چرا رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به غزه موفق نشده است؟
رژیم صهیونیستی با بهانه آزادسازی اسرای خود ۲۷ اکتبر حملات گسترده زمینی خود را به غزه آغاز کرد، درحالی که حماس با جواب کوبنده تجهیزات زرهی رژیم را عقب راند که ناشی از ابتکار پدافندی گردانهای قسام، فشار سران کشورهای عربی و قطعنامه سازمان ملل است، که رژیم کودککش را مستاصل کرده است.
نگاهی به نظرات آمریکاییها دررابطه با سیاست بینالملل بایدن
جو بایدن با انبوهی از تجربیات خود در امور دولتی، از جمله رئیس کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده، به ریاستجمهوری آمریکا منصوب شد. بر اساس وعدههای انتخاباتی او، سیاست خارجی دولت میبایست با هدف ارتقای اعتبار بینالمللی ایالات متحده در عرصه بینالملل حرکت میکرد اما عواملی مانند خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و روی کار آمدن گروه مرتجع طالبان، به بنبست رسیدن گفتگوها در توافق هستهای ایران، بازسازی وجهه محمد بن سلمان، ولیعهد آل سعود، نشان میدهند که سیاست بینالملل دولت بایدن، با چاشنی ریاکاری، به شکست منجر گردید. گواه این مدعا، مخالفت بیش از نیمی از مردم آمریکا بر اساس نظرسنجی کوینیپیاک در قبال سیاست بینالملل دولت بایدن است. همچنان که بسیاری از دانشمندان آمریکایی مانند جان مرشایمر، رویکرد وی را مانند سیاستهای دولت جمهوریخواه ترامپ تشبیه کردند. واقعیت ساده این است که میزان محبوبیت کلی بایدن در زیر آب، باقی مانده است و دولت او نیاز به راهاندازی دوباره گستردهتری در سیاست بینالملل دارد.
ناکارآمدی سیاستهای نئولیبرال و تلاش آمریکا برای رفع خلأ نظریه اقتصادی این کشور
با پایان رقابت ژئوپلیتیکی – ایدئولوژیکی جنگ سرد، اهمیت جغرافیا در اقتصاد جهانی کمرنگ شد و با گسترش سازوکار ارزهای جهانروا در این دوره، دیگر مهم نبود که محل به دست آوردن درآمد کجاست یا در چه محلی باید مصرف شود؟ ارز جهانروا یک زمین مسطح را برای اقتصاد جهان پدید آورد که میشد با زدن عصای معجزهآسای آن، هر بیابانی را گلستان کرد. این سازوکار بود که اساساً مختصات نظم جهانی را بهکلی تغییر داد؛ قدرتهای بزرگ با برونسپاری و جهانیسازی زنجیرههای ارزش خود در لایههای بالاتر زنجیره ارزش که ارزشافزوده بیشتری تولید میکرد، نشستند؛ یعنی در لایه مالی و تجاری. این یعنی کار در کشورهایی که عوامل تولید، ارزانتر بود، صورت میگرفت ولی صاحب و مالک این کار، قدرتها بودند. این دوره را با اصول نئولیبرالی حرکت آزاد عوامل تولید و حاکمیت نهادهای اقتصادی جهانی و حمایت از آزادسازی و خصوصیسازی اقتصاد میتوان توصیف نمود. کلیه اصول این دوره با عنوان اجماع واشنگتن شناخته میشود.
