دوقطبی سیاسی اجتماعی در ایالات متحده آمریکا

دوقطبی‌سازی جامعه ایالات متحده که زمانی با نگاهی مثبت و در راستای ایجاد رقابت و نوآوری به آن نگریسته می‌شد، امروزه با تعمیق شکاف میان احزاب، چالش‌های گوناگونی را در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی به وجود آورده است؛ به‌گونه‌ای که طرفداران هر حزب، طرف دیگر را دشمن خود تلقی می‌کنند و نسبت به تفکرات دیگری، احساس تنفر می‌نمایند؛ بنابراین رادیکالیسم سیاسی در حال تبدیل شدن به یک هنجار جدید در الگوی زندگی آمریکایی است.

رضا دعاگوی روزبهانی؛ پژوهشگر مرکز مطالعات آمریکا

بحران سیستمی در ایالات متحده برای مدت طولانی خود را نشان داده است؛ تقریباً از آغاز قرن بیست و یکم، زمانی که دو حزب پیشرو – دموکرات و جمهوری‌خواه – برنامه‌‌هایی نزدیک به یکدیگر داشتند، به‌صورت تدریجی شروع به فاصله گرفتن کردند و به سؤالات مشابه رأی‌دهندگان، پاسخ‌های متفاوتی ارائه می‌دادند. این امر منجر به اختلالات جدی در سیستم سیاسی ایالات متحده شد که به‌شدت توانایی آن را برای پاسخگویی مناسب و به‌موقع به مشکلات سیاست داخلی و خارجی که جامعه آمریکا پس از بحران مالی و اقتصادی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ به‌شدت با آن روبه‌­رو شد، کاهش داد.

در دوره‌های اخیر، وضعیت به‌گونه‌ای شده است که پس از تغییر هر رئیس‌جمهور، برنامه‌های حزب مخالف لغو می‌شوند و در نتیجه، رأی‌دهندگان هر دو حزب از نامزدهایی که قرار است از آنها حمایت کنند، ناامید می‌شوند. تقویت راست و چپ افراطی، طیف سیاسی ایالات متحده و تضعیف هم‌زمان نیروهای میانه‌رو، دوقطبی شدن عمومی را تشدید می‌کند؛ بنابراین رادیکالیسم سیاسی در حال تبدیل شدن به یک هنجار جدید در زندگی سیاسی آمریکا است.

یکی از نشانه‌های مهم یک جامعه تقسیم شده، بی‌اعتمادی متقابل است. از طرفی در یک جامعه پیچیده – چندنژادی، چندقومیتی، چندمذهبی – هویت ملی به‌شدت بر قدرت نهادهای آن متکی است. وقتی این نهادها حمایت و اعتماد گسترده را از دست دهند، ملت در خطر زوال است. در شدیدترین سناریو، این وضعیت، پتانسیل تبدیل شدن به یک جنگ داخلی را دارد. همچنین یکی از نشانه‌های مشخص تغییر در ترجیحات، افزایش شدید طرف‌داران افکار سوسیالیستی به‌ویژه در بین جوانان است که تاکنون در ایالات متحده چندان محبوب واقع نشده است و آشکارا نشان‌دهنده تغییر نسل سیاسی در ایالات متحده است (Сергей Владимирович Бирюков and others, 2022: 266/273).

دوقطبی شدن اعتماد به نهادها

در پنجاه سال گذشته در ایالات متحده، اعتماد به بیشتر نهادهای سیاسی و غیرسیاسی آمریکا، به‌شدت کاهش یافته است. کاهش اعتماد تا حدی، نتیجه نارضایتی از پاسخگویی دولتی/ نهادی و بدبینی هم‌زمان در مورد شایستگی و پاسخگویی نهادها است. از طرفی، کاهش اعتماد مردم، نتیجه قطبی شدن اعتماد به نهادها است؛ زیرا جمهوری‌خواهان به تجارت، پلیس، مذهب و ارتش، بسیار بیشتر از دموکرات‌ها اعتماد دارند و این در حالی است که اعتماد دموکرات‌ها به این نهادها به جز ارتش، کاهش یافته است.

