تبدیل پول ملی همه کشورها به‎ ارزهای جهان‌روا و ایجاد نظم جدید جهانی

طراحان و ایجادکنندگان نظام ارزی دلاری، برای ایجاد نظام دلاری، یک الگوی ارزی بین‌المللی و یک الگوی نظام پولی داخلی مقوم نظام ارزی دلاری برای کشورها طراحی کرده‌‎اند. این نظام‌های پولی داخلی و ارزی بین‌المللی در عین آن‎که آمریکا را به ابرقدرت و حاکم اقتصادی جهان تبدیل می‌کنند، می‌توانند نیازهای جامعه بین‌‎الملل به پول و ارز را برطرف نماید. از این ‎رو، مادامی که نظام‌های ارزی و پولی جایگزین -که بتواند بهتر از سیستم دلاری، نیازهای پولی و ارزی را برطرف نماید- طراحی و ایجاد نشود، نظام ارزی و پولی دلاری، پابرجا خواهد ماند. مهم‌ترین نیازهای پولی و ارزی برای کاربران پول، نیاز به انجام مبادلات، دریافت اعتبار و انجام سرمایه‌‎گذاری با کمترین هزینه و بیشترین منفعت در داخل و خارج از کشور است. مهم‌‎ترین نیازهای پولی و ارزی برای متولیان پول، نیاز به امکان به ‎کارگیری نظام پولی در حکمرانی اقتصادی، کنترل واردات و صادرات، کنترل گردش داخلی و ورود و خروج پول و ارز، مبارزه با پول‌شویی، مبارزه با تأمین مالی فعالیت‌های مخرب، جلوگیری از استفاده دشمنان از سیستم پولی و ارزی در اختیار آنان و جلوگیری از ضربه زدن دشمنان به اقتصاد ملی و جلوگیری از تحقق سایر اهداف شوم دشمنان است.
سعی ما در این مجال، آن است که یکی از الگوهای ارزی- پولی جایگزین نظام ارزی- پولی دلاری را به‌صورت اجمالی معرفی نماییم. در این الگوی ارزی- پولی بدون آن‎که پول جدیدی به وجود آید، پول ملی همه کشورها فراملی می‌شود و می‌‎تواند علاوه بر آن‎که در داخل کشور نیاز به انجام مبادله، اعتبار گرفتن و سرمایه‌‎گذاری نمودن را برطرف نماید، در خارج از کشور نیز نیازهای تجارت، سرمایه‌‎گذاری خارجی و دریافت اعتبار خارجی را برطرف سازد.

مكتب مقاومت و تحول ژئوپليتيك در منطقه آشوب‌زده

مكتب مقاومت، مفهومی ژئوپليتيكی با اهدافی راهبردی است. چنين مفهومی از اين جهت در ادبيات روابط بين‌الملل، اهميت دارد كه از قابليت لازم برای اثرگذاری در معادله قدرت برخوردار است. كشورهای منطقه‌ای و بازيگران انقلابی برای بقای خود، نيازمند بهره‌گيری از سازوكارهايی هستند كه امكان تغيير در موازنه ژئوپليتيكی را ايجاد كند. سليمانی توانست آموزة مقاومت با ضرورت‌های تحرك ژئوپليتيكی را با يكديگر پيوند دهد. در اندیشه سليمانی، ضرورتی به نام تغيير در موازنه قدرت نظام سلطه وجود داشت و درونی شده بود. در اين یادداشت، تلاش می‌شود تا شاخص‌های مكتب مقاومت در انگاره و كنش انقلابی سردار سليمانی تبيين گردد. در مرحله دوم، در صدد خواهيم بود تا به اين موضوع بپردازیم كه مكتب مقاومت از اثربخشی لازم در منطقه آشوب‌زده، برخوردار بوده است. سياست امنيتی و ژئوپليتيكی ايالات متحده، به سازماندهی منطقه آشوب‌زده، معطوف بوده است. ويژگی اصلي منطقه آشوب‌زده را دخالت نظامی آمريكا و كارگزاران جنگ نيابتی تبيين مي‌كند. سليمانی توانست منطقه آشوب‌زده را بر اساس معادله قدرت به نيروی جديدی براي جبهه مقاومت تبديل كند.

استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه مطالعات بین‌الملل شانگهای چین: فداکاری سردار سلیمانی، الهام‌بخش همه کسانی است که با سلطه‌طلبی آمریکا مخالف هستند.

