ناآرامیهای مدنی داخلی در ایران، در واکنش به مرگ اخیر مهسا امینی ۲۲ ساله در یکی از ایستگاههای پلیس تهران، اگرچه ریشه در نارضایتیهای منطقی برای عدهای دارد، اما نشانهای از یک جنگ مخفی تحت حمایت غرب نیز دارد که جبهههای متعددی را دربر میگیرد. تنها چند روز پس از شروع اعتراضات در ۱۶ سپتامبر، واشنگتنپست فاش کرد که پس از افشای تعدادی از حسابهای ربات و ترول -که توسط بخش فرماندهی مرکزی (CENTCOM) اداره میشوند- پنتاگون حسابرسی گستردهای را از تمام تلاشهای روانی آنلاین خود، آغاز کرده است. حوزه جغرافیایی فعالیت سنتکام، ایران را در برمیگیرد و با توجه به جایگاه دیرینه جمهوری اسلامی بهعنوان دشمن اصلی آمریکا، شاید عجیب نباشد که بخش قابلتوجهی از اطلاعات گمراهکننده آنلاین این واحد و تلاشهایش در زمینه جنگ روانی، ایران را هدف قرار میدهد. راهبرد کلیدی کارشناسان عملیات جنگ روانی ارتش آمریکا، ایجاد رسانههای جعلی متعددی است که مطالبی را به زبان فارسی منتشر میکنند. همچنین، کانالهای آنلاین متعددی را در توییتر، فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب و حتی تلگرام ایجاد کردهاند. در برخی موارد نیز روزنامهنگاران و صاحبنظران جعلی با عکس پروفایل ایجاد شده توسط هوش مصنوعی، با فالوورهای متعدد در این پلتفرمها ظاهر شدهاند؛ بهعنوانمثال، «فهیم نیوز» با اعلام اینکه «رژیم (ایران) برای سانسور و فیلتر کردن اینترنت، همه تلاش خود را میکند» و ترغیب خوانندگان به تکیه بر منابع آنلاین، ادعا کرد که «اطلاعات و اخبار دقیق» درباره رویدادها در ایران را منتشر میکند.
بعضی از سازمانهای خبری جعلی، مطلب اصلی را منتشر میکردند، اما بیشتر مطالبشان، محتوای رسانههای تبلیغاتی تحت حمایت مالی دولت آمریکا، چون رادیو فردا و بخش فارسی صدای آمریکا بود که به شکل دیگری آن را منتشر میکردند. این رسانهها از مقالههای ایران اینترنشنال، شبکه تلویزیونی مستقر در انگلیس -که وجوه بسیار زیادی از عربستان دریافت میکند- استفاده میکردند و آن را به شکل جدیدی به اشتراک میگذاشتند، همانطور که چند شخصیت جعلی وابسته به این رسانهها، این کار را میکردند. این شخصیتها برای افزایش سندیت و اعتمادپذیری اغلب محتوای غیرسیاسی، ازجمله اشعار ایرانی و تصاویر غذاهای ایران را منتشر میکردند. آنها همچنین با کاربران واقعی ایرانی در توییتر، تعامل نموده و اغلب با آنها درباره میمهای اینترنتی شوخی میکردند. باتها و ترولهای پنتاگون، از رویکردها و تکنیکهای روایی مختلف برای تأثیرگذاری و ایجاد تعامل استفاده میکنند. تعدادی از آنها با انتقاد از دولت ایران، به دلیل سیاست خارجی که به اندازه کافی تهاجمی نیست، دیدگاههای «تندرو» را تبلیغ میکردند. محققان میگویند که هدف از این تلاشها، چندان مشخص نبود، هر چند که یک توضیح آشکار، این است که پنتاگون به دنبال افزایش نارضایتی از دولت در میان ایرانیهای محافظهکار و درعینحال، ایجاد فهرستهایی از «افراطیهای» داخلی برای نظارت آنلاین بود.
