فضای مجازی؛ سلاح جنگی در دنیای بی‌مرز

فراتر از مثلث سه‌گانه زمین، دریا و هوا، امروزه درگیری‌ها در فضای ماورای جو، فضای اطلاعاتی و فضای مجازی در حال گسترش است. در واقع، ماهیت بی‌مرز، درگیری‌های مسلحانه بین کشورها را فراتر از اهداف نظامی، به دغدغه‌های اصلی آنها تبدیل کرده است اما آنچه به این درگیری‌ها جنبه عملی بخشیده است، بی‌شک جنگ ۲۰۲۳ روسیه و اوکراین است. با این اوصاف، در ادامه این مسئله را بیشتر مورد واکاوی قرار خواهیم داد.

دیپلماسی فرهنگی آمریکا بعد از جنگ سرد

اتفاقات مهم در عرصه بین‌المللی همیشه موجب ایجاد ساختارهای متفاوتی در نظم بین‌الملل شده است. جنگ سرد، یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی است که بعد از جنگ جهانی دوم، تحولات عمیقی را در ساختار و نظام بین‌المللی داشته است. یکی از تأثیرات جنگ سرد، تغییر جایگاه کنشگران دولتی و تقویت هژمونی آمریکا بوده است. در مقابل، از دیگر تغییرات این رخداد بسیار مهم، تغییر در برخی روش‌ها و رویکردهای سیاسی کشورها به‌ویژه سرعت بخشیدن به افزایش قدرت آمریکا بود. یکی از بارزترین تحولات سیاسی را می‌توان در حوزه سیاست خارجی و افزایش جایگاه دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی آمریکا دانست. در توسعه و پیشبرد یک استراتژی جامع برای دیپلماسی فرهنگی، نویسندگان مختلفی دو نیروی محرکه را نام برده‌اند؛ اولین نیروی محرکه «جنگ» و نیروی محرکه دوم، «بازیگران خصوصی»، (برای مثال در آمریکا انجمن کتابخانه‌های آمریکا [ALA]، موزه هنر مدرن، سینما و تلویزیون و..) است. برای مثال در آمریکا ماشین‌های تبلیغاتی دولتی در طول جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد، به وزارت امور خارجه اجازه دادند تا آژانس‌هایی مانند آژانس اطلاعات ایالات متحده (USIA) و شبکه رادیویی صدای آمریکا (VOA) و… را برای جمع‌آوری و انتشار اطلاعات سیاسی و تقویت قدرت فرهنگی آمریکا ایجاد کنند. علاوه بر نقش دولت، بر نقش بازیگران خصوصی در تلاش‌های جنگ و با مشورت وزارت امور خارجه برای توسعه نمایشگاه‌های هنری، کنسرت‌ها و نمایش‌های تئاتر، به‌عنوان پاسخی به لفاظی‌های ضدآمریکایی از آلمان نازی تا دولت روسیه و سایر رقبا تأکید می‌کنند. هرگز پیش از آن زمان، دولت آمریکا به این ‌اندازه، قدرت فکری، مالی و اقتصادی برای تلاش برای برقراری ارتباط فرهنگی با مردم دیگر، سرمایه‌گذاری نکرده است. بنا بر تأثیراتی که جنگ سرد بر سیاست خارجی آمریکا و دیپلماسی فرهنگی آن داشته است، در این نوشتار مروری بر مهم‌ترین رویکردهای دیپلماسی فرهنگی آمریکا در بعد از جنگ سرد تاکنون خواهیم داشت.

اسلحه‌سازی از «رسانه‌های جمعی» در «جنگ هیبریدی»

مطالعه نقش رسانه‌های جمعی بر امنیت ملی، به‌واسطه رشد کمی و کیفی روزافزون رسانه‌های جمعی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تمرکز بر کارکرد «رسانه‌های جمعی» در «جنگ هیبریدی» نیز از ادبیات متأخر در حوزه پژوهش‌های میان‌رشته‌ای ارتباطات و امنیت است؛ بنابراین تمرکز بر این حوزه می‌تواند با دستاوردهایی بدیع همراه باشد. در این یادداشت، ابتدا به تعریف و ویژگی‌های جنگ هیبریدی (جنگ ترکیبی) پرداخته شده است. در وهله دوم بر امنیت ملی و نسبت آن با جنگ هیبریدی تمرکز شده است. در سومین بخش، متمرکز بر نقش رسانه‌های جمعی در جنگ ترکیبی به ارائه مطالب پرداخته شده است و به‌صورت مطالعه موردی، اهداف راهبردی دولت آمریکا، ناظر بر جنگ هیبریدی علیه ایران بازخوانی شده‌اند. در نهایت نیز به‌صورت کلی، به راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی اشاره گردیده است.