جاذبه شخصیتی شهید حاج قاسم سلیمانی، به ایران و جهان اسلام، محدود نیست و اندیشمندان و آزادی‌خواهان سراسر دنیا، به ستایش ابعاد مختلف شخصیتی ایشان اذعان دارند. دکتر جیانوی هن، استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه مطالعات بین‌الملل شانگهای چین در مصاحبه‌ای که با مرکز مطالعات آمریکا داشت، معتقد است که سردار سلیمانی، بسیار فراتر از مرزهای ایران بوده و نباید ایشان را به جغرافیای خاصی محدود کرد.

شهادت سردار سلیمانی، مهر تأییدی بر اخراج آمریکا ازمنطقه

بدون شک، شهادت حاج قاسم سلیمانی، ضربه بزرگی به نظام انقلابی جمهوری اسلامی بود. هرچند به برکت خون این شهید بزرگوار و همچنین، مدیریت زیرکانه رهبر انقلاب اسلامی و به برکت خون سایر شهدای اسلام و انقلاب در تقویت فرهنگ مقاومت، از دل این حادثه عظیم، فرصت‌هایی همچون رویش فرهنگ جهاد و مقاومت ایجاد شد. لذا در شرایط کنونی برای بازخوانی عظمت شهادت این سردار، لازم است به بعدی دیگر از این جایگاه، یعنی افزایش قدرت منطقه‌ای ایران و اخراج آمریکا پرداخته شود. نتایج کلی این یادداشت، نشان می‌دهد که جهان به این جمع‌بندی رسیده است که شهادت حاج قاسم، زمینه‌ساز افزایش قدرت ایران و اخراج آمریکا از منطقه خواهد بود. درواقع، به این باور رسیده‌اند که ایران و به‌طورکلی محور مقاومت، به شخص متکی نیست و مهم‌تر این‌که این شهادت نه‌تنها معادلات و محاسبات دولت آمریکا و متحدان وی را نقش بر آب کرد، بلکه باعث افزایش وحدت در جهان اسلام و عزم ایران در منطقه شده است.

پیامدهای ترور‌حاج قاسم برای آینده آمریکا

ترور ناجوانمردانه و به شهادت رساندن سپهبد پاسدار، حاج قاسم سلیمانی در سوم ژانویه ۲۰۲۰ (۱۳ دی‌ماه سال ۱۳۹۸)، پیامدهای حقوقی، سیاسی و نظامی مختلفی برای آمریکایی ها به همراه داشت که می توان از آن به‌عنوان شروع دور جدید شکست های آمریکا در قبال ایران، یاد کرد که این سلسله شکست ها، همچنان ادامه دارد. در این یادداشت بر آن هستیم که تبعات و پیامدهای آن را برای آینده آمریکا، موشکافی کنیم.

نگاهی به چگونگی بازتاب ترور سردار شهید سلیمانی در میان اندیشکده­‌های آمریکایی

بامداد ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ (۳ ژانویه ۲۰۲۰) به دستور مستقیم دونالد ترامپ، رئیس وقت جمهور ایالات‌متحده آمریکا، سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به همراه حاج ابو مهدی المهندس، رئیس ستاد حشدالشعبی عراق و سایر همراهانشان با شلیک ۴ فروند موشک لیزری «هِل فایر» از پهپاد «MQ-9 ریپِر» آمریکایی به شهادت رسیدند. بلافاصله بعد از این ترور، اندیشکده‌ها و اندیشمندان حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل آمریکایی در راستای توجیه این عملیات تروریستی، دست به قلم شده و این اقدام ناجوانمردانه و خلاف قوانین بین‌المللی را توجیه کردند. متن زیر بخشی از دیدگاه‌های این اندیشکده‌ها پس از ترور سردار سلیمانی و همراهان ایشان است.

سید مصطفی خوش چشم:حمله به عین‌الأسد علی‌رغم همه مزایایی که داشت، یک رفتار حداقلی و ناکافی نبود!

دلیل ترور شهید سلیمانی از سوی آمریکایی ها و پذیرش این ریسک از سوی رئیس‌جمهور وقت آمریکا در کنار مسائلی چون ارتباط این ترور با مسائل داخلی و رویکرد دولت مستقر در ایران، بحث انتقام سخت و اخراج آمریکا از منطقه و …، ازجمله مسائلی است که موردتوجه و سؤال بسیاری از کارشناسان و حتی عموم مردم بوده و است. برای گفتگو حول محور این مسائل، به سراغ دکتر سید مصطفی خوش چشم، تحلیلگر ارشد مسائل بین‌المللی و منطقه ای رفتیم تا نظرات ایشان را در این خصوص بدانیم.

دکتر صابر ابومریم دبیر بنیاد فلسطین پاکستان:سردار قاسم سلیمانی درحالی‌که ملت‌های منطقه را در برابر داعش حفظ می‌کرد، تهدیدهای روزافزون مردم کشورهای اروپایی را نیز در خاک سوریه و عراق مدفون کرد.

