرائیل مبنی بر دادن برخی از امتیازات به فلسطین میداند. در ادامه، ترجمه متن کامل این تحلیل که در پایگاه خبری نیویورکتایمز منتشر شده است، بیان خواهد شد.
افزایش روند دلارزدایی درمناسبات تجاری میان کشورها
پایان سیطره دلار، موضوعی که اگرچه در گذشته نیز مطرح بوده است اما در ماههای اخیر، به دلایلی همچون مقابله یا مهار سیاست استفاده از دلار به عنوان ابزار تحریم، تسهیل مبادلات ارزی بر مبنای پول و ناپایداری و افزایش بدهی آمریکا، شاهد شتاب گرفتن روند آن به صورت عملی در جهان هستیم. در این گزارش در پی واکاوی این مسئله هستیم که آیا سیطره اقتصادی آمریکا بر تبادلات بین المللی پایان یافته است؟!
ظرفیتهای اقتصادی حوزه آمریکای لاتین برای مقابله با بلوک غرب
باید از منطقه آمریکای لاتین بهعنوان یکی از غنیترین و ثروتمندترین مناطق جهان یاد کرد. بیش از بیست و یک میلیون کیلومترمربع مساحت این منطقه است که دربرگیرنده منابع متنوع معدنی، صنعتی، کشاورزی و بهرهمند از ذخایر عظیم نفت و گاز است. همین ظرفیتها به میزان کافی، جذابیت و اثرگذاری برای حوزه آمریکای لاتین در عرصه اقتصادی ایجاد میکند تا توجه سایر کشورها به آن جلب شود؛ ازاینرو در طول سدهها، شاهد استعمارگری قدرتهای اروپایی در این منطقه بودهایم. در عصر جدید نیز ایالات متحده آمریکا به بهانه پدرخواندگی و با سیاست دکترین مونروئه، جای پای خود را در حوزه آمریکای لاتین مستحکم کرد اما با خیزش نارضایتیهای استقلالطلبانه مردم این منطقه، با عنوان چپگرایی، هم اکنون شاهد تضعیف بیشازپیش موقعیت واشنگتن در سطح آمریکای لاتین هستیم. در این مقاله، توان و قابلیتهای اقتصادی کشورهای آمریکای لاتین برای مقابله با آمریکا، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
تحلیلی بر رویکرد اقتصادی بایدن
ماجرا از آنجایی شروع شد که پرزیدنت بایدن در سخنرانی اخیر خود که در روز چهارشنبه ۲۱ ژوئن در شیکاگو برگزار شد، به تمجید از دستاوردهای سه سال خود در حوزه اقتصاد پرداخت و به تقلید از طرح تحول اقتصادی ریگان در سال ۱۹۸۰(ریگانومیکس)، نام آن را بایدنومیکس نامید؛ همان چیزی که استیو فوربز آن را تشکیل اجتماعی مدرن از راه دولت تنظیمکننده رفاه و یا نیوت گینگریج، آن را سوسیالیسم دولت بزرگ میداند. پس از ایراد سخنرانی بایدن در روز چهارشنبه، بسیاری از اندیشمندان حوزه اقتصاد و سیاست به ارائه نظرهای خود دراینرابطه پرداختند که میتوان خلاصه نظرات آنها را در چند محور بیان کرد که در ادامه به تشریح و تحلیل هر یک خواهیم پرداخت.