گسترش اینترنت آزاد، راهبرد آمریکا برای گسترش سلطه دیجیتال
سلطه، قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد؛ چه اینکه نمونههای سیستماتیک سلطه را میتوان در قالب استعمار حتی از دوران فنیقیها و یونانیان باستان و بعدها، رومیان ردیابی نمود اما فارغ از نمونههای باستانی و مواردی در قرون میانه، آنچه بهعنوان استعمارگرایی جدید و در بازه زمانی سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی پدیدار شد، نمونه عالی از نحوه سلطه همهجانبه یکبریک ملت بود. در این دوره، استعمارگران با ورود بدون دعوت به سرزمینهای مختلف، بر اقتصاد، جامعه، سیاست، منابع طبیعی و… آن مسلط میشدند و با تاراج آن سرزمین، رشد و توسعه خود را تسریع و تسهیل میکردند. با آغاز قرن بیستم میلادی، استعمارگران با به قدرت رساندن حامیان خود، در کشورهای هدف، همان مسیر گذشته را این بار به دست اقلیتی خودی و از درون یک ملت، پیگیری میکردند. گسترش فناوریهای ارتباطی و الکترونیکی در قرن بیستم، بیشتر شئون زندگی بشر را دست خوش تغییر و گاهی تحولات جدی نمود و سلطهگری نیز از این قاعده مستثنی نبود، فناوریهای جدید، این مفهوم کهن را نیز متحول ساختند.
ظرفیتهای سیاسی و امنیتی حوزه آمریکای لاتین برای مقابله با بلوک غرب
یکی از مهمترین نقاط جهان که با وجود تلاشهای غرب برای تسلط بر آن، همواره با مقاومت همراه بوده و تلاشهای استعماری آمریکا در این منطقه با شکست مواجه شده است، حوزه آمریکای لاتین است. پیامدهای مداخلات آمریکا در امور داخلی این کشورها سبب گردید تا جنبشهای چپگرایانه و ضد امپریالیستی در کشورهایی مانند کوبا، ونزوئلا، بولیوی و… شکل گیرد و تقویت شوند. «سیمون بولیوار» نماد مبارزان ضدآمریکایی این منطقه است که هنوز هم با گذشت دههها، الهامبخش حرکتهای ضد امپریالیستی در حوزه آمریکای لاتین است. به هر ترتیب، امروز میتوان از حوزه آمریکای لاتین بهعنوان یکی از مناطق مستعد خیزش علیه هژمونی آمریکا یاد کرد که در تلاش است جایگاه مؤثر خود را در نظم نوین جهانی به دست آورد و قدرتمندانه ایفای نقش نماید. در این مقاله، ظرفیتهای سیاسی این حوزه عالم علیه بلوک غرب، بررسی شده است.
راهکار مقابله با فناوری هارپ ایالات متحده آمریکا
میزان جمعیت هر کشوری، با امنیت آن کشور رابطهای موازی دارد. کاهش جمعیت و دخالت در باور ملتها، راهبرد آمریکا برای تسلط بر کشورها است و ناباروری و همچنین کشتار بیرحمانه جمعیت کشورها، یکی از هزاران کاربرد فناوری هارپ است. هدف این یادداشت، بررسی فناوری هارپ بهعنوان راهبرد نوین دولت آمریکا و راهکار مقابله با آن است.