شکی نیست که سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی، چهره بین‌المللی مقاومت بوده است و محبوبیت بسیاری در میان مردم منطقه، به‌خصوص حامیان محور مقاومت دارد. هرچند بحث محبوبیت و تأثیرگذاری ایشان، فراتر از منطقه و جهان اسلام بوده است و باید اذعان کرد که شهید سلیمانی با اقدامات مؤثر خود، نقش مهمی در تأمین امنیت بین‌الملل، حتی برای مردمان کشورهای غربی داشت. دکتر صابر ابو مریم، تحلیلگر مسائل سیاسی و دبیر بنیاد فلسطین پاکستان در گفتگویی که با مرکز مطالعات آمریکا داشت، بر این باور است که شهید سلیمانی، نه‌تنها باعث نجات کشورهای عراق و سوریه شد که سایه جنگ و تهدید داعش را از سر ایران، افغانستان و پاکستان نیز دور کرد و حتی فراتر از سطح منطقه، باعث امنیت بیشتر مردم کشورهای اروپایی شد. همچنین به اعتقاد ایشان، امروز مسیحیان سوریه و عراق از شهید حاج قاسم سلیمانی، به‌عنوان مسیح خود یاد می¬کنند.

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ نظم جدید منطقه‌ای و جهانی

شهادت سردار ایرانی، حاج قاسم سلیمانی در دی‌ماه سال ۱۳۹۸، تنها به معنی حذف یک چهره نظامی ایران از بدنه جبهه مقاومت نبود، بلکه محبوبیت شخصیت ایشان به همراه توانایی‌های نظامی، در راهبری نیروهای مقاومت علیه جریان صلح آمریکایی و هم‌پیمانانش در دو سطح منطقه‌ای و جهانی، بدون شک نقطه عطفی در تاریخ روابط بین‌الملل غرب آسیا محسوب می‌شود. در این چارچوب، ردپای استراتژی‌های وی را می‌توان از افغانستان تا لبنان و از عراق تا یمن مشاهده کرد؛ به گونه‌ای که تغییر جایگاه منطقه‌ای و بعضاً جهانی ایران در عرصه بین‌الملل، بیش از هر چیز به نقش و برنامه‌های نظامی وی برای مهار نفوذ جریان صلح آمریکایی در غرب آسیا و نظام بین‌الملل منوط است. به‌عبارت‌دیگر، شهید سلیمانی عنصر تبدیل توانایی‌های بالقوه نظامی ایران به موفقیت‌های بالفعل منطقه‌ای و جهانی بود. در این نوشتار کوتاه، سعی داریم تا در پرتو اتصال سه سطح تحلیل فردی، منطقه‌ای و بین‌المللی، نقش این سردار بزرگ اسلام در تغییر جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران طی یک دهه گذشته، موردبررسی قرار گیرد.

نقش شهید سلیمانی در ورود روسیه به بحران سوریه

روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی بعد از جنگ تحمیلی، همواره مورد سؤال و جواب مخالفان و موافقان این حوزه بوده است. این روابط که برخی آن را تاکتیکی و برخی نیز راهبردی توصیف می‌کنند، همواره با فراز و نشیب‌هایی، همراه بوده است و هر دو کشور بر اساس منافع ملی خود، سعی می‌کنند با همراهی طرف مقابل و گوش زد کردن دشمن مشترکی به نام آمریکا و غرب، به این روند، تداوم داده و آن را عمق ببخشند. یکی از نقطه عطف‌های استراتژیک روابط دو کشور‌که نشان‌دهنده عمق روابط راهبردی آن‌ها بوده است‌همکاری و اتحاد دو کشور در بحران سوریه است. این نقطه عطف مهم و تاریخی به سال ۱۳۹۴ (سپتامبر ۲۰۱۵ م) بازمی‌گردد که در این تاریخ، بعد از حدود چهار سال (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ م)، بحران سوریه به‌واسطه ایستادگی مردم، مقاومت نیروهای مسلح، حمایت مستشاری ایران و حزب‌الله و تلاش مدافعان حرم میدان نبرد، به وضع تثبیت‌شده‌ای رسید؛ یعنی سرزمین‌هایی در اختیار داعش و گروه‌های تروریستی بود و بخش‌های مهمی نیز در اختیار حکومت باقی ماند. درواقع، نوعی حالت رکود بر صحنه نبرد حاکم شد که نه دولت و نه تروریست‌ها، هیچ‌کدام نمی‌توانستند پیشروی کنند و در این مقطع، باید نیروی سومی وارد می‌شد و موازنه قوا را تغییر می‌داد که این نیروی سوم، می‌توانست روسیه باشد و همین اتفاق نیز رخ داد.