به نوبه خود، دموکرات‌ها به کارگران، مطبوعات، علوم، آموزش عالی و مدارس دولتی بسیار بیشتر از جمهوری‌خواهان اعتماد دارند. این کاهش اعتماد و دوقطبی‌ شدن اعتماد به نهادهای مختلف ممکن است در دوقطبی شدن سیاسی ناشی از افزایش نابرابری درآمد و جداسازی در آمریکا قابل ردیابی باشد. با قطبی شدن و کاهش اعتماد به نهادها، مبارزه با بیماری‌های همه‌گیر، حفظ ایمان به پلیس و مقابله با مشکلاتی مانند تغییرات آب‌وهوایی دشوارتر می‌شود (Henry E. Brady & Thomas B. Kent, 2023: 43).

قطب‌بندی نهادهای سیاسی و غیرسیاسی

علاوه بر کاهش قابل توجه اعتماد به نهادها، افزایش قابل توجهی در قطب‌بندی حزبی در بحث اعتماد وجود داشته است که در آن، اعضای یک حزب نسبت به طرفداران حزب دیگر، به یک نهاد خاص اعتماد بیشتری دارند، تنها به این دلیل که آن نهاد را اداره می‌کنند. در میان نهادهای سیاسی، قطبی شدن بستگی به این دارد که کدام حزب در یک دوره خاص، کنترل نهاد را در دست دارد؛ به همین دلیل، انتخابات دوره‌ای برای ریاست‌جمهوری و قوه مجریه بسیار تعیین‌کننده بود.

نمودار زیر اعتماد گروه‌های حزبی به رئیس‌جمهور را از سال ۱۹۷۳ تا کنون نشان می‌دهد که چندین نکته مهم از آن قابل برداشت است: اول همیشه در هر دوره، کسانی که بیشترین اعتماد را به دولت دارند، همان طرفداران حزب رئیس‌جمهور هستند؛ برای ‌مثال وقتی یک رئیس‌جمهور از حزب جمهوری‌خواه وجود دارد، جمهوری‌خواهان، بیشترین اعتماد را به آن دولت و اقداماتش دارند و وقتی یک رئیس‌جمهور دموکرات بر مسند قدرت قرار گیرد، دموکرات‌ها بیشترین اعتماد را به آن خواهند داشت؛ بنابراین اعتماد طرفداران حزب رئیس‌جمهور بیش از هر چیز به حزب‌گرایی آنها بستگی دارد که در طول زمان، کمابیش ثابت می‌ماند.

نکته دوم این است که پایین‌ترین سطح اعتماد برای احزاب برون حزبی است؛ آنهایی که در حزب مخالف رئیس‌جمهور هستند؛ برای مثال جمهوری‌خواهان، کمترین اعتمادی به اوباما نداشتند و دموکرات‌ها نیز به‌سختی به ترامپ اعتماد داشتند. سوم اینکه اعتماد افراد بی‌طرف‌ یا بدون حزب، به‌مرورزمان کاهش یافته است. این کاهش اعتماد در میان طرفداران حزب مخالف و بی‌طرف‌ها سبب شده است که اعتماد به ریاست‌جمهوری به‌طورکلی در سال‌‌های اخیر کاهش یابد (Henry E. Brady & Thomas B. Kent, 2023: 50).

در میان نهادهای غیرسیاسی، نهاد تجارت و نیروی کار در دهه ۱۹۷۰ دوقطبی قابل توجهی را نشان دادند؛ به‌طوری که اعتماد جمهوری‌خواهان به تجارت حدود ۲۱% بیشتر از دموکرات‌ها و دموکرات‌ها به کار، حدود ۲۸% بیشتر از جمهوری‌خواهان بود. اعتماد جمهوری‌خواهان به کسب‌وکار بسیار بیشتر از دموکرات‌ها و اعتماد دموکرات‌ها به نیروی کار بسیار بیشتر از جمهوری‌خواهان بوده است. علاوه بر این، چندین نهاد دیگر از جمله اخبار، تلویزیون و مطبوعات، بیشتر مورد اعتماد دموکرات‌ها بودند تا جمهوری‌خواهان. از سوی دیگر، پلیس و بانک‌ها اندکی بیشتر مورد اعتماد جمهوری‌خواهان بودند تا دموکرات‌ها.

