ارزیابی وضعیت اقتصادی جامعه آمریکا(بخش اول)
قدرت اقتصادی بهعنوان یکی از مؤلفههای قدرت برای حاکمیت و جامعه، علاوه بر استحکامبخشی داخلی، در عرصه بینالمللی نیز موجب اقتدار و توان اثرگذاری است. شاید بتوان مقدم بر توان نظامی و سیاسی، قدرت اقتصادی ایالات متحده آمریکا را بهعنوان اصلیترین مؤلفه قدرت این کشور در ایجاد نظم هژمونیک در سطح بینالمللی دانست. این در حالی است که مشاهده واقعیتهایی مانند فقر گسترده، شکاف طبقاتی و نابرابری درآمدی و… تردیدهایی را در بنیان قدرت اقتصادی این کشور ایجاد میکند. در سلسله یادداشتهای پیشرو، وضعیت اقتصادی جامعه آمریکا را بر اساس شاخصهای متعدد اقتصادی بررسی خواهیم نمود. در یادداشت اول، دستهبندی از شاخصهای اقتصادی ارائه خواهیم نمود تا بررسی جامع و دقیقی از اقتصاد این کشور داشته باشیم و در یادداشتهای بعد، با رجوع به جوامع آماری، وضعیت ایالات متحده را در هریک از شاخصهای بیان شده، بررسی خواهیم نمود.
افزایش قدرت جبهه مقاومت و چالش خروج آمریکا از منطقه؛ سهل و ممتنع
دوران گذار از نظم کنونی بینالملل (پیچ تاریخی) را میتوان به دو دوره قبل از عملیات طوفان الاقصی و پس از آن تقسیم کرد. در این که عملیات طوفان الاقصی فصل جدیدی را در تاریخ فلسطین و جبهه مقاومت رقم زد، تردیدی وجود ندارد. شرایط پس از این جنگ، دیگر شرایط قبل از این نبرد نخواهد بود و معادلات ویژهای در منطقه شکل خواهد گرفت.
بررسی روند دلارزدایی و ایجاد نهادهای موازیِ بانک جهانی
از جمله مسائلی که در دوران معاصر برای بسیاری از بازیگران جهانی بهعنوان یک دغدغه اصلی درآمده است، چگونگی رویارویی با نقش دلار در اقتصاد بینالمللی است. شایان توجه است که اقدامات یکسویه ایالات متحده، در استفاده ابزاری از دلار، با آغاز قرن ۲۱ میلادی، اشکال جدیدی را تجربه میکند؛ تا جایی که از نظر تعدادی از اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی بینالملل، هدف اصلی و پنهان ایالات متحده از راهاندازی جنگهایی همچون افغانستان (۲۰۰۱) و عراق (۲۰۰۳)، مبارزه با تسلیحات هستهای و تروریسم بینالمللی نبود بلکه این جنگها بر اساس ایده حفظ هژمونی دلار آمریکا بر اقتصاد جهان، طراحی و راهاندازی شدند. نکته قابلتوجهی که دراینبین وجود دارد، آن است که گرچه بررسی ترکیب ذخایر ارزهای خارجی نشان از آن دارد که حدود ۵۸٫۸% از ذخایر جهانی، به دلار ایالات متحده اختصاص دارد ولی بااینحال باید توجه داشته باشیم که بنا به دلایلی همچون استفاده ابزاری ایالات متحده از دلار بهعنوان ابزار تحریم، تلاش کشورهای تجدیدنظرطلب در راستای متنوع سازی سبد ارزی خود، حرکت برخی کشورها در راستای تسویه با ارزهای ملی و خارج از چرخه دلار و همچنین افزایش میزان بدهیهای ایالات متحده، سلطه دلار در طول سالهای گذشته، روند نزولی را تجربه کرده است. متأثر از شرایط پدیدار شده، در طول سالهای گذشته، کشورهایی همچون فدراسیون روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی که از اعضای اصلی گروه بریکس هستند، درصدد برآمدهاند تا طیف گستردهای از ابتکارات را بهمنظور کاهش وابستگی خود به دلار، به منصه ظهور برسانند. تأسیس بانک سرمایهگذاری زیرساخت و بانک توسعه جدید، از جمله اقداماتی هستند که به نوبه خود نهتنها توانستند سلطه جهانی دلار را تحتالشعاع خود قرار دهند بلکه بهعنوان رقبایی قَدَر برای نهادهای غربی همچون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مطرح هستند.
آینده الگوهای رفتاری آمریکا در شرایط افول
هژمونی آمریکا در مسیر افول قرار گرفته است و نشانههای آن آشکار شده است. بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ م نشانهای مالی بود که بسیاری از آن به عنوان یکی از دلایل افول هژمونی آمریکا نام میبرند. از نظر سیاسی نیز دیگر کنشگران در برابر این کشور دست به راهبردهای خاصی زدهاند و برتری آن را در حوزههای مختلف به چالش کشیدهاند؛ برای مثال، ایران، روسیه و چین در برابر هژمونی آمریکا دست به موازنهگری نرم زدهاند که البته گاهی به مرحله موازنه سخت نظامی محدود نیز رسیده است. در واقع به نظر میرسد که روسیه در اروپا، ایران در خاورمیانه و چین در شرق آسیا، در برابر هژمونی آمریکا قد علم کردهاند؛ یعنی نقاطی که پیشتر ایالات متحده آمریکا، در قالب نهادهایی همچون ناتو، سنتو و سیتو تلاش میکرد شوروی را مهار کند. بدیهی است آمریکا نیز تلاش خواهد کرد موقعیت هژمونیک خود را حفظ کند؛ در نتیجه سوال پژوهش این است که آمریکا از چه الگوهای رفتاری در شرایط افول، بهره خواهد گرفت؟
اقتصاد سیاسی هوش مصنوعی در آمریکا: فرصتها و چالشها
جهان ما اکنون در اوج انقلاب صنعتی سوم و مراحل اولیه انقلاب صنعتی چهارم قرار دارد. در میان تکنولوژیهای انقلاب صنعتی چهارم، هوش مصنوعی یکی از شاخصترین آنها است. هوش مصنوعی که شبیهسازی فرایندهای هوش انسانی توسط ماشینها بهویژه سیستمهای کامپیوتری است، در حال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین کانونهای سرمایهگذاری – نوآوری ازیکطرف و هراس و تهدید از سوی دیگر است و آمریکا بهعنوان یکی از پیشگامان هوش مصنوعی در جهان، مکان اصلی ظهور این فرصتها و چالشها بوده و خواهد بود.
