نقش آمریکا بعد پیمان ابراهیم و ورود جدید آمریکا در منطقه

صلح آبراهام، نمونه یک الگوی دوستی و دشمنی است که بازیگران جهانی و منطقه‌ای در آن مشارکت دارند. پیام صلح آبراهام و عادی‌سازی روابط، پیامی فراتر از صلح توافق بود و صلح آبراهام، توافق‌نامه‌ای است که تاکنون با حمایت و میانجی‌گری آمریکا میان اسرائیل و کشورهای امارات، بحرین، مراکش و سودان به امضا رسیده اســت که رفته‌رفته، یک الگو شکل گرفت که با پاتک حماس به قلب و مغز رژیم صهیونیستی، معادلات دوستی و دشمنی برهم خورد و معیار جدیدی رقم زد که در آینده، نامعلوم خواهد شد.

چشم‌انداز اقتصادی گره‌گشایی در روابط ایران و عربستان برای آمریکا

سیاست خارجی واشنگتن در خلیج‌فارس به دلیل منافع اقتصادی و سیاسی، بر دوستی با عربستان سعودی استوار است؛ بااین‌حال، به‌تازگی این وضعیت ۳۵ساله به دلیل نظم سیاسی جدید، در حال تغییر بوده است. از یک سو تنش‌زدایی هسته‌ای آمریکا و ایران زیر سؤال رفته است و از سوی دیگر، عادی‌سازی روابط ایران و عربستان سعودی پس از توافق مارس ۲۰۲۳ با میانجی‌گری چین در کانون توجه قرار گرفته است. هیچ رابطه دوجانبه‌ای در خاورمیانه برای آینده منطقه و منافع آمریکا، بیشتر از روابط عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار نیست. هدف این نوشته، پاسخگویی به این پرسش است که عادی‌سازی روابط ایران و عربستان چه چشم‌انداز اقتصادی برای آمریکا دارد؟

فعالیت‌های ایالات متحده در آسیای مرکزی

از اوایل قرن بیست و یک تاکنون، ایالات متحده آمریکا در سه حوزه عملیات نظامی، تعامل دیپلماتیک و کمک‌های توسعه‎ای در آسیای مرکزی فعال بوده است. پس از حملات ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده، عملیات نظامی را در افغانستان آغاز کرد که در نهایت منجر به سرنگونی طالبان و ایجاد یک دولت جدید شد. در ادامه، ایالات متحده برای مبارزه با تروریسم و حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان، حضور نظامی خود را به مدت دو دهه در منطقه حفظ کرد. از نظر دیپلماتیک، ایالات متحده با دولت‌های آسیای مرکزی در مورد مسائلی مانند امنیت، دموکراسی، حقوق بشر و همکاری اقتصادی، تعامل داشته است. کمک‌های توسعه‌ای برای ارتقای ثبات، حکمرانی و رشد اقتصادی در منطقه ارائه شده است. ایالات متحده همچنین از پروژه‌های انرژی و توسعه زیرساخت‌ها برای تقویت ارتباط منطقه‌ای و کاهش وابستگی به روسیه و چین حمایت کرده است. به‌طورکلی، فعالیت‌های آمریکا در آسیای مرکزی، با هدف ارتقای ثبات، امنیت و توسعه اقتصادی و درعین‌حال پرداختن به چالش‌های ژئوپلیتیکی انجام شده است.

نگاهی به جنبش میلیشا در ایالات متحده

میلیشیا یا میهن‌پرستان همواره به‌عنوان گروهی مقتدر و صاحب‌نفوذ در مقاطع مختلف، نقش مهمی در ساختار قدرت داخلی ایالات متحده و ایالت‌ها ایفا کرده‌اند و همواره تیتر اول مطبوعات و رسانه‌های این کشور بوده‌اند. باوجوداینکه در مقاطعی از تاریخ، کوکلاس کلان‌ها، بحث‌های ضد سیاهان و ضدفمنیستی همواره خبرساز بوده است. این جریان تاریخی در امتداد خود تا به امروز حتی بر انتخابات ۲۰۱۶ و پیروزی دونالد ترامپ تأثیر گذاشته است. بررسی‌های تاریخی و تحولات نشان می‌دهد میلیشیا و میهن‌پرستان همواره دیدگاهی مصمم برای تغییر سیاست‌های کشور داشته و دارند که عمده این دیدگاه، در مخالفت با دولت فدرال و جهانی شدن است.

از ظهور تا افول جنبش‌های دانشجویی دهه ۱۹۶۰

هدف از این نوشته، بررسی مختصر از وضعیت اجتماعی (دهه ۱۹۶۰ م) ایالات متحده آمریکا است؛ چراکه دانشجویان در این دهه، جنبش‌هایی را سازماندهی کردند که به دهۀ طولانی ایالات متحده شهرت یافت؛ از جمله این جنش‌ها می‌توان به جنبش حقوق مدنی، جنبش آزادی بیان، جنبش دانشجویان چپ و جنبش دانشجویی ضد جنگ ویتنام اشاره کرد. در واقع، هدف ما، بررسی ظهور تا افول جنبش‌های دانشجویی دهه ۱۹۶۰و همچنین نحوه برخورد دولت با این جنبش‌ها است.