رسانه­‌های جمعی آمریکا و نقشی که در جنگ‌­های ترکیبی ایفا می‌­کنند

جنگ‌های هیبریدی به‌عنوان نبردی که در آن، ترکیبی از ابزارها و تکنیک‌های نظامی، اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و فرهنگی برای دستیابی به اهداف نظامی و غیرنظامی به کار می‌رود، امروزه به یک پدیده چالش‌برانگیز در ساحت جهانی تبدیل شده است. در این سناریو، رسانه‌های جمعی، نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند؛ به‌ویژه در مورد آمریکا که به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین نیروهای نظامی و اقتصادی جهان درگیر است. رسانه‌های جمعی به‌عنوان پایگاه اصلی اطلاع‌رسانی و شکل‌دهی به نظرات عمومی، در جنگ‌های هیبریدی نقش بسیار حیاتی دارند. در آمریکا، رسانه‌های مختلف از جمله رسانه‌های تلویزیونی، رادیویی، وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، با ارتباط مستقیم با جمعیت، توانسته‌اند به‌عنوان ابزارهایی برای تأثیرگذاری بر نظر عمومی و ساختارهای اجتماعی عمل کنند. استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته در ارتباطات و فناوری اطلاعات، این رسانه‌ها را توانمند می‌سازد تا اطلاعات را به‌سرعت بالا و به‌صورت گسترده انتشار دهند. در جنگ‌های هیبریدی، این امکان به نظام‌ها این اجازه را می‌دهد که با استفاده از اطلاعات غلط و ترویج اخبار تحریفی، عقاید عمومی را تحت‌تأثیر قرار دهند و تا حد زیادی تحت کنترل داشته باشند. علاوه بر این، رسانه‌های جمعی در آمریکا به‌عنوان نهادهای مهمی در فرایند سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری نقش می‌آفرینند. تأثیرگذاری این رسانه‌ها بر سیاست خارجی و داخلی کشورها، توانایی آمریکا را در رویارویی با چالش‌های جدید افزایش می‌دهد. در نهایت، اهمیت رسانه‌های جمعی آمریکا در جنگ‌های هیبریدی، حاکی از ضرورت توجه به بعد اطلاعاتی و نرم‌افزاری در راستای تحقق اهداف نظامی و سیاسی کشورها است.

انقلاب اسلامی ایران و نظم پساآمریکایی

شکی نیست که نظم بین‌المللی در حال تغییر است. در این دوران گذار به‌احتمال زیاد، جهان با شرایط پیچیده‌ای روبه‌رو خواهد بود. در این راستا دکتر علی سروش؛ عضو هیئت‌علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) طی مصاحبه‌ای که با مرکز مطالعات آمریکا داشت، به سؤالات متعددی پاسخ داد. وی همچنین با گذری بر سیر تاریخی افول آمریکا و این که جنگ اوکراین، علائم اصلی تغییر نظم جهانی است، تأکید داشت که باید بدانیم در این دوران گذار، انقلاب اسلامی ایران چه نقشی دارد و چه نقشی خواهد داشت و ما باید بتوانیم نقش خودمان را در این دوران گذار بفهمیم؛ چراکه این شرایط خیلی مهمی است و فرصت‌های متعددی برای ما دارد و ما نباید در این دوران، ظرفیت جهانی را از دست بدهیم.

