ظرفیت‌های سیاسی و امنیتی حوزه آمریکای لاتین برای مقابله با بلوک غرب

یکی از مهم‌ترین نقاط جهان که با وجود تلاش‌های غرب برای تسلط بر آن، همواره با مقاومت همراه بوده و تلاش‌های استعماری آمریکا در این منطقه با شکست مواجه شده است، حوزه آمریکای لاتین است. پیامدهای مداخلات آمریکا در امور داخلی این کشورها سبب گردید تا جنبش‌های چپ‌گرایانه و ضد امپریالیستی در کشورهایی مانند کوبا، ونزوئلا، بولیوی و… شکل گیرد و تقویت شوند. «سیمون بولیوار» نماد مبارزان ضدآمریکایی این منطقه است که هنوز هم با گذشت دهه‌ها، الهام‌بخش حرکت‌های ضد امپریالیستی در حوزه آمریکای لاتین است. به هر ترتیب، امروز می‌توان از حوزه آمریکای لاتین به‌عنوان یکی از مناطق مستعد خیزش علیه هژمونی آمریکا یاد کرد که در تلاش است جایگاه مؤثر خود را در نظم نوین جهانی به دست آورد و قدرتمندانه ایفای نقش نماید. در این مقاله، ظرفیت‌های سیاسی این حوزه عالم علیه بلوک غرب، بررسی شده است.

راهکار مقابله با فناوری هارپ ایالات متحده آمریکا

میزان جمعیت هر کشوری، با امنیت آن کشور رابطه‌ای موازی دارد. کاهش جمعیت و دخالت در باور ملت‌ها، راهبرد آمریکا برای تسلط بر کشورها است و ناباروری و همچنین کشتار بی‌رحمانه جمعیت کشورها، یکی از هزاران کاربرد فناوری هارپ است. هدف این یادداشت، بررسی فناوری هارپ به‌عنوان راهبرد نوین دولت آمریکا و راهکار مقابله با آن است.

تحولات سیاسی در اوهایو

ایالت اوهایو به عنوان یکی از نقاط قوت دیرینه حزب جمهوری‌خواه، با تصویب قانون حمایت از سقط جنین در انتخابات اخیر، نشانه‌ای از تحولات سیاسی قابل توجه در رویکرد حزب جمهوری خواه بوده است. این تغییر در نگرش حزب به مسائل اخلاقی، همچنین تحولات در حرکت از لیبرتاریان به لیبرتین، نقش مهمی در دینامیک‌های سیاسی این منطقه ایفا می‌کند. بدون شک، حزب جمهوری‌خواه در اوهایو همواره به عنوان حامی اصول لیبرتاریان بوده است، اما آیا این تغییرات جدید نهایتاً بر نگرش حزب به موضوع سقط جنین و حقوق زنان تأثیر گذار خواهد بود؟

دیپلماسی فعال تهران – ریاض؛ افول آمریکا در هارمونی جدید خاورمیانه‌

توافق ایران و عربستان را باید در منظومه »دوران گذار نظم بین‌المللی« که به معنای دوران انتقال از نظمی به نظم جدید است، جستجو کرد. در شرایطی که نظم اعتباری و ساختاری آمریکا بر جهان، نشانه‌های جدی ازکارافتادگی را نشان می‌دهد، چین به-عنوان ابرقدرت چالشگر و تجدیدنظرطلب این نظم، در منطقه‌ای که دستور کارهای امنیتی و سیاسی آن را واشنگتن برای سال‌های طولانی تعیین می‌کرده است، ورود کرده است و با واسطه‌گری میان دو قدرت منطقه خاورمیانه یعنی ایران و عربستان، نه‌تنها اعتباری جدید به سبد خود افزوده است بلکه به‌نوعی، غرب آسیا را به‌عنوان حوزه نفوذ سنتی آمریکا از دست رقیب خارج کرده است. نشانه‌های افول سیاست خارجی واشنگتن در منطقه، زمانی بیشتر نمود پیدا کرد که کشور وابسته‌ای چون عربستان سعودی که سال‌های متمادی، امنیت خود را وابسته به حمایت‌های آمریکا می‌دانست، اکنون بدون توجه به منافع متحد دیرین خود به توافق، آن هم با کشوری که سال‌ها سیاست‌های آن را معارض با سیاست‌های استکباری خود در خاورمیانه می‌دانست؛ یعنی ایران می‌رسد. بدون شک، ارتباط تهران – ریاض یعنی ثبات بیشتر در خاورمیانه و ثبات در این منطقه جغرافیایی یعنی به خطر افتادن بیش‌ازپیش منافع آمریکا و درنهایت، تسریع در روند افول این ابرقدرت در نظم جدید منطقه‌ای. این نوشتار سعی بر بررسی این موضوع دارد که سیاست خارجی آمریکا در منطقه بعد از توافق ایران و عربستان، به چه سمتی گرایش پیدا می‌کند؟ واکنش آمریکا به این توافق چیست؟ این توافق چه تأثیری در روند افول آمریکا خواهد داشت؟

دوقطبی سیاسی اجتماعی در ایالات متحده آمریکا

دوقطبی‌سازی جامعه ایالات متحده که زمانی با نگاهی مثبت و در راستای ایجاد رقابت و نوآوری به آن نگریسته می‌شد، امروزه با تعمیق شکاف میان احزاب، چالش‌های گوناگونی را در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی به وجود آورده است؛ به‌گونه‌ای که طرفداران هر حزب، طرف دیگر را دشمن خود تلقی می‌کنند و نسبت به تفکرات دیگری، احساس تنفر می‌نمایند؛ بنابراین رادیکالیسم سیاسی در حال تبدیل شدن به یک هنجار جدید در الگوی زندگی آمریکایی است.