اسرائیل عامل اصلی ترور رئیس‌جمهور آمریکا!

در سال ۱۹۶۱ میلادی، سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) جان اف کندی، سی و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا را از برنامه‌های هسته‌ای اسرائیل در آزمایشگاه دیمونا برای دست‌یابی به بمب‌های هسته‌ای آگاه کرد و این امر باعث شد که او با دیوید بن گوریون که هم نخست وزیر و هم وزیر دفاع اسرائیل بود، درگیر شود و این درگیری در ماه مه سال ۱۹۶۳ میلادی مصادف با اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۲ به اوج خود رسید؛ جایی که سران آمریکا و رژیم صهیونیستی در ارتباط با موضوع تسلیحات هسته‌ای اسرائیل، نامه‌های متعددی در میان خود رد و بدل کردند؛ طوری که تعداد این نامه‌ها آنقدر زیاد شد که در سایت دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا در بخش اسناد ملی ایالات متحده به «نبرد نامه‌ها» معروف گردید.

جایزه صلح نوبل و تکرار تناقض کلامی و کنشی غرب

سال‌ها است که برای افکار عمومی جهان روشن و آشکار شده است که سازمان‌های بین‌المللی و ارکان مختلف آن‌ها و سایر موضوعات به‌ظاهر حقوقی و صلح‌طلبانه مثل جایزه صلح نوبل، ابزارهایی در اختیار قدرت و سیاست استکبار جهانی هستند که از آن‌ها برای تحمیل ارزش‌ها، باورها و همچنین رسیدن به مقاصد خود استفاده می‌کنند؛ به همین دلیل، جایزه صلح نوبل نیز به همین درد گرفتار شده است که در چند دهه اخیر از آن به‌عنوان یک برند به نفع اهداف خود استفاده می‌کنند؛ بنابراین در این یادداشت، رفتار دوگانه و متناقض غرب در مورد این جایزه در سال ۲۰۲۳ مورد بررسی قرارگرفته است.

بحران اسلحه در ایالات متحده آمریکا

بحران خشونت با اسلحه در جامعه آمریکا به‌عنوان یک معضل مبرم و چندوجهی با پیامدهای عمیق اجتماعی، سیاسی و سلامت عمومی ظاهر شده است. ایالات متحده با فراوانی سرسام‌آور حوادث مرتبط با سلاح گرم، دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ از تیراندازی دسته‌جمعی گرفته تا قتل و خودکشی و بر تلاقی این رویدادها بر تأثیر گسترده خشونت با سلاح گرم تأکید کرده است. بر اساس شیوع تیراندازی‌های دسته‌جمعی، تلفات عمیق خشونت با اسلحه در جامعه آمریکا را بیشتر نشان می‌دهد. این رویدادهای غم‌انگیز، اندوه‌های گسترده‌ای را برانگیخته است و زخم‌های پاک‌نشدنی در جوامع آسیب‌دیده بر جای گذاشته است. آن‌ها همچنین بحث‌ها و بررسی‌های عمومی شدیدی را برانگیخته‌اند و فوریت یافتن راه‌حل‌های مبتنی بر شواهد برای کاهش رویدادهای آینده را تشدید کرده‌اند.

گسترش همجنس‌گرایی در ایالات متحده و تأثیر آن بر نهاد خانواده

بر اساس گزارش ادارۀ سرشماری ایالات متحده، جمعیت این کشور در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۴۰ میلیون نفر برآورد شده است. تعداد خانواده‌هایی که در این کشور زندگی می‌کنند، ۸۴ میلیون خانواده است. به طور متوسط تعداد افراد در هر خانواده ۳٫۳۳ نفر است که نسبت به سال‌های پیشین، با کاهش روبه‌رو شده است[۱]. مفهوم خانواده در طی سال‌های متمادی در آمریکا تحت تأثیر حوادث و پدیده‌هایی مانند برده‌داری، جنگ‌های داخلی، جنبش‌های مدنی، مهاجرت، جنبش زنان و انقلاب صنعتی، دچار تغییر و تحول بسیاری شده است[۲] و گونه‌های جدیدی از خانواده ظهور کرده‌اند. افزایش تعداد خانواده‌های تک‌والدی، یکی از تحولات جدی در زمینه خانواده است.

فضای مجازی؛ سلاح جنگی در دنیای بی‌مرز

فراتر از مثلث سه‌گانه زمین، دریا و هوا، امروزه درگیری‌ها در فضای ماورای جو، فضای اطلاعاتی و فضای مجازی در حال گسترش است. در واقع، ماهیت بی‌مرز، درگیری‌های مسلحانه بین کشورها را فراتر از اهداف نظامی، به دغدغه‌های اصلی آنها تبدیل کرده است اما آنچه به این درگیری‌ها جنبه عملی بخشیده است، بی‌شک جنگ ۲۰۲۳ روسیه و اوکراین است. با این اوصاف، در ادامه این مسئله را بیشتر مورد واکاوی قرار خواهیم داد.