اعتماد دموکرات‌ها به نهادهای تولید دانش و اطلاعات و نیروی کار سازمان‌یافته، بیشتر از جمهوری‌خواهان است؛ ۵۴% بیشتر برای اخبار تلویزیون، ۴۶% مطبوعات، ۴۴% بیشتر برای کارگران، ۳۷% تلویزیون، ۲۸% بیشتر برای مدارس دولتی، ۱۹% آموزش عالی، ۱۶% بیشتر برای آموزش و ۱۴% بیشتر برای علوم. جمهوری‌خواهان بیش از دموکرات‌ها به اجرای هنجارها و تجارت اعتماد دارند؛ ۳۸% بیشتر برای پلیس، ۳۰% بیشتر برای مذهب، ۲۷% تجارت، ۲۵% بیشتر برای وال‌استریت و ۱۳% بیشتر برای ارتش (Henry E. Brady & Thomas B. Kent, 2023: 53).

اشاعه قطب‌بندی‌های حزبی به جامعه

دوقطبی شدن اعتماد احزاب به نهادهای سیاسی و غیرسیاسی بر اساس تاریخ طولانی نبردهای حزبی بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان و شناسایی رؤسای جمهور با احزاب سیاسی است. آمریکایی‌ها در باورهایشان در مورد اینکه آیا مؤسسات کار مهمی انجام می‌دهند یا خیر، متفاوت هستند. جمهوری‌خواهان معتقد هستند که پلیس، ارتش و مذهب، کارهای مهمی انجام می‌دهند اما دموکرات‌ها کمتر به این مسئله اعتقاد دارند. از طرفی دموکرات‌ها معتقد هستند که کارگران، مطبوعات و آموزش عالی، کارهای مهمی انجام می‌دهند اما جمهوری‌خواهان کمتر مطمئن هستند.

بیشتر جمهوری‌خواهان فکر می‌کنند که نیروی کار، مطبوعات، علم و آموزش عالی، هزینه زیادی دارند و در مقابل، دموکرات‌ها فکر می‌کنند که ارتش، پلیس و مذهب هزینه زیادی دارند. جمهوری‌خواهان فکر می‌کنند که ارتش، پلیس و مذهب، کار خوب و شایسته‌ای انجام می‌دهند اما اعتقاد دموکرات‌ها بر این است که کارگران، مطبوعات، علم و آموزش عالی کار خوبی انجام می‌دهند و جمهوری‌خواهان کمتر متقاعد شده‌اند.

ظهور یک بُعد اجتماعی/فرهنگی جدید در آمریکا، علاوه بر شکاف اقتصادی از قبل موجود در نیودیل، نشان می‌دهد که چگونه قطبی‌سازی می‌توانست فراتر از تجارت و نیروی کار به نهادهای دیگر برود و بسیاری از نهادهای غیرسیاسی را در بحث‌های اساسی سیاسی دخالت دهد که بیشتر با نگرانی‌هایی در مورد نابرابری و شکاف طبقاتی تشدید می‌شود.

مسائلی مانند سقط‌جنین، نماز در مدرسه، ازدواج همجنس‌گرایان، برابری نژادی، حقوق اسلحه، سیاست زبان و مهاجرت، بیشتر شامل نهادهای تولیدکننده دانش و اطلاعات (مطبوعات، اخبار تلویزیون، علم، آموزش عالی، مدارس دولتی و آموزش‌وپرورش) و نهادهای مجری هنجارها (پلیس، دین و ارتش) در جناح‌های مختلف، از بحث­هایی درباره این موضوعات هستند که به­تازگی با سیاسی شدن مسئله کووید، پزشکی را نیز درگیر کرد.

امروزه جمهوری‌خواهان نمی‌خواهند خویشاوندان یا دوستانشان با کسانی که در روزنامه‌نگاری یا تحصیلات عالی هستند، ارتباط نزدیک داشته باشند. دموکرات‌ها نیز علاقه ندارند که خویشاوندان یا دوستانشان با افراد پلیس، ارتش یا نهادهای مذهبی ارتباط نزدیک داشته باشند. این‌ها اثراتی قابل توجه هستند؛ برای مثال، جمهوری‌خواهان بیشتر نگران درگیرشدن خویشاوندان یا دوستان خود با یک روزنامه‌نگار هستند تا اینکه یک پسر همجنس‌گرا یا یک ملحد.