چرایی افول هژمونی آمریکا در عراق

افول هژمونی آمریکا نه‌تنها در حال بازتاب در سطح جهان است بلکه برجسته‌سازی واقعی آن هم در حال گسترش است البته هنوز در اذهان عمومی (عامه مردم) به این واقعیت پی برده نشده است. این کار، کار پژوهشگران، دانشگاه‌ها، مراکز، مؤسسات و… است که زمینه این واقعیت را برای مردم فراهم کنند؛ ازاین‌رو ضروری است به این موضوع پرداخته شود. به همین منظور در این یادداشت، نویسنده تلاش خواهد کرد به‌صورت کوتاه و مختصر به گوشه‌ای از افول هژمونی آمریکا بپردازد. در واقع نویسنده تلاش خواهد کرد، افول هژمونی آمریکا را در عراق بررسی نماید.

جنگ هیبریدی آمریکا علیه ایران

جنگ ترکیبی، تهدیدی در حال گسترش است، با ماهیتی نامتقارن که با اصطلاحاتی همچون «جنگ ترکیبی»، «تهدید هیبریدی» و «مناقشات ترکیبی» شناخته می‌شود و بدان پرداخته شده است. ازآنجا که حوزه سیاست، اقتصاد، اقدامات نظامی، فرهنگ، دیپلماسی و دین با یکدیگر ادغام شده‌اند، جنگ از حوزه صرفاً نظامی خارج و ترکیبی از چندین ابزار جنگی متعارف و نامتعارف شده است؛ این ابزار شامل دیپلماسی، جنگ اطلاعاتی و تبلیغات، حمایت از ناآرامی‌های محلی، نیروهای نامنظم، نیروهای ویژه، نیروهای نظامی منظم، جنگ اقتصادی و حملات سایبری هستند. وقتی چنین ابزارهایی با هم ترکیب می‌شوند، کم‌وبیش عبارت «جنگ» را به طور کامل در برخواهند گرفت. بدین ترتیب اهداف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… در تداخل دائمی با یکدیگر قرار دارند؛ بنابراین پرداختن به این مسئله در هنگام سنجش و راستی‌آزمایی مناقشات و رقابت‌های امروزی و چگونگی مقابله با آن، توسط پژوهشگران لازم و ضروری است.

جنگ اوکراین و نبرد تسلیحاتی

جنگ و منازعه، طبیعت سیاست در روابط دو کشورها است اما گاهی این منازعه تنها محدود به دو بازیگر درگیر نیست و می‌تواند ماهیت منطقه‌ای و جهانی به خود بگیرد. از زمان شروع تهاجم روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ تا به امروز، شاهد هستیم که این جنگ تنها محدود به این دو کشور نبوده است و سایر بازیگران هم تلاش کرده‌اند تا توازن نظامی در میدان نبرد به نفع روسیه تغییر نکند.

تیک تاک تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا

با وجود اینکه شواهدی مبنی بر کنترل برنامه جهانی تیک تاک توسط چین وجود ندارد؛ لذا امنیت ملی ایالات متحده را تهدید نمی‌کند. تلاش آمریکا درجهت ممنوع سازی آن، برخلاف اصول اقتصاد بازار و رقابت منصفانه بوده و صرفاً امری سیاسی به منظور نمایان ساختن هژمونی آمریکا است که ضرر مالی زیادی بر اقتصاد آمریکا در پی خواهد داشت.

تحلیلی بر سیستم قضایی ایالات متحده و استانداردهای دوگانه، پیرامون ترامپ و بایدن

سیستم قضایی در ایالات متحده دارای پیچیدگی‌ها و فرایندهای خاصی است که شناخت آن، به تحلیل ما درباره عرصه تصمیم‌سازی و سیاست‌ورزی این کشور کمک می‌کند. روندهای قضایی در این کشور درباره دادگاه‌های پی‌درپی ترامپ، رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده، بسیار برجسته شده است و ازآنجایی‌که بسیاری از اتهامات وی قابل تعمیم و تسری به جو بایدن، رئیس‌جمهور کنونی آمریکا و نزدیکان وی است، می‌توان در یک رویکرد تطبیقی، این فرایند را مورد بررسی و تعمیق قرار داد. اتهامات ترامپ را می‌توان پیرامون مسائل مالیاتی، دخالت و حمایت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ از وی، نگهداری اسناد طبقه‌بندی‌شده به‌صورت غیرقانونی پس از دوره ریاست‌جمهوری و در نهایت، حمایت ترامپ از حمله طرفداران افراطی وی به ساختمان کنگره دانست و در طرف دیگر، رئیس‌جمهور کنونی آمریکا به دلایل مشابهی مانند نگهداری اسناد محرمانه در پارکینگ منزل مسکونی و مسائل مالیاتی هانتر بایدن، پسر رئیس‌جمهور جو بایدن، جایگاه او در هیئت‌مدیره شرکت انرژی اوکراینی و در نهایت، داشتن سلاح گرم غیرقانونی (درحالی‌که وی به دلیل اعتیاد، از داشتن سلاح منع شده است) متهم شده است البته رئیس‌جمهور کنونی ایالات متحده از این موارد، اظهار بی‌اطلاعی کرده است اما نکته حائز اهمیت در این نوشتار، مقایسه رویکرد سیستم قضایی، پیرامون این اتهامات و تأثیر نهایی سیاسی مترتب بر آن است.