دیپلماسی عمومی؛ حلقه مفقوده سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران

پیروزی انقلاب اسلامی ایران (۱۹۷۹) را می‌­توان سرآغاز تحولات مهمی در عرصه بین الملل دانست. این انقلاب، به عنوان حرکتی فراملی با داشتن مبانی، اهداف و آرمان­‌های جهانی، گستره خود را فراتر از مرزهای سرزمینی ایران تعریف نموده و مدعی ایجاد نظمی نوین در عرصه تعاملات بین المللی است. از پیامدهای مهم انقلاب اسلامی می‌­توان […]

پیروزی از آن مقاومت فلسطین است …

در مسئله‌ی غزّه هم -که یک کلمه عرض بکنیم- پیش‌بینی‌ها دارد بتدریج خودش را کاملاً نشان می‌دهد. از اوّل، پیش‌بینیِ روشن‌بینانِ دنیا، چه اینجا و چه جاهای دیگر، این بود که در این قضیّه آن که پیروز خواهد شد مقاومت فلسطین است، آن که شکست خواهد خورد رژیمِ خبیثِ ملعونِ صهیونیست است؛ این دارد اتّفاق […]

حماس؛ آشکار شدن ناتوانی رژیم صهیونیستی

نشریه فارن افرز در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۲۳ یادداشتی با عنوان غزه و آینده جنگ اطلاعاتی منتشر کرده است. این نشریه که چاپ شورای روابط خارجی در آمریکا است، توسط بسیاری، جزء معتبرترین نشریه‌ها در زمینه سیاست‌ها و روابط خارجی ایالات متحده آمریکا به شمار می‌آید. در این یادداشت، به بررسی تأثیراتی که طوفان الاقصی علیه رژیم صهیونیستی و روابط آن با کشورهای عربی و تفکر دور از دسترسی که آیا نابودی کامل حماس ممکن است و آیا اصلاً کشورهای عربی که حتی مخالف وجود حماس هستند، از این تفکر پیروی می‌کنند یا نه، می‌پردازد.

نقش جامعه نخبگانی جهان اسلام، در زوال قدرت پوشالی رژیم صهیونیستی

نخبگان به‌عنوان موتور پیشران جامعه، از نقش قابل توجهی در جریان‌سازی و به حرکت در آوردن توده‌های مردمی برخوردار هستند. امروزه باتوجه‌به شبکه‌سازی جریان باطل در پیشبرد اهداف خود، نقش‌آفرینی شبکه‌ای جریان حق، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که دراین‌بین، باتوجه‌به هجمه جریان باطل به سردمداری رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا علیه اسلام، راه‌اندازی و تقویت شبکه نخبگانی جهان اسلام، از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این چندماهه اخیر پس از عملیات غرورآفرین طوفان الاقصی که یک حرکت روبه‌جلو و پیش‌دستانه از جریان حق علیه رژیم باطل و جعلی صهیونیستی بود، جنایات این رژیم به اوج خودش رسیده است؛ بنابراین ضروری است باتوجه‌به بیداری فراگیری که نسبت به جنایات و ماهیت جعلی این رژیم در سرتاسر جهان ایجاد شده است، فرصت را غنیمت شمرد و با نقش‌آفرینی شبکه نخبگانی جهان اسلام در سه‌لایه بینشی، گرایشی و رفتاری، در قالب پاسخ به شبهات، راه‌اندازی کمپین با استفاده از زبان هنر و ایجاد نهادهای مشترک منطقه‌ای، زمینه نابودی و زوال هرچه سریع‌تر این رژیم را فراهم نمود.

بررسی عوامل تأثیرگذار در افول اسرائیل

در هزاره سوم، شاهد گسترش و تقویت گروه‌ها و نیروهای استقلال‌طلب بوده‌ایم و حتی کشورهای ضد هژمونیک، این گفتمان را تقویت نموده‌اند. دراین‌رابطه، در دو دهه گذشته، فلسطینی‌ها به‌منظور بازپس‌گیری سرزمین‌های خود از رژیم اسرائیل، به تقویت خود اقدام کرده‌اند و کشورهای مستقل جهان نیز با اقدامات و موضع‌گیری خود، به تحرکات آنها سرعت بخشیده‌اند. بااین‌وجود، رژیم اسرائیل نیز تحت رهبری نتانیاهو، دچار چالش‌های سیاست‌گذاری بی‌شماری شده است که به عوامل داخلی و خارجی مانند نبود حکمرانی مطلوب، نیرومندتر شدن فلسطین در سرزمین اشغالی، وابستگی اسرائیل به کشور رو به افول آمریکا، تشتت و اختلاف داخلی، مربوط می‌شود که زمینه افول اسرائیل را فراهم کرده است.