بررسی استراتژی اقتصادی جمهوریخواهان برای انتخابات ۲۰۲۴ (با تأکید بر ترامپ)
برنامههای اقتصادی نامزدهای جمهوریخواه، یکی از مهمترین موضوعات برای جلب نظر رأیدهندگان آمریکایی است. هرچند تورم آمریکا نسبت به سطوح بالای غیرعادی سال ۲۰۲۲ در حال کاهش است اما همچنان نرخ بالایی دارد. در بیشتر موارد، نامزدهای جمهوریخواه برای انتخابات ریاستجمهوری، به فراخوانهای عمومی برای کاهش مالیات، هزینهها و مقررات، پایبند بودهاند اما جزئیاتی مانند اینکه چه نوع مالیاتهایی کاهش یابند یا اینکه کدام مقررات لغو شوند، همچنان دارای ابهام هستند.
آمریکا در حلقه بحران
در این دهه بهویژه از زمان شیوع کووید-۱۹ همه کنشگران کم و بیش با بحران روبرو شدند اما آنچه مهم است، جنس و عمق بحران است. با در نظر گرفتن این مسئله به نظر میرسد، ریشه بحران در آمریکا عمیق است؛ چراکه جنس بحران در آمریکا از نوع شخصیتی است و چنین بحرانی، اثرات متعددی بر آینده این کشور خواهد گذاشت؛ در واقع این بحران، مهمترین پایه و اساس جامعه را متزلزل میکند.
نقش آمریکا بعد پیمان ابراهیم و ورود جدید آمریکا در منطقه
صلح آبراهام، نمونه یک الگوی دوستی و دشمنی است که بازیگران جهانی و منطقهای در آن مشارکت دارند. پیام صلح آبراهام و عادیسازی روابط، پیامی فراتر از صلح توافق بود و صلح آبراهام، توافقنامهای است که تاکنون با حمایت و میانجیگری آمریکا میان اسرائیل و کشورهای امارات، بحرین، مراکش و سودان به امضا رسیده اســت که رفتهرفته، یک الگو شکل گرفت که با پاتک حماس به قلب و مغز رژیم صهیونیستی، معادلات دوستی و دشمنی برهم خورد و معیار جدیدی رقم زد که در آینده، نامعلوم خواهد شد.
چشمانداز اقتصادی گرهگشایی در روابط ایران و عربستان برای آمریکا
سیاست خارجی واشنگتن در خلیجفارس به دلیل منافع اقتصادی و سیاسی، بر دوستی با عربستان سعودی استوار است؛ بااینحال، بهتازگی این وضعیت ۳۵ساله به دلیل نظم سیاسی جدید، در حال تغییر بوده است. از یک سو تنشزدایی هستهای آمریکا و ایران زیر سؤال رفته است و از سوی دیگر، عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی پس از توافق مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین در کانون توجه قرار گرفته است. هیچ رابطه دوجانبهای در خاورمیانه برای آینده منطقه و منافع آمریکا، بیشتر از روابط عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار نیست. هدف این نوشته، پاسخگویی به این پرسش است که عادیسازی روابط ایران و عربستان چه چشمانداز اقتصادی برای آمریکا دارد؟
فعالیتهای ایالات متحده در آسیای مرکزی
از اوایل قرن بیست و یک تاکنون، ایالات متحده آمریکا در سه حوزه عملیات نظامی، تعامل دیپلماتیک و کمکهای توسعهای در آسیای مرکزی فعال بوده است. پس از حملات ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده، عملیات نظامی را در افغانستان آغاز کرد که در نهایت منجر به سرنگونی طالبان و ایجاد یک دولت جدید شد. در ادامه، ایالات متحده برای مبارزه با تروریسم و حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان، حضور نظامی خود را به مدت دو دهه در منطقه حفظ کرد. از نظر دیپلماتیک، ایالات متحده با دولتهای آسیای مرکزی در مورد مسائلی مانند امنیت، دموکراسی، حقوق بشر و همکاری اقتصادی، تعامل داشته است. کمکهای توسعهای برای ارتقای ثبات، حکمرانی و رشد اقتصادی در منطقه ارائه شده است. ایالات متحده همچنین از پروژههای انرژی و توسعه زیرساختها برای تقویت ارتباط منطقهای و کاهش وابستگی به روسیه و چین حمایت کرده است. بهطورکلی، فعالیتهای آمریکا در آسیای مرکزی، با هدف ارتقای ثبات، امنیت و توسعه اقتصادی و درعینحال پرداختن به چالشهای ژئوپلیتیکی انجام شده است.