دیپلماسی فعال تهران – ریاض؛ افول آمریکا در هارمونی جدید خاورمیانه
توافق ایران و عربستان را باید در منظومه »دوران گذار نظم بینالمللی« که به معنای دوران انتقال از نظمی به نظم جدید است، جستجو کرد. در شرایطی که نظم اعتباری و ساختاری آمریکا بر جهان، نشانههای جدی ازکارافتادگی را نشان میدهد، چین به-عنوان ابرقدرت چالشگر و تجدیدنظرطلب این نظم، در منطقهای که دستور کارهای امنیتی و سیاسی آن را واشنگتن برای سالهای طولانی تعیین میکرده است، ورود کرده است و با واسطهگری میان دو قدرت منطقه خاورمیانه یعنی ایران و عربستان، نهتنها اعتباری جدید به سبد خود افزوده است بلکه بهنوعی، غرب آسیا را بهعنوان حوزه نفوذ سنتی آمریکا از دست رقیب خارج کرده است. نشانههای افول سیاست خارجی واشنگتن در منطقه، زمانی بیشتر نمود پیدا کرد که کشور وابستهای چون عربستان سعودی که سالهای متمادی، امنیت خود را وابسته به حمایتهای آمریکا میدانست، اکنون بدون توجه به منافع متحد دیرین خود به توافق، آن هم با کشوری که سالها سیاستهای آن را معارض با سیاستهای استکباری خود در خاورمیانه میدانست؛ یعنی ایران میرسد. بدون شک، ارتباط تهران – ریاض یعنی ثبات بیشتر در خاورمیانه و ثبات در این منطقه جغرافیایی یعنی به خطر افتادن بیشازپیش منافع آمریکا و درنهایت، تسریع در روند افول این ابرقدرت در نظم جدید منطقهای. این نوشتار سعی بر بررسی این موضوع دارد که سیاست خارجی آمریکا در منطقه بعد از توافق ایران و عربستان، به چه سمتی گرایش پیدا میکند؟ واکنش آمریکا به این توافق چیست؟ این توافق چه تأثیری در روند افول آمریکا خواهد داشت؟
دوقطبی سیاسی اجتماعی در ایالات متحده آمریکا
دوقطبیسازی جامعه ایالات متحده که زمانی با نگاهی مثبت و در راستای ایجاد رقابت و نوآوری به آن نگریسته میشد، امروزه با تعمیق شکاف میان احزاب، چالشهای گوناگونی را در عرصههای سیاسی و اجتماعی به وجود آورده است؛ بهگونهای که طرفداران هر حزب، طرف دیگر را دشمن خود تلقی میکنند و نسبت به تفکرات دیگری، احساس تنفر مینمایند؛ بنابراین رادیکالیسم سیاسی در حال تبدیل شدن به یک هنجار جدید در الگوی زندگی آمریکایی است.
چرایی افول هژمونی آمریکا در عراق
افول هژمونی آمریکا نهتنها در حال بازتاب در سطح جهان است بلکه برجستهسازی واقعی آن هم در حال گسترش است البته هنوز در اذهان عمومی (عامه مردم) به این واقعیت پی برده نشده است. این کار، کار پژوهشگران، دانشگاهها، مراکز، مؤسسات و… است که زمینه این واقعیت را برای مردم فراهم کنند؛ ازاینرو ضروری است به این موضوع پرداخته شود. به همین منظور در این یادداشت، نویسنده تلاش خواهد کرد بهصورت کوتاه و مختصر به گوشهای از افول هژمونی آمریکا بپردازد. در واقع نویسنده تلاش خواهد کرد، افول هژمونی آمریکا را در عراق بررسی نماید.
جنگ هیبریدی آمریکا علیه ایران
جنگ ترکیبی، تهدیدی در حال گسترش است، با ماهیتی نامتقارن که با اصطلاحاتی همچون «جنگ ترکیبی»، «تهدید هیبریدی» و «مناقشات ترکیبی» شناخته میشود و بدان پرداخته شده است. ازآنجا که حوزه سیاست، اقتصاد، اقدامات نظامی، فرهنگ، دیپلماسی و دین با یکدیگر ادغام شدهاند، جنگ از حوزه صرفاً نظامی خارج و ترکیبی از چندین ابزار جنگی متعارف و نامتعارف شده است؛ این ابزار شامل دیپلماسی، جنگ اطلاعاتی و تبلیغات، حمایت از ناآرامیهای محلی، نیروهای نامنظم، نیروهای ویژه، نیروهای نظامی منظم، جنگ اقتصادی و حملات سایبری هستند. وقتی چنین ابزارهایی با هم ترکیب میشوند، کموبیش عبارت «جنگ» را به طور کامل در برخواهند گرفت. بدین ترتیب اهداف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… در تداخل دائمی با یکدیگر قرار دارند؛ بنابراین پرداختن به این مسئله در هنگام سنجش و راستیآزمایی مناقشات و رقابتهای امروزی و چگونگی مقابله با آن، توسط پژوهشگران لازم و ضروری است.