البته ابتکارهای مرموزی نیز برای تخریب جایگاه ایران در کشورهای همسایه و تضعیف نفوذ منطقهایاش، به کار گرفته شد. به نظر میرسد که بیشتر این تلاشها برای ایجاد وحشت، نگرانی و ایجاد فضای خصمانه برای ایرانیهای خارج از کشور بوده است؛ بهعنوانمثال، حسابهای کاربری که مخاطبان را در افغانستان هدف قرار میدادند، مدعی شدند که کارکنان نیروی قدس برای سرکوب مخالفت با طالبان، خود را روزنامهنگار جا زده و به کابل نفوذ میکنند. آنها همچنین، مقالههایی از یک پایگاه اینترنتی وابسته به ارتش آمریکا منتشر کردند که در آن، بدون ارائه هیچ مدرکی، ادعا شد که اجساد پناهجویانی که به ایران فرار کرده بودند، در حالی به خانوادههایشان در افغانستان بازگردانده شد که اندامهای داخلی نداشتند. عراق کشوری بود که جنگجویان سایبری پنتاگون، علاقه ویژهای به آن داشتند و میمهای اینترنتی که در سراسر بغداد و فراتر از آن، به طور گسترده به اشتراک گذاشته شد، نفوذ سپاه در عراق را بهعنوان یک بیماری کشنده، به تصویر میکشید. شمار دیگری از حسابهای کاربری پنتاگون بر نقش ایران در یمن، متمرکز بود و محتواهایی در شبکههای اجتماعی مهم، منتشر میکرد که در آن از دولت تحت رهبری انصار الله در صنعا انتقاد میکرد. در این حسابها، انصار الله یمن را به جلوگیری عمدی از تحویل کمکهای بشردوستانه، عمل بهعنوان نیروی نیابتی بیقیدوشرط ایران و حزبالله، تعطیل کردن کتابفروشیها، ایستگاههای رادیو و دیگر نهادهای فرهنگی متهم میکرد.
دیگر روایتهای جنگ روانی سنتکام، ارتباط مستقیمی با اعتراضاتی دارد که ایران را فراگرفته است. در میان یک گروه از بات و ترولها، تمرکز ویژهای بر روی حقوق زنان وجود داشت. در دهها پست، فرصتهایی که زنان ایرانی خارج از کشور دارند، با فرصتهای پیشِ روی زنان داخل ایران مقایسه شد. در یک میم اینترنتی دراینباره، تصاویر یک (زن) فضانورد (ایرانی) با یک زن قربانی خشونت خانگی در ایران مقایسه شد. میمهای اینترنتی دیگر نیز اعتراضات علیه حجاب را تبلیغ میکردند. در این حسابهای کاربری بر فساد مالی دولت و افزایش هزینههای زندگی، بهویژه مواد غذایی و دارو- که تولید آن در ایران، در کنترل سپاه است و عوامل آنلاین سنتکام، بارها توجهها را به آن جلب کردهاند- بارها و بارها تأکید شد. گواه آشکار هدایت و حمایت خارجی فراوان است. بهویژه در ارتباط با چهره بسیار شاخص جنبش ضد حجاب، مسیح علی نژاد که سالها زنان ایرانی را ترغیب کرده تا روسریهای خود را در خانه امن اف بی آی در شهر نیویورک، بهصورت نمادین به آتش بکشند که سپس، آن عکس را به طور علنی، منتشر و تبلیغ میکند. فعالیتهای او با پوشش رسانهای تملقآمیز بسیار گستردهای، روبهرو شده است، بیآنکه حتی یک خبرنگار یا رسانه، سؤال کند که آیا نقش برجسته وی در این جنبش اعتراضی ظاهراً مردمی و خودجوش داخلی، وابسته به مداخله خصمانه خارجی است یا خیر؟ این، در حالی است که علی نژاد با مایک پمپئو، رئیس سابق سیا، عکسهایی دارد و از سال ۲۰۱۵ در قراردادها با دولت فدرال آمریکا، مبلغ ۶۲۸ هزار دلار دریافت کرده است. شاید انتشار این پستها در رسانههای اجتماعی در عصر رواج گسترده اخبار جعلی، بیضرر و معتبر به نظر برسد، اما وقتی گردآوری و تحلیل شوند، سلاح بالقوه خطرناک و قدرتمندی را ایجاد میکنند که یکی از سلاحهای متعددی است که پنتاگون در زرادخانهاش، برای تغییر نظام جمهوری اسلامی دارد.