این نتایج نشان می‌دهد که تأثیر بی‌اعتمادی نهادی عمیق است. یکی از دلایل قطبی شدن این است که بسیاری از این موضوعات بحث‌برانگیز که در پنجاه سال گذشته به وجود آمده‌اند، ریشه در هویت‌های مرتبط با ویژگی‌هایی مانند مذهب، نژاد، قومیت، ملیت، جنسیت و گرایش جنسی دارند. همچنین سازش بر سر مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی کاهش یافته است (Henry E. Brady & Thomas B. Kent, 2023: 58).

سرمایه‌داری عامل دوقطبی‌سازی

در جامعه ایالات متحده قطبش سیاسی عامل اصلی قطب‌بندی اجتماعی است؛ زیرا دولت در مرکزیت جامعه قرار دارد. افزایش قطبی شدن سیاسی به‌عنوان یک شاخص افزایش قطبی شدن اجتماعی از طریق تضاد بین ایدئولوژی‌های سیاسی و شهروندان با استفاده از روش‌های مرسوم برای تأثیرگذاری بر جامعه عمل می‌کند. از طرفی در ایالات متحده به نظر می‌رسد قطبی شدن بیشتر از ارزش اجتماعی ثروت ناشی می‌شود؛ زیرا ثروت برای به دست آوردن فرصت‌های زندگی از جمله بقا، ضروری است.

طبقات بالا، عناصر ساختار اجتماعی را با ثروت خود کنترل می­‌کنند و آن را به نفع خود شکل می‌دهند که منجر به نابرابری‌هایی مانند آموزش در بین گروه‌های نژادی می‌شود. در این میان، دولت نیز نمی‌تواند نماینده اکثریت باشد و بنابراین به نفع ثروتمندان عمل می‌کند؛ بنابراین در این میان، سرمایه‌داری، نقش اساسی در ایجاد و گسترش قطب‌بندی ایفا می‌کند؛ به عبارتی، افزایش نابرابری در درآمد به طور مثبت با افزایش آماری در قطبش سیاسی همبستگی دارد (Kanter, 2022: 55).

انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ و هم انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۲ نشان‌دهنده تبدیل شتابان نظام سیاسی دموکراتیک آمریکا به‌نوعی الیگارشی (حکومت تعداد اندکی از ثروتمندان) قرن بیست و یکمی هستند. بااین‌حال، در شرایط دوقطبی شدن فزاینده و تبدیل دموکراسی آمریکایی به الیگارشی، فرسایش پیش‌رونده طبقه متوسط ​​و به دنبال آن، تشکیل قطب ثروت و مناطق فقر نسبی و مطلق روبه‌افزایش است (Травкина, ۲۰۲۲: ۷۶).

همه این نشانه‌ها بیانگر آن هستند که بحران نظام سیاسی و حزبی آمریکا در آینده نزدیک ادامه خواهد داشت و نه‌تنها زمان اولین دوره ریاست‌جمهوری جو بایدن آغاز شده است بلکه کل دهه (۲۰۲۰-۲۰۳۰) را در برخواهد گرفت. بااین‌حال انتخابات ریاست‌جمهوری آینده (۲۰۲۴) نیز به سبک تقابلی برگزار خواهد شد و به تعمیق شکاف در جامعه آمریکا کمک خواهد کرد. (Сергей Владимирович Бирюков and others, 2022: 273)

منابع

Brady, H. E., & Kent, T. B. (2023). Fifty years of declining confidence & increasing polarization in trust in American institutions. Dædalus151(4), 43-66.

Травкина, Н. М. (۲۰۲۲). Ноябрьские выборы ۲۰۲۲ г. в США: возвращение к истокам американского демократического эксперимента. Перспективы. Электронный журнал, (۴ (۳۱)), ۶۲-۷۹٫

Бирюков, С. В., Чирун, С. Н., & Кожевников, В. В. (۲۰۲۲). США: выборы-۲۰۲۰ в контексте системного внутриполитического кризиса. Вестник Томского государственного университета. Философия. Социология. Политология, (۶۵), ۲۶۴-۲۷۷٫ Kanter, R. J. (2022). Why is Social Polarization Observed in American Society? Retrieved from https://purl.lib.fsu.edu/diginole/honors_thesis_submission-a1a147fe-1263-42e1-a1cb-1191bf9eb068